مرگ بن لادن: مأموریت انجام شد!
شهلا صمصامی
صبحگاه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ جهان با اندوه و نگرانی با تماشای صفحات
تلویزیون شاهد اصابت دو هواپیما، یکی پس از دیگری به بلندترین
ساختمانها در نیویورک، معروف به «برجهای دوقلو» بود. در جلوی چشمان
بهت زده میلیونها نفر، دقایقی بعد هواپیمای دیگری به ساختمان پنتاگون
اصابت کرد و هواپیمای چهارم در جنگلهای پنسیلوانیا سقوط کرد. چهار
هواپیما با تمامی سرنشینان و هزاران نفر دیگر در داخل برجها، در
لحظاتی کوتاه سوخته و از بین رفتند. هزاران نفر دیگر در اثر این حادثه
مجروح و بسیاری از مأموران پلیس و آتش نشانی از دود و خاکستر آلوده،
برای سالها بیمار شدهاند. ۳ هزار نفر آمریکایی و غیرآمریکایی از
مذاهب گوناگون و سنین متفاوت در آن روز شوم با نقشه شیطانی مردی بنام
«اوسامه بن لادن» جان خود را از دست دادند. قرن بیست و یکم با درد و
رنج و خصومتی آغاز شد که با خود برای سالها جنگ و خونریزی بهمراه
آورد.
پرزیدنت «بوش» دستور حمله به افغانستان را صادر کرد،
کشوری که «بن لادن» با همرزمان طالبانیاش در آن زندگی میکرد. ارتش
عظیم آمریکا با تمام نیرو وارد جنگ شد. اگر چه هدف اصلی یافتن «بن
لادن» بود ولی او را نیافتند و در بین بلندیهای کوههای عظیم «تورا
بورا» گم شد. مدتها صحبت از این بود که در غارهای این کوهها زندگی
میکند و سپس گفتند در مناطق قبیلهای بین پاکستان و افغانستان است.
تلاشهای «جرج بوش» و دولت وی علیرغم بیلیونها دلار پول و کشتار
هزاران انسان بیگناه در جنگهای عراق و افغانستان برای دستگیری یا کشتن
بن لادن بیثمر ماند.
رد پای بن لادن
«بن لادن»
نفر اول در لیست خطرناکترین افراد «اف-بی-آی» بود. صدها مأمور
«اف-بی-آی» و «سیا» شبانه روز بدنبال یافتن ردپای اوبودند.
سازمان «سیا» میدانست که «بن لادن» سالها بود دیگر از هیچگونه تلفن
دستی و یا وسائل الکترونیکی استفاده نمیکرد. زیرا دستگاههای جاسوسی
آمریکا بسادگی میتوانست از آن طریق او را پیدا کنند. «بن لادن» از
افراد مورد اعتماد بعنوان «پیک» استفاده کرده پیامها و ویدیوها را به
خارج میفرستاد.
مأموران «سیا» به این فکر افتادند که باید این
پیکها را بیابند. پس از تحقیقات زیادی باین نتیجه رسیدند که این
اطلاعات را میتوانند از برخی از اعضاء القاعده که در بازداشتگاه
«گوانتانامو» هستند بدست آورند. زندانیان از مردی صحبت میکردند که
احتمالاً با «بن لادن» زندگی میکند و پیک ویژه اوست. ولی هویت این فرد
معلوم نبود.
در سال ۲۰۰۷ با دستگیری «خالد شیخ محمد» که گفته
میشد برنامهریز واقعی ۱۱ سپتامبر بود، مأموران «سیا» توانستند اسم
مستعار یک مرد پاکستانی را بدست بیاورند. در همان زمان با دستگیری
عضو دیگری از القاعده بنام «فرج لیبی» این تئوری تایید شد که وسیلهٔ
ارتباط «بن لادن» با خارج پیک یا پیکهای پاکستانی هستند. ولی چهار سال
بعد یعنی در آگوست ۲۰۱۰ بود که بالاخره مأموران سیا توانستند خانهای
را که در تپههای شهر «ابیت آباد» بود بیابند. پیک «بن لادن» در این
ساختمان زندگی میکرد. آیا «بن لادن» نیز در آنجا بود، هنوز مأموان سیا
مطمئن نبودند.
تحقیقات در این زمان با سرعت پیش رفت. گروه
ویژهای که مأمور این پروژه بودند با دستگاههای خاصی از طریق ما هواره
و راههای دیگر توانستند نقشهٔ داخلی خانه را بدست آورند. بالاخره در
ماه فوریه امسال این اطلاعات کامل شد. در اینکه دو برادر پاکستانی
پیکهای «بن لادن» در این خانه زندگی میکردند شکی نبود. حدس زده میشد
که احتمالاً خود «بن لادن» همراه با زنها و بچههایش نیز در این محل
زندگی میکند. ولی این تنها یک حدس بود.
پرزیدنت «اوباما» که
از ابتدا از جزئیات این تحقیقات با اطلاع بود، از مشاوران امنیتی خود
خواست چند پیشنهاد به او ارائه دهند: یکی بمباران این ساختمان بود، ولی
«اوباما» موافق نبود، زیرا اولاً نمیخواست افراد بیگناه، زنها و
بچهها کشته شوند. در ثانی مدرکی برای یافتن و یا کشته شدن «بن لادن»
میتوانست بدست نیاید.
یک راه حل پیشنهادی دیگر این بود که تا
بدست آمدن اطلاعات دقیق بیشتر، این برنامه را به عقب انداخت. پیشنهاد
سوم حمله توسط کماندوهای ویژه بود. «اوباما» این پیشنهاد را بیشتر
پسندید، ولی تصمیم نهایی هنوز اتخاذ نشده بود.
در ماه آوریل،
حداقل دوبار کماندوها بطور دقیق این نقشه را بررسی و تمرین کردند.
باینگونه که ساختمانی مانند آنکه در پاکستان مورد نظر بود، ساختند و با
هلی کوپترهای ویژهای که برای این پروژه ساخته شده بود تمام جزئیات
حمله را تمرین کردند. پرزیدنت «اوباما» از مراحل این برنامه با اطلاع
بود. حتا در بررسی نقشهٔ حمله با هلیکوپترها میپرسید چنانچه
هلیکوپتری از کار بیافتد و یا صدمه ببنیند چگونه میتوان کماندوها را
از ساختمان بیرون آورد.
این پرسش موجب شد که یک نقشه کامل دوم
برای نجات احتمالی کماندوها در نظر گرفته شود. در درجه اول
هلیکوپترهای پشتیبان آماده باشند و همچنین هواپیماهای جنگی آمریکا در
ارتفاعات بالا پرواز کرده و در صورت لزوم بتوانند کمک به کماندوها
بدهند. این حمله بدون اطلاع و همکاری دولت، ارتش و سازمان جاسوسی
پاکستان میبایست به مرحلهٔ اجرا گذاشته شود.
کماندوها
آمدند
در نیمه شب یکشنبه اول می۲۰۱۱ نزدیک به ۱۰ سال پس از
واقعه ۱۱ سپتامبر دو هلیگوپتر ویژه آمریکایی از پایگاه نظامی آمریکا در
افغانستان وارد مرز پاکستان شدند. این هلیکوپترها در فاصله بسیار کم
از زمین میتوانند پرواز کنند و از دید رادارها پنهان هستند. مقصد شهر
«اَبیت آباد» و هدف خانهٔ بزرگی که در نزدیکی مهمترین آکادمی نظامی
پاکستان است قرار داشت. این ساختمان در سال ۲۰۰۵ ساخته شده بود و دارای
دیوارهای بسیار بلند با سیم خاردار بود. دوربینهای امنیتی دور تا دور
ساختمان به چشم میخورد. در داخل، یک بخش یک طبقه جداگانه و یک بخش ۳
طبقه وجود داشت. این یک خانه مرموزی بود که هیچکدام از همسایگان
نمیدانستند چه کسانی در آن زندگی میکنند. ولی بعکس بقیه تمام
اشغالهای خود را میسوزاندند. در این خانه هیچ نوع وسیلهٔ ارتباطی
الکترونیکی مانند تلفن و یا اینترنت وجود نداشت.
هلیکوپترها
از تاریکی شب استفاده کرده به ساختمان نزدیک شدند. سرنشینان این
هلیکوپترها کماندوهایی بودند که بالاترین درجهٔ تعلیمات نظامی را
دارند. با ۳۰ سال سابقه، آنها را انسـانهای خارق العاده «Super Humam»
مینامند. این کماندوها متعلق به بخش ویژهای از نیروی نظامی آمریکا
هستند که هیچکس از هویت آنها با اطلاع نیست. اگر واقعیتی در
داستانهای «جمیز باند» باشد این کماندوها «جمیز باند»های حقیقی
هستند. کسانیکه در آب، هوا و خشکی تعلیم دیده و به خطرناکترین
مأموریتها فرستاده میشوند. مأموریت آنها معمولاً نجات گروگانها و
یا کشتن افراد خطرناک است.
در آن نیمه شب تاریک، این کماندوها
برای مأموریتی به این خانهٔ مسکونی در یک منطقهٔ نظامی نشین پاکستان
آمدند که مانند واقعهٔ ۱۱ سپتامبر دنیا را تکان داد. این بار بجای
احساس درد، ناامنی و خشم، مردم دنیا بیشتر احساس امنیت و اجرای عدالت
برای میکردند.
مأموریت انجام شد
۳ ماه پس از حمله
به عراق و پائین آمدن صدام از حکومت، پرزیدنت «جرج بوش» روی ناو جنگی
آمریکا ایستاد و در پشت سرش با حروف درشت این جمله به چشم میخورد:
«مأموریت انجام شد». در آن زمان فراموش شده بود که مأموریت واقعی و
دلیل آغاز جنگ دستگیری و یا کشتن «بن لادن» بود.
در حدود ساعت
۲ بعد از ظهر یکشنبه اول ماه مه بوقت واشنگتن، در کاخ سفید یک گروه
کوچک از مهمترین و با اعتمادترین مشاوران «اوباما» جمع بودند. «جو
بایدن» معاون رئیس جمهور، «رابرت گیتز» وزیر دفاع، «هیلری کلینتون»
وزیر خارجه، دریادار «مایک مولین»، «لئون پانتا» رئیس «سیا» و چند نفر
دیگر. اینها بطور زنده شاهد یکی از خطرناکترین عملیات در تاریخ معاصر
بودند. کماندوها در ساختمانی بودند که حدس زده میشد «بن لادن» در آن
زندگی میکند.
۴۰ دقیقه عملیات، شاید برای پرزیدنت «اوباما» و
مشاورانش همانند چهل سال بود. هلیکوپترها به ساختمان نزدیک شدند. ولی
در همان ابتدای کار یکی از هلیکوپترها به دیوار بلند ساختمان اصابت
کرد و بزمین نشست. این همان چیزی بود که «اوباما» از آن میترسید.
ولی کماندوهای ورزیده با سرعت وارد ساختمان شدند. ابتدا بسوی ساختمان
یک طبقه رفتند. دو برادر پاکستانی، پیکهای مورد اعتماد «بن لادن» را
هدف گلوله قرار دادند. سپس بسوی ساختمان ۳ طبقه رفتند صدای تیراندازی
شنیده میشد. وارد طبقه اول شدند، در پلههای بین طبقه اول و دوم پسر
«بن لادن» در مقابل آنها ظاهر شد، بدون تأخیر او را نیز هدف گلوله
قرار دادند. سر و صدای زنها و بچهها میآمد. به طبقه سوم رفتند.
شنیدند زنی «بن لادن» را صدا کرد. کماندوها در یک اطاق، در مقابل خود
مردی را که بعنوان خطرناکترین فرد تاریخ معاصر شناخته شده بود دیدند.
زن جوانش کوشید سپر او شود، ولی کماندوها سریعاً دوگوله یکی به پیشانی
و یک به سینهٔ «بن لادن» زدند. زن جوان پایش تیر خورد. در جریان این
تیراندازیها زن دیگری کشته شد.
جسد «بن لادن» را بلافاصله
بداخل هلیکوپتر بردند. در این میان هلیکوپتر کمکی دومی رسیده بود. این
عملیات ۲۰ دقیقه بطول انجامید. ۲۰ دقیقهٔ دیگر را به جمع آوری مدارک،
پروندهها، ویدیوها و آنچه که بنظر مهم میآمد پرداختند. در این میان،
هلیکوپتر صدمه دیده را هم منفجر کرده و بسرعت از محل خارج شدند. این
مدارک در آینده میتوانند از نظر شناسائی اعضاء دیگر القاعده و
نقشههای احتمالی خرابکارانه مورد استفاده قرار گیرند.
تمام
این عملیات توسط دوربینهای ویژهای که در کلاه ماسک دار آنها کار
گذاشته شده بود فیلمبرداری و به کاخ سفید منتقل میشد. رئیس جمهور و
مشاورانش، بدون شک، لحظات و دقایقی را که بنظر عمری میآمد گذرانند.
پس از بازگشت به پایگاه نظامی در افغانستان، جسد «بن لادن»
عکسبرداری و مورد آزمایش قرار گرفت و DNA وی مثبت بود. شکی نبود که او
«بن لادن» است. پس از انجام مراسم اسلامی جسد او را در پارچه سفیدی
پوشانده و در دریا رها کردند.
در نیمه شب یکشنبه بوقت
واشنگتن، پرزیدنت «اوباما» با لحنی آرام به مردم آمریکا و دنیا اطلاع
داد که «بن لادن» توسط کماندوهای آمریکایی کشته شد و به این گونه عدالت
انجام گودید. نام و هویت این کماندوها و فیلمی که از عملیات خود
برداشتند احتمالا برای همیشه مخفی میماند.
پس از بن لادن
«اوسامه بن لادن» در ۱۹۵۷ در یک خانوادهٔ ثروتمند سعودی بدنیا آمد.
وی یکی از ۵۰ فرزندان در این خانواده بود که کودکی و نوجوانیاش را در
رفاه و آسایش در خانهای قصرمانند با مجسمههای طلا و اشیاء عتیقه
گرانقیمت گذراند. ولی بعدها تبدیل به سمبل حمایت از آزادی مسلمانان در
افغانستان و سایر نقاط دنیا شد. در ۱۹۹۰ گروه القاعده را بوجود آورد.
نفرت وی از آمریکا و از سیاستهای خارجی این کشور بود. در فوریه ۱۹۹۹
در مصاحبهای گفت: «ما معتقدیم که بزرگترین دزدها و تروریستها در
دنیا آمریکاست. تنها راه مقابله اینست که به همان شیوه با آنها
برخورد کنیم. ما نگران افکار عمومی آمریکا و یا بهایی که بر سر ما
گذاشتهاند نیستیم».(آمریکا ۲۵ میلیون دلار جایزه برای سر «بن لادن»
گذاشته بود.)
در سالهای ۹۰ و پس از ۱۱ سپتامبر، «بن لادن»
قهرمان جوانان کشورهای عربی و مسلمان بود. هزاران نفر به کمپهای وی در
افغانستان و پاکستان میرفتند. صدها نفر به مأموریتهای خرابکارانه
رفته و جان خود را از دست دادند. «بن لادن» رسماً اعلام کرده بود که با
یهودیان و مسیحیان در جنگ است. در عین حال در عملیات خرابکارانهاش
مسلمانان بیشتری کشته و زخمی شدند. ۱۲ سال پیش عربستان تابعیت وی را
لغو کرد.
پرسشی که اینروزها مطرح است اینست که القاعده و جنبش
جهاد اسلامی پس از «بن لادن» چه خواهد شد؟ اگر چه برای پاسخ به این
سئوال نیاز به زمان بیشتری است، ولی مفسرین سیاسی بر این عقیدهاند که
با آغاز جنبشهای دموکراتیک در جهان عرب و خاور میانه دیگر عصر القاعده
بسر آمده است. مخالفت «الزواهری» با «مبارک» بدلیل ادامه پشتیبانی
آمریکا از این رهبر مستبد بود. اگر مصر بتواند به آزادی و دموکراسی
برسد نیازی به القاعده نیست.
امروز که بهار آزادی در کشورهای
عربی آغاز شده است و جوانان مسلمان عرب و آفریقایی قادرند بدون اعمال
خشونت صدای خود را به جهانیان برسانند، القاعده دیگر یک راه حل نیست.
«هیتلر»ها، «استالین»ها و «بن لادن»ها در یک مقطع معین تاریخی به
قدرت رسیدند و پیروانی پیدا کردند. وقایع امروز، رهبران متفاوتی را
خواهان است. شاید مرگ «بن لادن» پایان دورانی باشد که خشونت تنها راه
مبارزه و آزادیخواهی بشمار میآمد. منبع: ايران امروز
|