بازگشت به صفحه اول

ازبی بی سی

 
 
 

دو ديدگاه متقابل: چرا در انتخابات شرکت می‌کنم؛ چرا شرکت نمی‌کنم؟


چرا در انتخابات شرکت می کنم؟

عیسی سحرخيز:

"در اين مرحله از انتخابات با تحولی که پيش آمده يعنی جريان اقتدار گرا مجبور شد پس از رد صلاحيت آقای معين او را برگرداند، فکر می کنم شرايط عوض شده، مخصوصا اعلام حمايت آقای يزدی از نهضت آزادی نقش مهمی دارد. با وجود اينکه قبول داريم انتخابات آزاد نيست ولی تحولات گفته شده انتخابات نسبتا آزادی را فراهم کرد.

اين تصور وجود دارد که چيزی را که پيش از اين به عنوان جبهه دوم خرداد مطرح می شود دچار تسويه و بازسازی شده: تسويه از نيروهای محافظه کار که اجازه نمی دانند هم آقای خاتمی برنامه های اصولی تر و بنيادی تر اصلاحی را عملی بکند و هم اينکه نگاهشان به ماندن در قدرت در هر شرايطی بود و جريان پيشرو اصلاح طلب مجبور بود سرعت خود را با سرعت کندترين عضو اين جريان هماهنگ بکند.

فضای کنونی انتخاباتی باعث شده که نيروهايی که به جريان سنتی تعلق داشتند از نامزدی حمايت بکنند و جريان راست مدرن و محافظه کار هم به گونه جدا شدند و يک ائتلاف و حرکت هماهنگی شکل گرفته که نيروی های پيشرو اصلاح طلب و بخشی از نيروهای خارج از نظام در کنار هم می ايستند. اينها راهبردهای راديکالتری را در نظر می گيرند و راهکاری مبتنی بر آن را تنظيم می کنند. در شعارها و برنامه های تبليغاتی آقای معين اين مساله ديده می شود.

غير از اين، اگر ما کنار بنشينيم، تماشا بکنيم و در انتخابات شرکت نکنيم، پس فرق ما با يک فرد پير و رنجور که در خانه نشسته چيست؟ کسانی که چنين می کنند حتی نتوانسته اند يک برنامه فعال را ارائه دهند.

اگر بخواهيم در جای خود بايستيم و حکومت را نگيريم، حاکميت دوگانه تبديل به حاکميت يگانه می شود. و نهادهايی که در درون حکومت اجازه می دادند نوعی آزادی مطبوعاتی وجود داشته باشد و مثلا در برابر دستگيری روزنامه نگاران واکنش نشان می دادند، نخواهند بودند و اين باعث محدود شدن آزادی ها، افزايش سرکوب و سانسور ... می شود.

نکته ديگر اين است اگر نخواهيم در انتخابات شرکت کنيم، حکومت را به چه کسی واگذار می کنيم: مجبور هستيم به شرايط پيش از اصلاحات بازگرديم که مثلا در حوزه سياست خارجی کشورهای اروپايی در ايران سفير نداشتند، دائم ما را متهم می کردند که ايران پشت ترورهاست، بدهی چهل ميليادر دلار، تورم پنجاه درصدی وجود داشت، ذخيره ارزی نداشتيم، سانسور رسمی در مطبوعات عمل می شد، حوادثی مثل قتل های زنجيره ای را داشتيم، جريان های سياسی با نوشتن يک نامه انتقاد آميز، با زندان و تعطيل شدن دفاترشان رو به رو بودند...

در صورتی که حکومتی امنيتی و نظامی سر کار بيايد وضع حتی می تواند بدتر از اين هم شود، يعنی آمريکا براحتی می توانند برنامه ای شبيه افغانستان و عراق را در ايران پياده کنند يعنی حمله نظامی يا ضربه نظامی عليه ايران اجرا کنند...

چرا در انتخابات شرکت نمی کنم؟


عباس امير انتظام:

بيست و شش سال و اندی از اين حکومت می گذرد، بارها انتخابات انجام شده، نمايندگان در برخی دوره ها نمايندگان مردم بودند، ولی در مجموع نماينده واقعی مردم نبودند. نتيجه اين موضوع برای من نتيجه منفی کار نظام جمهوری اسلامی در همه مسائل است که وارد جزئيات نمی شوم. از نظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، روابط خارجی و از هر نظر ديگری که به کارکرد 27 ساله جمهوری اسلامی نگاه کنيد منفی است.

به همين دليل من پيشنهاد می کنم که رفراندمی برگزار شود که مردم در آن به ادامه کار اين نظام اظهار نظر کنند، اگر نظر اکثريت مردم - با نظارت سازمان ملل متحد - اين بود که اين نظام ادامه پيدا کند از گذشته ها می گذرم و به نظام خدمت می کنم.

ولی اکنون اعلام می کم که به خاطر نتايج منفی 27 ساله در هيچ انتخاباتی شرکت نمی کنم.

در مورد اين که عده ای میگويند اين انتخابات، انتخاب بين بد و بدتر است، به نظر من شرايط سال هايی که جمهوری اسلامی روی کار آمد با شرايط امروز فرق می کند، بنا بر اين کسی نمی تواند مقايسه ای فکر کند و مساله انتخاب بين بد و بدتر مطرح نيست. آقايان نمی توانند شرايط سال های قبل را در ايران برقرار کنند.

آن روزها دلايلی در ايران وجود داشته که نظام جمهوری اسلامی روی کار آمد، اما امروز آن دلايل ديگر وجود ندارد... امروز بدتری نمی تواند سر کار بيايد. همه نامزدها از داخل نظام هستند. به نظر من دور از خردمندی است که فکر کنيم اينها مصلح هستند. ما نتيجه کار آنها را سالهاست که ديده ايم...

اين که بعضی می گويند، کانديداهای اصلاح طلبان دوباره تاييد صلاحيت شدند و اين باعث بازتر شدن فضای انتخاباتی هستند، بايد بگويم کسانی که اين اظهار نظر را می کنند، فراموش کردند که اينها که هستند؟... همه مجبورند يک کار بکنند چون اين کشور توسط مردم اداره نمی شود، توسط گروه خاصی اداره و توسط فردی سرپرستی می شود و هر چه او بخواهد اجرا می شود. من نمی توان خودم را گول بزنم و بگويم اگر مثلا آقای معين سر کار بيايد برخلاف خواست نظام می تواند کاری انجام دهد.

در مورد احتمال حمله نظامی آمريکا و اينکه اگر دولتی تندرو سر کار بيايد اين احتمال بيشتر می شود، بايد بگويم که اين توجيه قشنگی است، ولی برای اين است که مردم تشويق به شرکت در انتخابات است ولی من فريب نمی خورم.... بنده احتمال حمله نظامی به ايران را نمی دهم...

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به انتخابات