بازگشت به صفحه اول

از روز

 
 

 

رابطه مصباح با انتخابات 

پاسخ به ادعاهای مصباح

علی ناظری
۵ مهر ۱۳۸۴

دیدگاه ها و عملکرد مصباح در روند انتخابات و پس از آن، بی واکنش نبود. آیت الله توسلی از روحانیان نزدیک به آیت الله خمینی و نزدیک به اصلاح طلبان در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام، با انتقاد تند، گفت: "دولت مهندس موسوی، دولت هاشمی و یا دولت خاتمی، همه دولت کفر بودند؟ دولت هایی که بعضی شان در دوران امام بوده اند." توسلی با استناد به دیدگاه های آیت الله خمینی، می افزاید: "دیروز حجتیه ای ها مبارزه را حرام می دانستند و امروز انقلابی تر از انقلابیون شده اند." [وبلاگ ابطحی، ۲۷ تیر ۸۴].

طلایی نیک، نماینده مجلس هفتم و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم با اشاره به بحث های مربوط به "دولت اسلامی" گفت: "به نظر می رسد نوعی بستر سازی در حال انجام است و ممکن است نهایتا به یک جریان سازی هم منجر شود." [شرق، ۱۰ شهریور۸۴].

علاوه بر انتقاد و اعتراض مهدی کروبی و مصطفی معین به روند برگزاری انتخابات و "دخالت سازمان یافته" در آن، جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب هم نسبت به این مقوله ها، واکنش نشان دادند.
عصر نو، نشریه داخلی سازمان مجاهدین انقلاب در تحلیلی در نیمه نخست شهریور 84 نوشت: "خطر مهم امروزِ جریان مزبور این است که این تفکر خشونت گرا و اقتدار گرا از اسلام با آمیخته شدن با مناسبات و فرهنگی و آداب و آیین فرقه ای و تشکیلاتی و هدایت شور ایدئولوژیک در سطح محله ها، روستاها و شهرها، استبداد بدتر از طالبانی را در سراسر کشور به ویژه در حوزه ی فرهنگ سیاست حاکم گرداند." به عقیده ی "عصر نو": "این جریان از حد اندیشه و نظر فراتر رفته و در قالب گروه و سازمان و غالباً خصوصیات فرقه ای و مناسبات مخفی کاری و نهان گرایی، اهداف سیاسی مشخصی را دنبال می کند."

علی اکبر محتشمی پور، عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز نیز نسبت به " تهدید جمهوری اسلامی" توسط " تحجر" ابراز خطر نمود. [ایلنا، ۵ شهریور۸۴].

هادی خانیکی، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت نیز" مهم ترین مسأله ی نگران کننده در انتخابات" را "از بین رفتن اندیشه ای که بنیاد و پایه ی انقلاب بر آن قرار گرفته است" دانست و گفت: "به جای جمهوری اسلامی از واژه دولت اسلامی استفاده می شود؛ اندیشه های واقعی و منطقی جای خود را به برداشت های غیرواقعی داده و پیش بینی آینده را بر اساس خواب، رواج داده است."

به عقیده ی او: "این مسأله می تواند تهدیدی جدی برای کیان اسلام باشد؛ امروزه نوعی تحجرگرایی و قرائت غیرواقعی و غیردموکراتیک از دین جایگزین تفکری می شود که انقلاب اسلامی بر اساس آن بنا شده است." خانیکی، " تفکر متحجرانه ای که امروز پا به عرصه گذاشته" را از تفکرات انجمن حجتیه نیز "متحجرانه تر و خطرناک تر" ارزیابی می کند و می افزاید: " انجمن حجتیه تفکرش را نه به صورت یک ارگان و تشکیلات رسمی بلکه از تشکیلات غیررسمی گسترش داد... اما خطر فراتر از انجمن حجتیه است، چون این تفکر می تواند صورت بندی جدیدی از بنیاد گرایی دینی را سازمان دهد که امکان دارد با افراطی گری سیاسی و جریان های محافظه کار گره بخورد و این پیوند می تواند نهادهای رسمی درون جمهوری اسلامی را به سمت اقدامات غیرقانونی منحرف کنند." [امروز، ۵ شهریور ۸۴].

این در حالی بود که پیش تر، یونسی، وزیر اطلاعات دولت خاتمی، با ابراز نگرانی از آن چه که امروزه به گفته وی در محیط های مذهبی از سوی برخی افراد بیان می شود و صورت می گیرد، گفته بود: " ما از تعصبات کوری که امروز به صور گوناگون رواج پیدا می کند، رنج می بریم و نگرانیم که کار به شکلی پیش رود که بعد از این نتوانیم جلوی آن را بگیریم" [ایسنا، ۲۵ تیر ۸۴].

اما مهم ترین واکنش به روند انتخابات و به ویژه حمایت های فکری- ایدئولوژیک صورت گرفته از احمدی نژاد، را سید محمد خاتمی ابراز نمود. رئیس جمهور سابق در نخستین سخنرانی خود پس از پایان دوره ریاست جمهوری اش، گفت: "امروز آنهایی که دمی با امام سر آشتی نداشتند، تحت نام راه امام به نابودی آرمان های امام و انقلاب کمر بسته اند. آن ها که در زمان امام، انقلاب را انحراف می نامیدند، امروز ابزارشان خشونت، تهمت و ترور شخصیت افراد است." خاتمی با بیان این که "مشکل امروز ما فقط سنت پرستی، ظاهر پرستی و سطحی نگری نیست." افزود: "مشکل این است که این سطحی نگری دارد به صورت یک سازمان در می آید تا خود را تحمیل کند". وی ابراز عقیده کرد: "امروز همان جریان تحجر و مقدس مآبی و ضدیت با پیشرفت، با تحلیل های فلسفی و با سفسطه زیبا می شود. این جریان در دیگرکشورهای اسلامی به صورت القاعده و طالبان ظهور کرده است." به نظر خاتمی: "همان تحجر و مقدس مآبی با لعاب تحلیل های فلسفی دارای سازمان فکری تشکیلاتی می شود تا خودش را به عنوان اندیشه ی اصیل اسلامی تحمیل کند" [ایسنا، ۳۰ مرداد ۸۴].

وی در اظهار نظری دیگر، تصریح نمود: "احساس می کنم یک نوع تشکل نوین باگرایش هایی از این دست [بینش های سنتی] دارد شکل می گیرد. مجهز شدن بینش های سنتی به معیارهای جدیدتر، توجیه های فلسفی امور و حتی سازمان دهی اجتماعی قضایا دارد به چشمی می آید و فکر نمی کنم از نظر تیزبینان دور بماند..." [ایسنا، ۳۱ مرداد ۸۴ و قدس، ۱ شهریور ۸۴].

تحلیل نهایی

اگرچه تأکید می شود که یک تحقیق موردی نمونه، آن است که بتواند به شیوه ای معقول و مؤثر مدارک لازم را ارائه نماید، به گونه ای که خواننده با توجه به ارزش های مبتنی بر تجزینه و تحلیل به نوعی قضاوت و داوری مستقل برسد ، اما در این جا یک ارزیابی نتیجه گیری و تحلیل اجمالی از تحقیق صورت می گیرد.

به نظر می رسد که با توجه به تأکیدات و تصریحات شخص مصباح یزدی در تأیید کلی ارزش های و برنامه ها و شعارهای احمدی نژاد- که در پژوهش مورد اشاره قرار گرفت- با اطمینان بتوان این گزینه و پرسش را که بین مصباح یزدی و پیروزی احمدی نژاد رابطه معکوس وجود دارد، رد کرد.

همچنین با توجه به اظهارات مصباح- چه پیش و چه پس از ا نتخابات- و نیز دیدگاه های نزدیکان و نشریه پرتو سخن، به دشواری می توان پذیرفت که رابطه ای بین مصباح و پیروزی احمدی نژاد وجود ندارد. اما می توان براساس تحقیق انجام شده، ادعا کرد که بین عملکرد و دیدگاه های مصباح یزدی و پیروزی احمدی نژاد رابطه ای مستقیم وجود داشته است؛ و مصباح از جمله علت های اصلی پیروزی شهردارسابق تهران در انتخابات ریاست جمهوری نهم بوده است.

مستقل از ارتباط ارگانیک موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی- که تحت مدیریت مصباح یزدی است- با سپاه پاسداران و از نیمه نخست دهه ی ۷۰ در خصوص حمایت ها و آموزش های عقیدتی و فکری؛ صرف نظر از حضور فعال مصباح یزدی و شاگردان و طلاب وی در جلسات سخنرانی بسیج و سپاه؛ و در نهایت بی توجه به تأثیر دخالت سازمان یافته دو نهاد نظامی و شبه نظامی فوق در انتخابات که مورد انتقاد و اعتراض دیگر نامزدها [از جمله هاشمی رفسنجانی، کروبی و معین] و حامیان آن ها قرار گرفت و طبیعتاً نمی توان از کنار آموزه ها و ایدئولوژی و تبلیغات متکی بر دیدگاه ها و آراء مصباح یزدی بر آن ها چشم پوشید،می توان گفت: محوریت بحث " دولت اسلامی" و "حکومت اسلامی"؛ عمده بودن مقوله ی "عدالت" و عدالت محوری در آراء و اندیشه های مصباح و برنامه های احمدی نژاد؛ تأکید هر دو بر مقوله های احکام و ارزش های اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر، و ولایت فقیه؛ توصیه های علنی مصباح یزدی به لزوم حضور و مشارکت در انتخابات به نفع نامزدی با عقاید و برنامه های یاد شده ؛ تبلیغ مستمر و برجسته احمدی نژاد در نشریه مدیریت مصباح [پرتو سخن]؛ انتقاد شدید و نقد نامزدهای مطرح در انتخابات توسط مصباح؛ عدم حمایت هیچ روحانی نامدار دیگری- جز مصباح- از احمدی نژاد؛ حمایت رسمی و علنی فقط شاخه آبادگران شورای شهر تهران از احمدی نژاد که تنها شخصیت حقوقی و رسمی حامی احمدی نژاد علاوه بر شخصیت حقیقی مصباح یزدی بود؛ اظهارات شخص مصباح یزدی پس از انتخابات مبنی برخوشوقتی نسبت به تحقق دولت اسلامی و "پیروزی"ِ نامزد"ارزش گرا"؛ کیفیت روابط سازمانی مصباح با طلاب ، در موسسه تحت مدیریت وی؛ و دیدگاه های صاحب نظران منتقد مصباح در مورد جایگاه و تأثیر جریان فکری- سیاسی او در مقطع انتخابات و تحولات آتی- به ویژه با این توجه که برخی از آنان به خصوص مانند رئیس جمهور سابق [خاتمی] یه منابع اطلاعاتی خاص دسترسی دارند- ؛ و...
جملگی دال بر تأثیر آشکار و علّی مصباح یزدی در پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری 84 است. بدیهی است که این تأثیر، نافی نقش دیگر مؤلفه های تأثیرگذار بر فرآیند و نتیجه ی انتخابات [از نقش نظارت استصوابی شورای نگهبان گرفته تا ایرادات و اشکالات برنامه ای، سازمانی، اجرایی، تبلیغی و فکری رقبای احمدی نژاد] نیست. گفتنی است، اثبات این فرضیه که مصباح یزدی در پیروزی احمدی نژاد نقشی مستقیم و مؤثر ایفاء نموده است، با توجه به نقش و جایگاه مصباح در حوزه و نیز با عنایت به مجموعه روابط وی، توان تشکیلاتی طیف او، حضور احمدی نژاد در رأس قوه مجریه، پر رنگ شدن نقش عناصر همفکر مصباح در ساخت قدرت جمهوری اسلامی، در تحلیل تحولات آتی ایران، مؤلفه ای مؤثر را از این پس، گوشزد خواهد کرد: مصباح یزدی.

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به انتخابات