|
|
|||
انقلاب سوريه مستثنی شد! رهبر، هم سکوت کرد و هم نيروی سرکوب فرستاد! بابک داد گويا: انقلاب مردم سوريه بر عليه حکومت آقای اسد که سوريه را تبديل به "ايستگاه مبادلات سياه تروريسم خاورميانهای" کرده، برای جمهوری اسلامی ناخوشايند است و همين تلخی، مقامات حکومت ايران را دچار لکنت زبان و رياکاری بيشتر از گذشته کرده است! کشور سوريه مهمترين مسير ترانزيتی و «بارانداز» تسليحاتی و نيروهای نظامی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان و حماس است. اين روزها در ادامه دومينوی انقلابهای مردمی، مردم معترض در سوريه هم به خيابانها ريخته اند و خواهان تغييرات اساسی در کشور خود هستند. مردم سوريه با شعار «نه حزب الله لبنان، نه حکومت ايران» با حاکميت استبدادی و موروثی آقای «بشار اسد» مبارزه می کنند و تاکنون چندين کشته و دهها زخمی در اين راه داده اند. اما حتی يک خط خبر از اين انقلاب و آزاديخواهی مردم سوريه در رسانه های حکومتی ايران و صداوسيمای جمهوری اسلامی ديده نمی شود. برعکس خبرها از پيوستن نيروهای سپاه به سرکوبگران دولت سوريه حکايت دارند! آيت الله خامنه ای در سخنرانی مشهد (اول فروردين) از انقلاب مردم مصر و تونس و يمن و بحرين حمايت کرد و «فرمولی کلی برای حمايت نظام از ملتها» ارائه کرد که جمهوری اسلامی ظاهرا" بر طبق آن فرمول عمل می کند. يعنی هر کجا مردم آزادی و عدالت بخواهند و با استبداد مخالفت کنند، جمهوری اسلامی از آنها حمايت می کند! او ادعا کرد نظام اسلامی مدافع انقلاب ملتهای مصر و يمن و تونس و ليبی و بحرين است. ولی در مورد «انقلاب مردم سوريه» ناچار به سکوت شد و بی صدا از کنار آن گذشت. آقای خامنه ای جنايتهای حکومت «دوست و برادر سوريه!» را نسبت به مردمی که به قول خود او مانند ساير کشورهای اسلامی و عربی، خواهان «پايان حکومت استبداد» هستند، ناديده و ناشنيده گرفت زيرا به خوبی می داند اگر به حکومت «بشار اسد» هم مانند بن علی و مبارک و قذافی و عبدالله صالح و امير بحرين بتازد، به روابط استراتژيک جمهوری اسلامی با سوريه و همدستی با حزب الله لبنان پشت پا خواهد زد. علی الخصوص که بشار اسد مثل مبارک هنوز ساقط نشده و آقای خامنه ای قمار نمی کند که بر عليه رهبرانی که ممکن است بمانند، سخنی بگويد! بنابراين رهبر فرزانه(!) انقلاب ترجيح داد به قيمت تبصره دار شدن آن «فرمول کلی»، در همان سخنرانی پرده از رياکاری خود بردارد و بار ديگر مداهنه و رياکاری نظام را نسبت به مقوله ای به نام تقابل «رأی مردم» و «استبداد» به نمايش بگذارد. انقلاب مصريها و بحرينی ها و يمنی ها و... خوب است ولی انقلاب سوريها حتی محلی از توجه ندارد. بدين ترتيب اولين رسوايی و رياکاری سال نود، در اولين روز امسال به نام ولی امر مسلمين جهان رقم خورد که قبلا" هم به قيمت حمايت روسيه از جمهوری اسلامی، از حق مردم مسلمان چچن در آسيای ميانه چشم پوشی کرده بود و باز هم از حقوق مسلمانان چينی، به قيمت جلب حمايت مقامات چين گذشت کرده بود! اما چرا آقای خامنه ای برای سرکوب مردم سوريه به دمشق نيرو می فرستد و در مقابل مأموران سفارت جمهوری اسلامی برای شيعيان بحرين سلاح می فرستند و از انها حمايت می کنند! سقوط دولت بحرين، ممکن است به تعطيل شدن پايگاه نظامی آمريکا در منامه منتهی شود. در صورتی که سقوط دولت بشار اسد در سوريه، ترانزيت نيرو و مهمات به لبنان و فلسطين را برای ايران دشوار می کند! در حقيقت انقلاب مردم سوريه بر عليه حکومت آقای اسد که سوريه را تبديل به «ايستگاه مبادلات سياه تروريسم خاورميانه ای» کرده، برای جمهوری اسلامی ناخوشايند است و همين تلخی، مقامات حکومت ايران را دچار لکنت زبان و رياکاری بيشتر از گذشته کرده است! در سخنرانی مشهد، بلافاصله «دم خروس» رياکاری از زير عبای ادعاهای آقای خامنه ای بيرون زد و شعارهای مردم فريب ايشان در حمايت از ملل آزاديخواه منطقه زير سئوال رفت. اين رياکاری و رسوايی و تناقض گويی آن هم در اولين روز سال، حقيقتا" از کرامات ويژه ای است که تنها از مقام عظمای ولايت بر می آيد و بس! اين رياکاری البته دلايل خود را دارد. حکومت ايران برای بودن به آتش افروزی و امتياز گيری نياز دارد و بهترين زمين بازی برای جمهوری اسلامی، خاورميانه و لبنان و غزه است. بهترين بارانداز تسليحاتی و مسير حمل و نقل به لبنان و فلسطين، کشور سوريه است و آقای بشار اسد در اين گذرگاه، واسطه گری پرمنفعتی می کند. فقط يکی از امتيازهای بزرگی که حکومت «بشار اسد» از اين واسطه گری تنها از حکومت ايران گرفته، بالغ بر چهار ميليارد دلار نفت رايگان است که در دولت احمدی نژاد به دولت دمشق پرداخت شده است. بنابراين، حکومت ايران به کشور سوريه، به عنوان تنها مسير امن برای ارسال سلاح و نيرو به لبنان و غزه در فلسطين نياز شديدی دارد و بی ثباتی در اين کشور را تحمل نمی کند. اکنون که اين منطقه ترانزيتی سياه، در معرض تغييرات دموکراتيک قرار گرفته است، حکومت اسلامی بر خلاف «شعار حمايت از ملتهای آزاديخواه منطقه» اين انقلاب را ناديده گرفته و بر اساس برخی گزارشات موثق، حتی شماری از نيروهای سپاه پاسداران را برای سرکوب مردم معترض سوريه راهی دمشق کرده است. حضور پاسداران و حتی اعضای حزب الله لبنان برای سرکوب مردم معترض سوريه در حالی صورت می گيرد که وزارت خارجه ايران از حضور يکهزار نفر از نيروهای عضو شورای همکاری خليج فارس برای کنترل اوضاع بحرين انتقاد کرده و دولت بحرين را بابت کمک گرفتن از عربستان مورد انتقاد قرار داده است. در حالی که تحريکات جمهوری اسلامی در پرداختن به دعوای شيعه و سنی در بحرين محدود نشده و حتی تا رساندن سلاح به شيعيان بحرينی هم ادامه يافته است. خبر ناگوار برای حکومت ايران اينکه، سوريه هم به زودی به مردمسالاری خواهد رسيد و شاهراه تروريسم ديگر از مسير سوريه هم امن نخواهد بود. همانطور که اين روزها آسمان کشور «دوست و برادر سابق(!) ترکيه» هم برای حمل و نقل هواپيماهای حامل سلاح امن نيست و تاکنون دو هواپيمای ايرانی مجبور به فرود و بازرسی در خاک ترکيه شده اند و از آنها تسليحات کشف شده است. و خبر خوب برای همه تلاشگران آزادی و مردمسالاری اينکه، گسترش دموکراسی در منطقه خاورميانه، نخواهد گذاشت عمر صدور تروريسم دولتی و رياکاريهای جمهوری اسلامی چندان دوامی داشته باشد و اين رخدادها البته زمينه های تازه تری را برای تغييرات بنيادين در سيستم حکومتی ايران مهيا خواهد کرد. فرصت نوشتن /
روزنوشته های بابک داد
|
||||