مصدق و شکنجه!
مهندس عبدالعلی بازرگان
شنبه،
۲۹ بهمن
۱۳۹۰
صدای آمریکا در
برنامه "افق" روز دوشنبه هشتم فوریه مصاحبه ای داشت با آقای پرویز
ثابتی، مقام امنیتی رژیم سابق که نسل قبل از انقلاب با نام مبارک! و
خدمات ارزنده! ایشان در پست مدیریت امنیت داخلی ساواک به خوبی آشنا
هستند. آقای ثابتی پس از ثلث قرن سکوت! که به نظر می رسد در شرایط فعلی
با برنامه ریزی جریانی شناخته شده، برای تخریب رقبای سیاسی و هموار
کردن زمینه لازم به صحنه آمده است، در فرافکنی هنرمندانه و حساب شده ای
مدعی می شود که :
" بنده چون
حقوق خوانده بودم، به سهم خودم با هر چیزی که منجر به شکنجه شود مخالفت
کرده ام و هیچ وقت هم خودم نه شکنجه دیده ام و نه بازجوئی کرده ام، من
فقط هفت هشت ده نفر را دیده ام که می خواستند مصاحبه تلویزیونی کنند
.... در زمان مصدق که آقایون جبهه ملی (را مردم) سمبل دمکراسی و آزاده
خواهی می دانند، تمام مدت در زندان ها شکنجه بوده"!!
خوشبختانه
شاهد زنده ای، از صدها یا هزاران نمونه شکنجه شده، در انتهای برنامه از
غیب رسید تا میزان صدق این ادعا را برای نسل جدید، که چه بسا از آن
ایام بی خبر بوده باشند، نشان دهد. راقم این سطور در طول این مدت پرس و
جو و تحقیق و تفحص فراوان کرد تا شاید نشانه ای از شکنجه شدگان دوران
نخست وزیری دکتر مصدق به دست آورد، در شرایطی که به کلی مایوس شده بود،
باز هم شاهدی از غیب، با ارائه سه نمونه معروف، صدق ادعای جناب ثابتی
را ثابت کرد. با تشکر از ایشان به خاطر روشن کردن این حقیقت! و به این
بهانه، یاد این سه قهرمان شکنجه دیده را بزرگ می داریم:
شکنجه دیده
نخست، شهید سرتیپ محمود افشار طوس، پایه گذار سازمان افسران وطن پرست،
رئیس شهربانی و یار وفادار دکتر مصدق بود که به دلیل مقابله با مقامات
فاسد ارتش، توسط عوامل وابسته به دربار در تاریخ دوم اردیبهشت سال
۱۳۲۲ ربوده شد.
ماموران پس از چهار روز جستجو، سرانجام جسد شکنجه دیده او را در حالی
که ناخن هایش کشیده شده بود! در خرابه ای در گردنه "تلو" جاده لشگرک
یافتند.
فرمانداری
نظامی دولت مصدق، طی اعلامیه ای که در روز
۱۲ اردیبهشت
۱۳۲۲از رادیو پخش شد، افسران بازنشسته مخالف دولت، از جمله سرلشگر فضل
الله زاهدی و دکتر مظفر بقائی را عامل این جنایت، که برای تضعیف دولت و
ایجاد نابسامانی انجام شده بود، معرفی کرد. دکتر مصدق نیز به شاه پیغام
داد:" ملت را در جریان توطئه های شما خواهم گذاشت". مخالفان دکتر مصدق
علاوه بر این جنایت، می خواستند دکتر فاطمی، سرتیپ ریاحی، دکتر معظمی،
دکتر شایگان، مهندس زیرک زاده، تیمسار مهنا و... ( نزدیک ترین همکاران
دولت مصدق) را دستگیر کنند.
شهید دوم
شاهد شهیرتری در صدق ادعای آقای ثابتی است؛ این شاهد دکتر حسین فاطمی
وزیر خارجه دکتر مصدق، از صادق ترین و وفادارترین یاران آن پیشوای ملت،
قهرمان قطع رابطه با انگلیس و تعطیل سفارتخانه و کنسولگری های آن،
سردبیر روزنامه پر تیراژ باختر امروز، صدای مظلومان بود. او که یکبار
در اولین سالگرد ترور روزنامه نگار شهید محمد مسعود مورد اصابت گلوله
عوامل رژیم قرار گرفته بود، پس از کودتای
۲۸
مرداد سال
۳۲و مدتی اختفا، سرانجام در
۶ اسفند همانسال دستگیر شد و در حین انتقال به فرمانداری نظامی، توسط
اراذل و اوباش وابسته به دربار، از جمله شعبان جعفری، با ضربات کارد و
قمه به شدت مجروح شد و پس از
۶ ماه زندان، در
تاریخ
۱۹ آبان سال
۱۳۳۳ بدن نیمه جانش را به تیرباران سپردند. شهید سوم،
امیر مختار کریمپور شیرازی مدیر روزنامه شورش، شاعر و فعال سیاسی
طرفدار نهضت ملی و دکتر مصدق بود که به خاطر مقالات نیشدارش در مقابله
با توطئه های دربار و انگلیس، دستگیر و مورد شدیدترین شکنجه ها، از
جمله سوزاندن بدن با آتش سیگار قرار گرفت. سرانجام روزنامه کیهان شهادت
این روزنامه نگار شجاع را این چنین اعلام کرد:
" امروز مقامات انتظامی اطلاع دادند که
دیشب کریمپور شیرازی که در مرکز لشگر
۲ زرهی در مجاور زندان آقای دکتر مصدق
بازداشت بود قصد فرار داشت و خود را آتش زد"!!
در شگفتم
جناب قانعی فرد، تهیه کننده کتاب آقای پرویز ثابتی، که در مدت چند
دقیقه آن برنامه تلویزیونی به آسانی کسانی همچون : مهندس بازرگان، دکتر
شریعتی،دکتر یزدی، دکتر بهشتی، دکتر بنی صدر و شاهپور بختیار را به
دلائل خنده آوری، هرکدام با چند ثانیه! محکوم کرد، چرا از هم بند بودن
دکتر مصدق با کریمپور شیرازی، به همین دلیل بسیار روشن که خود مصدق
ممکن است او را به آتش کشیده باشد استناد نکرده است؟ آخر مصدق هم حقوق
خوانده بود و هم دکترای حقوق خود را از سویس گرفته بود!
عبدالعلی بازرگان
جمعه
۲۸ بهمن
۱۳۹۰- ۱۷ فوریه
۲۰۱۲
http://nedayeazadi.org/articles_cur.php?id=716
|