اميدمعماريان
روز:
خسروسيف دبيرکل حزب ملت ايران نظريات خود را درخصوص انتخابات رياست جمهوري با روز مطرح کرده است. وي از جمله افرادي است که تحريم انتخابات را در دستور کار خود قرار داده اند. وي دلايل خود در خصوص اين تصميم تشريح کرده است. اين گفت و گو را مي خوانيد.
نظرشما در مورد انتخابات چيست؟
ما در حزب ملت ايران از سال ۱۳۵۸ در انتخابات شرکت نکرديم و شرايط خود را براي شرکت در يک انتخابات آزاد اعلام کرديم. نظرخود را همچنين در خصوص انتخابات امسال نيز در فروردين ۸۸ اعلام کرديم. بر آن اساس براي انتخابات آزاد يک مبناي سالم در نظر داريم که در آن احزاب و روزنامه ها و فعالان سياسي آزاد باشند. ما در ايران اين شرايط را نداريم. از طرف ديگر قانون اساسي موجود مانع از انتخابات آزاد است. نظارت بر انتخابات هم اکنون تبديل به دخالت در انتخابات شده است. کار شوراي نگهبان غيرقانوني است. تمام مجالسي که تشکيل شده از نظر ما اعتبار قانوني ندارد.
با توجه به وضعيت ساختار سياسي در ايران عملا حضور احزاب در انتخابات معني پيدا مي کند. شما به عنوان حزبي که سي سال در انتخابات شرکت نکرديد دستاورد خود را چه مي دانيد؟ جاي شما کجاست؟
کساني که در انتخابات شرکت مي کنند به تلاش حکومت براي به دست آوردن يک مشروعيت جهاني کمک مي کنند. ما نبايد وسيله يک حکومت مستبدي بشويم که گزينه اش در مورد انتخابات رياست جمهوري از پيش مشخص است.
شما قائل نيستيد که راي مردم عملا مي تواند تغيير ايجاد کند؟ به عنوان مثال شما رييس جمهوري مثل آقاي خاتمي را همانند آقاي احمدي نژاد مي دانيد؟
شرکت و راي دادن به اين انتخاباتي که مي خواهد برگزار شود يعني راي به کانديداهاي شوراي نگهبان. اگر راي بدهيم يعني همه کارهاي خلاف اينها چه در گذشته و چه در آينده را تاييد کرده ايم. آقاي خاتمي بيست ميليون راي داشت ولي هيچ گامي برنداشت. در آخرين سخنراني خودش هم در دانشگاه تهران گفت که من براي نجات نظام آمده ام. اگر وجهه ايران در سطح بين المللي بهبود پيدا کرد از نقطه نظر خود نظام بوده است. ببنيد حادثه ۱۸ تير درزمان آقاي خاتمي اتفاق افتاد. خود ما زنداني هاي زمان آقاي خاتمي هستيم. ايشان در اين موارد چه کار کردند؟ آيا به شعارهاي خودش عمل کرد؟ اينها فقط در داخل خود با هم رقابت مي کنند. اما با هم هيچ فرقي نمي کنند. چه آقاي موسوي باشد، چه خاتمي و چه احمدي نژاد. ما مي گوييم قانون اساسي پرنقص است و بايد عوض شود.
اصلاح طلبان معتقدند آدم سياسي که در قدرت نباشد نمي تواند تغيير ايجاد کند. مثلا آقاي کروبي در بيانيه اخيرشان از برخي تغييرات در قانون اساسي صحبت کرده اند. اما بايد به هرحال حضور پيدا کنند تا بتوانند تغيير ايجاد کنند.
ولي همين آقاي کروبي رييس مجلس بودند و در موقعي که لايحه اي در مجلس مي خواست تصويب شود به خاطر دخالت رهبر ايشان گفتند که حکم رهبر حکم حکومتي است. ايشان چه چيزي را مي خواهند اصلاح کنند ومن چگونه بايد به او اعتماد داشته باشم؟
آنها معتقدند تغييرات، يک شبه ممکن نيست.
ما هم نمي گوييم يک شبه. سي سال از انقلاب گذشته است. تمام اينهايي که در داخل نظام ادعاي اتحاد مي کنند آيا وقتي در قدرت بوده اند براي تغيير اقدام کرده اند؟ حالا که از قدرت خارج هستند اين حرفها را مي زنند. از کجا معلوم که وقتي قدرت کسب کردند به عهد خود وفا کنند.
دستاورد سي سال تحريم شما چه بوده است؟
عدم تاييد تمام خلاف هايي که در اين سي سال انجام شده است. مملکت نابودشده است. ايران الان در مرز تجزيه قرار گرفته است. هر چه قدراينها به خلاف کاري هاي خود ادامه بدهند وضعيت کشور بدتر مي شود. آيا شما در زمينه سياست خارجي فکر مي کنيد سياست عاقلانه اي است.
درست. اما عده اي معتقدند با بيرون نشستن هم تغييري ايجاد نمي شود. مي شود؟
بيرون نشستن نيست. ما حرفمان را مي زنيم و هزينه اش را مي دهيم. اين قانون اساسي متعلق به سه دهه پيش است. نسل امروز حق راي ونظر دارد. آيا آقايان اجازه مي دهند مردم در خصوص حقوق شهروندي شان اظهار نظر کنند؟ ما هميشه گفته ايم که انتخابات يک نمايش است. و کسي را که مي خواهند قبلا تعيين مي کنند و هر کسي را بخواهند از صندوق راي بيرون مي آورند. چيزي که در قبل از انقلاب هم وجود داشت. شرايط انتخابات اگر تغيير نکند، ما انتخابات را آزاد نمي دانيم. در صورتي که دانشجويان و کارگران را به صرف خواسته هاي صنفي شان به زندان مي اندازند شرايط خوبي نيست. وقتي به شما اجازه نمي دهند در روزنامه چيزي که مورد نظرتان است را بنويسيد و روزنامه ها را توقيف مي کنند و زندان ها را پر مي کنند وبه يکه تازي شان ادامه مي دهند، انتخابات آزاد نيست.
اگر فعالان سياسي از مشارکت بپرهيزند به بهبود وضعيت دانشجويان و کارگران و روزنامه نگاران کمک مي کند؟
ما در اين خلاف شرکت نمي کنيم. انتخابات انتصاب است. ما شرايط شرکت در انتخابات را مطرح کرده ايم و گفته ايم که اين انتخابات آزاد نيست و نبايد مجلس آراي يک گروه صد نفره شد. مردم اصلا هيچ هستند در اين ميان. ما موقعي که آقاي خاتمي ۲۰ ميليون و۲۳ ميليون راي آورد در انتخابات شرکت نکرديم. چون سناريو را جوري درست کردند که مردم به صحنه بيايند. در مقابلش آقاي ناطق نوري را قرار دادند که جناح راست حمايت مي کرد. مردم براي آنکه به آنها دهن کجي کنند به آقاي خاتمي راي دادند. حتما مقاله آقاي سحابي با عنوان "نه بزرگ" را درمجله ايران فردا خوانده ايد و يادتان است. مردم به آقايان نه گفتند وگرنه کسي آقاي خاتمي را نمي شناخت. گفتيم اگر آقاي خاتمي به شعارهاي خود عمل کنند ما به ايشان راي مي دهيم. اما ايشان به شعارهايش عمل کرد. سي سال مملکت ما با اين درآمد سرشارعقب رفته است. چطوربا اين وضعيت مي توان جلو رفت؟