|
|
|||
تاًملی بر اندیشه های فلسفی
سیاسی پرفسور سید حسین
نصر،
کاظم رنجبر، دکتر در جامعه شناسی سیاسی
کلمه فلسفه از دو کلمه یونانی
( φιλοσοφία,)
فیلوسوفی یعنی به معنی
دوست داران، یا عاشقان
عقلانیت، تشکیل شده است. به عبارت دیگر، فیلسوف کسی است، که
قدرت درک عقلی
منطق و راه و روش زندگی او منجمله راه و روش تحصیلات علمی او
است.
اولین روحانی جهان اولین شیادی
بود که به اولین ابله رسید. از ولتر، یکی از معروفترین فیلسوف عصر
روشنگری اروپ. تولد 1694- مرگ
1778
مقاله ای
که خوانندگان در پیش چشم
خود دارند، مقاله ایست نسبتأ طولانی، در رابطه
با اندیشه ای فلسفی پرو
فسور سید حسین نصر،
معروف به فیلسوف اسلامی معاصر بر خاسته از جامعه شیعه ایران، که حداقل
در طول 40 سال گذشته، چه در ایران و چه در خارج از ایران، بنام:
«روشنفکران اسلامی »، وارد دنیای فلسفه، علم و سیاست شدند.
دست آورد این«
روشنفکران و فیلسوفان، و جامع شناسان اسلامی » حداقل برای ما ایرانیان، که از سال 1357، زیر نظام : اسلام ناب محمدی
خمینی زندگی می کنند، روشن و آشکار است. لذا لازم و ضروری است
که به خوانندگان قبلأ
یاد آور شود، این مقاله
نسبتاً طولانی، برای شناخت اندیشه های
فلسفی سیاسی و علمی آقای پرفسور سید حسین نصر، فیلسوف اسلامی
است، لذا اگر خوانندگان
به این نوع مقالات نسبتاً طولانی و سنگین عادت ندارد، خوب است
که از خواندن آن
خود داری بکنند. این
مقاله نه شعار است، نه
برنامه سیاسی حزبی است. بلکه تحلیلی است از اندیشه های «روشنفکران و فیلسوفان و پروفسور های گوناگون امروز جهان اسلام، که می خواهند، علم را با دین، عقل و منطق را با
باور های خرافی مخلوط کرده، باکلمات اغلب مبهم و درعین حال بی محتوی از منظر عقلی و علمی، به خوانندگان خود القاء کنند. قبل از هر چیز نگاهی ولو مختصر به زنگی نامه آقای پرفسور سید حسین نصر، فیلسوف اسلامی نظر می اندازیم.
سیدحسین نصر سال ۱۳۱۲در تهران به دنیا آمد. پدرش، سید ولیالله، همانند
پدر بزرگش پزشک دربار بود و اهل کاشان.
او از جانب مادر نواده شیخ فضل الله نوری است. نصر تحصیلات ابتدایی را
در مدرسهای نزدیک خانه خود در خیابان جمهوری گذرانید. در همان کودکی
شروع به آموختن زبان فرانسه کرد و علوم اسلامی را نزد پدر خود
میآموخت. سپس به دبیرستان فیروز بهرام جهت ادامه تحصیل رفت.
در دوازده سالگی به آمریکا فرستاده
شد. او در مدرسه شبانه روزی پدی در نیوجرسی ثبت نام کرد. در سال ۱۹۵۰
رتبه ممتاز اول مدرسه خود را به دست آورد. در چهار سال تحصیلات این
مدرسه، نصر زبان انگلیسی، علوم، تاریخ آمریکا، فرهنگ غربی و تعالیم
مسیحی را آموخت.
نصر برای ادامه تحصیلات دانشگاهی انستیتوی تکنولوژی ماساچوست را
برگزید. در همان زمان بورس تحصیلی به او تعلق گرفت و او نخستین دانشجوی
ایرانی بود که در مقطع لیسانس در آن موسسه به تحصیل پرداخت. او
رشته فیزیک را برای ادامه تحصیل برگزید.
نصر در
MIT
تحت تأثیر فیلسوف بزرگ فریتهوف شوان قرار گرفت و بالاخره توانست با
کارنامهای درخشان فارغ التحصیل شود. تحصیلات تکمیلی خود را سپس در
دانشگاه هاروارد آغاز کرد و پس از دریافت کارشناسی ارشد در رشته
ژئوفیزیک دو سال بعد در سال ۱۹۵۸در رشته تاریخ علم با گرایش علوم
اسلامی با درجه دکتری فارغ التحصیل شد.
نصر بعد از فراغت از تحصیل به ایران آمد وریاست دانشگاه صنعتی شریف
را
عهده دار شد.
دکتر نصر از همکاران اصلی هانری کربن در تهیه کتاب «تاریخ فلسفه
اسلامی» بودهاست و از شاگردان وی میتوان به دکتر غلامعلی حداد عادل و
ویلیام چیتیک اشاره کرد.
وی مدتی نزد علامه طباطبایی به تلمذ پرداخت و بسیار تحت تأثیر علامه
قرار گرفت و کتاب «شیعه در اسلام» آن زنده یاد را به انگلیسی باز
گرداند.
ماخذ: نشریه همشهری کانادا :
http://hamshahrionline.ir/news-49834.aspx»
مروری کوتاه بر اندیشه های فلسفی-دینی و علمی، پرفسور سید حسین نصر به استناد بر نوشته های ایشان.
پرفسور نصر در یکی از آثار خود : با عنوان دین و نظم طبیعت، که اصل
کتاب در زبان انگلیسی با عنوان :
Religion and the order of
naturec
-
در سال 1385، توسط آقای انشا الله رحمتی
ترجمه شده و توسط شرکت :نشر نی در تهران در 520 صفحه چاپ و
منتشر شده است و در سال 13886 نیز تجدید چاپ گشته است، در صفحه 366 در
رابطه با : نظم طبیعت از منظر قران، چنین نوشته است: بنا بر نص قران،
همهً آفریده ها در واقع در نماز های انسان شریک اند و خداوند را ستایش
می کنند، زیرا در قران می فرماید :«یسبح له السموات و الارض و ما فیهن
و ان من شی الا یسبح بحمده (سوره اسراء آیه 44 ) « آسمان های هفت گانه
وزمین و هرکس که در آنها ست اورا تسبیح می گویند، و هیچ چیز
نیست، مگر اینکه در حال ستایش تسبیح او می گوید. پرفسور نصر
اضافه می کند و می نویسد :این بدان معنا است
که نمازهای انسان که در واقع مراسم ستایش خداوند است، ونیز
اعمال عبادی دیگر، که غایت نهائی آن ها ذکر خداوند است، بخش هائی از
هم سرائی ستایش خداوند توسط همهً خلقت و نوعی ملودی
در هماهنگی «نداها» برای تسبیح خداوند است ؛ تسبیحی که در ژرف
ترین سطح همان گوهر همهً مجودات است. اولیا به هر طرف که رو کنند صدای
ذکر طبیعت را می شنود.همانطوری که شاعر صوفی ترک :یونس امره،در یکی از
مشهور ترین اشعار زبان ترکی در باره واقعیت
بهشتی، که طبیعت بکر همچنان انعکاس و جلوه آن است سروده است :رود ها در بهشت با ذکر الله،
الله، جاری می شوند
و هر بلبل مشتاق، می سراید
الله، الله، (ماخذ :از کتاب دین و طبیعت، صفحه 366)
پروفسور و فیلسوف اسلامی، آقای دکتر نصر در کتاب دیگر خود، با عنوان :علم و تمدن در اسلام،
که اصل کتاب در زبان انگلیسی، با عنوان :Science
and Civilisation in Islam
– که این کتاب توسط احمد آرام ترجمه شده و شرکت :انتشارات علمی و
فرهنگی چاپ نخست آنرا در سال 1351، در زمانیکه
پرفسور و فیلسوف اسلامی، « رئیس دانشگاه صنعتی آریا مهر »
بودند، چاپ و منشر شده بود، در مقد مه چاپ 1384- در عصر جمهوری
اسلامی ( که احتمالأدر چاپ اول نیز این نقد وجود داشته است ) –به نقد
:جورجیودی سانتیلان، (
Giorgio de Santillana
-Professeur d’histoire et philosophie des sciences à
Massachusette institue of technologie )
عضو هیت علمی انستیتو تکنولوژی ماساچوست، به تاریخ 6 نوامیر 1966
را مشاهده می کنیم :
.«...» انحطاط علم در داخل یک فرهنگ بزرگ، بخودی خود یک بحث جذاب و موضوع درس ترسناکی است. در اینجا با مراجعه به
اسناد ی که به ما اجازه آن را می دهد که خود قضاوت کنیم، کلید
اختلافات میان ابن رشد
Averroès-1126-1198
وغزالی را بدست می آوریم. ابن رشد با وضوح و درستی کاملی که به علت
پیروی از سنت یونانی، در او سراغ داریم سخن می گوید، در صورتیکه فصاحت
معروف غزالی که از لحاظ عقلی چندان برجستگی ندارد و برای ما از جنبه
اخلاقی الهام بخش نیست،
گردبادی از عدم تسامح و تعصب کور فراهم ساخت، که نه تنها ریشهً علم را
زد، بلکه دستگاه مدرسه اجتهاد افتخار آمیز و تفسیر قران، از آن آسیب دید. موًلف که آن اسناد
را بصورت مستقیم در دسترس قرار داده، شایسته حق شناسی ما است، چون نیک
میداند که ناگزیریم آنها
را به طریقه خواص خویش بخوانیم. چنانچه گفتیم، که توضیحات وی به اندازه
خود متون حائز اهمیت است، چه اختلاف میان دو جهان را به ما نشان می
دهد.تنها در یک نقطه پایانی باید استثنا ئی قائل شویم،
وآن تشبیهی است که میان غزالی و آکونیناس می کند.
Thomas Aquinas-ou Thomas
d’Aquin-1225-1274.این
دو شخصیت را نمی توان با یک دیگر سنجید، اگر چیزی بتوان گفت، برهان
اصلی غزالی که در «علت ها ی مادی
علت های حقیقی نیستند» بلکه« فرصت هائی» هستند برای انکه
خدا مستقیمأ در امور دخالت کند، واو را به صورت معمائی شبیه
مردانی چون نیکلا مابرانش –Nicolas
Malebranche-
متولد 1638- مرگ 1715- روحانی مسیحی – متخصص در الهیات و فلسفه ) در
جهان ما در می آورد.ولی عقل بزرگ و سادۀ مالبرانش می دانست که چگونه «
فرصتگری » را به هدف کاملآ مخالفی برگرداند :همین در واقع نقطه عزیمت
ابداع علمی و عمیق
لایبنیتز شد. راه های عجیب در تاریخ چنین است. (Gottfried
Wilhelm Leibniz(متولد
1646 در آلمان ؛ شهر لایپزیک، مرگ 1716 در شهر هانور، فیلسوف، ریاضی
دان، حقوق دان، دیپلمات، استاد منطق، واژه شناس)
جورجیودی سانتیلانا، در دنباله نقد تز دکترای «فیلسوف اسلامی» دکتر حسین نصر، این سخن وزین ولی در عین حال
دو پهلو ر، خطاب به دانشجوی خود، چنین می نویسد :« با وجود این،
بعضی از امور ثابت، کلی وجهانی باقی می مانند. از آن جهت می توانیم
بصیرت ابن هیثم را ستایش کنیم که
وی «فقط » یک دانشمند بود: « آنان که
که علم را ویران می کنند در واقع دین را ضعیف می کنند.»
در اسلام نه تنها حجاب هائی برای علم وجود داشت، بلکه برای
حکمت نیز، تا آنجائی که با این جهان ارتباط پیدا می کرد،چنین بود. باید بخاطر داشته باشیم که خود ابن سینا را نیز بلاخره به بیدینی
منتسب کردند. تنها «اشراق »تاًملی
عرفانی دست نخورده
ماند.
در این باره برای ماشکی نیست که پس از روزگار الموحدون، قدرت خلاق
اسلامی رو به ضعف گذاشت، وبصورت اندیشه تامٌلی و نیز شعر در آمد، وراه
زندگی اسلامی باز مانده ًمتحجر چیزی شد که زمانی برگ وکامل و تاره
بود.ولی باید در نظر داشت که باوجود آنکه از آن زمان ساختمان فقهی و
کلامی دو جناح تشیع و تسنن این فرهنگ استقرار و استحکام یافت، نتایج
سیاسی با گسترش تفوفق ترکان رو به ضعف و نا بودی گذاشت. دستگاه دنیوی
در حال فرو ریختن، دیگر نمی توانست مردمان را در کنار یک دیگر برای
کارهای اجتماعی نگاه دارد، ولی به جای آن، حال و تجربه صوفیانه ًفردی
که نامرئی و فرار بود، (منظور فرار از واقعیت های اجتماعی است.
)جنبهً همگانی پیدا کرد.
* *
*
جورجیو دی سانتیلا ن، ادامه می دهد :بهتر است در این باره قضاوتی را
که سر همیلتون الکساندر روسکین گیبپ
به انگلیسی :Hamilton
Alexander Rosskeen
Gibb
گیب به اختصار :H .A.R.
Gibb
– متولد 2 ژانویه 1895 –در اسکندریه
مصر مرگ 22 اکتبر 1971، تاریخ دان و شرق شناس
اسکاتلندی، افسر توپحانه در جنگ اول، و افسر
اطلاعاتی
بریتانیای کبیر که به زبان های شرقی
تسلط کامل داشت.
Gibb
در
سال 1955 اسم اش را عوض می کند و با نام :James
Richard Jawett .
- به مقام استادی در
زبان عرب، و دین اسلام و فلسفه اسلامی
تاریخ اسلام در
دانشگاه هاروارد آمر یک، تدریس می کند. در این سالها است که ، که آقای پرفسور سید حسین نصر، به مقام شاگردی این افسر
اطلاعاتی بریتانیای کبیر
متخصص جهان اسلام مفتخر
می شود.
سر همیلتون گیب چنین می گوید : «...» اینکه جهانشناسی صوفیانه از کجا
آمده و چگونه در اندیشه صوفیانی راه یافته، مطلبی است که سید حسین
نصر نخستین بار با
تفصیلی محققانه بیان کرده است. مایه شگفتی است که بنیان آن
بدست مکتب های « فلسفه عصر زرین »
(منظور عصر طلائی است ) گذاشته شده، وشخصی مانند
خود ابن سین، «استاد ثانی » فلسفه ارسطوئی، با رمزیگری جهان
شناختی خویش آن را فراهم
آورده بود است. اینکه میراث فرهنگ
یونانی مآبی سبب به گل نشتستن نهائی
تصوف اشراقی بوده باشد، بصورت معمائی بزرگ جلوه گر می شود
سر هیملتون بر آن است که این معم را تنها از طریق عمل یک دلیل درونی
می توان توضیح داد
که برای تکامل
نهائی یک نظر و عقیده
مرکزی در کار بوده است. جورجیو
دی سانتیلان -
انستیتو تکنولوژی ماسا چوستز 6 نوامبر 1966.(ماًخذ : مقدمه موًلف
بر ترجمه فارسی. صفحه بیست و دو )
از اینکه پرفسور سید حسین نصر، در نوجوانی برای تحصیل علم و دانش به
آمریکا سفر می کند، و زیر نظر
استادانی چون :«
سر همیلتون گیپ، یا ریچارد فرای (جاسوس سیا ) و سازمانی معروف
به :Rand
Corporation
– انبار اندیشه سازمان اطلاعاتی آمریکا معروف به سی، سربیرون بیاورند، و پروژه پژوهشی چون:
RAND Proposes Blueprint
for Building Moderate
Muslim Networks-
در 216 صفحه با مسئو لیت «مرکز سیا ست
عمومی خاورمیانه
موسسه :
RAND
- » و با مشارکت«بنیاد ریچارد سون » منتشر کنند، هدف ما نیست، هدف م شکل گیری مختوی
فکری و فلسفی علمی آقای
پرفسور نصر است، که چگونه ایشان
علم و فلسفه را
در قران پیدا کردند، در
حالیکه جایگاه علم و فلسفه
هرگز در هیچ کتب
دینی و مذهبی نمی توان پیدا کرد ؟ در این راست، به پژوهش خود ادامه می
دهیم.
*
* *
با این نقد از روشکار تحلیلی دکتر حسین نصر، توسط استاد خود، جورجیو
دی سانتیلان، وقتی کتاب :علم و تمدن در اسلام، آقای نصر را مطالعه
می کنیم، می بینیم که ایشان برای چنین کار وزین و با ارزش
ولازم برای جامعه ایران امروز، از منظر متدودلووژی، و روش
تحلیلی، نتوانسته است خود را از تعصبات و دگم ناشی از باور های دینی،
یا تظاهر بر باور های دینی، و تعلق
به خانواده روحانیت، آزاد بکند. قبل از آنکه به این موضوع با
اهمیت نظر بیاندازیم، واز منظر علمی به آن بپردازیم، به یک جمله
معروف دانشمند مشهور
فرانسه : لوئی پاستور (متولد 27 دسامبر 1822- مرگ 28 سپتامبر 1895)
شیمی دان، فیزیک دان، و میکروب شناس، بیولوژیست معروف
را اینجا می آوریم، تا خوانندگان بدانند، که فرق از کجاست تا
کجا ؟ چرااز 57 کشور مسلمان، با جمعیتی : یک ملیارد و دویست ملیون نفر، با منابع عظیم طبیعی، برای نمونه یک کشور پیشرفته وجود ندارد؟
پاستور می گوید : وقتی که
من برای کارهای علمی و تحقیق
وارد آزمایشگاه
می شوم، قبلا بیرون از آزمایشگاه
باور های دینی خودم را به به رخت آویز، آویزان می کنم. به
عبارت دیگر کار تحقیقات علمی، با باور های دینی، هیچ نکات مشترک
ندارند. به عنوان مثال، داستان آفرینش در تورات، یا قران، یا تولد
حضرت عیسی، هیچگونه همخوانی علمی و منطقی
با علوم امروز که بشر بر آن مسلط شده است، ندارد. بشر
امروز با مسافرت
های کیهانی و تکنولوژی : -( تکنولوژی یک ملیاردیم
یک میلیمتر ) نمی تواند
داستان های اسطوره ای کتاب های دینی ر باور بکند. در صورتیکه
پرفسور حسین نصر
در طول این کتاب 412 صفحه ای خود، که در حقیقت
یک دایره المعارف و مجموعه نوشته های دیگر محققین ایرانی، عرب
هستند به انگلیسی
ترجمه کرده و در اختیار
استادان و هیت ژؤوری، برای دفاع از تز دکترای خود
گاذاشته است. این کتاب از منظر علمی و شناخت علت و معلول و و
اثبات آن با منطق علمی،
کاملا بی محتوی است. خصوصا اینکه، آقای دکتر حسین صدر، فارغ التحصیل
یکی از معروفترین و پیشرفته ترین
موسسه تکنولوژی
از منظر علوم وتکنولوژی، یعنی : موسسه تکنولوژی ماسا چوست آمریک می باشند. بدبخت
محمد رضا شاه، که فکر می کرد هرکس یک تکه کاغذ پاره ای
از دانشگاهی خصوصا از دانشگاه های خارجی
به عنوان دکتر
داشته باشد، حتم صاحب
علم است، با انتصاب
دکتر حسین نصر، در سال 1351، زمانی که او 39 سال داشت (حسین نصر متولد فروردین 1312 است )
به ریاست دانشگاه صنعتی
آریامهر، بر این
باور بود، که این پرفسور و دکتر
و فارق التحصیل
دانشگاه هاروارد و انستیتو تکنولوژی ماسا چوست، دانشگاه صنعتی
آریا مهر را تبدیل به: انستیتو
تکنولوژی ماساچوست خواهد کرد!!!در حالیکه استاد
پرفسور و فیلسوف اسلامی م، دانشگاه صنعتی
آریامهر را تبدیل به «شاخه
حسینیه ارشاد تهران!!!»
کرده بود.
می گویند، وقتی که ناصر
الدین شاه برای اولین بار
به فرانسه آمد، تا پیشرفت و ترقی این مملکت را خود از نزدیک
مشاهد بکند و چه بس برای ترقی و پیشرفت ایران
غرق در جهل و خرافات آخوندی، و عقب ماندگی این کشور اقدامی
بکند، معروف است، وقتی
دید که در فرانسه، بار بر، رفتگر،
درشکه چی هم به
زبان فرانسه حرف می زنند، رو به مترجم خود کرد و گفت : عجب کشور
پبشرفته ای است، حتی
باربر و رفته گر هم
فرانسه صحبت می کنند؟ البته
این یک داستان فکاهی است، افراد هر ملتی، چه پرفسور
در جراحی باشد، چه رفتگر، در زبان آن ملت صحبت می کند. اما
اگر آقای دکتر نصر فکر می کنند که یک مشت خرافات و باور های دینی
برگرفته از جامعه عشیره ای
عربستان 14 قرن
پیش را با ترجمه کردن به زبان انگلیسی بر آنان ارزش علمی میدهند، کاملا
در اشتباه هستند.
تعریف علم
:
علم عبارت از مجموعه شناخت و تحقیق و پژوهش، با یک روش مشخص
(Méthodique)
است،که هدف اش کشف قوانین و پدیده ها و روابط آنها در طبیعت و جامعه می
باشد. تجربه در پژوهش های علمی اصلی است اساسی، مشخص و قائم به ذات. در پژوهشهای علمی، سایر مقولات، مبتنی بر باورهای ماوراء طبیعی،
چون روح، جن و پری، فرشته، پیشگوئی، جادوگری، که فاقد پایگاه
عقلانی هستند، جایگاهی ندارند.نتیجه این پژوهش های عقلانی، ناشی از
تجربه عملی، و محا سبات استدلا لی و آزمایشگاهی، در نهایت بصورت
قوانین علمی در آمده و شناخت انسان را از طبیعت و جوامع بشری ،
گسترش می دهد.
با این تعریف مختصر از علم، نگاهی
به نوشته پرفسور
سید حسین نصر، می اندازیم، تا ببینیم
ایشان، تحصیل کرده دانشگاه :هاروارد و انستیتو تکنولوژی
ماسا چوست آمریکا در باره علم، چه می فرمایند.
«...» در نظر فرد مسلمان ؛، تاریخ یک رشته از
پیش آمده ست که به هیچ وجه تاثیری در اصول غیر وابسته به
زمان اسلام ندارد. بیشتر از آنکه به پروردن اصالت و تغییر
به عنوان نیروهای ذاتی علاقمند باشد، به دانستن « تحقق بحشیدن
» به این اصول دلبستگی
دارد. نشان تمدن اسلامی یک نهر جاری نیست، بلکه خانه مکعب کعبه است،
که ثبات آن نمودار خصلت
ابدی و تغیر ناپذیر اسلام است.
به محض آنکه روح وحی اسلامی از میراث تمدن های گذشته و طریق نبوغ خود، تمدنی به وجود آورد که آن را می توان به صورتی مشخص اسلامی نامید،
در این تمدن توجه اصلی از تغیر و «تطابق » به جانب دیگری معطوف شد.فنون
و علوم دارای ثبات و «تبلوری » شده بودند که مبتنی بر تغییر نا پذیری
اصولی بود که این فنون
و علوم از آنها پیدا شده بودند؛و همین ثبات است که امروز، در
مغرب زمین، غالبا آن را با رکود و سترونی
اشتباه می کنند.
علوم و فنون در اسلام بر پایه وحدت بنا شده اند، و همین وحدت است که
قلب و هسته وحی اسلامی را تشکیل می دهد. درست به همین صورت که هر هنر
اسلامی، خواه الحمرء بوده باشد یا مسجد اسلامی پاریس، صورت تجسمی
خاصی را نشان می دهد که در آن شخص می تواند وحدت الاهی را متجلی در
کثرت ببیند،به همان صورت نیز همهً لومی که
به حق ممکن است
اسلامی نامیده شود، وحدت طبیعت را آشکار می سازد. ممکن است چنین گفته
شود که که هدف سراسر علم جهان شناسی باستانی و قرون وسطائی – نشان دادن
وحدت و پیوستگی همه موجودات است، بدان سان که آد می با مشاهده وحدت
جهان، به وحدت اصل الاهی و غیبی می رسد، که وحدت طبیعت، تصویری از
آن است.
بنا بر این برای پی بردن به ماهیت علوم اسلامی، نیازمند آن هستیم که
مقداری از اصول اسلام را بشناسیم، گو اینکه لیان چنین اندیشه هائی با
اصطلاحات جدید دشواری
دارد و ممکن است برای خوانندگان غربی
که به راه دیگری از تفکر خو گرفته اند عجیب و بیگانه جلوه گر
شود.لا وجود این، بیان این اصول در اینجا ضروری است، چه آنها قالبی را
تشکیل می دهند که در داخل آن علم اسلامی
معنائی پیدا می کند، و در خارج آن، هر تحقیقی
صورت بگیرد، سطحی و ناقص خواهد بود.
تمدن اسلامی به عنوان یک
کل، مانند سایر تمدنهای سنتی، مبتنی بر یک نظر است :آنچه بر حضرت محمد
(ص) وحی شده دین«خالص »
و ساده آدم و ابراهیم و تجدید یک توحید فطری و اصلی است. خود کلمه
اسلام دو معنی «گردن نهادن یا تسلیم » و «صلح و سلم » را می دهد، که
معنی دیگر آن «یکی لودن با خواست خدا» است.
اصول اعتقادی اسلام - «اینکه خدا یکی است و محمد فرستادهً اوست »- با
همه! سادگی که دارد، وضع وروح اساسی اسلام را خلاصه می کند. برای رسیدن به جوهر
اسلام، کافی است که معترف باشیم که خدا یگانه است
و اینکه پیغمبر
که حامل وحی او و خلاصه همهً جهان آفرینش است، توسط او فرستاده شده
است. «...»
اسلام را به معنی کل آن، می توان گفت که معنائی شامل سه درجه دارد. هر
چیز در جهان مسلمان است، یعنی « به خواست خدا گردن نهاده است. » ( یک
گل نمی تواند جز گل باشد ؛ الماس نمی تواند ندرخشد.خدا آنها را چنین
آفریده است ؛ وظیفه آنها فرمانبرداری است. )
دوم اینکه همهً
مردمانی که به ارادهً خود قانون مقدس وحی را پذیرفته اند، مسلمانند،
بدین معنی که ارادهً خود را به قانون مقدس و شریعت تسلیم می کنند. در
آن آن هنگام که :عقبه
(عقبه ابن نافع در قرن
اول هجری شمال آفریقا را
فتح کرد ) از خانواده خود خدا حا فظی
کرد و بر اسب
سوار شد تا به شمال
آفریقا برود و در ماجرائی
شرکت بکند که به
تسخیر سه هزار کیلومتر
مسافت شمال آفریق تا ساحل اطلسی (منظور اقیانوس اطلس ) مراکش انجامید، بانگ بر
آورد که «اکنون خدا جان مرا گرفت.»هرگز نمی توان تصور کرد که اسکندر،
در هنگام ایکه به جانب
مشرق وایران به راه افتاد، چنین اندیشه ای در سر می داشته است. با
وجود این، آن دو مرد، به عنوان فاتح، کارهائی کردند که با یکدیگر
شباهت دارد؛ «تسلیم » عقبه
در مقابل ارادهً
الاهی به اعمال مقاومت
ناپذیری در این جهان انجامید.
معنای سوم سوم اسلام از
لحاظ معرفت و فهم خالص است، وآن معرفت تاًملی و عرفانی است که در
سرتاسر تاریخ اسلام به
عنوان بر ترین و
جامعترین معرفت شناخته
شده است که در سراسر
تاریخ اسلام به عنوان
برترین و جامع ترین معرفت
شناخته شده است. عارف بدان معنی مسلمان است که سراسر وجود او به
خد تسلیم شده است
؛وجود فردی جداگانه ای از خود ندارد. در تسلیم به آفریدگار
به گل ها و مرغان شباهت دارد ؛ مانند آنها و مانند همهً اجزای
دیگر جهان، عقل الاهی را بنا بر
رتبه ای که دارد منعکس می کند، ولی آنها به صورت انفعالی
چنین می کنندو انعکاس وی انعکاس فعا لانه
است ؛ سهم وی سهم آگاهانه است. بدین ترتیب «معرفت » و «علم » به صورتی تعریف می شوند
که با کنجکاوی و حتی با تجسس تحلیلی
تفاوت اساسی دارد. عارف از این لحاظ، « با طبیعت یکی است » ؛
آن را «از درون » فهم می کند، و در واقع
روزنهً فیضی برای جهان است. اسلام او ب اسلام طبیعت به
یک دیگر شبیه است. (ماًخذ : علم و تمدن در اسلام. نوشته سید حسین نصر
: مترجم احمد آرام. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی –تهران
سال 1386- صفحات از 1- تا 4)
ما در محدوده این مقاله
به نوشته های، و نظریه
های علمی و فلسفه آقای
سید حسین نصر، که در جامعه استبداد زده ایران، چه در زمان نظام
شاهنشاهی، چه در نظام اسلامی
ولایت فقیه، شاهد قتل و جنایات و غارت ثروت های مادی و معنوی
ملت ایران بودیم و هستیم، جواب
خواهیم داد. ولی هر ایرانی حق دارد
از خود بپرسد، چگونه یک ایرانی از سنین نوجوانی
در یکی از کشور های مترقی جهان، در معروف ترین مراکز علمی،
چون : انستیتو تکنولوژی
ماسا چوست، و دانشگاه معروف
هاروارد آمریک تحصیل کرده است، و با خود عنوان های : فیلسوف، پرفسور، دکتر،
یدک می کشد، به خود اجازه می دهد
چنین نوشته های سخیف و بی پایه
از منظر علمی و تاریخی
در باره علم و ادیان
بکند ؟
برای
تعریف مفهومی از دین، از اندیشه جامعه شناس معروف فرانسه امیل
دورکهایم
(Emile Durkheim)
بنیا ن گذار مکتب جامعه شناسی فرانسه کمک می گیریم، که یکی از آثار
معتبرش در بارهً :شکل های ابتدائی زندگی دینی است.دورکهایم در سال 1858
متولد شد ودر سال 1917 از این دنیا رفت.در زمان حیات او در سال 1903
قانون معروف :جدائی دین از سیاست از پارلمان فرانسه گذشت وتصویب شد و
از آن تاریخ از دولت مردان فرانسه کسی نمی پرسد چه دینی دارد، یا اصلأ
دین باور است یانه؟ بلکه از او می پرسند :چه برنامه ای برای خدمت به
ملت و وطن اش دارد ؟
*
*
*
نگاه کوتاه به چند متن قران، وسئوال از پرفسور سید حسین نصر. آقای
حسین نصر شما بر چه معیاری، این متون قرانی ر، متون علمی
می شناسید ؟
همهی ستارگان مشغول سجده کردن الله هستند:
خب حالا با هم خرافه بعدی را بررسی می کنیم: ابتدا آسمان ها به زمین
چسبیده بودند! از نظر قرآن، ابتدا زمین را آفریده شد و سپس الله بر روی
زمین قرار گرفت و آسمان را خلق نمود, در این هنگام بود که این دو به هم
چسبیده بودند, سپس آن را (آسمان ) بالا برد در سوره نازعات/30 و آیات
قبل از آن (ءانتم اشد خلقا ام السماء بناها / رفع سمکها و سواها ) این
موضوع را قرآن آشکارا در انبیاء/30 میگوید:
) اگر قرآن را بخوانیم متوجه خواهیم شد که در دنیا دو دریا وجود دارد ,
یکی دریای زمینی و دیگری دریای آسمان , دریای زمینی برای صید و
کشتیرانی است و دریای آسمان برای بارش باران آفریده شده است: هیچنین
یکی از این دریاها شیرین و یکی دیگر شور میباشد: وَهُوَ الَّذِي
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ
وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا فرقان/53 اوست
كسى كه دو دريا را به سوى هم روان كرد اين يكى شيرين [و] گوارا (دریای
آسمان که آب باران از اوست ) و آن يكى شور [و] (دریای زمینی ) است و
ميان آن دو مانع و حريمى استوار قرار داد
) اگر قرآن را بخوانیم متوجه خواهیم شد که در دنیا دو دریا وجود دارد ,
یکی دریای زمینی و دیگری دریای آسمان , دریای زمینی برای صید و
کشتیرانی است و دریای آسمان برای بارش باران آفریده شده است: هیچنین
یکی از این دریاها شیرین و یکی دیگر شور میباشد: وَهُوَ الَّذِي
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ
وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا فرقان/53 اوست
كسى كه دو دريا را به سوى هم روان كرد اين يكى شيرين [و] گوارا (دریای
آسمان که آب باران از اوست ) و آن يكى شور [و] (دریای زمینی ) است و
ميان آن دو مانع و حريمى استوار قرار داد
1- قران جایگاه علمی دارد؟
2- نگاهی به فتوحات اعراب صدر اسلام
که پرفسور نصر بر آن
محتوی رسالت دینی می دهد.
اما
در باره فتوحات
سپاه اسلام در دوران ظهور دین اسلام، که این سپاه در طول یک
قرن، استیلای خود را در شرق تا مرز چین، ودر غرب تا سواحل اقیانوس
اطلس رساند، آقای سید
حسین نصر، فیلسوف و پرفسور م، سخن از سردار عرب، معروف به : عقبه ابن نافع می آورند و با جملات و استعارات «
دینی و مذهبی خود آن سردار عرب، وهمراه با باور های دینی مذهبی خود
مخلوط کرده، معجونی
دور از واقعیت و حقیقت را به خواننده ایرانی که خود قربانی این
تهاجمات بودند، وبیش از
14 قرن است که توان این شکست را ملت ایران می پردازد، ما آقای پرفسور و
فیلسوف نصر را به تاریخ بیهقی و تاریخ طبری شرح جنایات سپاه اسلام را
در کشور های مغلوب نگاشته اند
حواله نمی کنیم، بلکه به تاریخ
مورخ عرب تبار: بلاذری
نگاه بیطرفانه، خالی از «رنگ وروغن دینی و رسالت
دینی والهی
آن!!! که مخصوص و
روش پرفسور فیلسوف ما است، هدایت می کنیم که لا اقل خواننده ایرانی
بداند که حمله اعراب به ایران و سایر نکات جهان چگونه رخ داده است.
*
*
*
بلاذری تاريخ نگار مشهور عرب در باره مقاومت ایرانیان در برابر
مسلمانان در سالهای 16 تا 23 هجری این چنین می نویسد
:
ابن خلدون که دقیق ترین جامعه شناس و مورخ عرب است درباره فتح ایران
توسط اعراب این چنین مینویسد
:
*
*
*
اما اینکه آقای فیلسوف و پرفسور، سید حسین نصر، از علوم اسلامی،
برگرفته از قران، کتاب دینی مسلمانان، بحث و فحص کرده و از آن دفاع می
کنند، ضمن احترام به باور های دینی خوانندگان و احترام به ادیان، به
این اصل تکیه میکنیم، که اگر امروز در بخشی از جهان، شهروندان با حفظ
حقوق انسانی و شهروندی خود، بدون کوچکترین تهدید امنیت جانی، مالی و
حقوق شهروندی خود حق دارند، خدا باور
و باور های دینی داشته باشند، یا خدا باور نبوده
و باور های دینی نداشته باشند، این آزادی اندیشه، حد اقل در
اروپ، به آسانی بدست نیامده است. قرنها شهروندان ومتفکران و فلاسفه
اروپائی را حاکمیت مطلق کلیس، که «منطق دین باوران و خلقت
طبیعت از منظر کتاب های دینی را زیر سئوال می بردند، این متفکران را
در دادگاه هائی بنام :
دادگاه های انگیزیسیون، تا پای مرگ
با انواع شکنجه های وحشتناک
مجبور به اعتراف می کردند
و در نهایت آنها را در
مقابل کلیس زنده
زدنده به آتش می کشیدند. بعد
از گذشت حد اقل 300 سال از این وحشگری های کلیس ناشی از جهل و خرافات، بخش مهم پرونده این
جنایات هنوز سری
و دور از دسترس محققین و مورخین بی طرف قرار دارد. فقط در زمان
پاپ ژان پل دوم، در حدود 10 در صد این اسناد و آرشیو را در اختیار محققین و
مورخین گذاشتند، و بعد دسترسی به این آرشیو ممنوع شد. این سخن معروف است، یکی از
دوستان نردیک ولتر
(متولد 1694-مرگ 1778) فیلسوف معروف فرانسه در
عصر روشنگری اروپ، پیش او آمد
وگفت : ولتر در
فلان شهر، اسقف شهر دستور داد که تمام کتاب ها ای که تو نوشته بودی
و تمام مقالات تو ر از کتابخانه ها و کتاب فروشی ها جمع کردند
ودر میدان مقابل کلیس آتش زدند!!! ولتر
در جواب دوست اش می گوید : خوشبختانه
کتاب های مرا آتش می زنند، یک قرن پیش خود نویسنده را آتش می
زدند !!!
*
*
*
امروز
ما در جهان اسلام با یک پدیده «بظاهر علمی » روبرو هستیم، که
یک عده تحصیل کرده های مسلمان، با مدارک تحصیلی دانشگاهی شان، که بین
آنان تحصیل کرده هائی چون : پرفسور سید حسین نصر، که از
دانشگاه های معتبر فارغ التحصیل شده اند، روبرو هستیم، که با انواع
«دلیل و منطق » دین و مذهب را به علم ارتباط می دهند، و تمام علوم ر، نهفته در در «صفحات قران » و دین و شریعت می دانند!!!
البته این اندیشه، یعنی پژوهش علم و منطق علمی را در کتاب های دینی
جستن و از :تورات –انجیل – قران، قوانین علمی استخراج
کردن و آنرا در جامعه
ایکه قرنها است از تمدن علمی عقب مانده است، تبلیغ و منتشر
کردن، برای اولین بار نیست که ما شاهد این«شارلاتانیزیم
» روشنفکر مآ بانه،
فیلسوف مآبانه، که دین را با علم مخلوط کرده و در بطن جامعه تبلیغ می
کنند هستیم. برای اولین بار این شارلاتانیزم در قرن نوزدهم میلادی، در عصر ظهور علوم جدید،
توسط بخشی از پیروان مذهب پروتستانتیزم، با نام :
مکتب کنکوردیسم، (Le
Concordisme
)
ظاهر شد، همین اندیشه و همین نوع تبلیغات نیز امروز در جهان اسلام با
نام : الاعجاز
العلمی فی القران کریم، در بین یک عده به اصطلاح :
فیلسوف اسلامی، جامعه شناس اسلامی، فیزیک دان اسلامی، زیست شناس
اسلامی، اقتصاد دان اسلامی،. .. معمول
ورایج شده است. یکی از این حضرات آقای سید حسین نصر با عنوان
های دانشگاهی و علمی و فلسفی، چون : پرفسورسید حسین نصر، فیلسوف اسلامی، در محافل اسلامی و دانشگاهی، خصوصإ در
انجمن پژوهشدکده :RAND-Corporation
-
وابسته
به وزارت دفاع آمریکا و انبار اندیشه (Think
tank
) سازمان اطلاعاتی آمریک معروف به سی
معروف و مشهور هستند. در اینجا بطور مختصر
این پدیده، یعنی مخلوط کردن دین با علم، که در واقع نوعی
شارلاتانیزم و حقه بازی است، بطور مختصر و با امثال
این فعالیت های مرموزانه
در ایران برا در اختیار خوانندگان می گذاریم.
It is difficult to get a man to understand
something when his
salary depends on his not understanding it.
Upton Sinclaire.
ترجمه : خیلی مشکل است کسی را که دستمزدش مبتنی بر نفهمیدن چیزی است
مجبور به فهمیدن آن کرد. از نویسنده آمریکائی. اپتون سنکلر.
متولد 1878- مرگ 1968.
*
*
*
مکتب کنکوردیسم –
(
Le Concordisme
) کنکوردیسم یک
تفسیرو شرح لفظی
وبیانی از متون «کتاب های مقدس دینی » است. این شرح وتفسیر باید
آنچنان طرح بشود که با
شناخت های علمی زمان
معاصر خود در تضاد نباشد.کنکوردیسم در بین رهبران دین مسیح
در قرن نوزدهم (شروع گذر جامعه سنتی به جامعه صنعتی- علمی،
ناشی از انقلاب صنعتی و عصر روشنگری) پا به عرصه وجود گذاشت، تا متون
انجیل را از منظر کشف و اختراعات علمی و تکنولوژیک، یک نوع مشروعیت
علمی به دین مسیحیت بدهد.
با این اهداف که تمام این کشفیات علمی و اختراعات بشری را
خداوند در کتاب دینی انجیل بشارت داده است. به عبارت دیگر، کتاب انجیل
بار علمی دارد، تا از این طریق، انجیل و روحانیت را از نقد دانشمندان
و صاحبان علم مصون نگاه دارد.
(ماخذ :
http://fr.wikipedia.org/wiki/Concordisme
)
این جنبش های فکری و مذهبی، امروز در بین پیروان دین اسلام با نام:
الا عجاز العلمی فی
القران کریم ، در بین
مسلمانان عرب و غیر عرب، وسازمان های سیاسی و فرهنگی این ملت ه،
منجمله در جمهوری اسلامی ایران، با نام :انجمن علمی
اعجاز قران، فعال هستند. هدف این انجمن ه، مطا بقت
دادن قران و سنت، با علوم معاصر است. این انجمن ها سعی بر آن دارند
قران و سنت را با علوم معاصر مطابقت بدهند. و چنین ادعا دارند که تمام
اختراعات و اکتشافات بشری و نحوه دسترسی بر آنان توسط بشر، در قران
بیان شده است. ونیز در عین حال، چنین ادعا دارند، از آن
جائی
که همه کس نمی تواند متون قران را درک و تفسیر بکند، لذا جوامع
اسلامی به اعلمای اعلام و آیات اعظام
قران شناس، احتیاج دارند !!! به عبارت دیگر، بنا به
گفته و باور ها و تبلیغات
این حضرات، تمام علوم و کشفیات و اختراعات بشری، چون ریاضیات، فیزیک، نجوم، زیست شناسی، اقتصاد، دیپلماسی، تعلیم و تربیت،
محیط زیست، فضانوردی، . ... در قران قید شده است!!! و چون حضرات به
تفسیر قران آشنائی دارند، لذا به این علوم نیز آشنائی دارند!!! برای
طراوت بخشیدن به حافظه تاریخی
ملت ایران، خوانند گان ایرانی، حتماً به اثر معروف « علمی »
آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر، با عنوان:
اقتصاد توحیدی،
آشنائی دارند. این نوع نوشته های فاقد ارزش علمی، از مکتب کنکوردیسم
ناشی می شود، که آخوند ها و آخوند زاده ه، در این نوع عوام فریبی
دست بالا دارند، فراموش نکنیم که پرفسور
فیلسوف آقای سید حسین نصر نیز چون آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر،
آخوند زاده هستند.
* *
*
نمونه های از این
شارلاتانیزم را که بر
مخلوط کردن نظریه های علمی با محتوی کتاب های دینی، کار روزانه این
حضرات شده است، در اینجا از منظر خوانندگان می گذرانیم.
نحوه شکل گیری تگرگ در
قران برسی می شود
از: ايران ليبرال
|
||||