زنان، تراکم اراده و کشور داری

فریبا داوودی مهاجر

پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۰

ضرورت دست یابی به قدرت سیاسی برای زنان تنها در چینش ویترینی وگزینشی زنان در پست های میانی و ارشد خلاصه نمی شود.

بدون شک زنان به قدرت واقعی دست نمی یابند مگر آنکه در کشور سازی و کشور داری نقش بنیادی و اساسی بازی کنند. تنها چنین نقشی است که زنان را به ابزارهای تغییر و تاثیر با هدف تحقق برابری همه جانبه با مردان مسلح میکند. بدون تعارف باید گفت چنانچه امروز زنان نتوانند در مسیر گذار به دموکراسی و پروژه های مربوط به آن دخیل باشند، فردا نیز در استقرار نهادهای دموکراتیک و دموکراسی سازی در ایران نقشی نخواهند داشت و در صورت تغییر نظام سیاسی باز اولین چالش زنان برای احقاق حقوق خود با سیاست مردانی خواهد بود که با ژست دموکراتیک، زنان را به بهانه هایی چون نداشتن تمرین کار سیاسی یا فعالیت جمعی، مهارت مدیریتی و سازماندهی و بهانه های رنگارنگ دیگر حذف میکنند.

اما در عالم سیاست که حرف اول را مولفه های قدرت و انباشت منابع قدرت میزند نمیتوان از مردان سیاسی انتظار داشت به توزیع قدرت بپردازند وداوطلبانه نقشی به زنان برای بازیگری در حال و آینده ایران اعطا کنند. آنهم در شرایطی که به نظر میرسد هنوز رسوبات نگاه نابرابر در باوربرخی از این افراد وجود دارد. انتظار نابجایی است که از مردان سیاسی توقع داشته باشیم به زنانی که زیر سایه حرکت نمیکنند و مطالبات برابری خواهانه آنها مقدم بر منافع سیاسی آقایان است حتی به مصلحت سهمی به عنوان یک بازیگر و بازی سازقائل باشند و اصولا چنین قدرت اعطا شده ای برای زنان دست آورد مناسبی داشته باشد.

در واقع باید به صراحت گفت مشکل اساسی در حذف آشکار و پنهان زنان از قدرت سیاسی نه مردان که خود زنان هستند. ما در مرحله حساسی قرار گرفته ایم که نیاز مجدد به تراکم اراده داریم. موضوع قدرت تراکم اراده است و فعالان زن به عنوان افرادی که به دنبال رفع تبعیض همه جانبه و فرصتهای برابر هستند، بدون هم گرایی فارغ از ایدئولوژیها و منویات سیاسی آنگونه که در داخل ایران شکل گرفت حتی توانایی چانه زنی برابر، برای دستیابی به مطالبات صنفی خود نخواهند داشت چه رسد به آنکه در آینده سیاسی ایران برای مشارکت در کشور داری سهیم باشند.

باور عمومی جامعه ای که سالهاست زن جنس فرودست محسوب می شود، سیاست امری مردانه است. صف مردان سیاسی آنقدر طولانی است که منافع نیز حکم میکند همچنان سیاست امری مردانه باقی بماند. در نگاه عمومی به دلیل حجم تبلیغات و نوع آموزش، زمانی که یک مرد از قدرت صحبت میکند از امری عادی صحبت کرده است که حق اوست اما زمانی که یک زن و یا فعالان زن از قدرت صحبت میکنند افرادی قدرت طلب و یا حتی فرصت طلب محسوب میشوند که میخواهند مناسبات اجتماعی و خانوادگی را به هم بریزند و یا دنبال آزادی های جنسی هستند. واقعیت این است که بسیاری از زنان فعال جامعه ما در هراس چنین اتهامی به سمت همگرایی سیاسی که مطالبات برابری خواهانه را در چشم انداز خود تعریف کند نمیروند. بسیاری از فعالان زن از هیاهویی که اطراف زنان سیاسی و به منظور حذف آرام و بی صدای آنها ایجاد میشود بدون هیچ سخنی کنار میکشند. گاهی تک تک و جداگانه پیش میروند و بدون هیچ حاشیه امنیتی که تنها با کنار هم بودن ایجاد می شود فعالیت میکنند. گاه در مقابل فشارهای پیرامونی مجبور به عقب نشینی می شوند و گاه چند برابر ظرفیت برای پیگیری مطالبات خود تلاش میکنند. گاه با وجود قابلیت فراوان حاشیه نشین می شوند و گاه برای مشارکت هزینه فراوان پرداخت میکنند. در حالیکه حداقل تجربه یک دهه گذشته هم گرایی زنان در ایران نشان میدهد که هر گاه زنان کنار هم نشسته اند به قدرتی دست یافته اند که چشم جهانیان را به خود خیره کرده است. ما نباید فراموش کنیم هر چه امروز در مرحله گذار به دموکراسی انباشت کنیم، فردا برداشت خواهیم کرد.

بدون شک امروز عرصه بازی و میدان نقش آفرینی زنان در داخل و خارج از ایران دچار تحول کمی و کیفی شده است. بسیاری از فعالان زن که تا دیروز در کنار هم و در ایران بودند، امروز در خارج از ایران و دور از هم هستند. انهایی که شجاعانه در ایران به سر میبرند امکان فعالیت حداقلی ندارند. اگر زمانی و با در نظر گرفتن شرایط روز و به منظور کاهش هزینه ها عرصه اجتماعی برای فعالان زن کارکرد مناسب فراهم میکرد. امروز میبایست در خارج از ایران فضای حیاتی فعالان زن گسترده شده و زنان با حضوری پر رنگ، نقطه تلاقی مطالبات برابری خواهانه خود و عرصه سیاسی را شناسایی کنند و برای کسب این مطالبات و برای دستیابی به آن برنامه ریزی کنند. بدون برنامه ریزی و تراکم اراده های پراکنده امکان بازکردن درهای بسته که پشت آن را تا سقف سنگ چیده اند وجود ندارد.

به نظر میرسد در فضای کنونی تحقق دموکراسی بدون مشارکت همه جانبه و واقعی زنان در سطوح مختلف ممکن نیست.یکی از بادبان های کشتی که امروز در طوفان حوادث مسیر خود را پیدا نمیکند زنان هستند زنانی که میتوانند یک جامعه دستخوش نا امیدی و پر از هراس را با تجربه تاریخی که با سرشت آنها در آمیخته است، تجربه ای که آنها را با وجود تبعیض ها و خشونت ها زنده نگه داشته به سر منزل برساند. هر چند که سکان این کشتی برای هدایت و هم جهت شدن استراتژی انتخاب آزاد است که می تواند حقوق و آزادی های از دست رفته ایرانیان را در سایه ایرانی برای همه ایرانیان محقق کند.

از: روز

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به ديدگاه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران