آیا اسرائیل به ایران حمله خواهد کرد؟

شهلا صمصامی

برژینسکی در مصاحبه‌ای اخیراً در مورد حمله‌ی اسرائیل به مناطق اتمی ایران آن را یک اشتباه بزرگ خواند و گفت: «آغاز جنگ کار ساده‌ای است ولی پایان دادن به آن کار بسیار مشکلی است».

انتخاب جنگ بعنوان راهی برای حل اختلافات، پدیده‌ی نوینی نیست. تاریخ مدون چند هزار ساله بشر حاکی از جنگ‌های بی‌شماری است که برای قدرت‌طلبی، تسلط بر ملت‌های دیگر و یا بدلایل دشمنی‌ها و اختلافات مذهبی، سنتی و یا حتا دست یافتن به منابع طبیعی و ثروت بوجود آمده است.

جنگ و خشونت از تاریک‌ترین، دردناک‌ترین و وحشیانه‌ترین صفحات تاریخ و تجربه‌ی انسانها در گذشته و زمان حال است. تنها در قرن بیستم و یک دهه از قرن بیست و یکم شاهد جنگ‌های جهانی اول، دوم - جنگ کره، ویتنام، جنگ هند و پاکستان، جنگ‌های اعراب و اسرائیل، حمله روسیه به افغانستان، جنگ‌های اروپای شرقی جنگ ایران و عراق، جنگ و حمله‌ی آمریکا به عراق در دو نوبت، جنگ افغانستان، جنگ با تروریسم، جنگ و اختلافات بین اسرائیل و فلسطین که هنوز ادامه دارد و اکنون تهدید حمله اسرائیل به مناطق اتمی ایران. بنظر می‌رسد روزی بدون جنگ و خونریزی وجود نداشته است.

اگر بپذیریم که جهان در ۵ یا ۷ روز ساخته نشد و بشر یک مسیر تکاملی چند میلیون سالی را پشت سر گذاشت تا بتواند تبدیل به اشرف مخلوقات شود ولی هنوز می‌بینیم که کشتن و نابود کردن انسانهای دیگر بدلایل بظاهر منطقی و یا غیر منطقی یک مشکل حل نشدنی انسان باصطلاح متمدن بوده است.

انسان‌های اولیه که عناصر طبیعی مانند ماه، ستاره و خورشید را بنوعی می‌پرستیدند، شاید دلیلی برای کشتار یکدگیر بر اساس عقیده و مذهب نداشتند. مذاهب ظاهراً پدیده‌ی انسان متفکرتر و با بینش‌تر بوده است. رهنمودی برای بشر دوستی، زندگی بهتر و تفاهم بیشتر، ولی مذاهب بتدریج نقش خود را از اعتقاد به انسان دوستی تبدیل به اجبار مردم و ملت‌ها به پیروی از یک عقیده و آئین ویژه کردند. جنگ‌های مذهبی و خونین نمونه‌ای بارز از خشونت و ظلم تحت لوای مذهب بوده و همچنان امروز بعناوین گوناگون ادامه دارد.

جنگ اسلام و مسیحیت که بویژه پس از واقعه ۱۱ سپتامبر بطور آشکارتر و با سیاست روز آمیخته و در اذهان مردم در کشورهای مسلمان و مسیحی بویژه در آمریکا ثبت شده است از جمله‌ی این جنگ‌هاست. جنگ اسلام و یهودیت نیز کم سابقه نیست که با تأسیس دولت اسرائیل و اشغال سرزمین‌های فلسطینی به اوج خود رسید.

انقلاب ایران و تأسیس جمهوری اسلامی، شعارهای ضد اسرائیلی در ایران، تیرگی و قطع روابط ایران با آمریکا و اسرائیل، شکاف و دشمنی بین این کشورها را تبدیل به یک دشمنی مذهبی، عقیدتی و سیاسی کرد.

در طی این سالها حمایت دولت ایران از حزب الله لبنان و در حقیقت کمک به بوجود آمدن یک نیروی شیعه و ضد اسرائیل در لبنان، کمک ایران به گروه ضد اسرائیلی حمس، همکاری ایران و سوریه و سپس حضور ایران در عراق پس از اشغال این کشور توسط نیروهای آمریکا و تحریکات در بحرین حاکی از کشمکش و جنگ سردی بوده که طی ۳۰ سال اخیر بین ایران و کشورهای عربی سنی مانند عربستان از یکسو و ایران، اسرائیل و آمریکا از سوی دیگری بوجود آمده است.

این جنگ سرد با اقدامات دولت ایران مبنی بر ایجاد انرژی اتمی و شاید تسلیحات اتمی بالا گرفته و اکنون آمریکا، اتحادیه‌ی اروپا، کشورهای عربی و بویژه اسرائیل در مقابل ایران ایستاده و خطر شروع یک جنگ تازه بیش از همیشه واقعی بنظر می‌رسد.

یک خطر حیاتی

ایجاد تأسیسات انرژی اتمی در ایران در حقیقت از زمان پهلوی و شاه سابق آغاز شد. ایران مانند بسیاری از کشورهای دیگر جهان این حق و اجازه را داشت که از نیروی اتمی برای بدست آوردن انرژی استفاده کند. با انقلاب ایران و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، تعادل قدرت در منطقه و روابط با آمریکا تغییر کرد. دولت و ملت ایران گلایه‌های مشروعی از امریکا داشتند. زیرا سالها پشتیانی از شاه و حکومت دیکتاتوری وی، کودتا علیه دولت دموکراتیک محمد مصدق، استفاده‌های غیر مشروع از منابع طبیعی ایران بویژه نفت، معافیت از تعقیب قانونی برای نیروهای آمریکایی در ایران و بسیاری مسائل دیکر این کشور را مانند تحت الحمایه آمریکا نموده بود. در آنزمان مخالفت با سیاست‌های آمریکا منطقی بنظر می‌رسید.

از سوی دیگر دولت ایران از آغاز کار با شعارهای ضد آمریکایی و سپس ماجرای گروگانگیری به تیرگی روابط افزود. در همان زمان با روی کار آمدن رانولد ریگان ودست راستی‌های جنگ طلب، دشمنی شدیدتر شد.

دولت اسرائیل از ابتدا از وجود جمهوری اسلامی احساس خطر بسیار می‌کرد. جنگ و درگیری اسرائیل و فلسطین با انقلاب ایران رنگ دیگری بخود گرفت. دولت ایران آشکارا با کمک‌های مالی و فرستادن اسلحه از فلسطینی‌ها طرفداری کرده و شعارهای مرگ بر اسرائیل با بوجود آمدن حزب الله لبنان و قدرت یافتن حمس تنش را بین دو دولت ایران و اسرائیل افزایش داد. باینگونه زمانیکه دولت ایران پروژه‌ی انرژی اتمی را احیا کرد و به آن گسترش داد، دولت اسرائیل احساس خطر بیشتری کرد.

عدم همکاری ایران با سازمان بین اللملی اتمی و فاش شدن تأسیسات مخفی به نگرانی‌ها افزود. دولت اسراییل از ابتدا دست یافتن ایران حتا به انرژی اتمی را یک خطر حیاتی برای این کشور اعلام کرده و گفت بهر قیمتی شده مانع از دست یافتن ایران به بمب اتم خواهد شد. زیرا باور اسرائیل بر این بود که نیت واقعی ایران ساختن بمب اتم است.

با روی کار آمدن نتانیاهو و دولت محافظه کار وی و همچنین تهدیدات لفظی رئیس جمهور ایران مبنی بر نابودی اسرائیل، دشمنی بنظر دو جانبه می‌آمد.

دولت اوباما ازشروع جنگ دیگری در خاور میانه بیم دارد و در شرایط کنونی معتقد است که تحریم‌های اقتصادی در نهایت ایران را مجبور خواهد کرد که به پای میز مذاکره آمده و برنامه ساختن بمب اتم را کنار بگذارد.

دولت اسرائیل به این نتیجه رسیده است که بدون اجازه و تأیید آمریکا می‌تواند به تأسیسات اتمی ایران حمله کند و صدمات قابل ملاحظه‌ای به این تأسیسات وارد نماید. در میان مقامات اسرائیلی در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد. از جمله طرفداران بمباران مراکز انرژی اتمی نتانیاهو و وزیر دفاع وی «اهود براک» است. آنها و جبهه افراطی دولت نتانیاهو حمله به اصطلاح «پیشگیرانه» را تنها راه مقابله با این «خطر حیاتی» می‌دانند. در حالیکه برای مثال رئیس پیشین ماساد «میر داگان» «Meir Dagan» معتقد است که ریسک این حملات نا مطمئن بوده و عواقب احتمالی بسیار خطرناک آن ارزش این ریسک را ندارد.

وی و برخی دیگر در دولت نتانیاهو معتقدند عملیات جاسوسی و مخفیانه نتیجه بهتری خواهد داشت. اگر چه روابط شخصی بین نتانیاهو و اوباما سرد و غیر دوستانه است ولی دولت و کنگره‌ی آمریکا تنها در سال ۲۰۱۱ سه میلیارد دلار برای کمک‌های نظامی در اختیار دولت اسراییل گذاشته است. حتی در سال ۲۰۰۲ زمانیکه عکس‌های فضائی از تأسیسات اتمی ایران ظاهر شد، اسرائیل دارای جت‌های بمب افکن اف15 و اف16 بود و مفسرین نظامی بر این عقیده‌اند که دولت اسرائیل توانایی نظامی کافی برای بمباران تأسیسات اتمی ایران را حتی بدون کمک آمریکا در اختیار دارد.

خطرات حمله به ایران

کارشناسان و مفسران سیاسی، کسانی که بینش عقلانه‌تر و دید دراز مدت‌تر از مسايل خاور میانه دارند، همگی مخالف حمله یک جانبه اسرائیل به مراکز تأسیسات اتمی ایران هستند.

در صورت حمله اسرائیل، این نتایج قابل پیش بینی است که مهمترین آنها نوسان در بازار جهانی و بالا رفتن قیمت نفت می‌باشد. آنچه که قیمت نفت را بطور معمول پائین نگه می‌دارد، ثبات در منطقه و ادامه استخراج و صدور نفت است.

تأسیسات اتمی ایران در مناطق گوناگون و بسیاری در قعر زمین است که دسترسی کامل به آن بسیار مشکل خواهد بود. بسیاری بر این عقیده‌اند که بعید بنظر می‌رسد بمباران اسرائیل بتواند تمام این تأسیاست را از کار بیاندازد.

ژنرال مارتین دمپسی مشاور ویژه‌ی نظامی پرزیدنت اوباما در مصاحبه‌ای اخیراً در این زمینه گفت که حمله‌ی اسرائيل شاید تنها بتواند دست یافتن ایران به بمب اتم را برای دو سال به تأخیر بیاندازد. ولی نمی‌تواند بطور کلی مانع از آن شود. در حالیکه در حال حاضر هنوز شواهد کافی وجود ندارد که ایران موفق به ساختن بمب اتم شده است. ژنرال دمپسی همچنین از خطرات احتمالی که چنین حمله‌ای برای سربازان آمریکایی در افغانستان و سایر نقاط خواهد داشت ابراز نگرانی کرد.

مفسرین سیاسی بر این عقیده‌اند که حمله‌ی اسرائیل این کشور را در منطقه و شاید جهان ایزوله خواهد کرد. کشورهای اروپایی معتقدند که باید به تحریم‌های اقتصادی ادامه داد و تا حد امکان از راه مذاکرات سیاسی این مشکل را حل نمود.

در این سال‌های اخیر اسرائیل توانسته است روابط سیاسی و اقتصادی خود را با روسیه و چین گسترش دهد. حمله‌ی یک جانبه اسرائیل به ایران بدون شک پاسخ بسیار منفی از جانب روسیه و چین خواهد داشت.

پرستیژ ایران در کشورهای عربی بویژه با حمایت ایران از سوریه و بشار اسد، بسیار صدمه دیده و دولت ایران از محبوبیت سابق خود برخوردار نیست. پس هر نوع حمله‌ی اسرائیل به ایران موجب خواهد شد که ایران بعنوان قربانی و مظلوم تلقی شده و بار دیگر از حمایت مردم کشورهای عربی برخوردار شود.

در عین حال با تغییراتی که در جوامع عربی بوجود آمده است، روابط شکننده بین اسرائیل و این کشورها با چنین حمله‌ای می‌تواند بطور جدی بخطر بیافتد. همسایگانی مانند مصر و اردن بدون شک عکس العمل نشان خواهند داد. حمس و حزب الله لبنان هم بیکار نخواهند نشست. روابط اسرائیل همچنین با شیخ نشینان خلیج و ترکیه بشدت تیره خواهد شد.

دولت ایران بار دیگر با چنین حمله‌ای از حمایت بسیاری از کشورها در منطقه و حتا اروپا برخوردار شده و آمال‌های اتمی شدن در حقیقت مشروعیت پیدا خواهد کرد. حمله به تأسیسات اتمی ایران در دراز مدت به زیان اسرائیل بوده و امکان اتمی شدن سایر کشورهای منطقه را نیز زیادتر خواهد کرد.

در نهایت بسیاری از مفسران سیاسی بر این عقیده‌اند که اگر چه از نظر برخی در اسرائیل بدترین واقعه آینده‌ای با یک ایران اتمی است ولی آینده با ایرانی که سلاح اتمی داشته و مورد حمله‌ی اسرائیل قرار گرفته است بسیار بدتر و خطرناک‌تر است.

آیا ایران خطرناک است؟

جو کلاین مفسر سیاسی نشریه‌ی تایم در مقاله‌ای می‌نویسد: ریک سنتورام که از دست راستی‌ترین کاندیداهاست معتقد است که «حکومت مذهبی که ایران را اداره می‌کند مانند اینست که القاعده در رأس کشوری باشد».

نخست وزیر اسرائیل نتانیاهو معتقد است که ایران در اختیار یک «گروه مذهبی مرگ» است که بمحض دست یافتن به نیروی اتمی به اسرائیل حمله خواهد کرد. از سوی دیگر عملیات دولت ایران علیه دیپلمات سعودی در واشنگتن و تهدیدات مبنی بر بستن تنگه هرمز، ادعای سنتوروم و ترس نتانیاهو را بنظر می‌آید که مبنای واقعی داشته باشد.

اسرائیل که بطور معمول

در مورد عملیات جنگی خود از پیش اطلاع نمی‌دهد، در مورد حمله‌ی نظامی به مراکز اتمی ایران بارها اخطار داده و بنظر می‌رسد در این زمینه جدی است.

پرسش مهم در این شرایط اینست که آیا واقعاً ایران خطرناک است؟

پاسخ از نظر این مفسر سیاسی اینست که ایران بیش از آنکه خطرناک باشد، مستأصل است. اقتصاد این کشور در نتیجه تحریم‌های پی در پی و سنگین در حال فرو ریختن است. از نظر سیاست داخلی در وضعیت بسیار شکننده‌ای قرار دارد. تنش‌های آشکار و مخفی بین احمدی نژاد و جناح طرفدار او با آیت الله خامنه‌ای، شکاف عمیقی بین آنها بوجود آورده و احمدی نژاد تا حد زیادی ایزوله شده است. توطئه‌های ترور و بمب گذاری با شکست مواجهه شده. در مقابل اقدامات اسرائیل برای ترور دانشمندان اتمی ایران (که اسرائیل هنوز مسئولیت آنرا نپذیرفته است) با موفقیت انجام شده است ودر نتیجه دولت ایران تحت فشارهای سیاسی و اقتصادی زیادی است.

ترور دانشمندان ایرانی در خیابانهای تهران قابل مقایسه با بمب گذاری در دهلی نو و یا جورجیا نیست.
زمانیکه اوباما به ریاست جمهوری رسید اعلام کرد که حاضر است با ایران مذاکره کند. این اقدام وی هدف‌های مهمتری داشت از جمله اثبات به اتحادیه اروپا و چین و روسیه که ایران واقعاً علاقه‌ای به مذاکره ندارد و چاره‌ای بجز ادامه تحریم‌های اقتصادی نیست.

امروز ایران تقریباً در دنیا ایزوله شده و علیرغم ادعاهای سنتوروم و سایرین ایران یک حکومت ارتشی دیکتاتوری است با یک پوشش مذهبی. امروز سپاه پاسداران ۳۰ در صد از اقتصاد کشور را در اختیار دارند و فشار تحریم‌های اقتصادی کاملاً محسوس است.

شاید برخی از مقامات سپاه پاسداران مدل پاکستان را در نظر دارند که با دست یافتن به بمب اتم دنیا مجبور شد با احترام بیشتری باین کشور نگاه کند ولی اقتصاد ایران می‌تواند پیش از دست یافتن این کشور به بمب اتم از هم بپاشد. جو کلاین نتیجه می‌گیرد که از ۱۹۷۹ این بزرگترین بحرانی است که ایران با آن روبرو بوده است.

بقای ایران بستگی به بمب اتم ندارد

بنظر می‌رسد بیشتر مردم ایران موافقند که این کشور از نیروی اتمی برای گرفتن انرژی استفاده کند ولی داشتن بمب اتم از خواسته‌های ملت ایران نیست. در تاریخ معاصر می‌بینیم که ایران هرگز جنگ و خصومتی را علیه هیچ یک از همسایگان خود آغاز نکرده است. ملت ایران جنگجو و جنگ طلب نیست. و تا پیش از ماجرای اتمی شدن ایران هیچ نوع تهدید قابل ملاحظه‌ای برای این کشور وجود نداشته است.

داشتن بمب اتم لزوماً موجب حفاظت ملت و کشور نیست. خطر مهمتر در حقیقت در داشتن بمب اتم و حتا تأسیسات انرژی اتمی است.

واقعه‌ی سونامی در ژاپن و صدمات غیر قابل جبران از خرابی تأسیسات انرژی اتمی در کشوری که از منابع بسیار پیشرفته برخوردار است، نشان داد که تا چه اندازه بهای انسانی و خطرات محیط زیست سنگین و جبران ناپذیر است.

حادثه‌ی «چرنوبیل» در اوکراین «روسیه سابق» یک فاجعه‌ی انسانی و محیط زیست بود که نتایج مرگبار آن شاید برای قرنها همچنان وجود خواهد داشت.

این تأسیسات نیاز به تکنولوژی بسیار پیشرفته و نیروی انسانی بسیار متخصص دارد که حتا در پیشرفته‌ترین کشورها امروز در مورد آن سئوال‌های زیادی پیش آمده است. تأسیسات انرژی اتمی پیچیده و خطرناک‌اند. دست یافتن به بمب اتم ریسکی بی نهایت خطرناک‌تر برای همه ملت‌هاست. هدف اصلی باید کوشش در خلع سلاح جهانی باشد نه ساختن سلاح‌های مخرب هر چه بیشتر.

خطری که امروز ملت و کشور ایران را تهدید می‌کند ایده آل‌های دست یافتن به مخرب‌ترین سلاح‌هاست. ۳ هزار سال تاریخ ایران با همه پستی بلندیها شاهد بقای مردمی است که در قلب و روح خود صلح جو و انساندوست بوده‌اند. بقای این ملت و این کشور بستگی به حفظ چنین روحیه‌ای دارد. زیرا هیچ بمب و اسلحه‌ای قادر نیست انسانها را بطور کامل از حوادث روزگار حفاظت کند. ملتی می‌تواند در صلح و آسایش زندگی کند که حقوق انسانی در آن کشور محترم شناخته شده و عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در آن برقرار باشد.

آنچه که حافظ واقعی ملت‌هاست رهبرانی است که بینش انساندوستانه و صلح جویانه داشته باشند. ملت ایران می‌تواند بدون سلاح‌های اتمی برای قرن‌ها پا بر جا باشد.

به امید آینده‌ای روشن، آزاد و صلح جویانه برای ملت ایران و همه ملت‌های دنیا.
از: ايران امروز

 

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به ديدگاه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران