ما
از این مواضع اعلام برائت می کنیم!
• از ان جا که ما نویسندگان این نامه،
سال ها به طور مشترک با آقای فرخ نگهدار در یک سازمان بوده ایم، او
خود را چپ می دانسته است و ما نیز، او هنوز عضو سازمان فدائیان خلق
ایران (اکثریت) است، و ما نیز، می خواهیم به این وسیله برائت و
جدائی خود را از کارنامه ی سیاسی و افکار اخیر او – به خصوص بعد از
جنبش سبز - اعلام کنیم ...
پنجشنبه ۲٣ دی ۱٣٨۹ - ۱٣ ژانويه ۲۰۱۱
اخبار روز: فرخ نگهدار، به دنبال
گفتگوهای خود با تلویزیون فارسی آمریکا، حمایت از طرح محمود احمدی
نژاد برای غارت مردم ایران زیر عنوان پرطمطراق «طرح ملی»، اکنون
مقاله ای نوشته است به نام «آقای خامنهای! فردوستها از شما
آریامهر میسازند». همان طور که از نام این مقاله پیداست، تازه بعد
از بیست سال، او دل نگران است که آیت اله علی خامنه ای ولی فقیه،
گول برخی اطرافیان خود را بخورد و به آریامهر تبدیل شود! او این
نگرانی را در مورد سلطانی ابراز می کند که خداوند به نماینده ی او
در آسمان تبدیل شده و قدرت و ثروت افسانه ای را در هم آمیخته و بیش
از هر کس دیگر از ادامه ی وضعیت موجود سود می برد و برای حفظ آن می
کوشد. در نگاه نگهدار اما این سلطان، به «رهبر» شاید بی گناهی
تبدیل می شود که خودش خوب است، اگر اطرافیانش بگذارند. خاک پاشیدن
به چشم مردم را، فرخ نگهدار از همان تیـتر مقاله ی خود آغاز می
کند.
هدف ما در این یادداشت کوتاه، مباحثه
با وی در مورد نظراتش نیست. این کار به اندازه ی کافی صورت گرفته و
بسیاری دلسوزان به او هشدار داده اند که بیش از این در این مرداب
فرو نرود، او اما این راه را انتخاب کرده است، دلیلش هر چه بوده،
نتیجه اش این شده است که به جای همنشینی با یاران سابق و مبارزان
پاک باخته ی راه ازادی و عدالت، اکنون با کسانی همراه شده است که
«جنسی دیگر» دارند. از ان جا که ما نویسندگان این نامه، سال ها به
طور مشترک با وی در یک سازمان بوده ایم، او خود را چپ می دانسته
است و ما نیز، او هنوز عضو سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) است،
و ما نیز، می خواهیم به این وسیله برائت و جدائی خود را از کارنامه
ی سیاسی و افکار اخیر او – به خصوص بعد از جنبش سبز - اعلام کنیم و
نیز بگوییم سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) باید راهی برای این
معضل بیابد.
ما از آقای
نگهدار و مواضع وی اعلام برائت می کنیم چون:
در وقتی که
دست آقای خامنه ای بیشتر از گذشته، به خون فرزندان آزادی خواه مردم
ایران آغشته است و اکثریت ملت ایران او را عامل و آمر اصلی کشتارها
و سرکوب جنبش سبز مردم ایران می داند، می کوشد این دست های خونین
را در دستکشی سفید پنهان سازد و مسئولیت کشتار مردم و سرکوب جنبش
سبز را در میان همگان تقسیم کند.
او می نویسد: «من گناه همه فجایعی که
رخ می دهد را تنها بر عهده رهبری نظام نمی گذارم. همه مسوولیم اما
هرکس به میزان مسوولیت خویش. »
ما از ایشان می پرسیم: مسئولیت ما در
کشتار مردم، در قتل ندا و سهراب و دیگر آزادی خواهان این کشور چه
بوده است؟
ما از او
اعلام برائت می کنیم چون:
می خواهد مخالفان سیاسی خود را در
سرکوب جنبش سبز و کشتار فرزندان آزادیخواه آن شریک جرم نشان دهد و
بگوید که «براندازان» - یعنی همه ی کسانی که مثل نگهدار فکر نمی
کنند و به جای تلاش برای «تغییر رفتار رهبری» خواهان برکناری وی
هستند – در کشاندن این جنبش به خشونت و کشتار مردم – به اندازه ای
کمتر یا زیادتر، مقصر بوده اند. او شکایت هر دو را به «رهبر» می
برد و خطاب به او می نویسد:
«"سینه چاکان ولایت" از یک سو و
"سرنگونی طلبان خشمگین" از سوی دیگر علیه اصلاح طلبی برخاسته اند.
هر دو نعره می زنند: "اصلاحات مرد". و این دروغ بزرگی است که تنها
ولع قدرت پشتوانه آن است.»
او دروغ های بزرگ می گوید تا بتواند با
قربانی کردن همرزمان سابق خود، در نزد «رهبر» اعتباری برای حرف های
خود دست و پا کند!
ما از او
اعلام برائت می کنیم چون:
در زمانی که بعد از یک سال و نیم جنبش
آزادی خواهانه، مردم ایران دشمنان خود و کسانی را که مانع تحقق
اهداف آن ها هستند شناخته اند و از جستجوی رای خود به جستجوی
سازوکارهایی برآمده اند که رای آن ها را تضمین کند، و در این جستجو
به سد «رهبر» و یا همان «ولایت فقیه» برخورده اند، او به هیبت
مشاور دلسوز «رهبر» درآمده و می کوشد به او یاد بدهد، چطور عمر
رهبری خود را طولانی تر کند.
او می نویسد: «وجدانم گواهی نمی دهد که
هرچه طائب ها خواسته اند شما تن داده اید. قابل درک است که
جانبداری آشکار شما از یک جناح تا آنجا نبوده است که شما بر حذف
آقایان موسوی کروبی و خاتمی و رفسنجانی و پیگرد آنان به مثابه
"سران فتنه" مصر باشید.»
با وجدان فرخ نگهدار کاری نداریم اما
می دانیم همه ی سیاست او در یک ساله و نیمه ی اخیر این بوده است که
علی خامنه ای را از زیر فشار مستقیم جنبش خارج کرده و به مقام
رهبری مورد احترام «هر دو جناح» و مردم باز گرداند. در این یک ساله
و نیمه «اصلاح طلبان حکومتی» نیز چون نگهدار به چنین صراحت و
آشکاری ای سرنوشت خود را با سرنوشت «رهبری» یکی نکرده اند. تشت
سیاست تلاش برای طولانی کردن عمر حکومت علی خامنه ای از همان نماز
جمعه ی «پرخطایی» که علی خامنه ای دستور آتش به روی مخالفین داد،
از بام فرو افتاد. ما خود را در کنار میلیون ها مردمی می بینم که
در این یک ساله و نیمه در برابر این دیکتاتور تبه کار ایستاده اند.
ما از او اعلام برائت می کنیم چون:
می
خواهد مردم ایران باور کنند که هیچ راهی در برابر آن ها قرار ندارد
جز آن که منتظر باشند «رهبر»، رفتار خود را «تغییر» دهد و هر کس را
که مثل او فکر نمی کند در زمره ی براندازان و خشونت طلبان معرفی می
کند و به این ترتیب امیدها و آگاهی های جوانه زده در میآن مردم در
جامعه ی ما را می کشد.
او می نویسد: «خطای دهشتناک آن است که
تصور شود طرفداران حکومت با مخالفان هیچ وجه مشترک، هیچ درد مشترک
ندارند. این بزرگ ترین دروغ است.»
بزرگترین
دروغ این است که کسی تلاش کند مردم را با سرکوب گران خود، با سرکوب
کنندگان آزادی، با قاتلان نداها و سهراب ها، به «وجه مشترک» و «درد
مشترک»، دعوت کند. آقای نگهدار دروغ می گوید وقتی می نویسد تنها
راه اصلاح طلبی باور به تغییر رفتار سلطان مستبد است. او می خواهد
مردم ایران را از تغییراتی که برای آن به خیابان آمده اند و مبارزه
کرده اند و کشته داده اند، ناامید کند و آن ها را به هم سرنوشت و
هم درد بودن با سلطانی جنایت کار متقاعد سازد. در این دنیا تحولات
بزرگی صورت گرفته است، نظام های استبدادی بسیاری جای خود را به
حکومت های دموکراتیک و یا کمتر استبدادی داده اند، اما کمتر تحولی
بوده است که با تغییر رفتار سلاطین دیکتاتور و مستبد صورت گرفته
باشد، جنبش های دموکراتیک وقتی پا گرفته اند، در کنار گذاشتن
حاکمان جانی و فاسد تردیدی به خود راه نداده اند.
ما از این افکار اعلام برائت می کنیم و
ننگ همراهی با آن سیاستی که او می خواهد با برانگیختن همدردی مشترک
با علی خامنه ای به عنوان راه اصلاح طلبی به مردم ایران بفروشد را
هرگز نخواهیم پذیرفت.
فرخ نگهدار در شکوائیه ی به علی خامنه
ای از آینده چنین ابراز نگرانی می کند: «راهی که جمهوری اسلامی می
پیماید، هرگاه متوقف نشود "رای من کو" را به شعار مشترک اصول
گرایان و اصلاح طلبان، به شعار فراگیر ملی، و جنبش سبز را به جنبشی
واقعا همگانی و فراجناحی بدل خواهد کرد.»
فرخ نگهدار
تلاش خود را متوقف شدن این راه قرار داده است. او از آقای خامنه ای
می خواهد این راه پیموده نشود. ما برعکس خواهیم کوشید، جنبش سبز به
جنبشی واقعا همگانی و فراجناحی بدل شود و حقوق مردم ایران را از
حکام مستبد باز ستاند. ما همان طور که تاکنون کرده ایم، با جنبش
سبز و دموکراتیک مردم ایران خواهیم ماند و برای گسترش این جنبش و
رسیدن آن به پیروزی خواهیم کوشید.