بازگشت به صفحه اول

 

 
 

این نوشته حاوی قسمت سوم و پایانی بحثی در قالب گفتگو در باره مشکلات جنبش دموکراسی خواهی بطور عام، طیف هواداران نهضت ملی (ملیون) به طور خاص و پیشنهاداتی برای برخورد با این مشکلات است.

تدارک دموکراسی پایدار (3)

همایون مهمنش

"دیکتاتوری برای ادامه حیات خود به افراد بی فرهنگ، زور گو، فرصت طلب و خود خواه نیاز دارد. دموکراسی برعکس به افرادی با فرهنگ، آزادمنش، آگاه، درستکار، معتدل، مسئول و دلسوز به منافع ملت و آینده نیاز دارد".

 

موانع ایجاد تشکیلات مدرن

شهلا: حضور یک تشکل سیاسی آنهم تشکل ملیون و جبهه دموکراسی خواهی امروز یک امر تعیین کننده نه تنها برای دموکراسی بلکه برای آینده کشور شده است. بنابراین علی رغم موانعی که موجود است باید راه ایجاد آن را یافت و موانع را بر طرف نمود.

بيژن: ما محتاج تشکلی هستیم که به مشکلات امروز و آینده برای تحقق و استمرار دموکراسی و عدالت اجتماعی پاسخ گوید. حالا که در این جهت قدم بر می داریم، درست اینست که کار اساسی انجام دهیم و تشکلی بوجود آوریم که از آینده آن مطمئن باشیم. بنابراین علاوه بر مطالعه خصوصیات تشکل مدرن بد نیست، موانع ایجاد چنین تشکلی و نیز تجربیات گذشته را مورد توجه قرار دهیم. در داخل کشور یکی از موانع ایجاد تشکل، نداشتن امکان فعالیت آزاد و ارتباط وسیعتر با مردم است.

 شهلا: آیا اصلا میتوانیم یک تشکیلات مدرن ایجاد کنیم؟

 - من هیچ دلیل منطقی برای اینکه نتوانیم نمی بینم. اما موانعی که بر سر راه داریم را باید برطرف کنیم.

عدم شناخت از تشکیلات سیاسی مدرن

بيژن: طبیعتا یک مانع مهم در راه ایجاد تشکیلات سیاسی مدرن، آشنائی محدود ما با فعالیت تشکیلاتی مدرن است.

شهلا: ما که در گذشته تشکل های سیاسی بزرگی داشته ایم. چرا فرهنگ سیاسی تشکیلاتی مان اینقدر محدود است؟

بيژن: مشکل اصلی را آقای سیف(11) گفته است. اپوزیسیون سیاسی در پنجاه سال اخیر امکانی نداشته تا این فرهنگ را به نسل های جدید منتقل کند.

شهلا: ولی شاید امروز از طریق وسائل ارتباطی جدید بتوان موفق تر بود.

بيژن: بدون شک انقلابی که در زمینه ارتباطات صورت گرفته کمکی بزرگ با تاثیر روز افزون است. هیچ دیکتاتوری هم برای همیشه قادر به محدود کردن آن نیست. در ضمن باید توجه داشت که دیدار، بحث، تعلیم و فعالیت عملی از ابزار کار روز مره سیاسیون است. امکان فعالیت علنی و آزاد در داخل کشور هم فوق العاده مهم است. بد نیست جدا گانه در این مورد بحث کنیم که چه کارهائی میشود کرد.

 

عدم اعتقاد به کار سیاسی تشکیلاتی

شهلا: مانع دیگری که به نظر من میرسد اینست که عده ای به هر دلیل، اهمیت لازم را برای تشکل های سیاسی قائل نیستند. حتی در درون تشکل ها نیز گاهی به افرادی بر می خوریم که اعتقاد درستی به فعالیت متشکل و با برنامه ندارند.

نیلوفر: مگر ممکن است فردی به سازمانی بپیوندد ولی به فعالیت تشکیلاتی بی اعتقاد باشد؟

- متاسفانه در عمل دیده ایم که ممکن است. بعضی همیشه سعی دارند تشکل ها را دور بزنند چون فکر می کنند بدون آنها زودتر به نتیجه می رسند. وقتی هم در این راه موفق نمی شوند علت را در جائی دیگر می بینند. 

بيژن: من هم افرادی را میشناسم که در واقع به کار سیاسی تشکیلاتی اعتقادی ندارند ولی به تشکل های مختلف می پیوندند. یکی از آنها مثلا از نام تشکل سود می جست تا بتواند با کشور های بیگانه و سرویس های اطلاعاتی آنان تماس بگیرد. این فرد نه اعتقادی به خط سیاسی آن تشکل که نرفتن زیر پرچم کشور های بیگانه از اصول روشن آن است، داشت و نه اعتقادی به حقوق تشکیلاتی و دموکراتیک اعضا و مسئولین تشکل که اطلاع از کارها او را ضروری می نمود.

- احزاب دموکرات اگر فردی چنین تخلفی کند و این تخلف در مراجع رسیدگی به آن قطعی شود، آن فرد را اخراج می کنند.

شهلا: بعضی دیگر هر گونه کار سیاسی تشکیلاتی دراز مدت را که لازمه حیات یک سازمان است قبول ندارند و می خواهند با اقدامات کوتاه مدت به نتیجه برسند. آنها  وقتی به یک تشکل می پیوندند که فکر کنند فردا انقلاب خواهد شد و به محض اینکه ببینند کار و استمرار لازم است تشکل را ترک می کنند.

بيژن: یک عده هم معتقدند ما چون از نظر فرهنگ سیاسی پیش نرفته ایم باید اول به دنبال تقویت فرهنگ سیاسی خود باشیم و فعلا دست از فعالیت سیاسی و بالاخص سیاسی تشکیلاتی برداریم.

- کار در زمینه فرهنگ سیاسی به طور انتزاعی و بدون رابطه با فعالیت سیاسی کمکی نمی کند. فعالیت فرهنگی در زمینه سیاسی معمولا زمانی بهترین نتیجه را دارد که اهداف و اقدامات سیاسی مشخصی را تقویت کند.

شهلا: بعضی افراد مسئولیت رهبری تشکیلات را به عهده می گیرند ولی از طرف دیگر به صراحت می گویند بهتر است آنها در خارج از تشکل فعالیت کنند. معلوم نیست اعضا چگونه چنین چیزی را قبول می کنند.

بيژن: کار تشکیلاتی به مراتب بیشتر از قبول تاریخچه، منشور، اساسنامه و حتی برنامه سیاسی است و بخش مهمی از زندگی افراد سیاسی تشکیلاتی را تشکیل می دهد.

شهلا: بعضی فعالین سیاسی در عوض اینکه اول تشکل خود را درست کنند هر روز در اتحاد دیگری شرکت می کنند. تشکل ملیون یکی از ستون های مهم اتحاد دموکراسی خواهان است. ملیونی که این نکات را در نظر نگیرند انرژی خود را بدون نتیجه تلف می کنند و به این ترتیب نه تشکل ملیون را تقویت کرده اند و نه به اتحاد مطلوب می رسند.

بيژن: بعضی افراد هم هرچقدر هم که صحبت از تشکیلات می کنند اما همکاری درستی با دیگران ندارند. در عوض اینکه خود را در خدمت یک کار مشترک و تشکیلاتی قرار دهند، در مواقع مهم تشکل را تنها می گذارند.

ارزیابی نادرست از تشکیلات

- ارزیابی درست از تشکل، مرحله پیشرفت و توانائی های آن، در بالا بردن توان آن و موثرتر کردن اقدامات آن اهمیت زیادی دارد.

بيژن: هر بار که بحران جدیدی در کشور اوج می گیرد، پیشنهادات مختلفی ارائه می شود که دقت در آنها نشان می دهد که پیشنهاد دهندگان ارزیابی نادرستی از توانائی ها و امکانات امروز تشکل ها دارند. اغلب پیشنهادات آنها مربوط به زمانی است که تشکل نیرومندی داریم و کافیست با اعلام مسئولین این پیشنهادات عملی شوند.

شهلا: بعضی افراد که خود حاضر نیستند در کوچکترین اقدامی شرکت کنند، انتظار کارآئی های فوق العاده از تشکل ها دارند. از نظر آنها تشکل ها پدیده های ويژه ای هستند که وظیفه دارند بدون پشتیبانی جمعی از عهده همه کارها برآیند.

 در نظر نگرفتن توانائی افراد

شهلا: اگر می خواهیم کارها به نحو مطلوب پیش بروند باید آن را به افراد شایسته بسپاریم. افراد سیاسی تشکیلاتی توانائی ها و خصوصیاتی دارند که در همه دیده نمیشود ولی آنها هم برای همه مسئولیت ها مناسب نیستند.

بيژن: به ندرت میتوان به توانائی افراد بر اساس ادعا پی برد. بهترین قضاوت در این مورد در میدان عمل است. فردی که از عهده کاری به خوبی بر می آید احتمال اینکه از عهده کاری مشابه آن برآید وجود دارد.

شهلا: یکبار دوستی با تجربه در اداره مسائل شهری، در تشکل ما مسئول شاخه کشوری شد ولی او در مسئولیت جدید نیز هنوز به کارهای سابق یعنی فعالیت های شهری می پرداخت به نحوی که کارهای شاخه کشوری روی زمین مانده بود.

بيژن: امروز اگر عده زیادی نام خود را در زیر این یا آن بیانیه و فراخوان می‌گذارند، بدان معنا نیست که برای تحقق آن، خود نیز مسؤلیت و وظیفه ای را بر عهده می‌گیرند. به جز عده‌ای اندک، بخش بزرگی از آنان، در زمینه ایجاد تشکل و سازماندهی و کارهای اجرایی، بیشتر از هر عرصه‌ای، پا پس‌ می‌کشند(3).

 

عدم استفاده درست از توانائی ها

- یکی از نقاط ضعف کار تشکیلاتی بخصوص ما ملیون اینست که چهارچوب های مناسب برای استفاده از توانائی افراد را نداریم. گاهی همه کار ها را به عهده افراد با تجربه می گذاریم و از جوانترها که توان فعالیت بیشتری دارند، کمتر کمک می گیریم. وقتی مثلا مسئولیت های اجرائی را به گردن دوستان با تجربه ای میگذاریم که می دانیم پیشبرد آن برایشان مشکل است، نباید تعجب کنیم اگر پروژه های مهمی روی زمین بمانند و انجام نشوند.

شهلا: تعلیمات در مرحله بعد از ایجاد تشکیلات مطرح است. امروز چون تشکیلات مناسب را نداریم اگر نیروهای جوان را نیز جذب کنیم، نمیتوانیم تعلیمات لازم را به آنان بدهیم، توانائی های آنان را در عمل بسنجیم و در سطوح مناسب از آنان کمک و مسئولیت بخواهیم.

- افراد باسابقه که امکان فعالیت های اجرائی را ندارند میتوانند در کنگره، شورای عالی، کمیسیون های تهیه برنامه و آموزش کمک کنند. آنها میتوانند تجربیات خود را از طریق نوشتن کتاب، مقاله و خاطرات یا به راه انداختن پروژه های وسیعتر فرهنگی در اختیار نسل های بعد قرار دهند.

شهلا: جوانها همیشه موتور فعالیت سیاسی اند. کمک آنان در همه سطوح لازم و جلب آنان مهم است.

فراکسیون مخفی در تشکل

نیلوفر: چه مانعی دارد که چند نفر در یک تشکیلات با هم يک گروه درست کنند؟

شهلا: مانعی ندارد به شرط آنکه گروه و اعضا آن مخفی نباشند و سایر اعضا نیز از آن مطلع باشند.

بيژن: جبهه ملی ایران در خارج کشور تجربه تلخی از فراکسون مخفی دارد. سال ها قبل از بهمن 57 عده ای در این سازمان تشکلی تحت عنوان جبهه ملی خاور میانه ایجاد کردند. مسئولین این سازمان در اروپا و آمریکا به سایر اعضا می گفتند ما بخش خاور میانه هستیم و پاسخگوی شما نیستیم. به اعضا و  هواداران گروه خود هم می گفتند کار ما مخفی است و آنجا هم پاسخگو نبودند.

- آنها که بعضا از مسئولین جبهه ملی خارج کشور بودند بدون اطلاع و کنترل دیگران دست به اقداماتی تحت نام جبهه ملی می زدند. یک نفر از این گروه بعدها همین سیستم را در یک سازمان معتبر دیگر هم به کار گرفت و مدتی کار آن سازمان را هم مختل کرد. با این تجربیات من هم معتقدم که ایجاد فراکسیون مخفی در درون یک تشکل درست نیست.

شهلا: فعالیت یک فراکسیون همچنین نمیتواند جدا از تشکل یا مباین آن باشد. اقدامات هر فراکسیون لازم است با اطلاع کامل مسئولین و سایر اعضا تشکل باشد.

موانع تبادل اطلاعات

شهلا: ارتباط و تبادل خبر و نظر بطور مرتب میان اعضا یک تشکل ضروری است. اما بعضی برخوردها مانع ارتباط طبیعی و سالم میان اعضا و بخشهای مختلف تشکل است. چنانچه این برخوردها عمومی شوند دیر یا زود ارتباط اعضا باهم و با ارگان های تشکل ضعیف یا به کل قطع و کار تشکل متوقف میشود.

نیلوفر: منظورت چه برخوردهائی است؟

چه کسی تماس می گیرد؟

شهلا: برای مثال بعضی با تئوری های عجیب عدم ارتباط و تماس نگرفتن با دیگر اعضا و هواداران تشکل را برای خود توجیه می کنند. مثلا بعضی تصور می کنند تلفن زدن به دیگران ارزش آنها را پائین می آورد و ارزش فردی که به او تلفن شده است را بالا میبرد. آنها برخوردی را که گاهی در ارتباطات بین المللی، میان روسای کشورها، یا در شرائط استثنائی دیگر پیش می آید، در روابط تشکیلاتی به کار میگیرند. روشن است اگر این فکر عمومیت یابد و هر عضو تشکل تماس گیری را منفی تلقی کند، ارتباط ها کاهش می یابند و فعالیت تشکیلات مختل می شود.

چه کسی بحث را شروع می کند؟

بيژن: این را من هم دیده ام. یکبار دوستی برای من از جلسه ای تعریف می کرد و می گفت برای اینکه شروع کننده بحث در مورد موضوع جلسه نباشد، چون دیگران هم بحث را شروع نکرده اند، ساعت ها با آنها بر سر مسائل خارج از موضوع صحبت کرده است. او می گفت: "همدیگر را دیدیم ولی طرف مقابل در رابطه با موضوع چیزی نگفت، من هم چیزی نگفتم و چند ساعت بعد از هم جدا شدیم". 

نقش زمان

شهلا: ما در عصری زندگی می کنیم که زمان نقش تعیین کننده ای دارد. بی توجهی به این نکته میتواند عامل مهمی برای عدم موفقیت باشد. متاسفانه هنوز برخی از اقدامات ملیون نسبت به نتایج آن کند پیش می رود. برای مثال، تصحیح انشائی منشور ملیون اروپا که باید از دوستان برای تهیه آن کمال تشکر را داشت، مدت 9 ماه طول کشید. این زمان بیش از حد طولانی بود. 

بيژن: بعضی کارها اگر به موقع انجام نگیرد فرصت های مناسبی از دست می رود. فقط در زمینه سیاسی این طور نیست. برای هر کاری باید متوجه نقش و اهمیت زمان بود.

 

تدارک دموکراسی در فقدان مرکزیت

 شهلا: در مورد تدارک دموکراسی صحبت کنیم. پیروزی دموکراسی بدون تدارک درست آن، برخورداری از آمادگی های لازم و بطور شانسی بعید است. همیشه سود جویان و قدرت طلبانی هستند که سعی می کنند با استفاده از همه وسائل به قدرت برسند. این به ويژه در کشور ما صادق است.

بیژن: توجه به لزوم تدارک، یک فرد سیاسی تشکیلاتی را از دیگران متمایز می کند. معمولا پیروزی مردم را در حرکت های اجتماعی می بینیم ولی توجهی به کار دراز مدت و مستمری که برای تدارک آن حرکت انجام گرفته نداریم.

شهلا: یعنی همه چیز باید از قبل تدارک دیده شده باشد؟

بيژن: همه چیز را نمیتوان پیش بینی کرد. اما اینکه دشمنان آزادی و دموکراسی به سادگی دست از امتیازات خود نمی کشند را میشود پیش بینی کرد. آزادی خواهان باید قدرت دفع آنان را داشته باشند. هرچه آمادگی ما بیشتر باشد امکانات ما در دفع خطر و بهره برداری از امکانات پیش بینی نشده نیز بیشتر است. چنانچه آمادگی های لازم را نداشته باشیم، اگر موفقیت های مرحله ای هم کسب کنیم، ممکن است در آخر باز هم شکست بخوریم.

شهلا: ما از دو مرحله صحبت می کنیم. مرحله اول مبارزه تا استقرار دموکراسی و مرحله دوم حراست و حفظ آن است. باید برای هر دو مرحله آماده باشیم.

بيژن: بپردازیم به مرحله اول. بسیاری از افراد و حتی بعضی از فعالین سیاسی تصور می کنند مردم روزی خود به خود و بدون آمادگی قبلی به خیابان می آیند، دیکتاتوری را برکنار می کنند و همه چیز درست میشود.

نیلوفر: مگر اینطور نیست؟

بيژن: نه. این خوش باوری است. حتی به خیابان ریختن مردم هم بدون تدارک کافی بعید و فقط بطور استثنائی ممکن است. با وجود این فرض کنیم مردم یکباره به خیابان آمدند. بعدش چی؟ آنها پس از چند روز، خسته می شوند و به خانه هایشان بر می گردند.

شهلا: بنابراین اگر نیروئی متکی به مردم و آماده حضور نداشته باشد که حرکت ها را هماهنگ نموده، اقدامات دیکتاتوری و سایر مخالفین آزادی را خنثی کند و در آخر از دستاوردها نتیجه لازم را بگیرد، احتمال موفقیت کم است.

بيژن: درست است. مرحله دوم یعنی حفظ و حراست از دموکراسی نیز نیازمند تدارک است. تجربه اوکراین و کشور های دیگر نشان می دهد که حتی اگر دموکراسی موفق هم شود، نمیتوان به مردم گفت حالا دموکراسی داریم پس گرسنگی و احیانا هرج و مرج را به خاطر ما تحمل کنید. اگر پس از استقرار دموکراسی زندگی مردم به نحو قابل لمسی بهبود نیابد تبلیغات مخالفین دموکراسی شدت خواهد گرفت و دموکراسی مورد تهدید قرار می گیرد. پس برای بهبود وضع مردم هم باید آمادگی های لازم را داشت.

- ملیون و سایر دموکراسی خواهان لازم است برای دوران پس از استقرار دموکراسی نیز برنامه همه جانبه و آمادگی های لازم را داشته باشند. قسمتی از این آمادگی هم منوط به همکاری فعال جامعه و مردم است. تا وقتی فکر حاکمیت ملی به نحوی در جامعه ریشه ندوانده باشد که به پشتیبانی فعال و گسترده از دموکراسی خواهان بیانجامد، آینده دموکراسی نامعلوم است.

شهلا: پس پیام ملیون به مردم چه باید باشد؟ 

بيژن: پیام ملیون و سایر دموکراسی خواهان به مردم از هر قشر و طبقه ای اینست که در سایه آزادی و حاکمیت ملی میتوان به مراتب موثرتر برای حل مشکلات جامعه و بهبود وضع زندگی اقدام کرد. روند دست یافتن به دموکراسی هم با استقرار یک حکومت ملی تمام نمیشود و فقط با حراست فعال و مستمر شهروندان از حقوق خود پایدار می ماند. بنابراین بدون همکاری و پشتیبانی فعال و مستمر اکثریت هموطنان دسترسی به حاکمیت ملی و حفظ آن ممکن نیست. برای موثر کردن اقدامات این اکثریت محتاج تدارک و در مرحله بعد سازمان هستیم. اگر این فکر جای خود را باز کند بخش مهمی از کار انجام شده است

- عده ای از هموطنان در نقاط مختلف کشور، از تقریبا همه اقشار و گروه های اجتماعی مایلند در مبارزه برای آزادی سهیم باشند. آنها به درستی بر ضرورت کار مشترک تاکید دارند و از  ملیون و سایر دموکراسی خواهان انتظار دارند در هماهنگ نمودن اقدامات کمک کنند.

بیژن: وقتی ملیون برنامه سیاسی خود را بر اساس نیازهای جامعه تهیه کنند، مردم را از برنامه و سیاست های خود مطلع سازند و به رابطه با مردم استمرار دهند، اقدامات لازم اولیه را انجام داده اند. احزاب در کشورهای دموکراتیک علاوه بر این امکان فعالیت آزاد دارند، آنها کنگره تشکیل می دهند، هیئت واحد رهبری انتخاب می کنند و در تعیین سیاست کشورشان شرکت می کنند. ما به علت فقدان آزادی و سرکوب دیکتاتوری نمیتوانیم این اقدامات را انجام دهیم. ولی اقدامات دیگری هستند که میتوانیم انجام دهیم تا توان نیروهای دموکراسی خواه را بالا بریم.

شهلا: امروز که فعالیت در یک تشکیلات واحد و سراسری ممکن نیست.

بيژن: قبول دارم. فعالیت متشکل و سراسری، فعالیتی که از مرکزیت برخوردار باشد امروز ممکن نیست. اما فعالیت به صورت غیر متمرکز ممکن است. ما میتوانیم در دوران تدارک آمادگی های لازم را با شیوه های غیر متمرکز کسب کنیم.

شهلا: چگونه؟

بیژن: در انقلاب مشروطیت، مشروطه خواهان در انجمن ها یا کمیته ها با هم در ارتباط بودند. تعداد انجمن ها در زمان تصویب قانون اساسی فقط در تهران به 144 می رسید. اعضا این انجمن ها با مردم در ارتباط و از پشتیبانی آنان برخوردار بودند. مردم در هم صدائی با مشروطه خواهان به میدان می آمدند. مثلا با تجمع خود در مقابل مجلس اجازه نمی دادند قوانین شرعی توسط روحانیون جای قوانین عرفی را بگیرد.

شهلا: این چه ارتباطی به امروز دارد؟

بيژن: امروز کار متمرکز ممکن نیست ولی کار غیر متمرکز (دسانترال) ممکن است. یعنی در هر محل (شهر، شهرستان، بخش، ده و غیره) یا در میان گروه های مختلف اجتماعی (زنان، جوانان، کارگران، دهقانان، معلمین، کارمندان، بازاریان و ...)، افراد با دوستان و آشنایان خود در ارتباطند. این ارتباط لازم است مرتب تر و با هدف تدارک دموکراسی باشد. همین. اینکه اسمش چه باشد، یا اصلا اسمی داشته باشد یا نه اصلا مهم نیست. من به آنها کانون اطلاق می کنم تا بتوانیم در موردشان صحبت کنیم. اما  اسم آنها مهم نیست. محتوای آنها مهم است. کانون مرکب از افرادی است که همدیگر را می شناسند، به هم اعتماد دارند و مرتبا در ارتباط، بحث و تبادل نظر با یکدیگر هستند.

شهلا: مشروطه خواهان این وظیفه را برای خود گذاشته بودند که مانند آزادی خواهان انقلاب کبیر فرانسه، به خواندن مطالب روزنامه ها در مجامع و انجمن ها بپردازند. انجمن یا کانون های امروز چه کارهائی میتوانند بکنند؟

بيژن: کار کانون ها ایجاد آمادگی و ارتباط با مردم است. این ارتباط از طریق شرکت کنندگان در کانون صورت می گیرد. اما برای این کار لازم است خود شرکت کنندگان در کانون آگاهی های اولیه سیاسی را کسب کرده باشند.

- مثلا چی؟

بیژن: مثلا آگاهی از تاریخچه مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران، نظریات مختلف سیاسی و بحث های روز. باید توجه داشت که این آگاهی ها به سادگی و یک شبه به دست نمی آیند و کسب آن محتاج زمان است.  مطالعه اگر در جمع چند نفری همان دوستان و آشنایان همراه با بحث های لازمه صورت گیرد به مراتب مفید تر است.

- بعد چی؟

بيژن: هر فردی از این جمع بطور طبیعی با افراد محیط تماس دارد و می تواند هر طور که صلاح می داند  مسائل اجتماعی و آموخته های خود را در کنار بحث های دیگر به بحث آشنایان خود تبدیل کند.

- چه نوع افرادی بدین ترتیب جمع میشوند؟

بیژن: دیکتاتوری برای ادامه حیات خود به افراد بی فرهنگ، زور گو، فرصت طلب و خود خواه نیاز دارد. دموکراسی برعکس به افرادی با فرهنگ، آزادمنش، آگاه، درستکار، معتدل، مسئول و دلسوز به منافع ملت و آینده نیاز دارد. کانون ها چنین افرادی را جمع می کنند. کانون یک تدارک فرهنگی، سیاسی و همچنین تشکیلاتی برای دموکراسی است. هدف تقویت دموکراسی خواهی در جامعه است.

شهلا: روش ملیون بحث عمیق، مسئولانه و سازنده است نه تهییج سطحی و کوتاه مدت افراد. می خواهیم به دوست و آشنای خود بگوئیم دل ما از این شرائط به درد می آید و فکر می کنیم همه باید دنبال راهی باشند و هر کس به سهم خود کاری کند. کوشش برای طرح مسائل و تفکر مشترک برای پیدا کردن راه حل است.

بیژن: لازم است توجه کنیم که حتی همان هموطنی که امروز به ما زور می گوید اغلب خود نیز قربانی وضع موجود است. می خواهیم برای آشنایانمان در محیط خود روشن کنیم که در آزادی همه زندگی بهتری خواهیم داشت. می خواهیم بگوئیم خود ما مسئول وضع خودمان هستیم و فقط میتوانیم با تکیه بر نیروی خود آزادی را به دست آوریم. اگر دیکتاتوری امروز حقوق بخش دیگری از جامعه را به کمک آنها زیر پا می گذارد مطمئن باشند فردا حقوق خودشان زیر پا گذاشته خواهد شد. اگر امروز مشترکا اقدام کنیم فردا او نیز تنها نیست.

- جلسات کانون مخفی است یا علنی؟

 بيژن: دلیلی بر مخفی بودن وجود ندارد. دوستان و آشنایانی که بدون اهداف خشونت آمیز مطالعه و تبادل نظر می کنند چرا مخفی شوند؟

شهلا: این کجایش تشکیلات است وقتی با دوستان و آشنایانمان صحبت و بحث می کنیم؟

بيژن: تشکیلات به معنی ارتباط، تبادل اطلاعات برای رسیدن به هدف معین است. وقتی کانون های تدارک دموکراسی میان خود و با مردم ارتباط مستمر و تبادل اطلاعات داشته باشند این نوعی تشکیلات است. در زمان لازم آنها همدیگر را می شناسند، همگی در مسیر اخبار و اطلاعات هستند، قدرت برخورد سیاسی دارند، مشکلات و مسائل محیط را می شناسند و قادر به اقدام جمعی هستند.

- فرض کنیم کانون های تدارک دموکراسی هم تشکیل شدند. آنها چه کمکی میتوانند به دموکراسی بکنند؟

بيژن: کانون ها با ادامه کار خود به مرور تعداد علاقمندان به افکار ملیون، دموکراسی خواهی و تفکر در مورد مسائل اجتماعی را بیشتر می کنند. این خود قدمی برای ارتقا سیاسی جمع است که خواه نا خواه تاثیر خواهد داشت. تا زمانی که امکان فعالیت آزاد، متشکل و سراسری نیست، کانون ها به آماده کردن محیط و رشد خود ادامه می دهند. وقتی امکان فعالیت آزاد پیدا شد، کانون ها پایه های تشکل سراسری ملیون در محل فعالیت خود، ستون هائی برای ایجاد آلترناتیو دموکراتیک و تضمینی برای حفظ آن میباشند. با وجود تعداد کافی از آنها میتوانیم از پشتیبانی مردم برای استقرار حاکمیت ملی و حراست از آن مطمئن باشیم.

شهلا: اگر افرادی خواستند در سطح عالی تری فعالیت کنند چه می توانند بکنند؟

بيژن: یک کار مهم و عالی تر فعالیت مستمر برای بهبود زندگی گروه های اجتماعی است. هدف بهره برداری سیاسی یا ایدئولوژیک با پوشش طرفداری از منافع مردم و گروه های اجتماعی نیست. این کار را بعضی احزاب ایدئولوژیک در کشور ما رسم کردند و با آن به جنبش های صنفی سندیکائی صدمه زیادی زدند. برای آنها منافع ایدئولوژیک در مرکز بود، حال آنکه برای یک دموکرات، انسان و سعادت او در مرکز است. منظور پشتیبانی از حقوق انسانی و صنفی، سندیکائی این گروه هاست. تشکل های صنفی سندیکائی یکی از پایه های دموکراسی آینده اند.

- این افراد با مردم محل یا گروه اجتماعی در ارتباطند و مشکلات مردم یا آن گروه خاص را می شناسند. آگاهی از وضع، قدم اول کوشش برای بهبود وضع آنها است. زمانی که مردم یا آن گروه اجتماعی برای بهبود وضع خود مبارزه می کنند پشتیبانی از حقوق آنان وظیفه همه آزادی خواهان است.

بیژن: خواست های مردم قبل از بهمن 57 "استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی" بوده است که روحانیون قدرت طلب آن را به "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" تبدیل کردند. اخیرا یک سخنرانی از رئیس سندیکای واحد اتوبوسرانی تهران منصور اسانلو شنیدم که خواست های مردم را تکرار میکرد. علت اینکه اسانلو را در زندان نگاه داشته اند اینست که تکرار این خواست ها برایشان خوش آیند نیست.

شهلا: فکر میکنی نکاتی را که گفتی روشن است و همه میتوانند آن را درست پیاده کنند؟

بيژن: ارتباط مستمر با دوستان و آشنایان یا ارتباط با دیگران در محیط کار و زندگی نکته جدیدی نیست. جدید اینست که کارها همراه با آموزش لازم سیاسی، مستمر و هدفمند صورت گیرند.

شهلا: فکر میکنی این فکر به همه می رسد؟

بیژن: نه فکر نمی کنم. امید من به افراد معدودی است که دنبال راهیابی هستند و خودشان هم به حل این مسائل می اندیشند.

شهلا: ارتباط با مردم را میشود از طریق رادیو یا تلویزیون هم بر قرار کرد.

بيژن: فرستنده رادیوئی یا تلویزیونی هم وسیله ارتباط و البته مثبت است. اما جای مطالعه درست، بحث جمعی و ارتباط و تبادل نظر مستقیم و مرتب را نمی گیرد. ارتباطی که به عهده افراد کانون ها است. در کشورهای دموکراتیک هم با وجود اینکه احزاب امکانات تبلیغاتی دارند، ولی دائما کوشش می کنند با جلسات سخنرانی و بحث با مردم در محل ارتباط بر قرار کنند.

شهلا: وقتی صحبت از مطالعه می کنی منظورت چیست؟ چه چیز را مطالعه کنند؟

بيژن: کانون میتواند در کنار صحبت در مورد مسائل روز، موضوعات مختلفی را در دستور بحث و مطالعه قرار دهد. برنامه مطالعاتی کانون ها میتواند همان نکاتی باشد که قبلا برای تعلیم افراد تشکل پیشنهاد دادم .

شهلا: کانون چند وقت یکبار جلسه می گذارد؟

بيژن: بهتر است از ماهی یکبار بیشتر باشد ولی این را باید خود دوستان و آشنایان تعیین کنند.

شهلا: تا چه مدت لازم است اینطور آمادگی های خود را افزایش دهیم؟

بيژن: به این شکل تا وقتی که به آزادی دست یابیم. با مرکزیت و به اشکال مناسب دیگر برای همیشه.

شهلا: وضع کشور و مردم امروز خراب است. تو برای بعد ها راه حل می دهی.

 بيژن: فعالیت درازمدت و دائمی اگر با هدف و در چهارچوب برنامه و استراتژی صورت گیرد، برخلاف آنچه که ممکن است تصور شود، هم در کار امروز تاثیر زیادی دارد و هم تدارک خوبی برای زمان های پر حادثه و بحرانی است. به این ترتیب ملت صاحب قدرت میشود. اگر آماده باشیم از فرصت های استثنائی و اتفاقی هم میتوانیم بهتر به نفع دموکراسی بهره گیریم. یک چیز را آموخته ایم و آن اینکه اگر نیروئی نباشیم به اهدافمان نمی رسیم. نتیجه فقدان چنین آمادگی هائی را برای مثال در 28 مرداد و بهمن 57 دیدیم.

 شهلا: ما امروز نتایج کارهائی را می بینیم که سال ها قبل شروع شده اند. ممکن است سال ها بعد نتایج کار های امروز ما مشهود شود. فعالیت برای ایجاد تشکل کار آمد به تداوم در کار و قبول این نکته نیاز دارد که نتایج کار امروز ما سال ها بعد نتیجه دهد.

نکات دیگر

فعالیت در خارج کشور

شهلا: به نظر تو اصلا میشود در خارج کشور کار سیاسی کرد؟ این سوالی است که در دیکتاتوری گذشته هم اغلب طرح بود.

- همیشه عده ای در این مورد شک دارند.

بيژن: اپوزیسیون دموکرات خارج کشور اگر درست عمل کند، میتواند بخصوص در دوران حاکمیت دیکتاتوری کمک مهمی به مبارزات داخل باشد. اگر ما در خارج موثر و مستمر تر به افشا تجاوزات به حقوق مردم ومبارزین سیاسی در کشور بپردازیم، میان هموطنان خود و جهانیان حساسیت لازم را نسبت به وضع مبارزین داخل ایجاد می کنیم. موفقیت در دفاع از گنجی و قبل از او سرکوهی نشان داد که اقدامات خارج کشور نتیجه دارد و بدین جهت یک وظیفه برای فعالین خارج است.

شهلا: نقش دیگر خارج کشور ابراز مسائل و نکاتی است که صحبت از آنها در داخل بی خطر نیست.

بيژن: فعالین خارج کشور میتوانند علاوه بر این در زمینه فکری و تقویت فرهنگ سیاسی و برنامه ریزی هم کمک کنند. مثلا میتوانند به ترجمه یا تهیه متون سیاسی، فلسفی، فرهنگی و علمی بپردازند. آنها همچنین می توانند با طرح نظرات و استدلالات اپوزیسیون دموکرات به غنای جنبش دموکراسی خواهی کمکی کنند، یا به متشکل نمودن خود پرداخته مدل هائی برای همکاری به آزمایش بگذارند.

شهلا: طرفداران ملیون در خارج کشور چه میتوانند بکنند؟

بیژن: در بعضی شهر های اروپا و آمریکا که ملیون فعالیت دارند، ارتباط با آنان مشکل نیست. توصیه من به سایر علاقمندان اینست که در محل اقامت خود کانون هائی مشابه کانون هائی که در قبل پیشنهاد کردم تشکیل دهند و آنوقت از طریق این کانون ها به فعالیت و تماس با ملیون بپردازند.

 

امکانات و مشکلات فعالیت در خارج کشور

شهلا: متاسفانه بعضی فعالین سیاسی که در محیط های دانشجوئی خارج کشور رشد کرده اند به مسائل برخوردی مانند گذشته دارند.

- منظورت چه برخوردی است؟

بيژن: در دیکتاتوری گذشته مبارزه خارج کشور عمدتا توسط دانشجویان صورت می گرفت. چون راه های تاثیر گذاری کاملا محدود بود، فعالین سیاسی لازم نمی دیدند در کنار انتقاد از وضع موجود، پیشنهادات مثبت و سازنده ای برای بهبود وضع ارائه دهند. متاسفانه بعضی هنوز این حالت را حفظ کرده اند و از فعالیت سیاسی بیشتر مخالفت، اعتراضات بدون ارائه راه حل و کوتاه مدت را درک می کنند. حال آنکه نیاز امروز ما بیشتر به اقدامات مثبت، دراز مدت و مستمر است.

- در دیکتاتوری گذشته بخش مهمی از انرژی ما صرف اثبات وجود دیکتاتوری و عدم رعایت حقوق بشر میشد، اما امروز بخصوص در دموکراسی های غرب آگاهی و حساسیت نسبت به دیکتاتوری کنونی وجود دارد. پیشرفت قابل ملاحظه وسائل ارتباطی هم امکان ارتباط بین فعالین اپوزیسیون داخل و خارج کشور را بیشتر کرده است.

شهلا: خارج کشور نتوانسته از امکانات به حد کافی استفاده کند، تشکل های مناسب ایجاد کند و تعلیم سیاسی جوانان را پیش ببرد.

بيژن: تعداد علاقمندان بالقوه هم نقش دارد. در گذشته فعالیت گروه های سیاسی و کنفدراسیون معمولا در آن شهرهای اروپا و آمریکا مرکزیت داشت که دانشجويان ایرانی بیشتری در آنجا به تحصیل اشتغال داشتند. بعد از بهمن 57 نیز که عده زیادی مجبور به ترک وطن شدند، تا مدت ها فعالیت در اروپا و آمریکا گسترده بود. اما از زمانی که امکان بازگشت به داخل کشور بیشتر شد - و خوب است که اینطور شد، چون به واقعیات جامعه نزدیک تر می شویم -  امکان برگزاری حرکت های اعتراضی وسیع کمتر شده است.

- یک مشکل هم رشد فرهنگ سیاسی هموطنان مقیم خارج پس از بهمن 57 است. مدت ها عده نسبتا زیادی در جلسات ما شرکت می کردند ولی تعداد آنهائی که نظر می دادند یا انتقادی داشتند، معدود بود.

 شهلا: انصافا باید این را هم گفت که بحث های طولانی، کم محتوا و خسته کننده هم زیاد است.

- یک علت میتواند فقدان اتحادها، تشکل ها و احزاب سیاسی مسلط که همیشه مسائل روز را طرح کنند باشد. در خارج به تعداد فعالین و شاید بیشتر از آن نظریه و تئوری در مورد راه حل ها، هدف و راه درست مبارزه وجود دارد. پراکنده فکری معمول و بازده کار ها کم است.

بيژن: ایجاد تشکل واحد ملیون با برنامه سیاسی روشن بخصوص در زمینه اتحاد با سایر دموکرات ها میتواند کمک موثری باشد که از این وضع بیرون آئیم. اتحاد دموکرات ها و فعالیت مشترک، محیطی فعال ایجاد کرده، راندمان کار را بهتر و دلسردی ها را کاهش می دهد.

نیلوفر: منظور از سایر دموکرات ها چه گروه هائی است؟

بيژن: چپ دموکرات و روشنفکران مذهبی مدافع دموکراسی و جدائی دین از حکومت.

شهلا: گروه هائی از اصلاح طلبان هم نمی دانند از حاکمیت مردم یا از بقای جمهوری اسلامی دفاع کنند.

 بيژن: بعضی در خارج کار مهم را این می دانند که میان سیاستمداران کشورهای غربی افرادی مدافع منافع مردم ایران پیدا کنند.

شهلا: این کار زمانی بهترین نتیجه را میدهد که تشکل سیاسی واحد ملیون یا جبهه دموکراسی خواهی بتوانند از این پشتیبانی استفاده کنند.

بيژن: بعضی دوستان دیگر از فعالیت سیاسی در گروه های ایرانی دلسرد شده اند. آنها به میان احزاب اروپائی رفته و دیده اند آنجا کارها خوب پیش می رود و می خواهند در این احزاب فعالیت کنند.

شهلا: ممکن است این دوستان در آنجا چیزهائی بیاموزند که به درد جنبش دموکراتیک ایران هم بخورد. بخصوص وقتی جنبشی داشته باشیم کار آنها میتواند مفید باشد. اما این دوستان مرا یاد لطیفه ای می اندازند که فکر می کنم از عبید زاکانی باشد. فردی شب هنگام زیر نور چراغی در جستجو بود. عابری پرسید "چه میکنی؟"، گفت "انگشترم را می جویم". پرسید "کجا آن را گم کرده ای؟". جواب داد: "در خانه ام". پرسید: "پس چرا اینجا می جوئی؟". جواب داد "در خانه چراغی نیست، ولی اینجا روشن  است".

آیا ملیون پس از غلبه بر دیکتاتوری پراکنده میشوند؟

- یک مساله دیگر هم که بد نیست صحبت کنیم اینست که پس از غلبه بر دیکتاتوری و استقرار دموکراسی، انتخابات آزاد و تشکیل مجلس موسسان سرنوشت ملیون یا جبهه ملی چه میشود. بعضی می گویند ملیون دیگر کار خود را انجام داده و احزاب و گروه های درون آن از هم جدا میشوند.

شهلا: آیا این درست است که درست  زمانی که بیش از همیشه به همکاری و اتحاد ملیون و حتی سایر دموکراسی خواهان نیاز داریم آنها پراکنده شوند؟

بيژن: بنظر من درست نیست. میدانیم که استقرار آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی یک عمل کوتاه مدت نیست. یک پروسه است و برای مدت طولانی به کار سخت، مداوم و متمرکز با حد اکثر توان نیاز دارد. نقش ملیون و جبهه دموکراسی خواهی  با استقرار دموکراسی پایان نمی یابد. تدوام دموکراسی و مبارزه برای عدالت اجتماعی نیازمند فعالیت متحد ملیون و دموکراسی خواهان است.

- اگر قرار باشد بخش های محتلف پراکنده شوند، حتی قبل از پیروزی همراهان خود را در نقش رقیب آینده می بینند و احتمال دارد اصلا قبل از اینکه به هدف برسیم تشتت و پراکندگی نیروی ما را تقلیل دهد. وقتی جمعی باهم یک طناب را میکشند اگر چند نفر از آنها طناب را رها کنند، گروه مقابل پیروز می شود.

بیژن: مسلما نمیشود نیروئی را به زور در اتحادی نگاه داشت. اما ادامه همکاری پس از استقرار دموکراسی نیز ضروری است. آنها میتوانند با یکدیگر در مواردی نیز اختلاف نظر داشته باشند ولی لازم است منافع دموکراسی را در صدر برنامه های خود قرار دهند و از هراقدامی که به ضعف ملیون و جبهه دموکراسی خواهی می انجامد خود داری کنند. ایده آل اینست که احزاب و گروه های تشکیل دهند ملیون اگر هم بر سر مسائلی با هم اختلاف دارند برای حفظ دموکراسی متحد عمل کنند.

رابطه ملیون و جبهه دموکراسی خواهی

بیژن: ملیون و سایر معتقدان واقعی به دموکراسی که جدا از ملیون فعالیت دارند، میتوانند در جبهه دموکراسی خواهی همکاری کنند. ملیون خود را یکی از ستون های اصلی جبهه دموکراسی خواهی می دانند. کوشش های مختلفی برای همکاری ملیون و سایر دموکرات ها انجام گرفته که موفق نبوده است. شاید هرچه پایه ریزی تشکل و اتحاد ملیون پیش برود، امکان اتحاد در جبهه دموکراسی خواهی نیز بیشتر شود.

بحث پایان یافته به نظر می رسید. شهلا هنوز سوالاتی آماده داشت که بحث را خلاق تر کند. دوستان را به محل اقامتشان رساندم. احساس خوبی داشتم...

 پایان 

مآخذ:

 (1) مبارزه موثر برای دموکراسی، دکتر همایون مهمنش، آبان 1383 http://www.melliun.org/ketab/mobmoas.htm

(2) دعوت از فعالين سياسي و مدافعان حقوق بشر جهت تشكيل كنگره ملي گذار مسالمت آميز «پيش نويس طرح مقدماتي» كنگره ملي و دموكراسي خواهي، عباس امیر انتظام،  ارديبهشت 1384، http://www.melliun.org/nehzatmel/nm05/12/18amirent.htm

(3) فعالیت‌ سیاسی در خارج از کشور، نقی حميديان / بخش سوم، خرداد ١٣٨٤

 

http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/1928

(4) http://rozane1.blogfa.com/ محمد مسعود  سلامتی

(5) Klaus Olfert, Pitter A. Steinbuch, Organisation, Firedrich Kiehl Verlag GmbH, Ludwigshafen (Rhein) 1997, 13. Auflage

(6) Volker Teich, Allgemeine Grundlagen der Organisation, Copyright by ADV Verlag, München, 1977

(7) , 4. Auflage, 2003 Georg Schreögg, Organisation, Gabler Verlag,

(8) Tom DeMarco, The Deadline: A Novel about Project Management, 1997, Dorset House Publishing Co. Inc.

(9) K. W. Deutsch, Politische Kybernetik, Modelle und perspektiven, Verlag Rombach Freiburg im Breisgau, 1966

(10) نقل قول شفاهی از علی شاکری (زند)

(11) پوزيسيون، اپوزيسيون و ايران امروز، خسرو سیف http://www.melliun.org/didgah/d05/12/21seif.htm

(12) در حاشیه انتشار منشور ملیون ایران، دکتر همایون مهمنش

http://www.melliun.org/ahdaf/mehmanesh.htm

(13) نشریه انترنتی نامه، مرتضی کاضمیان شماره 40 نیمه مرداد 84

(14) نقل قول شفاهی از ایرج پزشک زاد

(15) مصدق، جبهه ملی ایران و ایران!، دکتر علی راسخ افشار،

http://www.melliun.org/didgah/d05/12/23rasekh.htm

(16) Karl R. Popper, Ausgangspunkte, Hoffmann und Campe, 1979

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

  ساير مطالب مربوط به ديدگاه