بازگشت به صفحه اول  
 
 

علامه علي اكبر دهخدا

دهخدا در 1258 ه.خ در تهران متولد شد . وي پس از اتمام تحصيلات در مدرسه علوم سياسي ، مدتي هم نزد آشيخ هادي نجم آبادي ، مجتهد معروف درس خواند . قبل از مشروطيت مدتي در اروپا اقامت گزيد و در اوايل مشروطيت به ايران بازگشته و به کمک کساني چون ميرزاجهانگيرخان شيرازي و قاسم تبريزي ، روزنامه « صور اسرافيل» را به راه انداخت ، پس از تعطيل مجلس اول به اروپا تبعيد شد و پس از فتح تهران و سقوط محمد علي شاه به تهران آمده و نماينده دوره دوم مجلس شد و پس از تعطيل مجلس دوم ، سياست را رها کرد و به رياست مدرسه عالي علوم سياسي منصوب شد  . پس از تشکيل دانشگاه تهران هم ، دهخدا به رياست دانشکده حقوق و علوم سياسي و اقتصادي برگزيده شد و تا شهريور 1320 در آن سمت ماند و خيلي از رجال و سياستمداران ايران از شاگردان دهخدا بوده اند .

با بازگشت دکتر مصدق به صحنه سياسي کشور ، دهخدا هم مجددا وارد امور سياسي شد و از شيفتگان مصدق شد.

اين دانشمند بزرگ خدمات ارزنده اي به فرهنگ ايران نموده که برجسته ترين آنها تاليف لغت‌نامة مشهور ۵۰ جلدي دهخدا است كه مرجع جامعي از لغات مستعمل در زبان فارسي است و با كمك مصدق توانست آن را به سرانجام برساند و او را به جرات مي توان شايسته ترين روزنامه نگار تاريخ ايران تا به امروز ، به شمار آورد .

در ايام نهضت ملي اين مساله در بين مردم قوت گرفته بود که اگر ايران به جمهوري تبديل شود ، هيچ کس براي اين سمت از اين دانشمند بزرگ شايسته تر نيست و لذا پس از ۲۸ مرداد دشمنان مصدق ادعا كردند كه وي قصد داشته است پس از فرار شاه از كشور رژيم را تغيير داده و اعلام جمهوري كند و دهخدا را به رياست جمهوري منصوب نمايد كه ادعايي پوچ بود و احتمالا مصدق مي‌خواست او را در غياب شاه به عضويت شوراي سلطنت منصوب نمايد. پس از کودتا دهخدا در حاليکه همچنان عاشقانه به مصدق علاقه داشت، مورد بي مهري دولت قرار گرفت و در مضيقه مالي هم قرار گرفت اما هرگز حتی کمک به فقرا را هم ترک نکرده و تا حد امکان به دیگران هم کمک کرده و همچنین هرگز از ارادت او به دکتر مصدق کم نشد چنانکه حتی دست زنده یاد سرهنگ بزرگمهر را به آن دلیل که به دست پیشوایش خورده بود می­بوسید و در نامه­هایش برای دکتر مصدق خود را پرستنده خطاب کرده و در وصیت نامه­اش هم ذکر کرده بود تا پس از مرگ او لغت نامه­اش تحت نظر دکتر مصدق و اگر برای او مقدور نبود تحت نظر دکتر معین باشد.

و سرانجام  در ۸ اسفند ۱۳۳۴ در حاليكه زير باران حملة نارواي مخالفان و به ويژه نمايندگان مزدور مجلس هجدهم قرار داشت ، با دلي شكسته درگذشت و به دستور شاه حتي از او تجليل هم نشد و جالب آنجاست که در همان حال احتضار هم در آخرین جملات خود در حالیکه نصرت الله امینی و دکتر غلامحسین مصدق و اللهیار صالح و دکتر معین بر بالین او حاضر شده بودند و در حالیکه توانائی حرف زدن چندانی نداشته بود با همان حال گفته بود:«من مخلص دكتر مصدق ام كه مپرس، كه مپرس» و چند بار کلمه مپرس را تکرار کرده بودند که دکتر معین از ایشان پرسیده بود منظور از «كه مپرس» غزل حافظ است؟ و ایشان در پاسخ گفته بود بلی و لذا شروع به خواندن آن غزل معروف حافظ برای ایشان کرده بودند و هنگامی که به بیت

                 گشته ام در جهان و آخر كار             دلبرى برگزيده ام كه مپرس

رسیده بودند، زنده یاد دهخدا دیده از جهان بسته بود که بعدها دکتر شایگان هم در مرثیه­ای که برای ایشان ساخته بود گفته بود: «اندر بر يار خود غزل خوان رفت. »... و بدین سان این دانشمند ارزنده ایران نیز تا آخرین لحظات زندگی عاشق و مرید پیشوای خود بود.

از جمله دانشمندان ديگري كه از مصدق و نهضت ملي حمايت مي‌كردند مي‌توان دكتر يحيي مهدوي ، دكتر جناب ، دكتر يدالله سحابي ، احمد آرام دانشمند و مترجم معروف كه در زمان مصدق به مدير كلي وزارت فرهنگ منصوب شد ، دكتر هادي حائري ،دكتر غلامحسين مصاحب و ... را نام برد.

منابع: سرنوشت ياران دكتر مصدق / تاليف عبدالرضا هوشنگ مهدوي /نشر علم

          شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران/ دکتر باقر عادلي / نشر گفتار  

          مجله بخارا ، شماره ۴۳ ، گفتگو با نصرت الله امينى

به کوشش : حميد رضا مسيبيان

hamosaieb@yahoo.com

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به ياران مصدق