بازگشت به صفحه اول

از اخبارروز

 
 

 

انتخابات رياست جمهوری وتحريم فعال

• دفاع ازمضمون رفراندم و نامه ی ۵۶۵ نفر که توسط اکثر جمهوری خواهان صورت گرفت آن رويکرد درستی است که برای تحولات در ايران بدنبال راهکار های جدی و جديد و با بسيج توده ای می باشد.

• اعلاميه شورای اتحاد جمهوری خواهان در رابطه با انتخابات را در مضمون تنها می توان تجلی برآيند و يا سازش دو گرايش اصلی در اين اتحاد دانست. گرايش شرکت در انتخابات و گرايش تحريم انتخابات.

جلال رستمی

 

سه شنبه ۶ ارديبهشت ١٣٨۴ – ٢۶ آوريل ٢٠٠۵

در حوزه ی واقع گرايی سياسی انتخابات درايران، امروزمحمل رقابت ها ودرگيری های جناح های مختلف حاکميت است، برای حفظ کليت جمهوری اسلامي، که دربهترين حالت بايد با حضورگسترده ی مردم صورت گيرد.

جمهوری اسلامی از بدو پيدايش با چهره ی پوپوليستی خود وباوجودابزارهای سنتی ِبسيج مردم که در اختياردا شته، همواره محتاج حضور وسيع مردم در خيابان ها ودر پای صندوق های رای بوده است. تا ازاين طريق علاوه برمشروعيت آسمانی ،" مشروعيت زمينی فرامردمی خود" را نيز،با حضورآنها بدست آورده و بر آن صحه بگذارد. مشروعيتی که امروز تقريباً اکثر حاکمان جمهوری اسلامی وجناح های مختلف آن يقين دارند که ديگرحضورجدی ندارد .

تن دادن جمهوری اسلامی به بازی انتخابات رانيز، درحقيقت بايد دراين تناقض اساسی جستجو کرد. از يک طرف عدم مشروعيت جمهوری اسلامی و روی گرداندن توده های وسيع مردم از رژيم وازطرف ديگر نيازی حياتی که جمهوری اسلامی به حضور مردم درخيابان ها ودرپای صندوق های رای دارد .

اگرزمانی برای جمهوری اسلامی فقط حضور يک کانديد وتائيد رهبری برای رئيس جمهورشدن کافی بود. امروزتعدد کانيداها و بازی های تبليغاتی وتائيد مردم لازمه ی آن ابزاری است که، حاکميت جمهوری اسلامی بيش ازهرچيز بدان نيازمند است. اين اشتباه خواهد بود که حضور نمايشی اين تعداد از داوطلبين انتخابات رياست جمهوري، (حتها اگرصلاحيت اکثرآنها هم ازطرف شواری نگهبان تائيد شود!) را، نشانه ی تغيراستحاله گونه درساختاراستبدادی حاکميت وتن دادن آن به رقابت های انتخاباتی واقعی و ايجاد فضايی  برای حضور کانيداهای مستقل بدانيم.

تن دادن حاکميت جمهوری اسلامی به بازی های انتخاباتی در حقيقت تلاش برای ترميم شکست ها ی است که درساختار استبدادی - دينی حکومتی  بوجود آمده است. رژيم جمهوری اسلامی می خواهد با برپايی يک انتخابات نمايشی و داغ کردن بازار آن چهره ی شکست خورده خود را برای مدتی ترميم ودست خود را در ادامه ی سرکوب و پيشبرد سياست های مداخله گرايانه در منطقه باز تر بيابد . اين خواست زمانی می تواند حتا به شکل نيم بند هم، جان تازه ای يابد که انتخابات با حضورحداقلی مردم درپای صندوق های رای انجام گيرد. بی مناسبت نيست که تهديدهای اخيرازطرف دست اندر کاران حکومت، دررابطه با تحريم انتخابات رياست جمهوری مطرح می شود و همه ازسرنوشت ساز بودن انتخابات رياست جمهوری دم می زنند.

اگرتمايل وکوشش جمهوری اسلامی در شرايط فعلی برای حضورهرچه بيشتر مردم درپای صندوق های رای می باشد. تلاش همه جانبه واستفاده ازهروسيله ايی برای عدم حضورمردم در پای صندوق های راي، می تواند آن راهکاری باشد که جمهوری اسلامی را تاحدودی در اين تلاش خود ناموفق گذاشته وچهره ی واقعی آنرا، نزد مردم وافکارعمومی جهان به نمايش بگذارد .

 

نگاهی کوتاه به بيانيه ی شورای سياسی اتحاد جمهوری خواهان درابطه با انتخابات رياست جمهوری و مقايسه ی آن با شعار روز ١٢ فروردين جمهوری خواهان لائيک:

بيانيه ی شورای سياسی اتحاد جمهوری خواهان دررابطه با انتخابات رياست جمهوری اگرچه با تحليلی درست از اوضاع سياسی در شرايط فعلی شروع می شود ولی در خاتمه به نتيجه ايی می رسد که در بهترين تفسير، ذهنی و خوش خيالانه و در بدترين حالت برای رفع تکليف است. ذهنی و خوشخيالانه است به اين دليل که مشخص نمی کند کدام چهره ی ملی مورد نظر است، که  در اين شرايط خود را کانديد رياست جمهوری کند. آنهم بدون اينکه از مدت ها قبل برای آن برنامه ريزی کرده و گفتگوها وتوافقات لازم با چنين شخصيتی صورت گرفته باشد. در ضمن مشخص نيست، که اين نيروی جدی سازمان يافته برای پشتيبانی تبليغاتی وتدارکاتی ازچنين حرکتی در داخل کشور کجاست .

اين بيانيه در بدترين حالت برای رفع تکليف است بدان سبب که حکومت را در مقابل  اجرای خواست خود قرارداده است. يعنی اگر حکومت به خواست بيانيه که آزادی انتخابات و مفاد متعلق به آن می باشد تن ندهد. انتخابات را تحريم خواهد کرد. اين بيانيه چنان تصوری ايجاد می کند که با عدم شرکت اتحاد جمهوری خواهان موازنه درعرصه انتخابات بهم خواهد خورد . ما درچه شرايطی از تدارک وآرايش قوا بخصوص در داخل به سرمی بريم که حتا با توافق واتحاد، آنهم درظرف مدت کوتاهي، بتوانيم حکومت را وا داريم که تن به مطالبات ما برای انتخابات آزاد و يا شرکت نامزد مشترک نيروهای آزاديخواه دهد . اگرجواب مسئله از ابتدا مشخص است چرا آن را به اين شکل طرح ساخته و  بيان می کنيم.

اعلاميه شورای اتحاد جمهوری خواهان در رابطه با انتخابات را در مضمون تنها می توان تجلی برآيند و يا سازش دو گرايش اصلی در اين اتحاد دانست گرايش شرکت در انتخابات و گرايش تحريم انتخابات. به همين خاطراعلاميه ازصراحت وقاطيعت کافی بر خوردار نيست وبيشتر جنبه ی ذهنی داشته و به تبليغات جمهوری خواهان لائيک برای درخواست روز ١٢ فروردين بعنوان روز" نه "به جمهوری اسلامی شباهت های نزديکی دارد. جمهوری خواهان لائيک با تمام تحليل ها وتبليغاتی که برای اين روزبراه انداختند، درکل از چند اکسيون اعتراضی فراترنرفتند و نتوانستند مخصوصاً درايران واکنشی موافق، هرقدرکوچک، درميان مردم و ياحتها عکس العملی درطرفداران حکومت نيزبوجود آورند.  نمی توان با بدن ضعيف ونحيف کارهای سنگين وبزرگ انجام داد. اين کار حتها برای بدنه ی تشکلی که کاملاً هم هنوز شکل نگرفته زيان آور است وبه تمايلات ياس آميزبيشتردامن می زند تا اميدواری بيشتر برای مبارزه. برای تبديل روز ١٢ فروردين به روز"نه "به جمهوری اسلامی بايد دارای همان نفوذ ونيرويی بود که در آن زمان رهبری جمهوری اسلامی داشت آنهم نه برای تکرار يک حادثه ی تاريخي، که ديگر به تاريخ پيوسته است. بلکه برای يک حرکت وحادثه ای جديد با اسم وراه کارجديد.

 

مردم برای آزادی واستقلال به مبارزه با سلطنت پرداختند ولی تحت لوای شعارجمهوری اسلامی وبا رهبری خميني. زمانی که حکومت جمهوری اسلامی برقرار شد سال ها وقت لازم بود تا اکثرمردم متوجه شوند که اين آن چيزی نبود که آنها می خواستند وبرای آن مبارزه کرده بودند . مضمون شعار رفراندم، دمکراسی وحقوق بشر ازدل اين فرايند بيرون آمده است. مردم دمکراسی وجمهوری می خواهند اما با مضمون و شکل ديگری . اگربا دقت نگريسته شود، امروز١٢ فروردين بخاطراينکه زمينه ی بهره برداری آنچنانی که داشت، ديگر برای رژيم ندارد، بيشتر جنبه ی نمايشی پيداکرده وآنقدرجدی ومهم نيست که ما آنرا تصور می کنيم. چه رسد برای مردم . خطای جمهوری خواهان لائيک نيز نه در سازماندهی اعتراض برعليه جمهوری اسلامي، بلکه در انتخاب وتعيين شعار١٢ فروردين از يک طرف واز طرف ديگرعدم توازن قوا درپيشبرد همين شعار بود. طرح اين شعاربزرگ، که" روز ١٢ فروردين را به روز" نه "به جمهوری اسلامی تبديل سازيم "به فرض درست بودن آن هم، احتياج به تشکيلات قوی وبزرگ با رهبری پرنفوذ، کارفراوان و بسيج گسترده ی مردم بخصوص در ايران دارد .

اين تفکرريشه دراشتباهات چپ سنتی دارد که هميشه فکرمی کند با جمع شدن چند ين نفر يا اتحاد چند گروه وسازمان کوچک ، وتعيين تعدادی شعار رهبری حرکت ها وجنبش های اجتماعی - سياسی را دراختيارخواهد گرفت .

 

تحريم فعال

دفاع ازمضمون رفراندم ونامه ی ۵۶۵ نفر که توسط اکثر جمهوری خواهان صورت گرفت آن رويکرد درستی است که برای تحولات درايران بدنبال راهکارهای جدی وجديد و با بسيج توده ای می باشد.  البته اين حمايت ها نبايد فقط در حوزه ی امضاء وتائيد بماند بلکه بايد به حوزه ی عمل فرابروئيد. جنبش رفراندم می تواند با وسعت حمايتی که دارد وارد تحريم فعال همه جانبه ی انتخاب رياست جمهوری گردد وبرای اين کاربايدازتمام توان وامکانات خود استفاده نمايد. در پيشبرد اين امربدون شک نيروهای جمهوری خواه می توانند تحرک ونقش جدی داشته باشند. 

اگرزمانی و درشرايطی تحريم انتخابات نمی تواند تاکتيک درستی ازسوی اپوزيسيون باشد دليل بر آن نمی شود که درشرايط وزمان ديگری سياست تحريم آنهم تحريم فعال وبا طرح شعارآلترناتيو رفراندم، تاکتيک درستی نباشد. بنظر می رسد هرگونه گزينه ی ديگری از قبيل شرکت در انتخابات با هدف استفاده ابزاری از آن برعليه جمهوری اسلامی  بدون آماده سازی وتداراکات داخلی ونيروی که آنرا درداخل پيش ببرد و بدون حمايت يک پارچه وفعال نيروهای مترقی و جمهوری خواه در داخل وخارج کشور وهمچنين سازمان های مدافع حقوق بشرنه امری غيرممکن، ولی  طرح آن هم اکنون بسياردير وغيرعملی خواهد بود. 

تحريم فعال انتخابات رياست جمهوری از طرف امضاء کنندگان طرح رفراندوم ملی و نامه ی ۵۶۵ نفردرايران ودفاع وتبليغ از مضمون اصلی آنها می تواند شرايط را به نفع مدافعان رفراندم و دموکراسی وجمهوری سکولار برای حرکت های  آينده تقويت نمايد.

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به انتخابات