بن علی رفت، سید علی و رژیمش هم باید بروند
فرید راستگو
جوانی تحصیل کرده بنام بوعزیزی بعلت
بیکاری دست به سبزی فروشی می زند که بارها از طرف پلیس به بهانه نداشتن
مجوز مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. بوعزیزی تحقیر و سرکوب شده بجان
می آید و در یک مکان پر رفت و آمد شهر کوچکش خود را به آتش می کشد.
داستان این جوان به سرعت در سراسر تونس پیچید و مرگ او بهانه ای شد تا
جوانان تونس به اعتراض برخیزند.
بر خلاف تبلیغات رسانه ای غرب که تونس
را دژ اقتصادی آفریقا نشان می دادند، تظاهرات و اعتراضات فزاینده و
خیزش همگانی مردم واقعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تونس را بر جهانیان
آشکار ساخت و بار دیگر ثابت کرد جامعه ای که دیکتاتورها بر آن حکومت می
کنند نمی تواند جامعه ای باز و حقوقمدار باشد که در رشد و شکوفائی
اقنصادی، سیاسی و اجتماعی بسر برد.
مردم تونس با تشدید مبارزات خود
و ایستادگی بر خواست های حق طلبانه و آزادیخواهانه شان با یک
انقلاب بن علی دیکتاتور خودکامه تونس را فراری دادند. جمعه شب ۲۴
دی بعد از فرار بن علی وقتی به رادیو بین الملی فرانسه گوش می دادم یک
دانشگاهی در گفتگو با این رادیو می گفت: "جوانان ما با بهره گیری از
شبکه اینترنت و تلفن های همراه همان کاری را کردند که ایرانیان یکسال
پیش کرده بودند. منتها هیچ کس فکر آن را هم نمی کرد که بن علی به این
زودی ها ساقط شود."
ما ایرانیان باید از خود سئوال کنیم چرا تونسی
ها توانستند بن علی را فراری دهند ولی ما ایرانیان که همواره پیشگام
مبارزات مردم خاورمیانه و کشورهای اسلامی بوده ایم در جنبش سبز
موفق به فراری دادن سید علی و اصحابش نشده ایم.
ما ایراینان
مبارزه خود را پیگیرانه تا به آخرادامه ندادیم و بر حقوق خود پافشاری
نکردیم. بخش وسیعی از ما ایرانیان سالهاست با پیروی از جمهوری
اسلامی خواهانی که از اساس حقوقی برای مردم قائل نیستند، از استبداد می
خواهیم تا در قلمرو و چارچوب خود آزادی و حقوق انسانی ما را محترم
شمارد. ما ایرانیان در پی افرادی روان شدیم که می خواهند با اجرای
بدون تنازل قانون اساسی، ما را به دوران طلائی امام، رجعت دهند.
ما
ایرانیان اصلاح طلبانی داریم که سی سال یکی از دو بال نظام ولایت مطلقه
فقیه را تشکیل میدادند و دو دهه بهمراه یاران و ایادی درون و
برونمرزیشان و با شعار های عوام پسندانه به فریب ما مشغول بودند و با
وعده و وعید، بسیاری از ما ایرانیان را با تز ارتجاعی انتخاب بد و بدتر
سرگرم کردند و گول زدند. آنان مکارانه به ما می گویند که شما ایرانیان
در محدوده استبداد و با شرکت در انتخابات و انتخاب بد بجای بدتر قادر
خواهید بود صاحب حق و حقوق خود شوید. انبوهی از ایراینان به این
خزعبلات دل خوش کردند و ضمن چشم پوشی و نفی حقوق انسانی و اساسی خویش
سالها در رویای گرفتن امتیازی هر چند ناچیز از مستبدین به پای صندوق
های رای رفتند، در انتخابات شرکت کردند، زیرا نمی خواستند قبول کنند که
مستبدین و یارانشان آنان را به بازی گرفته اند.
ما ایرانیان
گرفتار روشنفکران قدرتمداری هستیم که برای گفتار سید خندانشان که به
تازگی به سران حاکم جمهوری اسلامی هشدار می دهد که اگر ما اصلاح طلبان
را به بازی نگیرید کسی نخواهد بود تا در آینده جنش آزادیخواهانه مردم
را مهار کند غش می کنند و بهر وسیله ای تلاش دارند این دولتمرد رژیم
خون آشام جمهوری اسلامی را تبرئه کنند و سخنان او را به هر وسیله ای
توجیه نمایند.
ما ایرانیان سیاست بازانی داریم که به یک
رفسنجانی آخوند که خود معمار اصلی استبداد بعد از انقلاب ۱۳۵۷ بوده است
و در تمام جنایات و خیانات بر علیه مردم و کشورایران شرکت داشته است دل
بسته اند تا شاید راه و حیله ای جوید و سر ولی مستبد را زیر آب
کند. آنان آگاهانه تلاش دارند نشان دهند که رژیم های استبدادی اصلاح
پذیرند و تغییر نظام یعنی انقلاب و انقلاب یعنی خشونت و ناامنی.
ما
ایرانیان دارای بخش وسیعی از سیاسیون کهنه کاری می باشیم که سر بزنگاه
برای نجات پیکر فاسد و رو به موت نظام ولایت مطلقه فقیه، پزشک میشوند و
لباس دکتری بر تن می پوشند تا مردم را از لگدمال کردن عکس سید علی
خامنه ای منع کنند. به دانشجویان و جوانان داخل و خارج کشور نامه پشت
نامه ارسال می دارند و بیانیه بعد از بیانیه صادرمی کنند و بذر وحشت و
هراس می کارند تا به عبا و قبای سید علی و دارودسته اش لطمه ای وارد
نشود. بعنوان پیران سیاسی از جوانان می خواهند هراسان باشند که
در نبود سید علی خامنه ای روز و روزگار ایران و ایرانیان سیاه خواهد شد
و ایران به ایرانستان مبدل میشود. آنان با اورادی از قبیل اینکه زیاده
روی نکنید و باید درچارچوب قانون مبارزه کرد و مبارزه را از طریق
قانونی باید جلو برد تا ایران تجزیه نشود، چنان وانمود می کنند که گوئی
در محدوده نظام استبدادی مردم می توانند صاحب امتیازی شوند و آرام آرام
به دمکراسی و آزادی برسند.
بسیاری از هموطنان ما بعلت ناآگاهی گول
اوراد این سیاست ورزان کهنه کار را می خورند و در غفلتند که تلاش
این قبیل از سیاسیون اینست تا نظام بیمار و رو به موت ولائی را که خود
یکی از بانیان آن بوده اند از مهلکه نجات دهند. زمانی هم که جنبش فرو
کش کرد، دم فرو می بندند و نفسی تازه می کنند و استراحتی می نمایند تا
رمقی داشته باشند که اگر روز و روزگاری دوباره مردم برای احقاق حقوق
خود و دست یابی به آزادی و دمکراسی به خیابان آمدند بار دیگر با
چهره ای عوام پسندانه در صف انقلاب به ضد انقلاب خدمت نمایند تا مانع
پیشروی جنبش حق طلبانه مردم شوند و آن را خفه کنند. یعنی همان کاری را
تکرار نمایند که در جنبش ملقب به سبز انجام دادند.
ما ایرانیان باید
بدانیم فرار شاه در سال ۵۷، فروپاشی شوروی و سقوط نظام های استبدادی
اروپای شرقی یکی پس از دیگری و سقوط دیکتاتورهای آمریکای لاتین و دیگر
دیکتاتورها و مستبدین جهان و فرار بن علی یک درس تاریخی را به ما یاد
آوری می کند که نظام های استبدادی پوشالی هستند و هیچ نیروئی و اسلحه
ای و ارتشی و سپاهی قادر به مقابله با نیروی لایزال مردم نیست.
فرار بن علی نشان داد که دوام و حیات استبداد در گرو تحمل مستبدین توسط
مردم است. فرار بن علی نشان داد که تا استبداد است آزادی نیست زیرا
انسانها با تحمل مستبدین و بعلت ترس و اطاعت پذیری از قدرت آزادی و
حقوق انسانی خود را فراموش می نمایند و از حق خود چشم پوشی می کنند.
فرار بن علی به ما نشان داد تا زمانی که مردم در مقابل مستبدین سر فرود
می آورند و از آنان هراسانند مستبدین می توانند ادامه حیات دهند. فرار
بن علی نشان داد که بیش از آنچیزی که مردم تحت سلطه استبداد از مستبد
هراسانند مستبدین از مردم بیمناک هستند. بیاد بیآوریم بعد از تقلب
انتخاباتی در خرداد ۸۸ و حضور قدرتمند مردم در خیابانها چگونه سید علی
خامنه ای در نماز جمعه ۲۹ خرداد ضمن تهدید مردم در پایان سخنانش از
وحشت می لرزید و از ترس گریه بر چشمانش جاری شد و با شیوه آخوند بازی و
ننه من غریبم گفت من تن علیلی دارم و مردم به من علیل رحم کنید.
باور داشته باشیم آن لحظه ایکه تصمیم بگیریم از مستبدین اطاعت
نکنیم و از آنان نه هراسیم آن لحظه سقوط مستبدین است. اگر ملتی تصمیم
بگیرد و بپذیرد که به مستبدین خدمت نکند و در مقابل آنان سر خم نکند
مستبدین خود بخود شکست می خورند. تبعیت ملتی از یک مستبدین فرو مایه ای
چون سید علی و جنتی نه تنها بدبختی آن ملت است بلکه برای آن ملت شرم
آور است که سالها تحت سلطه استبداد واقع شود و از او هراسان باشد و
نظاره گر اسارت و بردگی خود باشد.
مبارزات پیگیرانه مردم تونس به ما
یادآوری کرد که :
- اصلاحات در نظام های دیکتاتوری و استبدادی ممکن
و میسر نیست.
- بدون یک جنبش همگانی و یک انقلاب سرتاسری دیکتاتورها
و مستبدین نابود نمی شوند.
- بر خلاف تبلیغات اصلاح طلبان گوناگون،
انقلاب به معنای خشونت نیست.
- مردم با اتکاء به نیروی خود، و در
دفاع از حقوق حقه خود، بدون دنباله روی از رهبران نالایق، می توانند
موجب سرنگونی مستبدین و دیکتاتورها شوند و خود رهبری خود را در دست
گیرند. - در چارچوب نظام استبدادی هیچکس به آزادی نخواهد رسید و هیچ
مستبدی کوچکترین امتیازی به ملت نخواهد داد.
- در چارچوب نظام
استبدادی انسانها قادر نخواهند بود به حقوق بشری خود نائل آیند.
-
با استقامت و پایداری بر حقوق انسانی خویش است که ملتی می تواند از شر
استبداد رها شود و موجب سرنگونی آن شود.
- با نهراسیدن از استبداد
است که ملتی می تواند با سربلندی به حیات خود ادامه دهد و در رشد و
شکوفائی زندگی کند.
- یک ملت نباید برای احقاق حقوق خود در مقابل
استبداد سر فرود آورد و از مستبدین حق ستانی کند بلکه برای اینکه ملتی
به حقوق خود برسد باید در گرفتن حق خود پایداری نماید و استوار به پیش
برود. - با یک جنبش همگانی بدون خشونت، هم ممکن و هم میسر است که
دیکتاتورها را فراری داد و حکومت استبدادی را ساقط کرد و حاکمیت را از
آن مردم سازیم.
پس همچون مردم تونس به پاخیزیم و با گسترش مبارزات
آزادیخواهانه خود و ایستادگی بر حق و حقوق خویش موجب از همپاشی بساط
استبدادی رژیم جمهوری اسلامی شویم و تا فرار سید علی خامنه ای و عصا
بدستان مافیائی اش از پای ننشینیم که اصلاحات در یک نظام استبدادی
معنائی جز عوامفریبی و خاک پاشیدن به چشم مردم ندارد. از خود سئوال
کنیم سی سال تجربه تلخ و دل خوش کردن به وعده های توخالی و حرف های پوچ
و مهمل کافی نیست.
ایرانیان از مستبدین نهراسیم و به پا خیزیم
تا این ننگ تاریخی یعنی نظام ولایت مطلقه فقیه که نطفه اش با خونخواری
فرزندان ایران زمین بسته شده است را از کشور خود پاک سازیم و تا فرار
سید علی خامنه ای و رژیمش از پای ننشینیم. چون به رفتن دیکتاتور نباید
بسنده کرد باید نظام استبدادی را واژگون ساخت.
پیروز و سرافراز
باشید
Fa_rastgou@yahoo.com
|