|
|
|||
اگر مردم از انتخابات قهر كنند، ژنرال هاي داخلي و خارجي آينده ايران را ترسيم خواهند كرد، عيسي سحرخيزاگر در روز انتخابات، آزادانه به هر نامزدي كه خواستيم راي داديم، باز در صحنه خواهيم ماند، سفيد خواهيم پوشيد، پرچم سفيد در دست خواهيم گرفت و اين بار فرياد خواهيم زد رئيس جمهور " تداركاتچي" نميخواهيممتن كامل سخنراني عيسي سحرخيز در مراسم سالگرد ترور حجاريان با ياد عزيزاني كه هنوز در زندان به سر مي برند، از جنبش دانشجويي و فعالان
مطبوعاتي به ويژه آرش سيگارچي، حسين قاضيان، عباس عبدي، هدي صابر، تقي رحماني، رضا
عليجاني و باالاخره ا اكبر گنجي. در اين ميان آنچه كه بر گنجي رفته و قرباني كنيه
جويي ها شده جاي بسي تاسف است.نمي دانم چراآقاي خاتمي رئيس جمهور و آيتالله
شاهرودي رئيس قوه قضائيه ساكت نشسته و اقدامي انجام نميدهند و جلوي اين
بيقانوني ها و برخوردهاي غيرانساني و غيراخلاقي را نميگيرند؟ به ديگران كه
چندان اميدي نيست. آنها اعلام مي كنند كه در ايام عزاداري محرم و صفر فرصتي را در اختيار زندانيان
قرار مي دهند تا در بيرون زندان به عزاداري بپردازند، هر جنايتكاري نيز از اين
امكان بهره مي برد، اما مرخصي قانوني و آزادي محدود ايام عزاداري را نيز از گنجي
دريغ مي كنند. مي دانيد در پرده چه مي گويند؟ مي گويند چرا اكبرگنجي خانم شيرين
عبادي را به عنوان وكيل خود انتخاب كرده است؟ به هرحال اميدوارم كه اكبر گنجي آنگونه كه وعده داده اند- هرچند كه هزار وعده خوبان يكي وفا نكند- ذر تعطيلات عيد وايام اربعين حسيني در كنار خانوده اش باشد تا شايد اندكي از عذاب وجدان ما كه آزادانه ميگرديم و سخن ميگوييم- هرچند كه برخي از ما را نيز با ممنوع الخروج كردن در سرزميني به وسعت ايران زنداني كرده اند- كاسته شود . همه به خوبي مي دانيد كه اقتدارگرايان زماني كه دريافتند قافيه را باخته اند و در برابر قانونگرايي اصلاح ظلبان زمين گير شده اند دو شيوه را در پيش گرفتند .يكي انكه ، با خشونت و وحشي گري و ترور و كشتار انسان هاي بيگناه جلوي حركت اصلاحات را بگيرند و راه را سد كنند و ديگري، قانون را چون پوستين وارونه اي به تن كنند و رفتار خشونت آميز را چهره اي قانوني بخشند. و همانگونه كه آن روحاني معروف و پشت پرده بستن مطبوعات – البته به دستور آمران- كه اگر گنجي او را " عاليجناب خاكستري" مي ناميد، در خلوت گفته بود با سلاح قانون پوست از سر اصلاحات و اصلاح طلبان بكنند. كه البته چون ما پذيرفتيم كه با گوريل شطرنج بازي كنيم، در بسياري جاها پوست از سرما كندند و ما درحفظ حرمت قانون چيزي نگفتيم و حتي لبخند زديم اما قافيه را باختيم و مردم به ويژه دانشجويان اصليترين قربانيان خشونت را از صحنه سياست فراري و حتي در مقابل خودمان قرار داديم. آنان نيز بيكار ننشستند، در زندان ها، در دوران بازداشت و خشونت جسمي و روحي دانشجويان ، در كنار شكنجه سرخ و سفيد، در كنار فشار براي اعتراف گيري و تك نويسي و مصاحبه تلويزيوني و خودزني، سياست شستشوي مغزي را بكار گرفتند، به گونه اي كه دوست را دشمن و دشمن اصلي را اگر نگويم دوست، از زير ضربه مستقيم خارج كنند. به هرحال خشونت طلبان، باند سعيد امامي كه قتل هاي زنجيره اي آنان با هوشمندي سعيد حجاريان و كشف غذه سرطاني در وزارت اطلاعات، ريشه كن شد، در جايي ديگر انتقام از سعيد حجاريان گرفتند و مغز او را آماج گلوله ساختند تا شايد مغز اصلاحات را نابود سازند و از حركت اندازند. خشونت طلبان در تلاش خود براي كشتن پرنده سفيد اصلاحات ، يك بال آن را از طريق خشونت عليه دانشجويان ، حمله به خوابگاه دانشجويي ، دستگيري گسترده دانشگاهيان بريدند و بال ديگر پرنده اصلاحات ، مطبوعات آزاديخواه و مستقل را به مسلخ بردند، حكم اعدام آنها را صادر كردند و روزنامه نگاران را راهي زندان و بازداشتگاه هاي مخفي و سلول هاي انفرادي ساختند.: تصور آنان اين بود كه پرنده اي كه مغز او را هدف قرار دادهاند، بال هايش از بيخ بريده شد زنده نخواهد ماند. آنان نميدانستند كه اين پرنده ققنوسي است كه هر بار از خاكستر بيرون خواهد آمد و آواز آزادگي و مردم سالاري و صلح و دوستي سر خواهد داد . اكنون ما در دوران سرنوشت سازي قرار گرفته ايم. گويا بر پل صراط ايستاده ايم كه
كوچكترين خطا و تصميم غلط مي تواند ما را به قعر جهنم، به دوزخ سرنگون كند. دوزخ
حكومت خشونت طلبان. خشونت طلبان تيره مي پوشند و سياه، به رنگ دل هايشان. رنگ ما سفيد و روشن است، رنگ صلح و دوستي و نفي خشونت. ما بايد در جهت دستيابي به انتخابات آزاد و نفي نظارت استصوابي گردهمايي ها و ميتينگهاي خود را در فضاي باز، ميادين و پارك ها و هرجا كه شد آغاز كنيم . در آن روز همه بايد رخت سفيد و روشن بر تن كنيم. پرچم سفيد در دست بگيريم و خشونت را نفي كنيم و بر ضرورت برگزاري انتخابات آزاد تاكيد ورزيم. تا روز 28 خرداد، اين روز سرنوشت ساز هر از چند گاهي بايد چنين تجمع هايي را برگزار كنيم و بر خواسته خود، انتخابات آزاد ، نفي انتخابات فرمايشي و نظارت استصوابي تاكيد كنيم. اگر در روز انتخابات، آزادانه به هر نامزدي كه خواستيم راي داديم، باز در صحنه خواهيم ماند، سفيد خواهيم پوشيد، پرچم سفيد در دست خواهيم گرفت و اين بار فرياد خواهيم زد رئيس جمهور " تداركاتچي" نميخواهيم و پيگير مطالبات و خواسته هاي خود هستيم. و اگر نامزدهاي ما را رد صلاحيت كردند، باز 28 خرداد 84 در خانه نخواهيم نشست، با جامه اي روشن بر تن و پرچمي سفيد در دست و اگر اجماعي صورت گرفت، با برگ راي سفيدي در صندوق به خشونت طلبان و مستبدان " نه" خواهيم گفت، اين رنگ سفيد، اين حركت مسالمت آميز واين راي پيام مردم ايران خواهد بود. تمامي دوربين ها، تصاويرتلويزيوني و اخبار و گزارش ها خواسته مردم ايران را اقصي نقاط كشور و گوشه گوشه جهان خواهند برد. آنها خواهند گفت : مردم ايران در يك حركت نمادين ، در يك رفراندوم خودجوش اعلام كردند كه رئيس جمهوري معرفي شده نماينده آنان نيست، بلكه راهيافته اي است به كاخ رياست جمهوري. شما فكر مي كنيد كه اگر تعداد آراي سفيد شمارش شده در صندوق هاي راي بالاتر از آراي نفر اول انتخابات فرمايشي باشد اين فرد مي تواند بر صندلي رياست جمهوري لحظه اي بنشيند؟ شما يك بار در انتخابات مجلس ششم نتيجه رفتار خود را ديده آيد، فرد اعلام شده حتي يك روز نيز بر كرسي سرخ مجلس ننشست. اكنون مي تواند بر صندلي رياست جمهوري جلوس كند؟ بر فرض هم كه نشست آيا جهانيان او را به عنوان نماينده ملت ايران مي پذيرند؟ ملت ايران نمي پذيرند، پس جهانيان نيز نخواهند پذيرفت.
|
||||
|