|
|
|||
برگزيده "رهبر" يا برگزيده ملت؟ علی کشتگرشکاف و بحران درونی نظام حاکم حالا از هر زمان عمیق تر است. موفقیت امروز خامنه ای در کنار زدن رفسنجانی و اصلاح طلبان و روحانیون سنتی و برکشاندن محافل نظامی امنیتی متحد خود، مثل پیروزی موقتی یک کودتا است که زمینه های سیاسی و اقتصادی موفقیت ندارد و محتوم به شکست استبا این که می دانم بخشی از محرومان و حاشیه نشین های شهری به هر دلیل به احمدی نژاد رای داده اند، با جسارت و اطمینان تاکید می کنم که او برگزیده "رهبر" است و بر آن هستم که در یک انتخابات نیمه آزاد محال بود او رئیس جمهور شود. اما در این انتخابات شمارندگان و اداره کنندگان صندوق ها بودند که بیش از رای دهندگان دربرآمدن احمدی نژاد موثر بودند. محافل نظامی امنیتی به رهبری خامنه ای این باربا هوشیاری حساب شده ای هم دوبار نیمی از رای دهندگان را به پای صندوق ها آوردند. و هم سرانجام آدم خودشان را از صندوق درآوردند. با درس گیری از شکستی که در دوم خرداد 76 خورده بودند این بار با اقدامات از پیش سازماندهی شده و به کار گیری گسترده نظامیان و گروههای فشار یکی از ذوب شدگان در ولایت را به عنوان رئیس جمهورقالب کردند. هیچ مفسر، نویسنده و روزنامه نگار مستقل و منصفی نمی تواند این همه رسوائی را نادیده انگارد و گناه بیرون آمدن احمدی نژاد از صندوق ها را به گردن تحریم کنندگان این انتخابات سراسر تقلب و تزویر بیندازد. همه آنان که چنین می کنند آگاهانه و یا ناآگاهانه به تقلبات رژیم کم بها می دهند و به انتخابات قلابی و رئیس جمهور برآمده از آن مشروعیت می بخشند. نتیجه این انتخابات در درجه اول ناشی از دخالت، اعمال نفوذ و تقلب محافل نظامی امنیتی و در درجه دوم نتیجه سیاستهای غلط اصلاح طلبان بود. دهها هزار بسیجی و سپاهی در سراسر ایران صندوق های رای را در میان گرفتند تا با دست کاری و تقلب در آرا نتیجه کار را به میل رهبر کنند و کردند. از محل اعتبارات رهبری به هر مسجد دویست میلیون تومان برای هزینه تبلیغات یکجانبه وآوردن محرومان به پای صندوق ها تحویل داده شده بود و در عین حال میلیاردها تومان از بودجه سپاه و بسیج برای در اختیار گرفتن دهها هزار صندوق در سراسر کشور، هزینه شد. دامنه دستکاری و تقلب در آراء چنان گسترده و افتضاح آمیز بود که همه نامزدها که
خود از چهره ها و سرکردگان کهنه کار و سرشناس رژیم حاکم اند زبان به شکایت گشودند.
در این میان نامه کروبی و استعفای او از همه سمت های حکومتی در اعتراض به تقلب به
نفع احمدی نژاد و نامه معین خطاب به ملت در اعتراض به تقلب های فاحش به نفع احمدی
نژاد و بالاخره نامه هاشمی رفسنجانی خطاب به ملت و با همین مضمون از اسناد
انکارناپذیر و رسوا کننده تقلب های انتخاباتی محافل نظامی امنیتی به سرکردگی خامنه
ای است. دو روز مانده به دور اول انتخابات، شورای نگهبان نتیجه نظرسنجی ساختگی خود را که با همه نظرسنجی های دیگر تفاوت فاحش داشت و احمدی نژاد را برنده انتخابات اعلام می کرد برای پشتگرمی بسیج و سپاه انتشار داد. و هم زمان مصباح یزدی به طلاب و بسیجی ها سفارش کرد که پنج شنبه روزه بگیرند و روز جمعه برای انتخاب احمدی نژاد به وظایف خود عمل کنند. (به نقل از سایت امروز) و البته زمانی که احمدی نژاد با آن همه رسوایی به دور دوم آورده شد دیگر مسلم
بود که رهبر و شورای نگهبان وی را برای پست ریاست جمهوری برگزیده اند. من نیز در
مقاله ای که سه روز پیش از انتخابات دورم دوم در ایران امروز چاپ شد، نوشتم که
خامنه ای تصمیم خود را گرفته و قرار است احمدی نژاد را از صندوق بیرون بیاورند.
کیهان شریعتمداری پیش از اعلام نتایج انتخابات تیتر خود را چنین انتخاب کرد" ملت
کار را تمام کرد" اما شگفتا که برخی از کسانی که تحریم و تحریم کنندگان را مسوول آمدن احمدی نژاد می دانند، در انتقاد به این همه رسوائی ساکتند و نه فقط آنها که رادیوهای فارسی زبان خارجی و بسیاری از رسانه های بین المللی نیز اخبار این انتخابات را به گونه ای منعکس می کنند که انگارانتخابات در یک دموکراسی برگزار شده و دست کاری و تقلب ها جزئی بوده است. احمدی نژاد این نماینده تندروترین گرایش بنیاد گرا، از قماش سعید امامی، سعید مرتضوی و سعید عسکراست. برخی از جملاتی که ماهیت فکر و اندیشه وی را به نمایش می گذارند و در جریان انتخابات بیان شده اند را یادآور می شوم: - " ما انقلاب نکردیم که دموکراسی بیاید." - " ما انقلاب نکردیم که حق رای به دست بیاوریم." (سخنرانی در آردان در یازده فروردین 84) - " باید دانشگاهها و وزارت خانه ها را از وجود غرب زدگان (مقصود اصلاح طلبان و طرفداران فضای باز است) پاکسازی کنیم."(سخنرانی در تهران در جریان انتخابات) - " انقلاب ایران سرآغاز انقلاب جهانی و پیروزی دنیای اسلام است." (در مسجدی در گرمسار در جریان تبلیغات انتخاباتی) - احمدی نژاد بلافاصله پس از انتخابات گفت: احمدی نژاد نماینده همان نیروئی است که در همه سالهای گذشته رهبر رژیم با تکیه به آنها مخالفان خود را از همه اقشار اجتماعی از مخالفان سیاسی گرفته تا اصلاح طلبان پیگیر و روحانیون منقد سرکوب کرده است. این جریان اینک و برای نخستین بار در تاریخ 26 ساله جمهوری اسلامی قوای سه گانه را به طور کامل در قبضه خود دارد. ازانقلاب تا به امروز هرگز این گرایش خطرناک بطور کامل و مثل امروز قدرت را در قبضه خود در نیاورده بود. این قبضه قدرت البته به قیمت بزرگترین شکاف و بیشترین پذیرش ریزش نیرو در بدنه نظام جمهوری اسلامی حاصل شده است و بخش بزرگی از روحانیون وفادار به نظام را با خامنه ای رودرروی هم قرار داده است. این را هم فراموش نکنیم که با همه دستکاریها و تقلب های انجام شده پیروزی احمدی
نژاد با 17 میلیون رای یعنی حدود 32 درصد آرای رای دهندگان اعلام شده است. و اگر
این تقلب ها نبود احمدی نژاد بیش از همان 15 درصد رای نظام را که سازمانهای نظامی و
امنیتی توان گردآوری آن را دارند نداشت. پس احمدی نژاد رئیس جمهور برگزیده مردم
ایران نیست، رئیس جمهور برگزیده رهبر است. او حداکثر برگزیده یک اقلیت طرفدار
حاکمیت و نیز بخشی از محرومان و حاشیه نشینانی است که خود قربانی سیاستهای همین
محافل نظامی امنیتی هستند. و البته درمیان این اقلیت نیز رهبری همه امور در دست
خامنه ای است. اما رئیس جمهور اعلام شدن احمدی نژاد بسیار اهمیت دارد چرا که این
حادثه همان گونه که اشاره رفت به معنای قبضه کامل همه قوای سه گانه و همه نهادهای
تابعه توسط محافل نظامی- امنیتی به سرکردگی علی خامنه ای است. این اتفاق را می شود
نوعی کودتای رهبر علیه سایر بخش ها و سردمداران نظام تلقی کرد. کودتای رهبر علیه
روحانیون جامعه روحانیت مبارز، علیه مجمع روحانیون مبارز، بخشی از روحانیون مجلس
خبرگان، بخشی از فرماندهان سپاه، بعضی از مدرسان حوزه علمیه قم، و بالاخره آن دسته
ازعناصر و اجزاء نظام که نمی خواستند محافل امنیتی نظامی همه قدرت را در اختیار
گیرد. از همین جا است که می گویم و تاکید می کنم که با این انتخابات شکاف در بدنه
نظام حاکم هرچه عمیق تر شده است. بخش بزرگی از روحانیون حاکم که احتمالا اکثریت
آنان را در برمی گیرد در یک طرف قرار گرفته اند، و در طرف دیگر خامنه ای، جنتی،
روحانیونی امثال مصباح یزدی و فاشیستی ترین محافل نظامی امنیتی جمهوری اسلامی که
فعلا همه اهرم های نظام را در دست گرفته اند قرار دارند. بخش بزرگی از بدنه حجیم و
پر جمعیت نظام مرکب از تکنوکراتها و دیپلماتها نیز به شدت از آنچه پیش آمده ناراضی
اند و این شکافها و نارضایتی ها قطعا در بدنه سپاه، وزارت اطلاعات و غیره نیز
امتداد می یابد و ادامه حکومت را برای خامنه ای و ایادی او که احمدی نژاد یکی از
آنان است هرچه دشوار تر می کند. بی پایگی و بی اعتباری شعارهای عوامفریبانه احمدی نژاد به زودی و تا چند ماه
دیگر برای آن بخش های محرومی که به امید زندگی بهتر فریب او را خورده و زیر تبلیغات
سنگین بسیج و سپاه به دام فاشیسم مذهبی در غلتیده اند آشکار خواهد شد و تازه آن گاه
است که راه بر همه عوامفریبی های خامنه ای بسته می شود چرا که دیگر نمی تواند مثل
هشت سال گذشته مشکلات و نارسائی ها را به گردن دیگران بیندازند. همه می دانند که
حالا همه چیز در دست خود او است. در این یادداشت ضمن تاکید بر این نگرانی یادآور می شوم که در آینده نزدیک
مناسبات حاکمیت چه در عرصه ملی با مردم ایران و چه در عرصه بین المللی با آمریکا،
اروپا و همسایگان ایران روبه وخامت خواهد گذاشت. به گمانم حکومت کنونی آمریکا از
تحولات کنونی ایران خوشنود است. زیرا در میان زمامداران کاخ سفید هستند کسانی که بر
این باورند که جورج بوش باید در دور دوم ریاست جمهوی خود کار ایران را یکسره کند.
فاشیسم مذهبی حاکم در ایران ممکن است بهانه های لازم را به دست حکومت آمریکا دهد و
کار آنان را آسان کند. در هفته آینده در ادامه همین یادداشت به امکانات و راههای
اپوزیسیون، ظرفیت آن در ایجاد ائتلاف ملی گسترده، میزان و اثر گذاری آن بر تحولات
آینده و اهمیت ائتلاف برای کاهش مداخله نظامی خارجی در ایران خواهم
پرداخت.
|
||||
|