انسان اصلي‌ترين عامل تخريب جنگل‌ها

حسين زندي

دير سالي است خشكي زمين را به عوامل انساني نسبت مي‌دهيم، خود را تبرئه مي‌كنيم، از زير بار مسووليت شانه خالي مي‌كنيم و خشكسالي و گرم شدن هوا را عامل آتش‌سوزي جنگل‌ها و نابودي منابع طبيعي مي‌پنداريم. كمتر از خود مي‌پرسيم علت گرمايش زمين چيست؟ و چه دليلي باعث خشكسالي شده است؟ ساختن نيروگاه‌هاي آبي در مناطق خشك و نيمه‌خشك، سدسازي‌هاي بي‌رويه، حفر چاه‌هاي عميق، پساب‌ها و پسماندهاي صنعتي كه در تالاب‌ها و درياچه‌ها مي‌ريزد، برداشت بيش از حد از آب رودخانه‌ها، قطع درختان و ده‌ها عامل انساني ديگر را ناديده مي‌گيريم و در نهايت نيز متوسل به قضا و قدر مي‌شويم تا حال و روز زمين روز به‌روز بدتر شود.
- آتش‌سوزي جنگل‌ها در كنار قطع درختان براي ساخت‌و‌ساز ويلا، گسترش شهرسازي و جاده‌سازي و مراكز صنعتي مواردي هستند كه در چند سال گذشته سير صعودي داشته و هر روز خبر اين حادثه‌ ناگوار در طبيعت ايران، به ويژه غرب كشور تكرار مي‌شود و كم‌كم مانند خبري عادي از كنارش مي‌گذريم. برخي از دوستان اين اتفاق را به حاكميت نسبت مي‌دهند و معتقدند براي به دام انداختن فلان گروه معاند در جنگل‌ها آتش مي‌افروزند! اين تفكر سبب مي‌شود مساله به گونه‌ امري سياسي جلوه كند، كه نه تنها به حل مشكل كمك نمي‌كند كه مشكل را دو چندان خواهد كرد. براساس مشاهدات چند ماهه در جنگل‌هاي استان كرمانشاه به جرات مي‌توانم بگويم علت اصلي آتش‌سوزي‌ها و قطع درختان عامل انساني و به ويژه مردم بومي اين مناطق هستند؛ مردمي كه از نتيجه‌ بلايي كه بر سر زمين مي‌آورند، آگاه نيستند و منافع زودگذر شخصي را بر منافع ملي ترجيح مي‌دهند.
- با رشد بيش از حد جمعيت كشور در سه دهه‌ اخير و تحولات اجتماعي و تغيير مناسبات اجتماعي مردم دچار زياده‌خواهي شده‌اند و در نتيجه نيازهاي جديد پديدار شده كه منجر به مصرف‌گرايي و بي‌اخلاقي در جامعه شده است.
- گسترش مناطق مسكوني و تقسيم اراضي شهري بين جمعيت فرزندان بيشتر از عواملي است كه هرچه تعداد فرزندان يك زمين‌دار يا كشاورز بيشتر شود، در تقسيم زمين‌هايش مقدار كمتري به هر يك از فرزندان او مي‌رسد، در نتيجه فرد سعي در گسترش اراضي مي‌كند و چه بهتر كه اراضي ملي را تصرف كند. از آنجا كه در حاشيه‌ رشته‌‌كوه زاگرس زمين هموار كمتري وجود دارد، كشاورزان به كوه‌هاي اطراف روي آورده‌اند. براي تصرف كوه‌ها ابتدا بايد پوشش گياهي و جنگل‌هاي زيبا را از بين برد. راحت‌ترين كار آتش‌زدن جنگل‌هاست. در اطراف شهر جوانرود و بلندي‌هاي ثلاث باباجاني، پاوه و قلخاني آثار زخم تراكتورها و ماشين‌هاي كشاورزي تا نوك قله مشاهده مي‌شود. جنگل‌ها كه باعث ذخيره‌ آب‌هاي زيرزميني و عامل باز دارنده‌ خشكسالي بودند و از آنها به عنوان شش‌هاي تنفسي زاگرس ياد مي‌شد، تبديل به كشتزارهاي گندم ديم شده است. البته به آن هم بسنده نمي‌شود و در پايان فصل برداشت بقاياي پوشال‌ها و كلش‌ها را آتش مي‌زنند تا براي كشت سال آينده آماده شود. غافل از اينكه اين كار سبب سوختن خاك مي‌شود و ماندن پوشال‌ها در دل خاك باعث تنفس زمين و محصول بهتر مي‌شود. شيب زياد و فرسايش خاك اين زمين‌ها مقاومت كافي براي كشاورزي را ندارند و تنها درخت مي‌تواند در اين شيب تند رشد كند.
- مورد بعدي قطع درختان براي تامين سوخت است كه در سايه‌ هدفمندي يارانه‌ها و حذف سوبسيد سوخت، روستاييان درختان را به عنوان ذخيره‌اي براي سوخت مورد نياز زمستان از بين مي‌برند.
- حفر كانال براي ايجاد مسير لوله‌هاي فشار قوي گاز و آب به وسيله‌ نيروها و پيمانكاران غيرمتخصص و عدم مديريت و نظارت صحيح دولتي از موارد ديگري است كه در تخريب كوهستان و قطع درختان نقش دارد.
- ايجاد انواع معدن سنگ و شن و ماسه زيبايي كوهستان را دچار نقص كرده و هر روز بر تعداد مجوزهاي اين معادن افزوده مي‌شود تا بر حجم زباله‌هاي ساختماني افزوده شود.
- چراي بي‌رويه به دليل مدرن نشدن دامداري كشور و اينكه گفته مي‌شود چوپان‌ها و عشاير يكي از عوامل آتش‌سوزي جنگل‌هاي زاگرس است، اختلافات طايفه‌اي و قومي در حاشيه‌ زاگرس، بيماراني كه از ديدن آتش‌سوزي لذت مي‌برند! شكارچيان و گردشگراني كه بدون برخورداري از آداب سفر و بدون اينكه آموزشي براي گردشگري ديده باشند، تشويق به مسافرت كردن مي‌شوند و جز زباله و آتش‌سوزي پارك‌ها و جنگل‌ها ره‌آوردي براي زمين ندارند، تغيير كاربري جنگل‌ها به مناطق صنعتي و مسكوني و ده‌ها مورد ديگر جملگي نشان از نابودي طبيعت به دست انسان دارد و همه‌ اين موارد در گرمايش زمين و تغييرات اكولوژيكي تاثير گذاشته‌اند.
اما چه اتفاقي رخ داده؟ مردمي كه نزدشان درخت و آب، هر دو از عناصر مقدس و قابل احترام بوده و هنوز چشمه‌ها و درختان مقدسي در اين سامان وجود دارد كه مردم نذورات‌شان را به پاي آن مي‌ريزند، حالا چنين تيشه به ريشه‌ خويش و طبيعت خويش مي‌زنند! و نسبت به محيط زيست بي‌تفاوت شده‌اند. مردمي كه زمين را چنان گرامي مي‌داشتند كه يك روز از سال را به نام «روز زن و زمين و زايش» جشن مي‌گرفتند، امروز زخم بر پيكر مادر خود مي‌زنند.
- هزار مورد آتش‌سوزي در سال 1389 و سوختن 34‌هكتار جنگل تنها در مناطق كردستان يا 74 مورد آتش‌سوزي در پنج ماهه‌ نخست سال 1390 در لرستان و در نتيجه‌ از بين رفتن 40‌هكتار جنگل در هر روز آمار بسيار وحشتناكي است و نمي‌توان به راحتي از كنار آن گذشت، هرچند اين تنها آمار رسمي است و آتش‌سوزي‌هاي كوچك بسياري رخ مي‌دهد كه گزارش نمي‌شود. از آنجا كه بزرگ‌ترين بحران امروز و آينده‌ ما بحران آب و محيط زيست است، سكوت جايز نيست. اين مشكل يك مساله فرهنگي است تا سياسي و براي حل اين معضل سه گروه بايد بسيج شوند:
1- نهادهاي متولي كه با كم‌كاري و رعايت نكردن قوانين موجود زيست‌محيطي تاكنون نقش مثبتي ايفا نكرده‌اند، مي‌توانند با برنامه‌ريزي و مديريت صحيح منابع آبي، استفاده از رسانه‌هاي جمعي، تامين تجهيزات و فناوري پيشرفته و امكانات مهار آتش در خور مناطق كوهستاني هر چه سريع‌تر اقدام كنند.
2- انجمن‌ها و نهادهاي غيردولتي كه پل ارتباطي و عامل آشتي مردم و دولت هستند، مي‌توانند نقش آموزش نيروهاي محلي را به عهده بگيرند. سال‌هاست كه از هر فرصتي براي بيان اين پيشنهاد بهره گرفته‌ام كه فرهنگ‌سازي و آموزش براي حفظ زيست بوم و ميراث فرهنگي بايد از كودكي آغاز شود و به عنوان وظيفه‌ اصلي آموزشي مورد توجه قرار گيرد و در تمام مقاطع تحصيلي بايد واحد درسي مربوط به حفظ محيط زيست و ميراث فرهنگي اختصاص يابد. امروز نيز از آنجا كه آموزش و پرورش، نقش و رسالت آموزشي را از دست داده و مسووليت نهادهاي ديگر را به دوش مي‌كشد و حفظ محيط‌زيست هيچ جايي در پس ذهن مديران ارشد و برنامه‌ريزان درسي ندارد اين وظيفه بر عهده‌ انجمن‌ها و نهادهاي غيردولتي است كه با آموزش و اطلاع‌رساني به كمك رسانه‌هاي مستقل و بر شمردن عواقب چنين تخريب‌هايي، مردم را آگاه سازند. در اين مورد مي‌توان با گره زدن منافع درازمدت مردم با حفظ محيط زيست تخريب‌ها را متوقف كرد.
3- در نهايت مردم كه بازيگران اصلي اين حوزه‌ هستند، بايد حس مسووليت پذيري را در آنها برانگيخت و در تصميم‌گيري‌هاي محلي از مشاركت آنان بهره جست. تجربه نشان داده است هرگاه از جوامع محلي براي حل مشكلات خودشان استفاده شده، موفقيت خوبي حاصل شده است.
بايد توجه داشت كه اعلام كاهش آمار آتش‌سوزي در سال‌جاري از جانب مقامات مربوطه مشكلي را حل نخواهد كرد. از بين رفتن حتي يك متر جنگل فاجعه‌اي بزرگ است و بايد از آن جلوگيري كرد.

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به ديدگاه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران