متن كامل سخنراني دبيركل جبهه مشاركت در همايش سپاس ستادهاي دكتر
معين
دكتر سيد محمدرضا خاتمي روز گذشته در همايش سپاس ستادهاي
انتخاباتي دكتر معين به تشريح روند انتخابات رياست جمهوري و
چشماندازهاي آينده پرداخت متن كامل سخنان دبير كل جبهه مشاركت در زير
ميآيد: خسته نباشيد شما كه با دستاني...
دكتر سيد محمدرضا خاتمي روز گذشته در همايش سپاس ستادهاي
انتخاباتي دكتر معين به تشريح روند انتخابات رياست جمهوري و
چشماندازهاي آينده پرداخت متن كامل سخنان دبير كل جبهه مشاركت در زير
ميآيد:
خسته نباشيد شما كه با دستاني خالي و با قلبي روشن به ميدان
آمديد. كاري كه شما كرديد در زير فشارهاي همه جانبه از اقتدارگرايان
گرفته تا تحريميها، از دوستان گرفته تا دشمنان، نشاندهندة بلوغي است
كه جامعة ما پيدا كرده است و تجربهاي كه از صد سال حركت آزاديخواهانه
گرفه است. شما هم خسته نباشيد آقاي دكتر معين، شما در شرايطي
قبول كرديد محور حركت اصلاحطلبان پيشرو باشيد كه ابرهاي يأس و نااميدي
همه جا را فرا گرفته بود و امروز به بركت اين حضور شاهد دستاوردهايي
هستيم كهبه رغم يكدست شدن حاكميت، اميد را از روز اول بيشتر كرده
است. شما كه شجاعانه و با تدبير وارد اين صحنه شديدو فضايي را
گشوديد كه سرماية حركت ما در آينده خواهد بود. شما كه اسوة مردمي
بودن، ساده زيستي، عدالت خواهي هستيدولي نخواستيد با اين خصوصيات مردم
فريبي كنيد. و البته ما هم نتوانستيم اين چهرةاصيل شما را درست به مرم
بشناسانيم. شما كه نشان داديد مي توان همة توان ملي را براي پيشرفت
كشور به كار گرفت و نخواستيد عافيتطلبي كنيد و از بيان حقايق براي
دلخوش اقليتي چشمپوشي كنيد. خسته نباشيد ولي بدانيد كار تازه از
الان شروع ميشود. ميليونها انساني كه به شما رأي دادند و ميليونها
نفري كه شما را مي خواستند اما گمان مي كردندرأي دادن به ظشما رأي دادن
به خيلي از چيزهاي ديگري هم هست كه مورد سوءاستفاده ديگران قرار
ميگيرد، نيامدند و اصلاً در انتخابات شركت نكردند، چشم آنها و دل آنها
امروز به حركتي است كه تازه شروع شده است يعني پافشاري بر پيشرفت بر
مبناي دموكراسي در داخل و صلح با جهان. پس باز دست شما را ميفشاريم
و اميدواريم در كنار هم اين راه را بپيماييم. و تشكر از همه مردم
خوب و عزيز ايران كه در هر دو مرحلة قريب 30 ميليون نفر شركت كردند و
بخصوص 4 ميليون نفري كه در دور اول به آقاي دكتر معين یأي دادند و دخ
ميليون نفري كه براي نيفتادن در دام افراط و تندروي به آقاي هاشمي رأي
دادند. و نيز خسته نباشيد به حضرات آقايان كروبي و هاشمي و ابراز
همراهي با آنان در اعتراض به حق آنها به روند انتخابات و به اميد اينكه
بتوانند در آينده منشاأ حركت جديد براي تحقق آرمانهاي انقلاب اسلامي
باشند. اما دوستان عزيز! ما در انتخابات شكست خورديم. براي جناب
آقاي احمدينژاد آرزوي توفيق داريم. هر چا پيگير منافع ملت باشند با
استقبال ما روبرو خواهند بود و هر جا خداي ناخواسته از اين مسير فاصله
بگيرند با انتقاد و موضع شفاف ما روبرو خواهند شد. ما با قبول نتيجه
انتخابات هر چند ناسالم براي پيشرفت ميهن عزيز خود تلاش خواهيم
كرد. خوب است نگاهي به روند انتخابات داشته باشيم: ما با
واقعنگري در اين انتخابات وارد شديم هر چند در برخي محاسات خود اشتباه
كرديم. هدف اولي و اصلي و كف خواسته ما از شركت در انتخابات جلوگيري
از هدم اساس جمهوريت بود. ميدانستيم هدف آنها انتخاب رييس دفتر و
تداركاتچي است. ما در اين مرحله نتوانستيم جلوي رئيس دفتر شدن رئيس
جمهور را بگيريم ولي مطمئن هستيم در راه حفظ جمهوريت نظام گامي به پيش
نهادهايم. ما تلاش زيادي كرديم كه بتوانيم اجماع ايجاد كنيم، از
التماس كردن به مهندس موسي گرفته تا ارائه راه حلهاي مبتني بر
روشهاي علمي براي اجماع، تلاش براي يافتن افرادي غير از مهندس موسوي
كه مرو داجماع باشند و هيچكدام نشد. به نظر ما تا ظهر روز سهشنبه
24/3/84 اوضاع به خوبي پيش ميرفت اما در اين روز كودتاي انتخاباتي
واقع شد (كه ما بعدها فهميديم) و دستور داده شد به صورت گسترده سازمان
نظامي خاصي به حمايت از يك فرد خاص وارد صنه شود و كسي كه طبق همه
نظرسنجيها در راست و چپنفر ما قبل آخر بود به ناگهان بالا كشيده شود.
بدون كار تبليغاتي و فقط با استفاده ابزاري از صدها هطار نفر عناصر
حقوقبگير اين سازمان و با بهرهگيري از همة امكانات بيتالمالو به
ناگهان در عرض چند ساعت در هر روستايي چندين ستاد انتخاباتي در محل اين
سازمان تشكيل شد. بنابراين هيچكس گمان نكند ما يا هر كانديداي ديگري
در دور اول مغلوب يك كانديداي مستقل يا يك سازمان مشخص سياسي شديم. نه،
ما مغلوب يك حزب پادگاني شديم. كساني كه به راحتي آب خوردن ياران خود
را نيز قرباني ميكنند. و در عضمت كار ما همين بس كه با دست خالي و
با كمتر از 500 ميليون تومان هزينة متمركز و شايد همين مقدار بودجه در
استانها كه همة آنها هم قرض است توانستيم پا به پاي اين حزب پادگاني
عريض و طويل پيش برويم و اگر مداخلات پاي صتدوقها را هم حساب كنيم
بيترديد دور دوم انتخابات بايد با حضور فرد ديگري رقم
ميخورد. همينجا بايد از ضعف ساختاري دولت هم انتقاد كرد كه
هيچكدام از عوامل اجرايي توانايي با تخلفات سازمانيافته را نداشتند و
حتي برخي از آنها در پاي صندوقها يار ناظران هم بودند. بدين ترتيب
بود ه ما در دور اول با رقابتي ناسالم و نابرابر روبرو شديم. اما در
دور دوم مسأله شكل ديگري گرفت. هر چند ما معتقد بوديم همة نيروها بايد
عليه حاكميت اقتدارگرايي مطلق و حاكميت مطلق اقتدارگرايان متحد شويم
ولي در حقيقت اميدي به پيروزي نبود و به همين دليل در دو مرحله به آقاي
هاشمي پيشنهاد كرديم در دور دوم كنار برود چون شكست ايشان حتمي بود.
چرا كه دور دوم به چنگ فقر و غنا، اشرافيگري و كوخنشيتي، عدالت و
فساد تبديل شد. آنچنان كه همه مي دانيم. و بدين ترتيب امروز در كنار
همة دغدغههاي انتخابات، نا سالم بودن انتخابات نيز به عنوان يك عامل
جدي و اصلي اضافه ميشود. اما در كنار اين عامل اصلي ما نبايد از
ضعفهاي خود غافل شويم. از احتمال خطا در بعضي تحليلها، از مخاطب
قرار ندادن همة اقشار و طبقات اجتماعي از ترجمه نكردن دموكراسي به نان
سر سفرة مردم، از اينكه ما به هر حال ادامه دهندة راه 8 سال گذشته
بوديم و از آن دفاع ميكرديم و لاجرم بايست پاسخگوي همة نقائص هشت ساله
باشيم كه در خيلي از آنها نقش نداشتيم، از ضعف امكانات و تبليغات، از
بيبنيگي مادي، از ضعف تشكيلاتي، از بيوفايي بعضي دوستان و ... كه
به همه اينها در جاي خود پرداخته خواهد شد. اما بايد از ديد مردم هم
به انتخابات نگاه كرد. دوستان محافظه كار دلخوش نكنند كه رأي مردم
رأي به خود آنها بوده است. واقعيت اين است كه مردم ما باز هم به
«تغيير» رأي دادند و اگر منصفانه نگاه كنيم، رأي آنها نارضايتي از كل
سيستم بود و كانديداي آنها خيلي ظريف و خوب توانست خود را در اين موج
جاي دهد. وي با نفي همة دستاوردهاي انقلاب و نظام، با سياهنمايي و
با تكيه بر ناكارآمدي نظام و حكومت در 16 سال گذشته كه اتفاقاً از
رهبري رهبر كنوني نظام ميگذرد، به گونهاي نشان داد كه انگار فاسدان و
غارتگران، طرفداران اين نظام و حاكميت هستند و ايشان تنها مخالف آن.
آنها در حقيقت آدرس غلط دادند. كسي كه در حقيقت وابسته به بخش هفتاد
درصدي قدرت بود و وابسته به رأي حاكميت بود چنان هنرمندانه خود را در
زمرة مخالفان قدرت و حاكميت و در كنار مردم جاي داد كه مصداق تغيير
خواهي اساسي مردم قرار گرفت. حال در چه زماني مشخص شود كه اين مصداق
تغيير خواهي درست نبوده است بايد منتظر ماند. به زودي مشخص خواهد شد
فردي كه آمده است در برابر اختاپوس فساد قدرت و ثروت خواهد بود يا
تكميل كنندة زنجيرة بستة قدرت و ثروت. اما در حقيقت ريسك بزرگي
كردند. امروز براي اولين بار در طول حيات جمهوري اسلامي حاكميت
كاملاً يكدست شده استو هيچ عنصري غير از خودآقايان در اينحكومت نخواهد
بود و به اصطلاح كاملاً خودي شدهاند. هر چند مردم احتمالاً مشكلاتي را
تحمل خواهند كرد اما هيچ چوبي لاي چرخ رئيس جمهور منتخب وجود ندارد پس
اين عرصه يكهتازي بهتريم محل آزمون واقعيت داشتن يا سراب بودن شعارها
خواهد بود. ما اميدواريم واقعيت داشته باشد. اميدوارم به زودي همة
بيكاران بر سر كار بروند. سفرة مردم رنگين شود. همه مسكن پيدا كنند،
درمان رايگان شود، همة فسادها از بين برود، تورم يك رقمي شود و
...اينها قولهايي است كه دادهاند و بايد عمل كنند. البته اشان قول
ندادهاند روزنامهها بسته نشود، آزاد انديشان به زندان نيفتند،
دانشجويان مورد ضرب و شتم قرار نگيرند، مردم در زندگي خصوصي خود آزادي
داشته باشند، حريم دانشگاه و حوزه، دانشمندان و علما محفوظ بماند و
خيابنها جولانگاه مهاجمان به زنام و و جوانان و سينماها و
كتابفروشيها نگردد. براي اينها ما بايد خودمان از حقوقمان دفاع
كنيم. آري ما از هر كار مثبتي ذفاع ميكنيم اما در برابر افراطيگري و
تضييع حقوق مردم موضعي شفاف خواهيم داشت. ما ميدانيم يكدشت شدن
حاكميت آن هم از نوعي كه بخش غير انتخابي حرف اول و آخر را بزند جز به
فساد و عقبماندگي منجر نميشود و تكصدايي نتيجهاي جز انفجار نخواهد
داشت و اميدواريم اين درس بزرگ را حاكمان امروز ما گرفته باشندو آري
ما نگران هستيم. نگران بسته شدن فضاي جامعه، نگران ركود و كسادي بازار
و اقتصاد، نگران انزواي جهاني، نگران سكوت گورستاني در دانشگاهها،
نگران خاموشي صداهاي آزاديخواه و دگرانديش. نگران خودي و غيرخودي
شدن، نگران برگزاري انتخابات غير آزاد و غير عادلانه و از امروز ناسالم
با توجه به يكي شدن ناظران و مجريان و .... آيا ما ديگر رنگ
انتخابات رقابتي را خواهيم ديد؟ آيا اگر انتخابات رقابتي باشد با حزب
پادگاني ميتوان رقابت كرد؟ و جواب ما به همه اين نگرانيها اين است
: ما اميدواريم. فرزندان انقلاب، ياران اصلاحات بايد به سرماية اصلي
وجودي خويش متكي باشند. سرماية اصلي ما حضور در قدرت نبوده است، هر چند
كمك مهمي براي پيشبرد اصلاحات بوده است. سرماية ما جوهر وجودي ما
آزاديخواهي، عشق به ميهن تدين و خلوص ما بوده است. درست است كه ما
از اين پس هيچ سهمي در قدرت نداريم و احتمالاً فشارهايي را تحمل خواهيم
كرد ولي سرماية اجتماعي ما، آگاهي ما، انسجام ما، سازماندهي ما و اجماع
كمنظيري است كه امروز در برابر حاكميت فاشيسم در ميان همة طبقات
اجتماعي ايجاد شده است. بايد منسجم بمانيم، ائتلاف كنيم، تشكلها را
تقويت كنيم از دستاوردهاي اتقلاب و اصلاحات دفاع كنيم. ما ممكن است
خطا و اشتباه داشته باشيم اما بيهيچ ترديدي راه را درست انتخاب
كردهايم. اگر ما در اين عرصه فعال نباشيم ترديد نكنيم آنها همة
سناريوهاي خود را پيش ميبرند اما به قدرت اجتماعي خود ايمان
بياوريم. مگر همين چند روز پيش نبود كه يومالفصل را وعده ميكردند
و آشكار و پنهان تهديد ميكردند، ولي امروز از رحمت، اعتدال، استقلال
سياسي و عدم وابستگي به جناح خاص سياسي سخن ميگويند. اين نشانة
قدرت اجتماعي اكثريت ملتي است كه اصلاحات، اعتدال، پيشرفت، آزادي و صلح
ميخواهد. هر چند خطر جدي است ولي ما ميتوانيم كاري كنيم ديگر
وزارت اطلاعات به محفل عاملان قتلهاي زنجيرهاي تبديل نشودف ميتوانيم
كاري كنيم وزارت ارشاد به پايگاه سانسورچيان مبدل نشود. وزارت اقتصاد
مأمن رانتخواران نگردد. هر چند عرصه تصميمگيري را از ما گرفتهاند
ولي عرصه تصميمسازي هنوز در اختيار ماست. به شرطي كه فعال باقي بمانيم
با تدبر، تعقل، آرامش و قانونگرايي. درست است كه قوة مجريه هم از
دست اصلاحطلبان خارج شد، ولي بدانيم قبلاً هم 70 درصد قدرت در دست ما
نبود الان آن 70 درصد 100 درصد شده است و مطمئن بدانيم كه اين 30 درصد
هم قبل از آن 70 درصد مطيع محض خواهد بود. و ما امروز آبديده از
فشار آن 70 درصد خواهيم توانست فشار افزونتر را تحمل كنيم. در عوض
جامعهاي داريم پويا، آگاه و خواهان تغيير. همة نخبگان كشور
دريافتهاند كه چه بر سر كشور آمده است و اجماع امروز ما محصول اين
آگاهي است. و ما از همين امروز بايد تلاش كنيم: مخاطبين گسترده
خود را پيدا كنيم. براي اين كار همة ايزارهاي ارتباطي را به كار
بگيريم. داشتن تريبون و روزنامه و نشريه حق ماست. اگر آن را از ما دريغ
دارند از همة امكانات مدرن ديگر استفاده خواهيم كرد. ما همچنان
دموكراسي را نياز كشور ميدانيم ولي بايد با برنامه خود ترجمان
دموكراسي را در رفاه مردم، در ارتقاي دانش و آگاهي مردم، در امنيت مردم
و همة ابعاد زندگي مردم نشان دهيم. ما تلاش خواهيم كرد با پرسشگري
خود همة اركان حاكميت را كه فعلاً يكپارچه شده است به پاسخگويي وادار
كنيم. از حقوق همه آحاد و طبقات جامعه دفاع خواهيم كرد. ما مطمئن
هستيم شرايط داخلي و بيالمللي به هيچ وجه اجازة حاكم شدن افراطگري را
نخواهد داد. ما هر چند نسبت به آينده دغدغه داريم اما افق پيشرو را
روشن ميبينيم و بر اين اطمينيان هستيم كه خمير ماية اصلاحات كه در
ضمير آحاد ايرانيان وجود دارد اجازه نخواهد داد كشور ما به عقب
برگردد. ما در كنار ملت براي روزهاي بهتر تلاش خواهيم كرد. گمان
مبر كه به پايان رسيد كار مغان هزار بادة ناخورده در رگ تاك
است و ما توفيقنا الا بالله عليه توكلنا و اليه
ننيب
|