جنایتکاریکه از مرزهای وقاحت و شرم گذشته است

مهدی مویدزاده

هشتم اسفند1390تهران

با گذشت نزدیک به سی و سه سال از زمانیکه ملت ایران در شرایطی ویژه توانست خط بطلان برسلطنت استبدادی خاندان پهلوی بکشد، هنوز وابستگان و عوامل آن رژیم در پی یافتن راههایی دیگر برای سلطه مجدد بر کشور ایرانند و از گوشه و کنار جهان گاهگاه این نغمه ناموزون را ساز میکنند.

 

پس از سی وسه سال بخشی از برنامه ای بنام افق در رادیو تلویزیون voa آمریکا بمصاحبه با یکی از جنایتکاران رژیم شاه اختصاص یافت. جنایتکاریکه ازمرزهای وقاحت و شرم گذشته است.

 

شاید بروشنی نتوان گفت که چه ماموریتی از سوی قدرتهای بیگانه برای این مصاحبه شونده در نظر دارند ولی پخش این برنامه در پی پروژه ای  بود که ازطرف بعضی آمریکائی ها بنام اتحاد وهمبستگی برای دموکراسی در خارج از کشور برای ایران مدتی است کلید خورده است. در اینجا باید یادآوری شود که دموکراسی و آزادی صادراتی نیست و آنچه بیگانگان بنام دموکراسی بیاورند نه فقط در راستای منافع ملی مردم ایران نیست بلکه هدفی جز تامین و حفظ منافع بیگانگان نخواهد داشت. مردم ایران خود درراه دموکراسی و استقرار حاکمیت ملی در تلاشند ودر دامهای رنگارنگ نخواهند افتاد. روز دو شنبه هفتم فوریه 2012 مصاحبه ای با پرویز ثابتی مرد شماره دو ساواک ایران در بیست سال پایانی حکومت پهلویها پخش گردید. رادیو تلویزیون آمریکا سالهاست که در هرفرصتی برای برگرداندن آبروی بر خاک ریخته شده دست اندر کاران حکومت پهلویها اقدام میکند. اما این بار تهیه کنندگان برنامه به امیدی بس باطل و بیهوده تر از پیش به توجیه اعمال یکی از جنایت کارترین گردانندگان آن رژیم برآمده اند، سخن از فردی75 ساله بنام مردشماره 2 ساواک مطرح نیست. آنچه مطرح میشود بیست سال خیانتها و جنایت هایی است که درایران تحت عنوان امنیت داخلی انجام شده است.

 

بنظرمیرسد این برنامه رادیو تلویزیون آمریکا در راستای پاک کردن جنایات ساواک تنظیم شده بود. درسالهای بعد از انقلاب 57 باید دادگاههای عادلانه با حضور هیئت منصفه  و قوانین بین المللی تشکیل میشد و به خیانت های چنین افرادی رسیدگی میکرد و مسئولین تباهی ها وسیاهی های آن روزگاران در پیشگاه ملت ایران و مردم آزاد اندیش جهان با دلایل روشنی که موجود بوده و هست بمجازات میرسیدند ولی دریغا که چنین نکردند تا مردم ایران در جریان آنچه که درفقدان آزادی ودموکراسی بر ملت ایران گذشته مطلع شوند و پس از سی وسه سال یک آمر آبرو باخته چون پرویز ثابتی نتواند از چنگال عدالت بگریزد و بعد از سالها زندگی آرام در آمریکا و اروپا با ماموریتی دیگر و برای پاک جلوه دادن یکی از سازمانهای سرکوبگر و جنایتکار به مصاحبه اقدام کند. گفته میشود آیت الله خلخالی در نخستین سال بعد از انقلاب او را غیابی محکوم به مرگ کرده است، لیکن ثابتی و نظایر او باید در پیشگاه ملت برای اوامر شکنجه و کشتاری که داده اند پاسخگو باشند، کسیکه خود را پژوهشگرمیداند و بین کشور ایران و آمریکا سالهاست در رفت و آمد است با ثابتی گفتگوهایی کرده تا بصورت کتابی منتشر شود (هرچند درباره این محقق تردیدهای فراوان موجود است که دراینجا به آن نمی پردازم) و پس از این گفتگو است که رادیو آمریکا به این بهانه با اومصاحبه میکند و ثابتی میدانی برای اظهار نظر پیدا میکند.

 

گویا این سه دهه نه تنها از تزویر وبی شرمی وی نکاسته است بلکه وی میخواهد با توسل به دروغ و با وقاحت سخنان شکنجه شدگانی که برخی خوشبختانه در قید حیاتند را تکذیب کند، بدرستی که بویی از شرم در پیشگاه مردم در وجودش نیست. پرویز ثابتی از بدو تشکیل ساواک جهنمی شاه بریاست سرهنگ تیمور بختیار به این سازمان اطلاعاتی و امنیتی پیوسته و تا پایان سلطنت استبدادی پهلوی دوم مسئولیت های مهمی و در زمان ریاست پاکروان ،نصیری و مقدم که در روزهای نخستین آغاز حکومت جمهوری اسلامی اعدام شدند داشته است. مرد شماره دو در سازمان امنیت واطلاعات مسئول امنیت داخلی ایران بوده است. به این معنی که همه حرکت های محدود کننده آزادیها ی فردی واجتماعی و احزاب و اجتماعات با نظر مستقیم اداره ای بوده که این آمر شکنجه ریاست آنرا داشته است.

 

او خود میگوید که با سیا و موساد و اینتلیجنت سرویس نیز در ارتباط سازمانی بوده است. درسازمان امنیت رژیم شاه هردگراندیشی مورد خشم و غضب قرار داشت. دارندگان اندیشه های مارکسیستی، نیروهای مذهبی که استبداد را نمیپذیرفتند و ملی گرایان همگی برابرقوانین امنیتی باید شدیدا تحت کنترل باشند. گزارشی کافی بود که امنیت را بخطر افتاده انگارند و زن و مرد کوچک و بزرگ گرفتار ماموران شکنجه گر ساواک شوند. در ایران جنایت علیه انسانیت میشد. مقاوم بودن تسلیم دیکتاتوری نشدن بزرگترین جرم بحساب میامد.

 

به سالهای آخر آن رژیم اگر نگاهی کنیم تشکیل حزب فرا گیر رستاخیز را میبینیم که شاه در سخنانی گفت ملت ایران فقط باید به اصول این حزب باورداشته باشند وگرنه جایی در ایرانزمین ندارند. پریز ثابتی در اجرای خشونت آمیزاین نوع فرامین نقش نخست را داشته است دگراندیشانی که با انواع شکنجه های جسمی، جنسی و روانی مورد آزار واقع شدند که آمار آنها جایی در این نوشته کوتاه ندارد چون شاید نتوان از همه نام آورد.

 

بسیار زندانیان شکنجه شده ای در سراسر جهان هستند که حاضربه شهادت در دادگاهی برای رسیدگی بجنایات ثابتی میباشند. ثابتی چون اربابش شاه دلخونی از زنده یاد دکتر مصدق و جبهه ملی دارد و در هر فرصت میخواهد این کینه را که ریشه در دشمنی با حاکمیت ملی و آزادیخواهی دکتر مصدق دارد بیان کند. مرد شماره دو ساواک شاه و آمر شکنجه در زندانهای ایران میگوید با شکنجه موافق نیستم و مزورانه می افزاید: درزمان دکتر مصدق این آقایان جبهه ملی را که مردم سمبل دموکراسی وآزادیخواهی میدانند، درتمام مدت در زندانها مردم را شکنجه میکردند. ازکودتای ننگین 28 مرداد1332 قریب 58 سال میگذرد و آنانکه  برقدرت نشستند قبل و بعد از انقلاب 57 اگر میتوانستند دلیلی براین دروغ بی شرمانه داشته باشند، با امکانات وسیعی که داشته و دارند علیه مصدق و نهضت ملی ایران بدون تردید اقدام میکردند.

 

دنیا میداند دکتر مصدق مظهر آزادیخواهی و دموکراسی در ایران است. صدها کتاب و مقاله و کنفرانس بزبانهای گوناگون در سراسر جهان درباره دکتر مصدق و جبهه ملی ایران منتشر شده است و دشمنان آزادی، استقلال و دموکراسی در ایران نتوانسته اند بر این ابرمرد آزادیخواه خدشه ای وارد سازند. بیگانگان نمی توانند دموکراسی های مهندسی شده خود را بملت ایران تحمیل کنند. از آنرو که اندیشه های مصدق را مانع راه خویش می بیند چندیست باز معدودی با کوشش بیشتر یاوه های جدیدی علیه راه مصدق پیش کشیده اند و پرویز ثابتی نیز یکی از آنهاست. یکی مدعی است که مصدق علیه شاه کودتا کرد و ماموری شکنجه گر از شکنجه در دوران دکتر مصدق میگوید، اما راهی که دکتر مصدق گشود راه استقرارحاکمیت ملی و استقلال ایرانزمین بود و این راه، آزادی و دموکراسی را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد.

 

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به ديدگاه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران