|
|
|||
تضاد «تنها» : از «ماجده علیا» تا «مایا نصری» ارشاد علیجانی تقدیم به «مینا خانی»، دختر رقصنده میهنم که درد وطن را با چرخشهای، تنشفریاد میزند – ا. ع. مدرسه فمینیستی: به نظر میرسد دیگر با کوران اتفاقاتی که در ایران هر روزه وزیدن دارد، موضوع خانم ماجده علیاء خیلی زود به فراموشی سپرده شد؛ ماجرای حمله به سفارت انگلیس و انفجارهای پیاپی در مراکز نظامی و یا صنعتی و این آخری هم پهپاد آمریکایی که به دست نیروهای نظامی ایران افتاده است از این دست موضوعات هستند و موضوع خانم علیاء مانند بسیاری یا شاید همه موضوعاتی که در جو رسانهای و اجتماعی ایران داغ میشوند و بعد از چندی، گویی «نه خانی آمده و نه خانی رفته است.» به فراموشی سپرده میشوند؛ به خاطرات گذشته ما بدل شد. البته شاید همین موضوع باعث شود تا با دور شدن از موضوع کمی منصفانهتر تمامی جوانب مسئله را بررسی کرد. صورت مسئله روشن است خانمی در اعتراض به ممنوعیت مدلهای عریان برای هنرمندان در مصر کمی پیش از آغاز انتخابات مجلس این کشور که در دوران بسیار حساس گذار برگزار میشود و البته اولین انتخابات آزاد در مصر است عکسهایی برهنه از خود در صفحات مجازی منتشر میکند. این کار او با واکنشهای متفاوتی روبه رو شد. برخی از آقایان ایرانی را شور حسینی گرفت و عکسهای عریان خود را در حمایت از خانم علیاء منتشر کردند عدهای او را قهرمان جدید مصر و مبارز آزادی خواندند٬ عدهای او را فرصتطلب میدانند٬ عدهای نیز میخواهند او را به علت این حرکتش مشمول حد اسلامی کنند و حتی صفحهای در فیسبوک با تقاضای اعدام او ایجاد شده بود! عدهای نیز او را در بهترین حالت یک فعال حقوق زنان بسیار بدسلیقه و وقتنشناس خواندند که در زمانی که نباید آب به آسیاب اسلامگرایان مصر ریخت، خانم علیاء دقیقاً کارتی را بازی کرد به نفع اسلامگرایان، ورق برگردد. سؤال این است که اگر فرض شهرتطلبی را کنار بگذاریم٬ گزینهای که باقی میماند این است که این حرکت خانم علیاء آیا «حرکت مثبتی» و یا «قابل دفاع» بود بود یا خیر؟ آیا تأثیری بر روند رو به رشد دمکراسی و یا حقوق زنان در مصر خواهد داشت یا خیر؟ عباراتی مانند «حرکت مثبت» و یا «قابل دفاع» یا هر توصیف دیگری از این حرکت خانم علیاء، عباراتی کاملاً محتوایی و کیفی هستند و نمیتوان آنها را اندازه گرفت و فقط میتوان با منطق گفتگو و علوم انسانی که منطقی استنتاجی و صد در صدی نیست به مباحثه در آن پرداخت. اما میتوان به سؤالاتی کلی در اینباره پاسخ داد: بنابر رویکرد، منافع٬ زاویه ورود به مسایل و پدیدهها اعم از نقطه نظر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، حقوق بشری میتوان این پدیده اعتراضی را مورد بحث و بررسی قرار داد و شاید مهمترین نکتهای که موافقان و مخالفان این حرکت خانم علیاء آن را در مباحثه و گاهی اوقات مجادله با هم در نظر نمیگیرند درست همین نکته ظریف است. آیا ما به جهان خود تنها از زوایه دید «حقوقبشر» نگاه میکنیم؟ فارغ از تمامی مسایل دیگر؛ خب با این زوایه دید؛ آیا خانم علیاء «حق» داشت چنین کاری بکند؟ مسلماً هر انسانی تا جایی که موجودیت خود و دیگران را به خطر نیندازد مالکیت و حق انتخاب راجع به خود و مسلماً «تن» خود را دارد٬ بنابر این کسی این حق را ندارد با توسل به هر فکر و فرهنگ و مذهبی به خانم علیاء خرده بگیرد که او حق چنین کاری را نداشته است. آیا ما یک فعال حقوق زنان هستیم و این حرکت خانم علیاء را با این زاویه دید بررسی میکنیم؟ با این زاویه دید میتوان این کنش خانم علیاء را در راستای احقاق حقوق زنان در مصر برداشت کرد؟ شاید پاسخ به این سؤال کمی چالشبرانگیز باشد، اما کمتر فعال حقوق زنانی را در طول تاریخ در جهان داشتهایم که چنین عکسهایی از آنان دیده شده باشد یا به بیان بهتر کمتر نظریهپرداز حقوق زنان و کمتر فعال حقوف زنانی دیده شده است که این نوع کنش اعتراضی را «برای احقاق حقوق زنان» انتخاب کرده باشد. به نظر میرسد منطق پشت این عدم انتخاب هم خیلی پیچیده نیست: اساساً اگر جامعه هدف اعتراض یک جامعه محافظهکار باشد این نحوه اعتراضی با عدم استقبال روبه رو میشود و محتوای اعتراض در جامعه هدف عقیم میماند. اگر این اعتراض جامعه هدفی با قوانین و یا عرف ضد زن را هدف گرفته باشد مسلماً علاوه بر اشکال بالا یک اشکال شکلی و محتوایی عمیقتر نیز به ماجرا وارد میشود و اینکه آیا حق عریانی (چیزی بسیار فراتر از حق انتخاب پوشش در فرهنگهای محافظه کار و حتی غیر محافظهکار) خود چندمین اولویت در حقوق پایمال شده زنان در جوامع ضد زن مانند ایران و مصر و … است؟ آیا هماکنون فاجعه چکآپ باکرگی زنان معترض در میدان التحریر بیشتر مسئله زنان مصر است یا این موضوع؟ خشونت جنسی و فیزیکی بسیار عادی در خانه و خیابانهای مصر موضوع معضل مهمتری برای حقوق زنان مصر است یا این موضوع؛ یا در ایران آیا مسئله حق طلاق، ارث و غیره در لیست اولویتهای بالاتر حقوق زنان قرار میگیرد یا این موضوع؟ کما اینکه در جامعهای آزاد که هر فردی حق تعیین سرنوشت خود و تن خود را داشته باشد این مسئله اساساً بیمعنی خواهد بود. حتی از سوی دیگر بسیاری از فعالان و نظریه پردازان حقوق زنان اساساً مسئله بدن نمایی البته به معنا و هدف پورنوگرافی عملی مردسالارانه و ضد زن توصیف کردهاند. در اینجا ذکر این نکته الزامی است که استفاده از تننمایی به عنوان یک شیوه اعتراضی و یا تلاش برای جلب توجه مخاطب به محتوای اعتراض همواره ؛حداقل در دنیای مدرن وجود داشته است اعتراض به خشونت علیه حیوانات در اسپانیا، اعتراض به دولت ها و کمپانیهای آلودهکننده محیط زیست، اعتراض به وضع وخیم مالی در یونان از جمله این کنشهای اعتراضی همراه با تننمایی در سالهای اخیر بوده است. به طور خلاصه به نظر میرسد اگر خانم علیاء این شیوه را برای بیان اعتراض به کلیت مسئله حقوق زنان در مصر انتخاب کرده باشد شیوهای کارا نخواهد بود و حتی شاید نتایج منفی نیز به بار بیاورد ولی اگر اساساً نفس عمل عریانی مشکل ایشان باشد میتوان گفت ایشان به نوعی در زمینه حقوق زنان با توجه به عمق مشکلات زنان مصری« از مرحله پرت» هستند و در مقایسه با فجایع و مشکلات میلیونها زن مصری مشکل ایشان بسیار « لوکس» به نظر میرسد. در این زمینه برخی نیز عنوان کردهاند که خانم علیاء با شکستن یک تابوی بزرگ توانسته است به روند دمکراسی و حقوق زنان در مصر کمک کند؛ تابوی«تن». اما به نظر میرسد که در مبنای این ادعا٬ اغراق و بزرگ نمایی و در مورد نتیجه این کار نیز قضاوتی به دور از واقعیت صورت گرفته باشد. آیا به نوعی عریانی و یا تننمایی در مصر و حتی در مقیاس بزرگتر، در بسیاری از مناطق جهان عرب پدیدهای نادر و ندیده شده بوده است؟ به نظر میرسد جواب این سؤال «خیر» باشد. با کمی جستجو در کانالهای تلویزیونی موسیقی عربی و بهخصوص مصری و لبنانی میتوان ستارههای موسیقی عربی یافت که «تن» درمحتوای کار آنها نقش برجستهای دارد نامهایی مانند «حیفا»، «ماریا»٬ «مایا نصری» و…را میتوان شاهدی بر این موضوع آورد. تمامی مجلات پورنوی معروف جهان به راحتی در مصر به فروش میرسند و بسیاری از مدلهای نیمه عریان در شبکههای تبلیغی در گوشه و کنار قاهره به چشم میخورند. با این اوصاف مسئله «بدن» در جامعه مصر پدیدهای غریب نیست و تن عریان «زن عرب» نیز ماهیتی پشت پرده و «آفتاب٬ مهتاب ندیده» نبوده است. اما روی دیگر سکه؛ پس چه چیزی است که ماجده علیاء را مستحق حد و مرگ میدارد٬ اما حیفا وهبی و مایا نصری را نه؟ تن او مانند حیفا وهبی بیننده را نمیخواهد به دنبال موسیقی مبتذل و سطحپایین خود بکشد. تن ماجده همانند تن مایا نصری به دنبال فروش لباس و ادکلن و شبکه تلفن همراه نیست. تن او اغواگر نیست تن او معترض است و از این جاست که جامعه مردسالار مصری که بیست درصد آن در انتخابات اخیر مجلس مصر به سلفیها رأی دادند و چهل درصد دیگر نیز به گروه (به زعم من) «میانهرو» اخوان المسلمین٬چنین چیزی را بر نمیتابد. و اما سؤال دیگر و شاید مهمترین سؤال امروز مصر٬ آیا آنگونه که بسیاری از گروههای چپ٬ لیبرال و حتی سکولار مصر عنوان کردهاند این حرکت اعتراضی ماجده در وضعیت فعلی گذار مصر حرکتی خطا و «گل به خودی» بود؟ به نظر میرسد که متأسفانه باید گفت: بله همینطور است. انتخابات اخیر مصر نشاندهنده این موضوع است. انتخاباتی که از هر پنج مصری شرکت کننده٬ یک مصری به نمایندگان سلفی رأی داده و از هر پنج نفر دو نفر به حزب اخوانالمسلمین. مسلماً اعتقاد به اینکه این حرکت خانم علیا منجر به این مسئله شد اغراق بزرگی است اما از سوی دیگر جامعه هدف برای «سیاستورزی» و مبارزه را نیز نشان میدهد و مسلماً در چنین جامعه هدفی چنین تاکتیک مبارزاتیای نه تنها مفید به فایده نخواهدبود که مسلماً مضر نیز خواهد بود. شاید برای همذات پنداری بیشتر با آراء فعلی مردم مصر٬ یادآوری جشن هنر شیراز و واکنش مردم ایران در دهه ۵۰ به آن و یا واکنشهای مردم پس از انقلاب به پدیدههایی مانند «کاخ جوانان»٬ «شهرنو» و حتی مشروبفروشیها بیضرر نباشد. به طور کلی میتوان گفت اگر من از موضع یک فعال حقوقبشر به این حرکت نگاه میکنم٬ این عمل خانم علیاء کاملاً قابل توجیه و توضیح است. به عنوان یک فعال حقوق بشر این یک حرکت مناقشهبرانگیزاست که میتوان بر سر آن بحث کرد(البته نظر من به شخصه این است که این حرکت تأثیری منفی بر جریان حقوق زنان در مصر خواهد داشت) و اگر از منظر یک سیاستمدار که هزینه و فایده میکند و به قدرت به مثابه یک شطرنج نگاه میکند به این ماجرا نظر کنم و درباره آن قضاوت کنم؛ این حرکت خانم علیا یک فول به تمام معنا در این برهه سیاسی است و شاید دعوای اصلی از همین نقطه شکل بگیرد که هر کس با یک دید خاص که ربطی به زاویه دید و بررسی مسایل از دید فرد دیگر ندارد به موضوعات مختلف و از جمله این موضوع نگاه میکند؛ شاید مسئله اصلی اساساً چیز دیگری باشد و آن اینکه الزاماً نیازی نیست که ما دیگران را در مورد مسایل انسانی و علوم اجتماعی «اقناع» کنیم. هر کسی از ظن شد خود یار من در پایان میخواهم برای توضیح نکتهای به نمونهای از دهها مقالهای که درباره وضعیت زنان خاورمیانه در یکی از معتبرترین روزنامههای یک از کشورهای خاورمیانه نوشته میشود ارجاع دهم: « زنان٬ دیگر ترجیح میدهند به جای اینکه خود رابا رنگ ارغوانی بپوشانند٬ تنها پوششهای سیاه به تن کنند و صورت خود را پشت حجاب پنهان کنند٬ آنها دیگر کمتر حرف میزنند چون کسی نیست که به حرفهای آنها گوش کند.» و یا :«حکومت با تندروها مماشات میکند چرا که فرستادن زنها به پشت حجاب سیاه رنگ و نشاندن آنها در بخش انتهایی اتوبوسها و دور کردن آنها از چشم عموم با جدا کردن یک سمت پیاده رو برای عبور مردان و بخش دیگر برای عبور زنان و استفاده نکردن از زنان در آگهی های تبلیغی بسیار راحتتر از در افتادن با گروههای تندرو است.» این مطالب نه در روزنامه شرق در ایران و نه در الاهرام مصر و نه در دیلی استار لبنان به چاپ رسیده است٬ این مطالب از میان خطوط روزنامههای یدعوت اهارنوت اسراییل انتخاب شده و وضعیت بخشی از زنان در اسراییل را توضیح میدهد. در اسراییل نیز که دولتی لاییک دارد و جدایی دین از مذهب جزء اساسیترین مبانی حکومتی آن برشمرده میشود سالها پیش قانونی به تصویب میرسد که به بهانه «دمکراسی» و آزادی این حق را به شوراهای محلی بدهد تا شرع یهودی را به اجرا درآورند و در واقع در یک حکومت لاییک و مسلما غیر مسلمان حقوق زنان را به بهای ساکت کردن تندروها به حراج گذاشت. این خطوط برای یادآوری این نکته به برخی دوستان بود که این مشکل تنها برآمده ازاحزاب اسلامگرا نیست٬ مشکلاتی فرهنگی است که برداشت متحجر از «ایدیولوژی» بخشی از آن کل است.
|
||||