اكبر
گنجي به مرخصي آمد. بيش از پنج سال است كه با تبعيض
فراوان در ارتباط با مرخصي، استفاده از تلفن و
امكانات پزشكي در "تاريكخانه" اوين به سر ميبرد. با
كمك دارو تنفس ميكند و شايد تقي رحماني، هدي صابر و
رضا عليجاني سرفه هاي برآمده از سينه بيمارش را در
بند 2ــ الف نيز ميشنيدند، البته اگر "اشباح" حاكم
بر اين بند ورود صدا به آنجا را ممنوع نكرده باشند.
ميخواهند گنجي بيمار را به زندان بازگردانند. ظن
منفي نبريم شايد از روي انساندوستي و هدف آن باشد
كه دكتر ناصر زرافشان، پيران، طبرزدي، محمدي و دهها
زنداني قلم و انديشه ديگر "تنها" نباشند.
ميخواهند او را به اوين بازگردانند بی اعتنا به
آنكه گنجي طبق ساده ترين موازين انساني نبايد
دادگاهي و محكوم ميشد و حالا كه طبق موازين جمهوري
اسلامي ايران محكوم شده است براساس همين موازين هم
ميبايست بيش از دو سال پيش و پس از گذراندن نيمي از
دوران محكوميتش آزاد ميشد. اما شايد اين نيز از روي
"برابري طلبي" است. اميد عباسقلي نژاد نيز سه ماه
بيشتر تا پايان محكوميت ندارد و همچنان بدون حق
مرخصي در زندان به سر ميبرد. اميد كه بيش از يك هفته
در اعتصاب غذا به سر برده است براي دست يافتن به حق
قانوني اش ــ قانون حقوق بشر را نميگويم، از قوانين
جمهوري اسلامي ايران سخن ميگويم ــ تهديد به اعتصاب
غذاي خشك كرده است. دکتر فرزاد حميدي، مهرداد
لهراسبي و دهها "ميهمان" ديگر در زندان رجايي شهر
كرج محكوم شرايط مشابهي هستند. 9 سازمان بزرگ
عضو سازمان جهاني دفاع از آزادي بيان (IFEX) طي نامه
اي به رئيس جمهوري اسلامي ايران خواستار ممانعت از
بازگرداندن گنجي به زندان شده اند! راستي دوران
درد بزرگ زندانيان انديشه و بيان كي به پايان ميرسد؟
اكبر گنجي در گفت وگويي با شهروند به سئوالات ما
درباره وضعيت خود و ديگر مسائل پاسخ داد. از ايشان
سپاسگزاريم. خ . ش
بگذاريد با كمي
توضيح درباره وضعيت خودتان آغاز كنيم. كي مرخصي شما
تمام ميشود و پيگيري درمان شما به كجا رسيده است؟
ــ حقيقت اين است كه به دليل لطف فراوان
دوستان روزهاي اخير را به ميهمانداري مشغول بوديم و
در عين حال توسط يكي از متخصصان بنام معاينه شدم.
ايشان بيماري مرا تاييد كردند. گفتند كه بيماري
تنفسي من در مرحله ي حاد قرار دارد و تا آخر عمر با
من خواهد ماند. داروهاي جديدتر و قوي تر تجويز كردند
و مجبور به استفاده از اسپري هاي آسم هستم.
البته هنوز معاينات بسياري در راه است. اما
ميدانيد كه ديروز و امروز و فردا تعطيل است. من
توانستم از اين فرصت استفاده كنم و قم نزد آقاي
صانعي و آقاي منتظري و برخي ديگر از روحانيون بروم.
زمان مرخصي . . . ــ شب آخر كه
در زندان بودم قرار بر آن شد كه امكان درمان خارج از
زندان داشته باشم و براي آن زمان تعيين نشد. سپس
بيانيه دادند و گفتند كه مرخصي تنها يك هفته خواهد
بود. من اين را قبول ندارم و طبق قرار آن شب عمل
ميكنم. من در خانه هستم. آدرس من مشخص است. اگر
ميخواهند بيايند و مرا ببرند كه خوب در اين صورت
اعتصاب غذا را دوباره آغاز خواهم كرد.
شما صريحا به تحريم انتخابات نظر داده
ايد. سازماندهي تحريم را چگونه ميبينيد؟ ــ
همانطور كه تاكنون تاكيد كرده ام من طرفدار تحريم
فعال هستم. در پروژه گذار به دمكراسي اين تحريم قدم
اول است. نبايد فكر كرد كه كار با تحريم خاتمه
مييابد. من در دفتر دوم "جمهوريخواهي" به اين نكته
پرداخته ام كه براي گذار به دمكراسي بايد عدم همكاري
با حكومت را در پيش بگيريم. در اين رابطه ميتوان
راهكارهاي متنوعي را در پيش گرفت يكي از آنها تحريم
انتخابات است. الان اگر دقت كنيم، ميبينيم كه افراد
نامداري چون خانم حقيقت جو، آقاي عبدالله نوري، خانم
شيرين عبادي و بسياري ديگر، همچنين گروههاي سياسي در
داخل و خارج كشور، مثل دفتر تحكيم وحدت، جبهه ملي و
. .. به تحريم نظر داده اند. ديروز در قم آقاي
منتظري هم ميگفت كه شركت در انتخابات عمل بي حاصلي
است و انسان عاقل كار بي حاصل نميكند. ايشان معتقد
بودند كه در ساختار حاضر كسي، كاري از پيش نميبرد
زيرا تمام قدرت در دست رهبر است و او به هيچ وجه
پاسخگو نيست. پس آنها يك "تداركاتچي" ميآورند كه
پاسخگو باشد. البته ايشان گفتند چون شركت در
انتخابات يك امر تقليدي نيست نظر رسمي مبني بر تحريم
اعلام نميكنند. من در مجموع از حركتهاي انجام
شده در مسير تحريم راضي هستم. اما هنوز كارهاي
بسياري بايد انجام داد.
در راستاي
سازماندهي تحريم ما نامه ي 565 و 615 نفره را داريم،
شاهد تشكيل "اتحاد دمكراسي خواهان" هستيم و . . .
شما اين حركات را چگونه ميبينيد؟ ــ من از
تشكيل هر نهاد مدني، گروه و حزب كه بخواهد در جهت
پيشبرد امر دمكراسي حركت كند حمايت ميكنم و آن را
مثبت ميدانم. اميدوارم جبهه فراگيري تشكيل شود كه
همه در آن باشند و براي جمهوريخواهي تلاش كنند ــ
روشن است كه من از دمكراسي در قالب جمهوريخواهي دفاع
ميكنم ــ هر گاه چنين جبهه اي تشكيل شود، رهبري آن
هم بايد به صورت دمكراتيك انتخاب شود. نكته ي
ديگر اينكه دو هفته ديگر انتخابات انجام ميشود. من
معتقدم بخش زيادي از آنها كه هنوز به انتخابات اميد
بسته اند پس از آن سرخورده ميشوند. آنها چاره اي
نخواهند داشت يا بايد خانه نشين و منزوي بشوند و يا
در همين قالب [ نافرمانی] حركت كنند در مجموع ما
قائل به حذف هيچ فرد و هيچ نيرويي نيستيم و تمام
معتقدين به دمكراسي بايد گرد هم آيند.
نقش خودتان را در تلاش عملي براي شكل
گيري اين جبهه چگونه ميبينيد؟ ــ در اين
رابطه من دو بند بر دست و پاي دارم. يكي بيماري من
است و ديگري زندان است. ميدانيد كه پس از پايان
معالجات بايد به زندان بازگردم و طبيعتا در زندان
نميتوانم مشاركت مستقيم داشته باشم ما از آنجا تنها
ميتوانيم حمايت كنيم. تلاش عملي وظيفه آن دسته
از دوستان است كه بر اين بندها مقيد نيستند.
برخي با اشاره به سابقه ي تلاشهاي شما در
سالهاي اخير نقش پرچمدار براي شما قائل ميشوند. نظر
شما در اين رابطه چيست؟ ــ من براي خود چنين
نقشي قائل نيستم. من يك ناقد هستم. معتقدم فضاي
عمومي بايد براي نقد آزاد باشد. از ديگران هم دعوت
ميكنم كه نظرات مرا بيرحمانه نقد كنند. همانطور كه
قبلا گفتم من يك زنداني هستم و در عين حال يك
روزنامه نگار هستم.
خيلی اوقات زندانيان
در كشورهايي با شرايط مشابه ايران رهبري حركت را به
عهده گرفتند . . . ــ در نمونه هايي كه شما
مورد نظر داريد، همچون نلسون ماندلا، واسلاو هاول و
. . . اينها از زندان آزاد شده بودند و در عين حال
تشكيلاتي وجود داشت كه از آنها حمايت ميكرد. مثلا
كنگره ملي آفريقا كه يك پايگاه اجتماعي وسيع داشت و
ماندلا را به رهبري انتخاب كرد. در اينجا نيز
دوستان بايد اين تشكل ها را به وجود بياورند و از
ميان آنها رهبري نيز به وجود خواهد آمد. ما هم در
كنار دوستان خواهيم بود و با قلم خود كمك خواهيم
كرد.
گفتيد كه طالب انتقاد نيز هستيد.
درباره شما گفته ميشود كه شما به لحاظ نظري از
متحدين سابق خود دور شده ايد اما وابستگي هاي احساسی
اجازه نميدهند كه شما به سوي متحدين فكري جديد
برويد. ــ خوب آدم نميتواند كه دوستان سابق
خود را رها كند چون با آنها هم عقيده نيست.
مسئله رها کردن دوستان سابق نيست، پيوستن
به متحدين فكري جديد مطرح است . . . ــ من
معتقد به تعامل هستم پس يقينا با متحدان سابق خود كه
در ضمن دوستانم هستند نيز در تعامل خواهم ماند. و
اين خود جنبه اي از دمكراسي است. در رابطه با
دوستان آينده نيز من هيچ دري را به روي خود نميبندم.
من سعي ميكنم بياموزم و هيچ گونه تعصبي ندارم. در
مقابل استدلال عقلاني گردن من از مو نيز باريكتر
خواهد بود.
موانع تشكيل "شوراي رهبري" را
در چه ميبينيد؟ ــ ببينيد مسائلي است كه من
در ذهن خود دارم ولي تا به حال درباره آنها صحبت
نكرده ام. شما مشكلاتي در خارج از كشور داريد كه ما
نيز در داخل با آنها دست به گريبان هستيم. مثلا همه
ادعاي رهبري دارند، هيچ كس ديگری را قبول ندارد و يا
وقتي ميخواهيم دور هم جمع شويم يكي ميگويد اگر آن
ديگري باشد من نميآيم. برخي به لحاظ ايدئولوژيك
شرايطي را قائل ميشوند كه مانع جمع ميشود و الی آخر.
به هر حال من معتقدم كه ما ميتوانيم روي دمكراسي به
عنوان آرمان و قواعد حل منازعات سياسي اجماع كنيم.
من از دمكراسي ملتزم به حقوق بشر و جمهوري تمام
عيار دفاع ميكنم. براي حل اين مشكل كه هر كسي
ميخواهد رهبر باشد من همان روش دمكراتيك انتخابات را
مطرح كردم. به نظر من چهره هاي شاخص دمكراتيك و حقوق
بشر ميتوانند گرد آيند و رهبري يا شوراي رهبري را
انتخاب كنند.
نظر شما درباره تيم رهبري
"زرافشان ــ گنجي" چيست؟ برخي معتقدند اعتباري كه
اين دو نفر براساس تلاشهايشان كسب كرده اند موانع
برشمرده را برطرف ميسازد. ــ من از آقاي
دكتر زرافشان اطلاعي ندارم بايد از خودشان بپرسيد كه
آيا چنين نقشي براي خود قائل هستند يا خير. درباره ي
خودم همانطور كه گفتم تنها نقشي كه تصور ميكنم نقد
قدرت است، كه شايد بعضي حتي اين نقش را نيز براي من
قائل نباشند. در عين حال حتي اگر كسي در شرايط
من ميخواست، اين نقش را براي خود بپذيرد به لحاظ
عملي دچار مشكل ميشد. فراموش نكنيد كه من در درجه ي
اول يك زنداني هستم. كسي كه چنين نقشي را قبول ميكند
بايد بتواند آزادانه به اينجا و آنجا، به اين شهر و
آن شهر برود، در مذاكرات و گفت وگوها وارد شود. اين
براي كسي كه مثل من در زندان نظاره گر است مقدور
نيست. نكته ي ديگر اينكه ما نيروي رهبري كم
نداريم آنها فقط بايد گرد آيند و از ميان خود انتخاب
كنند.
فكر ميكنيد جو نسبتا باز كنوني كه
در سايه ي مبارزات انتخاباتي به وجود آمده است، پس
از انتخابات تا چه حد ادامه خواهد يافت؟ ــ
اين نکته بيش از حكومت به رفتار خود ما بستگي دارد.
اگر در صحنه بمانيم، اين ادامه مييابد، اما اگر به
خانه برويم، فضا بسته خواهد شد. واقعيت اين است كه
حكومت به دليل انتخابات دستها را كمي باز گذاشته
است. فرض كنيم پس از انتخابات اينها تلاش كنند فضا
را ببندند و مردم هم به گوشه ي خانه هاي خود بروند
طبيعتا فضا بسته خواهد شد. مهم اين است كه عده
اي كه ادعاي دفاع از دمكراسي را دارند متوجه شوند كه
دمكراسي بدون خشونت امكان پذير اما بدون هزينه
غيرممكن است. هرگاه شما به دستاوردهاي بشر طي موج
اول، دوم و سوم دمكراسي نگاه كنيد، ميبينيد كه هيچ
جامعه اي بدون پرداخت هزينه به دمكراسي نرسيده است.
شما وقتي يك پيراهن ميخريد بايد هزينه آن را
بپردازيد. حال دمكراسي يك كالاي بسيار با ارزش است
كه طبيعتا هزينه خود را ميطلبد. هيچ حاكمي به در
خانه شما نميكوبد كه تقسيم قدرت خود را به شما
پيشنهاد كند. شما بايد بايستيد و هزينه بپردازيد،
اگر دمكراسي، حقوق بشر، پلوراليسم، تنوع و تكاثر و .
. . را ميخواهيد. راه ديگري نيست. من نيز به
مقابل اوين نرفتم و خواهش نكردم كه مرا راه بدهند،
من نيز علاقه ي ويژه اي به چك و لگد خوردن ندارم.
اما آنها را به عنوان هزينه هاي مسير پذيرفته ام.
نميگويم برويد بگوييد كه شما را بزنند، ميگويم
اگر در اين راه گام ميزنيد بايد آمادگي چك و لگد
خوردن را هم داشته باشيد. اگر نيروهاي دمكرات در جاي
خود بايستند، نه تنها ميتوان اين فضا را حفظ كرد
بلكه ميتوان آن را گسترش داد.
يكي از ترس
هايي كه توسط مشاركت، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي
و كلا نيروهاي قائل به اصلاحات درون ساختاري دامن
زده ميشود اين است كه اگر در انتخابات شركت نكنيم
چكمه پوش ها بازميگردند و سركوب آغاز ميكنند. آيا با
توجه به شرايط داخلي و جهاني حتي يك رئيس جمهوري
نظامي توانايي سركوب خواهد داشت؟ ــ ببينيد
ما دو چيز را بايد تفكيك كنيم، يكي خواستن و آن
ديگري توانستن است. اينكه عده اي ميخواهند دولت
توتاليتر را مستقر كنند حقيقت، اما اينكه آيا امكان
آن را نيز داشته باشند مسئله ي ديگري است. معتقدم
عده اي سوداي دولت توتاليتر و فاشيستي در سر دارند.
اما يقين دارم مجموعه ي شرايط داخلي و بين المللي
اجازه ي چنين چيزي را نميدهد. در عين حال طبيعتا
ميتوانند تا حدودي فضا را مسدود كنند. اين
دوستان ما در حال حاضر كمي فضاسازي ميكنند. ميگويند
اگر رای ندهيم، يكي از اين نظامي ها ميآيد و چنين و
چنان ميشود. نه! من معتقد نيستم از راه شركت در
انتخابات ما بتوانيم فرايند دمكراسي سازي را جلو
ببريم. من معتقدم يك تحريم گسترده ميتواند راه مناسب
تكوين دمكراسي در اين مقطع باشد.
برنامه
ارائه شده توسط آقاي معين نكاتي دارد كه طبق نظرات
شما و بسياري ديگران در چارچوب ساختارهاي موجود قابل
تحقق نيست آيا با توجه به اينكه رهبران مشاركت شرايط
را به خوبي ميشناسند و چنين برنامه هايي را ارائه
ميدهند ميتوانيم بگوييم كه عوام فريبي ميكنند؟
ــ من در مانيفست يك و دو تاكيد كرده ام كه
با اصلاحات درون اين ساختار نميتوان به دمكراسي
رسيد. اما فرض كنيم كه اين دوستان راست بگويند و
شدني باشد، حال ما چگونه ميتوانيم به اين دوستان
اطمينان كنيم كه بر سر حرفهايشان ميايستند. از كجا
بدانيم كه داستان آقاي خاتمي دوباره تكرار نميشود،
آن هم در يك شكل بدتر. اين دوستان بايد در عمل نشان
بدهند كه پاي حرفشان ميايستند. در مصاحبه هاي ديگر
هم اين پيشنهاد را مطرح كرده ام: دوستان بيايند در
مقابل زندان اوين بنشينند اعتصاب غذاي نامحدود كنند
و بگويند در صورت عدم آزادي كليه زندانيان سياسي و
مطبوعاتي، به اعتصاب خود ادامه خواهند داد. شكل
تعديل شده تر اين پيشنهاد اين است كه آقايان به
مسئولان نظام اعلام كنند: اگر ظرف يك هفته تمامي
زندانيان سياسي و مطبوعاتي آزاد شدند در انتخابات
شركت ميكنند و در غير اين صورت نميكنند. رژيمي كه
الان به راي اينها احتياج دارد و شرايط آنها را
نميپذيرد چگونه پس از انتخابات اين شرايط را خواهد
پذيرفت. مضاف بر اين من معتقد هستم كه اين
دوستان راي نخواهند آورد و اين خود دليل ديگري است
كه سئوال كنيم براي چه ميخواهند در انتخابات آن هم
بدون قيد و شرط شركت كنند؟
آقاي محسن
رضايي از آزادي زندانيان سياسي صحبت ميكند، آقايان
قاليباف و رفسنجاني از آزادي فردي و گشايش براي
دختران و پسران جوان ميگويند، محمدرضا خاتمي از
انتخابي شدن شخص اول مملكت سخن ميبرد آيا با اين
حساب ايران پس از انتخابات ميتواند همان ايران پيش
از انتخابات باشد؟ ــ شرايط پس از انتخابات
تا حدود زيادي به درصد تحريم كنندگان بستگي دارد. هر
چه اين درصد بالاتر باشد، موثرتر خواهد بود. در عين
حال شرايط جهاني را نبايد فراموش كرد كه به بازگشت
به گذشته به سختي امكان ميدهد. نكته ي ديگر اين است
كه اين ها تا چه حد بر روي حرفهاي خود ميايستند.
يعني فاكتورهاي متعددي دخيل هستند كه بايد به
آنها توجه كرد. من در اينجا ميخواهم بر نكته ي ديگري
نيز تاكيد كنم. ما در يك نظام سلطاني زندگي ميكنيم.
الان مقام رهبري 16 سال است كه حاكم هستند و به صورت
مادام العمر هم حاكم خواهند ماند. بر مجموعه ي
نيروهاي انتظامي، قوه قضاييه صدا و سيما، شوراي
نگهبان، و . . . نيز مسلط هستند. حال در اين ميان
حتي اگر آقاي معين انتخاب بشود چه كار ميخواهد بكند.
به نظر من انتخاب بايد رقابتي باشد و قدرت اصلي به
انتخاب گذاشته شود. هر چيز به جز آن صوري خواهد بود.
آيا با انتخاب آقاي رفسنجاني به رياست
جمهوری دوران جديدي از سختي براي شما آغاز نخواهد
شد؟ ــ من از لحظه ي آغاز گفتم كه بازي با
مرگ را آغاز كرده ام پس در اين رابطه برايم مهم نيست
چه كسي رئيس جمهوري شود.
آخرين سئوال،
پيش بيني شما براي شش ماه آينده چيست؟ ــ من
روزنامه نگار هستم! پيامبر نيستم!