بازگشت به صفحه اول

از امروز

 
 
 

بازگشت به عقب؟!

 
  نويسنده : عیسی سحرخیز
 


اجازه دهید سخنانم را با یاد و آرزوی آزادی تمامی زندانیان سیاسی، دانشجویی، مطبوعاتی به ویژه اکبر گنجی، حسین قاضیان، رضا علیجانی، هدی صابر، تقی رحمانی و دیگر عزیزانی که فرصت نام بردن از آنها نیست آغاز کنم.
همه می دانید که ایران اکنون در یکی از سرنوشت سازترین برهه های تاریخ خود قرار گرفته است، دورانی که کوچکترین خطای راهبردی و حتی تاکتیکی نیروهای تشکیل دهنده جبهه اصلاحات می تواند ما را به دوران استبداد و حاکمیت فردی با قدرت سرکوب و ارعاب نظامیان بازگرداند.
این در شرایطی است که ما اکنون در جایگاهی قرار داریم و اجماعی درحال شکل گیری است که هدف آن مهار استبداد مطلقه در پوشش یک حکومت اسلامی است. حکومتی که آمریکایی ها درحال شکل دهی بدیل آن در اطراف ما به ویژه عراق هستند. بدیلی که در عمل بسیاری از رهبران محافظه کار به ویژه روحانیت ایران را به تفکر واداشته است. تحلیل من این است که آنچه به تغییر روش و موضعگیری های صریح تر آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضائیه کمک کرده است، تغییر در جغرافیای سیاسی منطقه و روش ها و الگوهایی است که رهبران مذهبی شیعه در عراق به ویژه آیت الله سیستانی درحال صدور آن هستند و دیگران را در عمل مات کرده اند. و بحث دیگر، حذف تدریجی روحانیت توسط جریان نظامی است، البته حول یک روحانی خاص.
اجازه دهید صریح تر صحبت کنم، چون فکر می کنم که نسل آینده ما را نخواهد بخشید، اگر ما حتی در این شرایط در پرده سخن بگوییم و با ابهام و ایهام صحبت کنیم.
بحث ما اکنون دموکراسی و حقوق بشر است. مردمسالاری جز از راه گردش قدرت و دوره ای بودن قدرت شکل نمی گیرد. آب هرچه روان تر و جاری تر باشد شفاف تر و پاک تر می شود و آنگاه که از حرکت می ایستد و راکد ماند، بو می گیرد و می گندد. یک برکه راکد، یک گنداب، محیط را آلوده می کند و آنچه در آن می زید را به ورطه هلاکت می کشاند. ماندن قدرت در دست یک فرد و یا یک گروه نیز استبداد و خودکامگی می آورد که گندآب سیاست است و مرگ انسانیت.
به این دلیل است که در حکومت های مردمسالار قدرت و حکومت در دست مردم می چرخد و حداکثر دوران ریاست جمهوری را در دو دوره در نظر می گیرند. آنها از این بازی ها ندارند که افرادی که از مسند قدرت کنار می رود، در گوشه ای و در نهادی، در پست های انتصابی، بدون پاسخگویی در قدرت بمانند و دیگر روزی اجازه یابند به جایگاه گذشته بازگردند. در حکومت های مردمسالار وقتی راه چنین چرخه ای را در قدرت می بندند و این افراد را به بنیادهای خاص می فرستند تا تنها تجارب خود را به نسل آینده منتقل کنند، حساب دیگر قدرتمندان روشن است.
آنها می گویند که اگر 8 سال ریاست جمهوری حداکثر زمان در قدرت ماندن است، حکومت در جایگاهی بالاتر، با قدرتی بیشتر و بدون پاسخگویی به ملت در مورد اقدام های خود و نهادهای انتصابی تحت نظارت خویش با ضریبی بیشتر فسادآورتر، خطرناکتر و ضدمردمی تر است. حرفی که در صحنه سیاست ایران و جهان به کرات به اثبات رسیده و نسل ما نیز خود شاهد آن بوده است.
از بحث اصلی دور نشوم، هرچند که تصور می کنم در شرایط کنونی وقتی ما از انتخابات آزاد سخن می گوییم و ضرورت آن، نمی توانیم به چنین مسأله مهمی نبپردازیم و خود را به خواب بزنیم و یا با ملاحظاتی سخن در پرده بگوییم. وظیفه سیاستمداران و روشنفکران در دوران کنونی آنست که آنچه در جامعه مطرح است و به عنوان یک «سر عمومی» یا یک «راز همگانی» که همه آن را می دانند و در گوش هم پچ پچ می کنند، علناً و رسماً بیان کنند. وظیفه قشر روشنفکر و روزنامه نگار آن است که آنچه دیگران نمی دانند و یا در خفا و با ایهام می گویند صریح و شفاف بیان کنند و به جامعه گوشزد نمایند و مردم را از خطری که در چند قدمی آنهاست مطلع سازند.
خوب می دانید که اکنون در میان جبهه گسترده اصلاح طلب و اصلاح گر سه نگاه اصلی در مورد انتخابات وجود دارد.
یک نگاه و دیدگاه می گوید در چنین نظامی کاری نمی توان کرد و تا ساختار قدرت تغییر پیدا نکند، قانون اساسی عوض نشود، شرکت در انتخابات بیهوده و حضور در قدرت و حتی در دست گرفتن دولت کاری عبث و بیهوده است. پس باید انتخابات را تحریم کرد و نظام را از مشروعیت انداخت. در این میان گروهی نگاه به بیرون دارند و تغییر رژیم با کمک آمریکا و گروهی به بسیج نیروهای مردمی می اندیشند.
دیدگاه دوم تن به هر شرایط دادن است و در قدرت ماندن. آنها در پی اصلاح ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیستند و گاه نیز خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب اقتدارگرایان می ریزند و در عمل نوکر بی جیره و مواجب آنان می شوند و باری بر دوش اصلاح طلبان پیگیر و پیشرو، و مایه دلسردی و یأس مردم.
گروه سوم نگاهی واقعی به صحنه سیاست دارند و در تلاشند که از فرصت انتخابات برای پیشبرد دموکراسی و حقوق بشر، بسط آزادی و مهار دیکتاتوری استفاده کنند. انتخابات ریاست جمهوری از نگاه آنان نه یک هدف بلکه وسیله و راهی است در جهت دستیابی و نزدیک شدن به این آرمان های ارزنده. این گروه آمده است تا در انتخابات شرکت کند تا انتخابات آزاد را بر جریان اقتدارگرا تحمیل کند و طبیعی است که اگر شرایطش فراهم نشود، نمی تواند در صحنه انتخابات بماند و مردم را به شرکت در انتخابات تشویق کند.
درواقع برای این گروه قدرت وسیله است نه هدف. قدرت وسیله ای است برای احقاق حق مردم و توزیع برابر و عادلانه امکانات در عرصه های مختلف و گسترش مردمسالاری و آزادی و نفی قدرت مطلقه و استبداد. به این دلیل است که این گروه درحالی که تلاش می کند وارد قدرت شود، شرایط حاکمیت دوگانه را حفظ کند و حتی به سمت حاکمیت یگانه، یعنی قدرت مطلق حکومت مردم و نهادهای انتخاباتی و نفی نهادهای انتصابی پیش برود، در شرایط لازم به خروج از حاکمیت و یا اخراج از حاکمیت نیز می اندیشد و آن را در برنامه قرار می دهد.
شرایط داخلی و بین المللی به این گروه از اصلاح طلبان راهی را نشان می دهد که فارغ از خشونت است و براندازی و درعین حال طرد راه های مبتنی بر دخالت خارجی. راهی است که اگرچه باز نامش اصلاحات است اما اصلاحات گذشته نیست. دیگر در چارچوب بحث و خطابه نیست، بلکه اندیشه است و عمل. درواقع، فاز دوم اصلاحات و به عبارتی «اصلاحات گامی به پیش».
شرایط ما شرایط آن کشتی گیر همه فن حریف است که در آخرین دقایق می رود که بازی برده را واگذار کند و شکست خورده، خونین و ضرب دیده از تشک خارج شود. آن کشتی گیر قدر که تا بازی بر مبنای قاعده و قانون کشتی آزاد بود پشت سر هم از حریف امتیاز می گرفت و امتیاز آخر می توانست او را در وضعیت ضربه فنی از تشک به میان طرفداران و حامیانش ببرد.
اما چه اتفاقی افتاد که این کشتی گیر بازی برده را درحال باختن است و گروهی از طرفدارانش او را هو می کنند. واقعیت این است که تا زمانی که کشتی بر اصول «کشتی آزاد» می گردید و داور بی طرف بود حق به حقدار می رسید. اما تا داور چهره عیان کرد و در جایگاه مربی رقیب نشست و به او اجازه داد از فنون «کشتی کج» در مسابقه استفاده کند وضعیت بازی دگرگون شد. تماشاچیان در ابتدا واقعیت را دیدند و نامردمی را با پوست و خون خویش درک کردند و به آن اعتراض کردند و حتی علیه داور شعار دادند. اما آنان کم کم خویشتنداری را از دست دادند و به جای اعتراض به رقیب و تقاضا برای تغییر داور، کشتی گیر محبوب خود را هو کردند. به جای آنکه او را تشویق کنند که در اعتراضی به رفتار داور و کشتی گیر خاطی تشک را ترک کند، از او خواستند که در میدان بماند و مبارزه ناعادلانه و نابرابر را ادامه دهد. و او خود خواست و به خواسته مردم گردن نهاد و حتی در این شرایط نیز هرازچندگاهی حریف را به پل برد، ولی زیر ضربات مشت و لگد کشتی گیر خاطی زخمی و بی جان شد.
وضعیت اصلاح طلبان پیشرو حال و هوای آن کشتی گیر را دارد که باید چند ثانیه آخر را مقاومت کند و در شرایطی که حریف هم از خستگی از پای افتاده و زانو زده باید نفس تازه کند و آخرین یورش را ببرد تا حداقل امتیازی ندهد و از تشک پیروز بیرون آید.
ما باید بپذیریم که بیهوده و بیش از حد در یک بازی نابرابر بر رفتار قانونی و مدنی تأکید داشته ایم و شرایط بازی را عوض نکرده ایم. اما به هرحال هنوز امتیاز بالاتری داریم و پیروز میدانیم و اگر همتی کنیم حریف درمانده را می توانیم شکست بدهیم.
انتخابات ریاست جمهوری آخرین فرصت و تنها فرصتی است که به اصلاح طلبان پیشرو اجازه می دهد حریف را به عقب برانند و پیروز از میدان سیاست بیرون آیند.
ما نباید دست آوردهای خود را کوچک بینگاریم. اگرچه پیش شرط انتخابات آزاد را آزادی زندانیان سیاسی، مطبوعاتی و دانشجویی اعلام کرده ایم، خواستار رفع توقیف مطبوعات تعطیل شده هستیم و فعالیت آزاد جریان ها و گروه های سیاسی را مورد تاکید قرار داده ایم، اما باید توجه کنیم در صحنه سیاست همه خواسته ها یک باره تحقق نمی یابد. آنچه ما اکنون شاهدش هستیم آزادی عباس عبدی، مرخصی گسترده تر زندانیان سیاسی، جلوگیری از زندانی شدن عمادالدین باقی، بسته نشدن مطبوعات و روزنامه های جبهه اصلاحات در شرایط نادیده گرفته شدن بخشی از سانسور رسمی و خودسانسوری تحمیلی، فعالیت آزادتر احزاب و گروه ها و حتی سخنرانی رهبران آنها در محیط های دانشگاهی و مجامع عمومی و صدور بیانیه های مختلف از سوی جمع های گوناگون است که تا چندی پیش حتی تصوری از این حد عقب نشینی جریان اقتدارگرا زیر فشار نیروهای اجتماعی نداشتند. همه این دستاوردها نتیجه حضور گسترده در صحنه و تاكید بر ضرورت آزادی انتخابات و پافشاری بر آن است.
چه كسی تصور می كرد كه به بركت اصلاحات و همت ملت آنانی كه نوشتن نامه 134 امضایی به حبس و زندان و ترورشان توسط باند سعید امامی می انجامید و یا نامه ها یی چون مهندس سحابی که پیامدش حبس بود و بازدداشت و شكنجه، اكنون آزادانه خط قرمزهای ممنوعه بیشتر ی را بشكنند. چه كسی تصور می كرد كه دانشجویانی كه زیر فشارها مجبور به كوتاه آمدن و یاحتی اعتراف نویسی و تن دادن به مصاحبه تلویزیونی بودند، اكنون آزادانه و بی ترس و محابا علم تحریم، برگزاری رفراندوم و سخنرانی ها افشاگرانه را بر دوش بگیرند. چه کسی تصور می کرد که به راحتی بتوان گفت حکم حکومتی را قبول نداریم و باید قانون اساسی به ویژه مواد خاص آن اصلاح شود.
البته نباید تصور كرد كه رقیب همواره در این جایگاه باقی خواهد ماند. مسلم بدانید كه چنین نخواهد بود و اگر باهوش و فراست و توان و یكپارچگی حالت حمله را ادامه ندهیم و جلوی تصرف تنها دستاورد باقی مانده و امتیاز پیروزی ساز، صندلی ریاست جمهوری را نگیریم، آنانی كه فریاد می زدند زبان از حلق روزنامه نگاران و دانشجویان بیرون خواهند كشید، آنانی كه به اصطلاح در انتظار با سنگ بر سر مار اصلاحات کوبیدن هستند، آنانی كه به رئیس جمهور نامه می نوشتند اگر دانشجویان را سركوب نكنید، آنان را زیر چكمه له خواهیم كرد بر ما حاكم خواهند شد.
در آن شرایط به مقطع پیش از دوم خرداد 76 و حتی بدتر از آن باز خواهیم گشت كه هر آنچه بود سانسور بود و اختناق در عرصه مطبوعات، هجوم بود و یورش به عرصه های سیاسی و فرهنگی.
زندان بود و بازداشت و برنامه هویت و اجرای پروژه سرنگونی اتوبوس نویسندگان به ته دره.
تورم بود و بدهی های ده های میلیارد دلاری به كشورهای خارجی و موشك های آمریکایی نشانه رفته به مراكز نظامی، امنیتی و اقتصادی و نفتی ایران.
باید در این روزها هوشیار باشیم. رقیب اصلاح طلبان اكنون از یك سو دلسردی و نا امیدی مردم است و از سوی دیگر رقیبان انتخاباتی، و ازجمله نامزدهای نظامی.
هدف و برنامه ما در شرایط كنونی تحمیل انتخابات آزاد به جریان اقتدارگرای از نفس افتاده و دچار تفرقه است. اگر به این هدف رسیدیم و نامزدهای اصلاح طلب از فیلتر شورای نگهبان ونظارت استصوابی عبور كردند آنگاه همان روز باید جشن پیروزی بگیریم و دیگر اصلاح طلبان را به یاری بطلبیم و این بار نه با «شعار» بلكه با «عمل» الگوی اصلاح طلبی، و «جبهه فراگیر مردمسالاری و حقوق بشر» را شكلی دهیم، و اگر اقتدارگرایان بر سر عقل نیامدند، صدای مردم را نشنیدند و اجازه انتخابات آزاد ندادند باید شعار عدم مشاركت در انتخابات را سر دهیم صف تحریم كنندگان انتخابات را محكم سازیم و تحریم فعال را پیشه خود سازیم و در روز انتخابات در خیابان ها باشیم، اما با برنامه مشخص.
* * *
متن سخنرانی عیسی سحرخیز در جمع دانشجویان شهرکرد

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به انتخابات