مطلب زير از سايتhttp://www.iraninstitute.org/iran/1383/830119/dialog.htm#s307287  آورده شده است

 

 
 

خواسته مصدق از ملى شدن صنعت نفت
 

اقتصاد بدون نفت
 

در گفت وگو با ناصر تكميل همايون، استاد دانشگاه
• يوسف ناصرى
 
158634.jpg
 


دكترمحمد مصدق (۱۳۴۵ ـ ۱۲۶۰ش) يكى ازشخصيت هاى برجسته ايرانى است. او كه مدرك دكتراى خود را در رشته حقوق و با تزى تحت عنوان «ارشاد در اسلام» از دانشگاه نوشاتل سوئيس دريافت كرده، مورد نقد و ستايش زيادت قرارگرفته است ولى به نظر مى رسد كه براى رسيدن به نقدى منصفانه و بدون خدشه از اين شخصيت ايرانى فاصله زيادى داريم.مباحث مربوط به قرارداد اكتشاف نفت ايران و نقش بنيادى دكترمحمد مصدق در ملى شدن صنعت نفت ايران، محورهاى مصاحبه با دكتر ناصر تكميل همايون، استاد دانشگاه است كه متن آن در پى مى آيد.

\ در تقويم ما ايرانيان، روز ۲۹ اسفندماه به عنوان روز ملى شدن صنعت نفت ايران نامگذارى شده است.
آقاى دكتر تكميل همايون، چرا در جامعه ما، ياد «نفت» و «مصدق» به هم گره خورده و يادآورى هريك از اين دو، ديگرى را در ذهن تداعى مى كند؟
> در زمان سلطنت مظفرالدين شاه قاجار (۸۵ـ۱۲۷۵ش)، يك تبعه انگليس ـ ويليام ناكس دارسى ـ در سال ۱۲۸۰ خورشيدى (۱۹۰۱ م) قرارداد بهره بردارى ۶۰ ساله (۱۳۴۰ ـ ۱۲۸۰) از نفت ايران را با حكومت ايران منعقد كرد.براساس اين قرارداد مقرر شد كه طرف انگليسى، بيست هزار ليره نقد به ايران بدهد و سهم ساليانه ايران از سود خالص حاصل از فروش نفت نيز، ۱۶ درصد تعيين شد. بالاخره در سال ۱۲۸۷، فعاليت دارسى براى كشف نفت در مسجد سليمان به نتيجه رسيد و نفت در اين منطقه فوران كرد و در سال ۱۲۹۲، نفت ايران به مرحله صدور رسيد. البته اين قرارداد به هيچوجه مورد قبول مردم ما نبود ولى آنچنان هم كه بايد و شايد، در كشور ما درك درستى از اهميت نفت وجود نداشت. هرچند كه بعد از جنگ جهانى اول (۱۸ـ۱۹۱۴) در اين زمينه بحثهايى درگرفت.در سال ۱۳۱۰، پهلوى اول به علت كاهش درآمد نفت خواهان لغو يكطرفه قرارداد دارسى بود كه در نهايت قرارداد جديد منعقد شد. قرارداد دوم تا چه سطحى به نفع كشور ما بود؟ پول بيشتر به ايران داده شد ولى در عمل قرارداد دارسى به مدت ۶۰ سال ديگر يعنى از ۱۳۱۲ش (۱۹۳۳) تا ۱۳۷۲ (۱۹۹۳) تمديد شد و مدت بهره بردارى انگلستان از نفت ايران، زياد شد.
با كناره گيرى رضاشاه از سلطنت (۱۳۲۰)، تا حدودى آزادى در ايران پديد آمد و در آن زمان بوده كه افراد آزاديخواه و مشروطه طلب واقعى به مطرح كردن مسأله نفت توجه كردند و دكتر مصدق در اين دوره نقش عمده اى پيدا مى كند.
\ قبل از اينكه به اين نقش عمده بپردازيد، اگر ممكن است به ويژگيها و تحصيلات و بينشى كه دكتر مصدق داشته، اشاه كنيد.
> دكتر مصدق در يك خانواده ديوانسالار به دنيا آمد و بعدها وارد جريانات ادارى مملكت شد. او با تحصيل مكتبى قديمى و گاهى هم با حضور در درس علماى تهران با معارف موجود جامعه آشنا شد و با تحصيلات جديد نيز آشنا شده و در رشته حقوق در مدرسه علوم سياسى فرانسه و دانشگاه نوشاتل سوئيس (۹۰ـ۱۲۸۶) تحصيلات خود را تا اخذ درجه دكترا ادامه داد.
او قبل از رفتن به خارج از كشور، كارهاى ديوانى انجام مى داد و حتى مدتى والى فارس هم بود و در دوره هاى پنجم (۴ـ۱۳۰۲) و ششم (۷ـ۱۳۰۵) مجلس شوراى ملى به عنوان وكيل (نماينده) مردم تهران انتخاب شد و در چندين مرحله وزير ماليه (دارايى)، امور خارجه و كفيل وزارت دادگسترى بود. او با شخصيتهاى برجسته اى همچون مدرس، مستوفى الممالك، مشيرالدوله و مؤتمن الملك كه افرادى وطنخواه بودند، همكارى سياسى مى كرد. يكى از دوستان برجسته و بسيار نزديك او علامه دهخدا بود. همگى اين افراد بر اين قول هستند كه دكترمصدق آدمى بسيار منظم، حقيقت گو، عدالتخواه و علاقه مند به وطن بود.
\طرح پيشنهادى رضاخان ـ نخست وزير وقت در تشكيل حكومت جمهورى (۱۳۰۳ / ۱۹۲) توسط پنجم به تصويب نرسيد. به نظر مى رسيد كه رضاخان قصد داشت همچون كمال آتاترك رئيس جمهور تركيه، رئيس جمهور ايران شود. پس از رد اين طرح مصدق با تغيير سلطنت از سلسله قاجار به پهلوى مخالفت كرد، چرا؟
> مصدق مى گويد كه در حكومت مشروطه ما، پادشاه سمت اجرايى ندارد و اگر رضاخان آدم اصلاح طلب و توانمندى است، بايستى در پست نخست وزيرى بماند. اين استدلال، يك استدلال منطقى است.
\درخصوص اينكه گفته مى شود مصدق از آن جهت كه اشراف زاده قاجارى بوده و به همين دليل موافق تغيير سلطنت از قاجار به پهلوى نبوده، چگونه اظهارنظر مى كنيد؟
> نه، مصدق معتقد است كه در حكومت مشروطه، پادشاه مسؤوليت اجرايى ندارد. مصدق باتوجه به شهرت رضاخان در آن مقطع زمانى مى گويد كه با تغيير سلطنت به رضاخان، ما آدم توانمندى را از مقام اجرايى دور مى كنيم و نمى توانيم از توانايى او بهره مند شويم.
\ آقاى دكتر، چه دليلى مى توانيد ارائه كنيد كه نشان دهد اين نوع مخالفت مصدق، صرفاً به يك خواسته شخصى تقليل نمى يابد؟
> اتفاقاً دكترمصدق اختلاف نظرهاى زيادى با احمدشاه آخرين پادشاه قاجار داشته و مهمتر از اين، او در انجمن آشتيانى هاى مقيم تهران، يكى از چريكهاى مشروطه خواه بود كه تفنگ به دست با محمدعلى شاه قاجار مخالفت كرد.
علاوه بر اين موارد، پدر او نيز ـ ميرزا هدايت وزير دفتر ـ در همه مسائل با ناصرالدين شاه موافق نبود. مصدق، پدرش و افرادى همچون مستوفى الممالك كه در نظام ادارى قاجار كار مى كردند، به هيچوجه مثل ديگران، اسير آن نظام نبودند.همچنين رضاشاه براى انتخابات مجلس ششم شوراى ملى (۷ـ۱۳۰۵) ترتيبى اتخاذ كرده بود كه مخالفان خودش همچون مصدق به مجلس راه نيابند. اما برخلاف ميل رضاشاه، مصدق به عنوان نماينده مردم تهران به مجلس ششم راه يافت. با قدرتمندتر شدن رضاشاه، كسانى همچون مصدق و مدرس توسط حكومت منزوى شدند. دكتر مصدق در اتاق بازجويى شهربانى وقت در سال ۱۳۱۹ (يكسال قبل از كناره گيرى رضاشاه از قدرت) دستش را به سمت عكس رضاشاه دراز مى كند و مى گويد:
«اى زبردست زيردست آزار
گرم تا كى بماند اين بازار».
در نهايت، دكترمصدق به بيرجند و سپس احمدآباد آبيك قزوين تبعيد مى شود.
\ پس از استعفاى پهلوى اول از قدرت، فعاليتهاى اساسى دكترمصدق در چه مواردى چشمگير و قابل بازگويى است؟
> در انتخابات چهاردهم مجلس شوراى ملى (۲۴ـ۱۳۲۲) كه اولين انتخابات آزاد نسبى بعد از رضاشاه است، مصدق به عنوان نماينده اول مردم تهران انتخاب مى شود. معناى چنين انتخابى اين است كه مردم، دكترمصدق را فراموش نكرده اند.
دكترمصدق به شدت با اعتبارنامه سيدضياءالدين طباطبايى كه در كودتاى ۱۲۹۹ با رضاخان همگام بوده، مخالفت مى كند و مى گويد سلطنت رضاشاه، ديكتاتورى بوده و او در آن مدت «رجل» كشى كرد. به گونه اى كه رجلى براى ما نمانده است. البته چون اكثريت مجلس چهاردهم هنوز هم در دست طرفداران سلطنت بوده، در نهايت سيدضياء به عنوان نماينده يزد در مجلس ماند. همچنين دكتر مصدق با تمديد قرارداد نفت در سال ۱۳۱۲ (۱۹۳۳) اعتراض مى كند و طرحى ۴ ماده اى در مجلس ارائه مى كند با اين مضمون كه هيچ مقامى به هيچ عنوان حق ندارد امتياز نفت ايران را به دولتهاى خارجى بدهد.
\ حزب توده در آن زمان چه سياستى را توسط فراكسيون توده در مجلس دنبال مى كرد؟
> آنها خواهان لغو قرارداد نفت ايران و انگليس بودند و هيچگاه خواهان ملى شدن صنعت نفت ايران نبودند.
> ولى دكتر رادمنش رهبر فراكسيون توده در سال ۱۳۲۳ با هرگونه امتياز دادن به خارج مخالفت كرد هرچند او بعد از درخواست شوروى براى انعقاد قرارداد نفت، گفته بود براى ايجاد موازنه مناسب است...
> توده اى ها در ابتدا خواهان لغو قرارداد نفت جنوب بودند ولى با ارائه درخواست شوروى، آنها موضع خود را تغيير دادند. اين تغيير موضع دادن، اصولاً فلسفه ملى كردن صنعت نفت را به هم مى زد.
در حالى كه دكترمصدق مى گويد اگر از سياست موازنه مثبت پيروى كنيم، بايد امتياز نفت شمال را به مدت ۹۲ سال به روسها بدهيم و اين مانند وضع آدم مقطوع اليدى است كه راضى شود دست ديگر او را نيز قطع كنند.
\ آيا ايده ملى شدن صنعت نفت ايران، ابداع شخص دكتر مصدق بود؟
> دكتر مصدق در جايى شخصاً اعلام كرده كه «اگر ملى شدن صنعت نفت در ايران خدمت بزرگى است، بايد از اولين كسى كه اين پيشنهاد را نمود، سپاسگزارى كرد و آن شهيد راه وطن، دكتر سيد حسين فاطمى است.» اما راستى در اين است كه در استيفاى حقوق ملت ايران از شركت نفت، همواره دكتر مصدق در تلاش و كوشش بوده است.
\ دكتر مصدق تا چه ميزان از گاندى و نهرو كه هند تحت استعمار انگليس را در سال ۱۹۴۷ به استقلال رساندند، متأثر بوده است؟
> در منزل دكتر مصدق، عكسهاى گاندى و نهرو بوده و اين نشان دهنده علاقه او به اين دو شخصيت برجسته هندى است. به نظر من، گاندى با «مبارزه منفى» خود، ضربه اول را بر انگلستان فرود آورد و دكتر مصدق با «موازنه منفى»، دومين ضربه را. اقدام مصدق در كشورهاى مصر و عراق و يمن هم تأثير گذاشت. به طورى كه در جوامع مسلمانان، او به عنوان «زعيم شرق» شناخته شد.
 

158568.jpg
 


\ بعد از انحلال حزب توده در پى ترور شاه (۱۳۷۲)، در مجلس شانزدهم (۳۱ ـ ۱۳۲۸) مسأله نفت دوباره مطرح مى شود...
دكتر مصدق و برخى ديگر از نمايندگان، كميسيون نفت و فراكسيون وطن را تشكيل مى دهند و به شدت پيگير اين قضيه هستند كه صنعت نفت ايران را ملى كنند. دكتر مصدق علاوه بر منافع اقتصادى و مادى نفت براى كشور، ملى كردن صنعت نفت را به عنوان يك معيار استقلال در همه جنبه هاى سياسى و فرهنگى كشور مى دانست و قطع هرگونه دخالت خارجى را مطرح مى كرد.
من شخصاً يادم هست كه يكى از شعارهاى مطرح آن زمان اين بود كه: «نفت بايد در تمام مملكت ملى شود.»
\ واكنش بريتانيا در قبال مطرح شدن بحث ملى شدن صنعت نفت ايران چه بود؟
> سفارت انگليس در نامه اى به دولت ايران اعتراض خود را نسبت به مطرح شدن بحث ملى شدن شركت نفت در كميسيون نفت مجلس شوراى ملى ابراز مى كند و مى گويد كه شركت نفت انگليس و ايران يك مؤسسه انگليسى و بين المللى است و نمى توان آن را تا انقضاى پايان دوره قرارداد (۱۹۹۳ م) ملى كرد و اعلام مى كند كه ايران بايد بين اصل ملى كردن و سلب مالكيت خصوصى شركت تفاوت قائل باشد، ولى شركت نفت حاضر است قرارداد جديدى را با ايران بر مبناى تقسيم متساوى منافع حاصل از فروش نفت منعقد كند.دولت انگليس قرارداد الحاقى نفت را با گلشائيان وزير وقت دارايى منعقد مى كند كه سهم سود ايران به ۵۰ درصد (پنجاه ـ پنجاه) برسد، ولى مجلس اين قرارداد را تصويب نمى كند.
شخصى مثل دكتر مصدق قبول نمى كرد كه صرفاً چند درصد سهم سود ايران بالاتر برود. او معتقد به ملى كردن تمام و كمال صنعت نفت بود.
بعد از رد طرح قرارداد الحاقى «گس ـ گلشائيان» در مجلس كه توسط دولت على منصور نخست وزير وقت ارائه شده بود، اين دولت جاى خود را به دولت بعدى داد. سرلشگر رزم آرا نخست وزير جديد به نوعى موافق ملى شدن صنعت نفت نبود. رزم آرا معتقد بود كه ما توان اداره صنعت نفت را نداريم.
\ در چه فضايى، جنبشى شكل گرفت كه خواستار آن شد كه صنعت نفت در ايران، ملى شود؟
> مرحوم طالقانى و مهندس بازرگان و بسيارى از شخصيتهاى برجسته مذهبى و سياسى نزد علماى مختلف در شهرهاى ايران رفته و از آنها نظرخواهى كرده اند كه آيا نفت ملى شود يا نه؟ قاعدتاً همه علما موافق ملى شدن صنعت نفت بودند و اين بحث به موضوعى فراگير در جامعه مبدل و در حقيقت، «ملى» شد. در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ ش، رزم آرا نخست وزير وقت كه در مجلس ختم آيت ا• حجت از مراجع تقليد آن زمان شركت كرده بود، ترور شد. با روى كار آمدن دولت حسين علاء، مجلس لايحه ملى شدن صنعت نفت را به تصويب رساند و در ۲۹ اسفند همان سال (۱۳۲۹)، مجلس سنا نيز اين لايحه را تأييد و تصويب كرد. اين روز، روزى بسيار فرخنده بود، چون فرداى آن، عيد نوروز بود و من تعجب مى كنم از اين كه مجلس پنجم شوراى اسلامى، روز ۲۹ اسفند را از تعطيلات رسمى مملكت لغو كرد. در حالى كه عملاً آن روزها تعطيل است. آنچه كه اهميت داشت، سمبليك بودن اين روز است كه يك حركت ملى اصيل در ايران به ثمر رسيد. البته تعطيلى اين روز، خوشبختانه با تصويب همان مجلس برگردانده شد و خاطره درخشان ملى شدن صنعت نفت در اذهان مردم همچنان باقى است.
\ با توشيح اين مصوبه در بهار سال ۱۳۳۰ توسط شاه، اين قانون رسميت مى يابد. بعد از انحلال حزب توده، كسى مثل سيد ضياء در مجلس حضور داشت. ديدگاه وى نسبت به اين قضيه چه بوده؟
> سيد ضياء هميشه به عنوان آدمى مطرح بوده كه بتواند نخست وزير شود و قضيه نفت را به گونه اى كه انگلستان مى خواهد حل و فصل كند.
\ ملى شدن صنعت نفت ايران موجب تحريم خريد نفت ايران توسط انگلستان شد. با اين تحريم و قطع درآمد نفت ثابت گذشته، برنامه اول عمرانى كشور (۳۴ ـ ۱۳۲۷) دچار اختلال نمى شد؟
> نه، با بررسى ترازنامه هاى بانك ملى مى بينيد كه دولت مصدق با صرفه جويى ها و از بين بردن مخارج بيهوده، مملكت را به گونه اى اداره كرد كه آسيبى نديد.
\ البته اين صحبت هم هست كه در دوره نخست وزيرى دكتر مصدق، نفت به صورت قاچاق فروخته شده...
> انگليسى ها چند كشتى نفتى ايران را در نزديك يمن توقيف كردند، ولى درياها كاملاً زير نظر آنها بود. شايد مختصر نفتى فروخته شده باشد، اما درآمد اندك آن براى اقتصاد ايران چندان اهميت نداشته است.
\ برخى معتقدند كه ملى شدن صنعت نفت ايران موجب شده كه اقتصاد كشور ما متكى به نفت شود و مشكلات جامعه ما تعميق گردد. در اين زمينه شما چه ديدگاهى داريد؟
> من با اين نظر مخالفم، چون دكتر مصدق، نفت را ملى كرد، ولى دو سال بدون نفت، مملكت را اداره كرد. دكتر مصدق، نفت را براى سازندگى و آينده ايران در نظر گرفته بود و مى خواست از آن بودجه نفت، جهت ساختن ايران استفاده كند، نه اينكه نفت را بفروشد و پولش را در بودجه بگذارد. اگر دقت كنيم، مى بينيم كه بعد از كودتاى ۲۸ مرداد بود كه نفت به عنوان يك خون جديد وارد شريانهاى اقتصادى ايران شده و اقتصاد كشور ما وابسته به نفت شده است.