بازگشت به صفحه اول

از اخبارروز

 
 

همه به سوی تغييرات ساختاری مسالمت آميز

آقای قوچانی، شك نكنيد شما شكست خورديد

از آقای قوچانی مي‌خواهم، لحظه‌ای با وجدانِ خويش خلوت كنند و به‌ويژه آنچه را در بند دو آورده‌اند در ذهن خود مرور نمايند و با مراجعه به نوشته‌های گذشته‌شان و آنچه مربوط به دستگيری و زنداني‌شدن‌شان شد به خويش باز گردند و بازيابی كنند كه آيا صاحب اين قلم و آن قلم يكی است و يا آن جوانك كم‌تجربه و احساساتی حالا تبديل به نويسنده‌ای شده كه مي‌داند در هر زمان و مكان بايد چگونه قلم زد تا «آزادی» را از دست ندهد و با «خوب بازی كردن» نانی بخورد و دعاگو باشد

شما و همفكرانتان مطمئن باشيد فردای ايران را همين ميليونها انسانی كه ثابت كردند در هيچ شرايطی حاضر به پذيرش يك انتخابات غيرآزاد و فرمايشی نيستند رقم خواهند زد

دكتر محمد ملکی

 

به ده‌ها ميليون ايرانی كه با آگاهي

در انتخابات شركت نكردند

 

بسم‌الحق

با نام آزادي، آگاهی و عدالت

 

پنجشنبه ۹ تير ١٣٨۴ – ٣٠ ژوئن ٢٠٠۵

بايد تبريك گفت به ميليونها ايرانی آگاه كه با همة فشارها، بمباردمان‌های تبليغاتي، تهديد و تطميع، بازيهای گوناگون، توطئه‌های رنگارنگ، وعده و عيدهای توخالي، فتواهای شرعی و سوءاستفاده از شخصيتهای مورد احترام مردم چون مصدق و طالقانی و شريعتی و بازرگان فريب نخوردند و در بازی انتخابات وارد نشدند و با عدم شركت در انتخاباتِ فرمايشی و مخدوش برای گامهای بعدی به‌سوی تغييرات زيربنايی و تدوين يك قانونِ اساسی نوين كه ديگر شيخ و شاه و قدرتمداران نتوانند حكومتِ استبدادی و مطلقه بر مردم تحميل كنند خود را آماده مي‌سازند.

         مقالة جناب آقای محمد قوچانی با عنوانِ «آيا ما شكست خورديم!» مرا بر آن داشت تا به يكی دو نكته از اين نوشته اشاره داشته باشم. مطالب آمده در سرمقالة شرق (يكشنبه، 5 تير ماه 84) نياز به پاسخگويی مفصل دارد كه مي‌گذارم برای روزهای آينده كه از داغی انتخابات كاسته مي‌شود و حقايق بيشتری خود را آشكار مي‌سازد. اما در آن قسمت از مقاله كه به آن مي‌پردازم آورده‌اند:

1.                              رقابتهای انتخاباتی 27 خرداد و 3 تير 1384 ثابت كرد جمهوری اسلامی همچنان نظامی مشروع و مقبول است. ارزشهای محوری و مشروعيت‌ساز اين نظام سياسی و منشأ فيض اين حكومت يعنی انقلاب اسلامی همچنان پابرجاست و در اين ميان اپوزيسيون و حتی بخشی از اپوزيسيون منفعل قانونی كه بر طبل تحريم انتخابات كوبيدند بيش از همه مغبون شدند.

2.                              حاكميت جمهوری اسلامی نيز در اين انتخابات دريافت كه نبايد از دموكراسی ترسيد. گشايش باب صلاحيت‌ها بر روی همة نامزدهايی كه به‌لحاظ منطقی امكانِ فعاليت در اين نظام سياسی را داشتند و بهره‌مندی نسبی آنان از احزاب و رسانه‌های حامی و حضور نسبتاً عادلانة رسانة ملی در عرصة انتخابات همگی نشان داد كه دموكراسی به‌مثابة يك روش مي‌تواند خادم و خاضع در برابر ارزشهای سنت‌گرايانه و اصول‌گرايانه باشد، فقط كافی است خوب بازی كنيم تا از دموكراسی عليه ليبراليسم استفاده كنيم.

 

از آقای قوچانی مي‌خواهم، لحظه‌ای با وجدانِ خويش خلوت كنند و به‌ويژه آنچه را در بند 2 آورده‌اند در ذهن خود مرور نمايند و با مراجعه به نوشته‌های گذشته‌شان و آنچه مربوط به دستگيری و زنداني‌شدن‌شان شد به خويش باز گردند و بازيابی كنند كه آيا صاحب اين قلم و آن قلم يكی است و يا آن جوانك كم‌تجربه و احساساتی حالا تبديل به نويسنده‌ای شده كه مي‌داند در هر زمان و مكان بايد چگونه قلم زد تا «آزادي» را از دست ندهد و با «خوب بازی كردن» نانی بخورد و دعاگو باشد و فراموش كند خداوند به قلم و آنچه مي‌نويسد سوگند خورده: «ن و القلم و مايسطرون».

آقای قوچاني، يك‌بار به موضع‌گيري‌هايتان در روزنامة شرق در مورد «آقای هاسمی رفسنجاني» مراجعه كنيد و مصاحبه‌هايتان با ايشان را در فرصتی مطالعه نماييد تا نقش و موضعتان در مورد انتخابات و هاشمی رفسنجانی مجدداً در كتاب خاطراتتان ريخته شود. فعلاً از اين مسائل مي‌گذرم و به اصل مطلب مورد نظر مي‌پردازم.

در بند اول مقاله آمده «رقابتهای انتخاباتی 27 خرداد و 3 تير 84 ثابت كرد جمهوری اسلامی همچنان نظامی مشروع و مقبول است». شما از كدام رقابتهای انتخاباتی سخن مي‌گوييد؟ رقابتهايی كه كروبی را مجبور به نوشتن آن نامه كرد و هاشمی را كه به‌قول خود شما ستون نظام است واداشت تا بگويد: «آنها كه به‌گونه‌ای بي‌سابقه با هزينه‌های ده‌ها ميليارد دلاری از بيت‌المال اينجانب و بستگانم را ظالمانه تخريب كردند و آنها كه با استفادة زياد از امكاناتِ نظام به‌صورت سازماندهي‌شده و نا مشروع در انتخابات دخالت كردند» و در ديدار با شورای مشورتی ستادهای انتخاباتی خود تا آنجا جلو رود كه بگويد «مسئلة زشتِ ديگر تخريبهايی بود كه نه‌تنها برای من، بلكه برای ساير كانديدادها رخ داد اين مسئله را نشان داد كه عمق اخلاق در بين بخشهايی از جامعة ما آسيب جدی ديده است. اين‌گونه تخريبها زيبندة يك جامعة مسلمان و انقلابی نيست».

هاشمی با انتقاد شديد از ضعف دستگاه‌های ناظر در انتخابات گفت: «ضعف دستگاه‌های ناظر قابل بخشش نيست. در اين انتخابات مجرم مشخص بود و جرم آشكار بود و اگر كسی مي‌خواست انتخابات سالم برگزار شود بايد جلوی اين مسائل را مي‌گرفت. اين تخلفها ريشه‌ای بود. با تخلف كوچكی كه سر صندوق رخ مي‌دهد بسيار تفاوت داشت. دستگاه‌های ناظر اگر اين مسائل را نفهميدند كه بسيار بد است و اگر فهميدند و اقدام نكردند بسيار بدتر.»

روزنامة ايران، دوشنبه ۶ تير ماه 8۴، ص اول

 

آقای قوچانی آيا كروبی و هاشمی چون شكست خورده‌اند از دخالت نامشروع در انتخابات به دروغ سخن مي‌گويند يا گوشه‌ای از وقايع انتخابات را افشا مي‌كنند؟ موضع‌گيري‌های قبلی شما به‌ويژه در مورد آقای هاشمی حاكی از صداقت و پاكدامنی اوست. پس با توجه به فرمايشات ايشان چگونه ادعا مي‌كنيد كه انتخابات سالم بوده و به‌همين دليل جمهوری اسلامی همچنان نظامی مشروع و مقبول است؟ آيا انتخاباتی كه به گفتة ستونهای نظام پر از دخالتهای نامشروع به‌صورت سازماندهی شده مي‌باشد مي‌تواند انتخاباتی سالم كه نشان‌دهندة مشروعيت و مقبوليت نظام باشد به‌حساب آورده شود؟ اين تناقض را چگونه پاسخ مي‌گوييد و اگر شركت مردم با تهديد و تطميع و … و تخريب دليلی بر مشروعيت و مقبوليت نظام‌ها باشد صدام حسين پيش از نظام ولايی و قبل از سقوط فضاحت‌بارش چنين كاری را كرده بود آن هم با درصدی بالاتر از نظام ولايي. آيا به‌زعم شما نظامِ صدامی يك نظام مشروع و مقبول ملت عراق بود؟

و اما نكتة ديگر که بي‌انصافانه و باعصبانيت نوشته‌ايد:

و در اين ميان اپوزيسيون برانداز و حتی بخشی از اپوزيسيون منفعلِ قانونی كه بر طبل تحريم انتخابات كوبيدند بيش از همه مغبون شدند.

 

آقای قوچاني؛ اين بخشی از اپوزيسيون منفعل قانونی كه بر طبل تحريم انتخابات كوبيدند و به‌نظر جنابعالی بيش از همه مغبون شدند كيانند؟

آمارهای حكومتی مي‌گويد از 48 ميليون نفر كه حق شركت در انتخابات را دارند (درحالي‌كه آمار واقعی مي‌گويد در حال حاضر بيش از 51 ميليون نفر مي‌توانند در انتخابات رأی دهند). 17 ميليون نفر به آقای احمدي‌نژاد و 10 ميليون نفر به آقای هاشمی رفسنجانی رأی دادند روی هم مي‌شود 27 ميليون. به‌حساب حكومتي‌ها 21 ميليون و به‌حساب واقعی بين 24 تا 26 ميليون نفر كسانی هستند كه در انتخابات شركت نكردند. آيا اين بيش از 20 ميليون آدمی كه با پذيرش هزينه‌ها، آگاهانه و با هدف با تمام فشارها و تهديدها و توهين‌ها مصممانه تصميم گرفتند به انتخابات فرمايشی (نه) بگويند آدمهايی منفعل هستند يا آنها كه روزی سنگ معين را به سينه مي‌زدند و روز ديگر پای سفرة آقای هاشمی نشستند و اين روزها تمام تلاش‌شان اين است كه به‌جای جوابگويی به ملت و اعتراف به اشتباهات عظيم خود به‌خاطر وارد شدن در خيمه‌شب‌بازی انتخابات شرمنده و سيلي‌خورده از ملت لبة تيز حمله را متوجه ميليونها مردمِ آگاه و مبارزی كنند كه نه منفعلانه كه هوشيارانه از اول انتخابات را يك «بازي» مي‌دانستند و فعالانه و از روی آگاهی خود را داخل اين بازی نكردند. شما و همفكرانتان مطمئن باشيد فردای ايران را همين ميليونها انسانی كه ثابت كردند در هيچ شرايطی حاضر به پذيرش يك انتخابات غيرآزاد و فرمايشی نيستند رقم خواهند زد. در اينجا تذكری دارم به برادر بزرگوارم جناب آقای محمدجواد روح كه در سرمقالة روز شنبه 4 تير ماه 84 روزنامة شرق مرقوم فرموده بودند:

جالب‌تر آنكه اگر سقف مشاركت در انتخابات رياست جمهوری را 80 درصد بگيريم (انتخابات سالِ 76) درصد شركت‌كنندگان كنونی (63 درصد) را از آن كم كنيم و آن را به حساب تحريم (به‌عنوان نيروی سياسی در ايران) بگذاريم اين جريان هم پايگاهی 17 درصدی پيدا مي‌كند كه معادل آرای 4 جريان سياسی حاضر در عرصة انتخابات است.

 نمي‌دانم چرا آقای محمدجواد روح سقف طبيعی شركت مردمِ ايران در انتخابات رياست جمهوری را انتخابات سالِ 76 به حساب آورده‌اند درحالي‌كه مي‌دانند در اين سال بسياری از مردم به‌دليل بدبينی نسبت به نظام در انتخابات شركت نكردند به‌نظر من سقف شركت مردم سقف 98 درصدی است كه در رفراندوم تغيير نظامِ سال 1358 شركت كردند. اگر بگوييد اين آمار واقعی نيست پس مشروعيت و مقبوليت خود نظام جمهوری اسلامی را زيرسئوال برده‌ايد و اگر چنين رقمی را بپذيريد آنوقت طبق محاسبة شما پايگاه اين نيروی سياسی به بيش از 35 درصد مي‌رسد و اين رقمی نيست كه بتوان آن را سرسری گرفت و از آن گذشت. بنابراين آقای قوچانی بايد اعتراف كنيد برندة واقعی انتخابات به‌قول ايشان «تحريمي‌ها» بودند كه دست خالی در برابر سيل تبليغات حاكمان ايستادند و وارد بازی انتخاباتی كه همة اصلاحاتي‌های درون و برون نظام را از صحنه خارج كرد نشدند و امروز رسالت شكل‌دهی و برنامه‌ريزی برای آينده به‌عهده بزرگان اين جريان است كه با كمك يك‌يك افراد ملت با يك ميثاق ملی ـ مردمی به‌سوی آيندة ايرانِ دموكراتيك گام بردارند.

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به انتخابات