بازگشت به صفحه اول

از روز

 
 

 

زهرا اشراقی در مصاحبه با روز:

حکومت نباید فردی باشد

مریم کاشانی

۲۶ خرداد ۱۳۸۴

حکومت نباید فردی باشد

زهرا اشراقی، نوه رهبر انقلاب اسلامی و همسر محمد رضا خاتمی در مصاحبه با روز از دغدغه ها و آرزوهای خود سخن گفته و همراه با این تاکید که: انقلاب ایران به خاطر کسب آزادی های سیاسی بود، "والا آزادی اجتماعی و اقتصادی که اگر بهتر از الان نبود، حتما بدتر نبود."

ما به خاطر آزادی انقللاب کردیم

شما به شکلی در قلب انقلاب ایران بزرگ شدید، باتوجه به مجموعه مسائل، آنچه امروز موجب خوشحالی شما می شود و آنچه شما را اذیت می کند، چیست؟
چیزی که باعث خوشحالی من است، این است که فضا نسبت به قبل بهتر شده و افرادی با نظریات مختلف آمده اند. البته من اعتقاد ندارم که ما به آن شکل آزادی داریم، ولی به همین اندازه هم خوشحالم، بالاخره اصلاحات باید گام به گام پیش برود. به هر حال الان ما می توانیم کاندیدایی را که تاحدودی قبول داریم و توانسته از سیستم بسیار سنگینی به نام شورای نگهبان رد بشود،انتخاب کنیم.

چیزی نیست که شما را اذیت کند؟
مگر می شود که چیزی نباشد. از دید شخصی که نگاه کنید، مسائل متعدد است،به هر حال همین که آدم امنیت نداشته باشد که صحبت بکند، مبادا بعد برایش مشکلی پیش بیاید، خیلی آزاردهنده است. به اعتقاد من، احساس امنیت مهم ترین چیزی است که ایرانیان، و بخصوص زنان ایران، طالب آن هستند. از طرف دیگر، به عنوان یک زن ایرانی خیلی دلم می خواست آن بند قانون اساسی که ریاست جمهوری را مخصوص مردان کرده و زنان را از بالا رفتن از این پله ترقی بازداشته، درست می شد. اما در مجموع و با توجه به اینکه تا همین سال گذشته از همه چیز نا امید شده بودم، حالا به نظر می رسد که جای امیدواری هست که قوانین مورد بررسی قرار گیرند و تغییر کنند.

گفتید کاندیدایی که تاحدودی مورد قبول شماست...
به هر حال نمی شود گفت که همه چیز یک کاندیدا مورد تایید است، اما تفاوت این انتخابات با دیگر انتخابات بعد از انقلاب این است که این بار دیگر فرد مطرح نیست، بلکه یک تشکل و یک گروه مورد نظر است و این یعنی روی کار آمدن یک حزب. و جمهوریت هم ـ با توجه به شعار آزادی و جمهوری که ما اول انقلاب داشتیم ـ در واقع به همین معناست که حکومت فردی نباشد، جمعی باشد و اگر دکتر معین در این انتخابات پیروز شود، ما یک گام در راه رسیدن به دموکراسی پیش خواهیم رفت. پیشرفت در جهت کنار گذاشتن تفکر فردی و روی کار آوردن تفکر جمعی.

در هفته های اخیر، به غیر از انتخابات چه مسائلی را دنبال کردید؟
من چون خیلی به فعالیت در زمینه حقوق زنان علاقمند هستم، روی این مسئله خیلی کار کردم، و با همکارانم قوانینی را که برعلیه زنان بود مورد بررسی قرار دادیم و مطالعات مان را خدمت آقای دکتر معین فرستادیم با این امید که بعد بتوان گام های عملی موثری برداشت. از این جهت هم خیلی خوشحالم، چون تا پارسال اگر می خواستیم قانون اساسی را فقط نقد هم بکنیم، نه اینکه عوض کنیم، مجرم محسوب می شدیم، ولی الان فضا به شکلی باز شده که با جرئت می گوییم قوانینی که در قانون اساسی علیه زنان هست باید تغییر کند و این فضای باز حاصل تفکر اصلاح طلبانه این مدت است که حالا بعد از هشت سال داریم نتیجه اش را می بینیم.

ماجرای ناصر زرافشان و اکبر گنجی و سایر زندانیان سیاسی را هم دنبال کردید؟
بله، دنبال می کنم و باید بگویم به اعتقاد من اگر کسی صرفا به خاطر اعتقاداتش و ابراز آنها زندانی شود، یک امر ضد بشری است. و من بسیار متاسفم که امروز وضع چنین است، آن هم در حالیکه اساس انقلاب ما، آزادی عقیده، بیان و فضای باز سیاسی بود ـ امام گفتند حتی کمونیست هاهم می توانند ابراز عقیده بکنند ـ و گرنه ما از نظر فضای باز اجتماعی و اقتصادی که مشکلی نداشتیم، و وضع اگر بهتر نبود، بدتر نبود.

شما بین افکار خودتان و پدر بزرگ تان چه نسبتی می بینید؟
البته من هیچ وقت نخواستم در صحبت هایم از پدر بزرگم خرج کنم، ولی به هر حال ما بزرگ شده در دامان ایشان هستیم. به همین دلیل فکر نمی کنم تضاد آنچنانی بین تفکرات ما و ایشان وجود داشته باشد.

این بحث اصلاح طلبی، می توانست ادامه آن تفکر باشد؟
بله می توانست. الان صحبت های ایشان را در زمینه مسائل زنان ببینید. ایشان معتقد است که زنان هیچ تفاوتی با مردان ندارند، و زنان می توانند در همه زمینه ها فعالیت بکنند. البته امروز زمان تغییر کرده، ایشان مربوط به دهه شصت هستند و ما الان در دهه هشتاد هستیم، یعنی زمان تغییر کرده. وقتی هم امام آمدند به ایران، افکارشان با دهه 50 و 40 فرق می کرد، و مطمئنا اگر در دهه های 70 و 80 هم بودند، باز نظریاتشان تغییر می کرد.

این بحث ها به خانه هم کشیده می شود؟ مثلا به شما می گویند این را بگویید، آن را نگویید، یا کاملا دست خودتان است؟
یعنی در زندگی شخصی ام؟

بله
خب، زندگی ما یک زندگی سیاسی است، و هرکسی ممکن است افکار خاص خودش را داشته باشد، ولی در مجموع ما همه با هم همفکر هستیم. تفاوت آن چنانی نداریم. به هر حال ممکن است من به همسرم یک نقدی داشته باشم، یا ایشان داشته باشند. بچه ها که جوان هستند و یک پله از ما جلوترند. اما ما که چندین دوره را تجربه کرده ایم، خیلی راضی تر و حوشحال تر از بچه های این نسل هستیم.

حالا فکر کنید جمعه تمام شده. دارند آراء را می شمارند. احساس شما چیست؟
احساسات شخصی؟

بله
اگر احساسات شخصی من را می پرسید باید بگویم خیلی دوست دارم یک نفسی بکشم. راستش ته دلم دیگر نمی خواستم بیاییم سر کار. واقعا این چند سال، برای من دوران خوبی نبود. هیچ کس به اندازه من آماج تهمت ها و حرف های پشت پرده نبود. حتی، برای خواب هم آرامش نداشتم. ولی از جهت دیگر احساس می کنم اگر دکتر معین پیروز شود، شاید فرصتی پیش آید که من بتوانم به کارهایی که دوست دارم در مورد زنان انجام بدهم، بپردازم. دوست دارم سازمان های غیر دولتی را قوی تر کنم، سازمان هایی که زنانی با هر تفکر و بدون هیچ خط قرمزی بتوانند بیایند و نظریات شان را بدهند. و بتوانیم طوری کار کنیم که انشاءالله چهار سال دیگر نیمه پنهان جامعه ما چنان راضی باشد که نخواهد به خاطر تبعیضی که در موردش اعمال می شود، انتخابات را تحریم کند. ولی از نظر زندگی شخصی، اگر دکتر معین رای بیاورد ، نمی توانم به شنبه و یکشنبه فکر کنم.

پس احتمالا شما هم از جمله وزیران زنی خواهید بود که وارد کابینه دکتر معین می شوند.
نه، من اصلا کار دولتی را دوست ندارم. زندگی دولتی یعنی بسته شدن فکر. دولت، تفکرم را از من می گیرد، دولت، یعنی اینکه خودم نباشم. دوست دارم کارهای غیر دولتی بکنم. دوست ندارم کسی به من امر و نهی کند.

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به انتخابات