بازگشت به صفحه اول

 

 
 

ووستر: آمریکا بیشتر بر مسئله حقوق بشر در ایران تمرکز می کند

محمدرضا کاظمی
۱۳۹۰/۰۱/۲۱
رادیو فردا: هنری تی ووستر در اکتبر سال ۲۰۱۰ ميلادی مديريت دفتر امور ايران در وزارت خارجه آمريکا را بر عهده گرفت. اين دفتر در سال ۲۰۰۶ ميلادی تاسيس شد.

طبق گزارشی که چند سال پيش در روزنامه نيويورک تايمز منتشر شد، در اسناد داخلی وزارت امور خارجه آمريکا وظايف دفتر امور ايران بدين ترتيب تعريف شده است: «مقابله با تمام ابعاد تهديدهايی که از جانب ايران مطرح است» و هچنين «دراز کردن دست دوستی به سوی مردم ايران برای حمايت از خواست آنها برای دستيابی به آزادی و دمکراسی.»
هنری تی ووستر، مدير دفتر امور ايران وزارت خارجه آمريکا، در گفت و گو با راديو فردا به پرسش های مختلفی درباره سياست های ايالات متحده در قبال ايران پاسخ داده است.

شنيدم شما مدتی را در ايران گذرانده ايد؟

هری تی ووستر: بله همين طور است. من وقتی بچه بودم اين فرصت را پیدا کردم که به ايران بروم و در چند نوبت در آنجا زندگی کردم. بار اول را به خاطر ندارم چون از دو سالگی تا چهار سالگی در ايران بودم. بار دوم از هشت سالگی تا يازده سالگی و بار آخر زمانی که ۱۴ ساله بودم.

به خاطر پدر مادرتان به ايران رفتيد درست است؟

بله، درست است.

آيا آنها ديپلمات بودند؟

نه، پدر من مستشار نظامی بود و پدرو مادرم قبل از تولد من، اصلا در ايران با هم آشنا شدند و ازدواج کردند. بعدا که به آمريکا برگشتند من در آنجا متولد شدم و وقتی دو سالم بود با هم به ايران رفتيم.

آيا خاطراتی هم داريد از زمانی که در ايران بوديد؟

بله، خيلی زياد. تهران را به خوبی به خاطر دارم، صحنه های زيادی از آن زمان در ذهنم هست. يادم هست که به مدرسه می رفتم. تابستان می رفتيم شمال، کنار دريا. اغلب برای پيک نيک به کرج می رفتيم. برای اسکی می رفتيم کوه دماوند، البته من بلد نبودم وهمش می افتادم و البته از غذاها و خوردنی ها هم خاطراتی زيادی دارم.

آقای ووستر! باراک اوباما، رییس جمهور آمريکا، در پيام نوروزی خود به اعتراضات اخير در ايران و نقض حقوق بشر در اين کشور اشاره کرد و خطاب به جوانان ايرانی گفت من در اين «دوران تاريک» با شما هستم. منظور آقای اوباما از اين حرف چيست؟

پرزيدنت اوباما خيلی با علاقه و هيجان به جوانان ايرانی نگاه می کند. وقتی از «جوانان» صحبت می کنيم يکی منظور افرادی است که خب هم از نظر روحی و هم از نظر سنی جوان هستند ، يکی منظور کسانی است که برای آنها فردايی وجود دارد و منظور ديگر آقای اوباما از اين مفهوم اين است که اميد زيادی به فردا و آينده ايران دارد.
انتخاب گزارشگر ويژه باعث شده است که ايران در گروه حکومت هايی قرار بگيرد که مردم خودشان را به شدت سرکوب می کنند. هيچ کشوری دوست ندارد که در اين گروه جای بگيرد. بسيار غم انگيز است که مردم ايران بواسطه حکومت شان در اين شرايط قرار گرفته اند.
البته او با وضعيت جمعيتی ايران هم آشنا هست و می داند که بخش اعظم مردم ايران را جوانان تشکيل می دهند.

دولت آمريکا حاضر است چه اقدامات ملموسی را برای حمايت از جوانان ايرانی و جنبش دمکراتيک در اين کشور پيش بگيرد؟

سوال بسيار خوبی است. در حال حاضر ما با جامعه مدنی ايران همکاری می کنيم. مقام های آمريکايی از جمله وزير امور خارجه، اين موضوع را تاييد کرده اند. اين موضوع علنی و ثبت شده است. حدودا از سال ۲۰۰۴ تا به امروز ما تلاش کرديم از جامعه مدنی حمايت کنيم تا فعالان جامعه مدنی بتوانند صدای خودشان را به گوش همگان برسانند يا نماينده کسانی باشند که صدای شان به گوش کسی نمی رسد.

سعی کرديم برای افرادی همچون فعالان دمکراتيک و فعالان حقوق بشر که در زندان هستند يا کسانی که متاسفانه جان شان را از دست داده اند، فضای سياسی ايجاد کنيم تا پيام شان به گوش همه برسد.

همين اخيرا در کنگره آمريکا، از جفری فلتمن، معاون امور خاورميانه وزير خارجه، درباره جنبش سبز سوال شد و او گفت: دولت آمريکا از هيچ حزب و گروه سياسی در ايران حمايت مالی نمی کند بلکه از ارزش های دمکراتيک و حقوق بشر پشتيبانی می کند.

از آقای فلتمن درباره کمک مستقيم به جنبش سبز سوال شد و او پاسخ داد که جنبش سبز خودش اعلام کرده است که از دولت آمريکا کمکی نمی خواهد. چيزی که آقای فلتمن قصد داشت بيان کند اين بود که ما سعی نداريم کمکی را به کسی يا گروهی تحميل کنيم بلکه ما بر روی اصول و ارزش ها تمرکز می کنيم و تلاش می کنيم فضا ايجاد کنيم تا فعالان صدای خودشان را به گوش همه برسانند.

ولی وقتی تلاش های دولت آمريکا را برای توقف برنامه اتمی ايران با تلاش برای توقف نقض حقوق بشر در اين کشور می بينيم، متوجه می شويم که اين دو به هيچ وجه همسان نيستند!

ما خوشحاليم که چند هفته پيش در مقر سازمان در ژنو يک گزارشگر ويژه برای بررسی وضع حقوق بشر در ايران تعيين شد. شما از اين پس شاهد تمرکز بيشتر آمريکا بر روی موضوع حقوق بشر خواهيد بود.

ما هميشه به حقوق بشر توجه داشتيم و بر آن نظارت و از آن پشتيبانی کرديم ولی تمرکز ما بر آن زياد نبوده است اما از اين پس تمرکزی بيشتری بر حقوق بشر خواهيم داشت يا بهتر است بگوييم، برخورد آگاهانه تری نسبت به آن خواهيم داشت.

به هنگام تعيين گزارشگر ويژه سازمان ملل تلاش ديپلماتيک زيادی پشت صحنه صورت گرفت. ما می ديديم که ايران با انرژی خارق العاده ای تلاش می کرد تا مانع از تعيين اين گزارشگر شود ولی خوشبختانه جامعه جهانی به تعيين گزارشگر رای مثبت داد.

البته بايد در نظر داشت کشورهايی که در اين مورد رای دادند با محدوديت های ديپلماتيک هم روبرو هستند مثلا به خاطر روابط دو جانبه شان با ايران، ولی با وجود این حتی برخی از متحدان ايران علی رغم تلاش فراوان ايران تصميم درست را گرفتند و با انتخاب گزارشگر ويژه حقوق بشر موافقت کردند.

ولی آيا فکر می کنيد که تنها انتخاب يک گزارشگر کافی است؟

خوب وقتی می گوييد «کافی» بايد ديد از چه نظر...

آيا برای توقف نقض حقوق بشر در ايران کافی است؟

نه. اگر با اين دارو، بيماری نقض حقوق بشر درمان می شد، می گفتم کافی است. ولی اين طور نيست اما چيزی که اتفاق افتاده اين است که ما گامی به جلو برداشته ايم و اين يک دستاورد ديپلماتيک فوق العاده است، دستاوردی فوق العاده برای حقوق بشر در ايران است.

انتخاب گزارشگر ويژه باعث شده است که ايران در گروه حکومت هايی قرار بگيرد که مردم خودشان را به شدت سرکوب می کنند. هيچ کشوری دوست ندارد که در اين گروه جای بگيرد. بسيار غم انگيز است که مردم ايران بواسطه حکومت شان در اين شرايط قرار گرفته اند.

گام بعدی چيست؟ اگر دولت ايران با گزارشگر ويژه همکاری نکند چه اتفاقی می افتد؟

من فکر نمی کنم خيلی کسی باور داشته باشد که حکومت ايران درهای کشور را باز می کند، به گزارشگر ويژه خوش آمد می گوید و بازديد وی را از جاهايی مثل زندان اوين ميسر می کند. البته اميدوارم چنين اتفاقی بيافتد، ولی نشانه ها حکايت دارند که ايران چنين کاری انجام نمی دهد.

در هر صورت تصميم با ايران است و ما با دقت رفتار ايران را زير نظر داريم. اگر ايران با گزارشگر ويژه همکاری نکند، سازمان ملل گام های ديگری بر می دارد تا ايران را به خاطر رفتار خارج از استاندارهای جهانی معرفی کند.

برای من خيلی دشوار است تصور کنم که مردم ايران برای مدتی طولانی دست روی دست بگذارند و شاهد باشند که دولت شان عامدانه آنها را در جامعه جهانی منزوی کند، حال يا بواسطه سازش ناپذيری در سياست هسته ای يا سرکوب مردم خودش يا برخورد با گزارشگر ويژه.

اين رفتارها پيامدهای اساسی بدنبال دارند و دولت ايران را بيش از پيش منزوی می کنند. من فکر نمی کنم که اکثر مردم ايران بخواهند اين وضعيت پابرجا بماند.

آيا تلاش می شود برای اينکه ناقضان حقوق بشر در ايران در يک دادگاه بين المللی محاکمه شوند؟

اقداماتی در مورد ناقضان حقوق بشر انجام شده است، برخی از اين اقدامات زير چتر سازمان ملل انجام شده اند، برخی اقدامات ملی هستند، يعنی برخی کشورها خودشان ليستی از افراد ناقض حقوق بشر تهيه می کنند و تحريم هايی را در مورد آنها اعمال می کنند، مثلا ممنوعيت سفر به آن کشور يا ممنوعيت استفاده از سيستم مالی آن کشور.

اين کاری است که آمريکا انجام داده است، اتحاديه اروپا هم در اين مسير حرکت می کند و کشورهای مختلف، خارج از چارچوب اتحاديه اروپا يا سازمان ملل اقدامات ملی را در پيش گرفته اند. منطق حکم می کند که کشورها به اين سمت حرکت کنند.
برای من خيلی دشوار است تصور کنم که مردم ايران برای مدتی طولانی دست روی دست بگذارند و شاهد باشند که دولت شان عامدانه آنها را در جامعه جهانی منزوی کند، حال يا بواسطه سازش ناپذيری در سياست هسته ای يا سرکوب مردم خودش يا برخورد با گزارشگر ويژه. اين رفتارها پيامدهای اساسی بدنبال دارند و دولت ايران را بيش از پيش منزوی می کنند. من فکر نمی کنم که اکثر مردم ايران بخواهند اين وضعيت پابرجا بماند.

به تاريخ مدرن که نگاه کنيم می بينيم که عمر حکومت های مستبد و حکومت هايی که مردم خودشان را سرکوب می کنند، محدود است. در مورد اتحاد جماهير شوری اين زمان حدود ۷۰ سال بود. نمی دانم طول عمر حکومت ايران چقدر خواهد بود ولی عملکرد اين حکومت نشان می دهد که چه ماهيتی دارد و به چه ارزش هايی معتقد است.

در اينجا آن چيزی که تعيين کننده است، رفتار حکومت ايران با آمريکا يا ديگر کشورها نيست بلکه اعتبار و مشروعيت آن نزد مردم ايران است.

برخی آمريکا را به داشتن معيارهای دوگانه متهم می کنند و می گويند آمريکا در مورد کشوری مثل ليبی وارد جنگ می شود اما در مورد نقض حقوق بشر در کشورهای متحدش مثل عربستان و بحرين واکنش متناسب نشان نمی دهد. پاسخ شما به اين منتقدان چيست؟

آمريکا مدت طولانی است که نقش مدافع حقوق بشر را ايفا می کند و هيچ کشوری از ايالات متحده در اين زمينه پيشرو نيست. برخی از افرادی که می گويند در برخورد ما نقص هايی می بينند يا نقطه ضعف هايی در سياست ما وجود دارد، انگيزه خالصانه ای ندارند، ولی انتقاد برخی ديگر جدی و مشروع است.

ما ادعا نمی کنيم که هم در گذشته و هم در حال برخورد کاملا بی نقصی داشته ايم ولی با وجود این، آمريکا از نظر دفاع از حقوق بشر از تمام کشورهای جهان جلوتر است.

در مورد برنامه اتمی ايران: جامعه جهانی از جمله آمريکا سال هاست که موضع فعلی را دارند. آيا واقعا دولت ايالات متحده باور دارد که ايران حاضر است دست از فعاليت های هسته ايش بردارد؟

آمريکا همچنان سياست دو بعدی خودش را در قبال ايران دنبال می کند؛ از يک سو تلاش می کند که ايران را به پای ميز گفت و گو بياورد و از سوی ديگر گزينه فشار و تحريم ها را دنبال می کند.

ما در چارچوب گروه پنج به علاوه يک می کوشيم که ايران را به پای ميز مذاکره بياوريم تا برای بحران اتمی راه حلی پيدا کنيم.

در پاسخ به اين پرسش که آيا ما با اين خط مشی موفق خواهيم بود يا خير، بايد بگويم، ما بر اين باوريم که اين شيوه، بهترين شيوه است. ما بدنبال يک راه حل ديپلماتيک هستيم و تمام انرژی و منابع خودمان را بر همين موضوع متمرکز کرده ايم، حال اين راه حل با اهرم فشار حاصل شود و يا با همراهی خود ايران.

اما پرسش ديگری که در اينجا مطرح است اين است که چرا اصولا ايران از آمدن بر سر ميز مذاکره و دستيابی به يک راه حل هراس دارد؟ من حرف ها و مواضع ايران را شنيده ام و می دانم که حکومت ايران اين توهم را در ذهن دارد که غرب با مذاکره هسته ای می خواهد اسب تروايی وارد نظام جمهوری اسلامی کند و آن را تغيير دهد.

ولی من تاکيد می کنم که گروه پنج به علاوه يک با نظارت شورای امنيت اعلام کرده است که ما دنبال يک چيز مشخص هستيم و آن برنامه هسته ای ايران است. ما ممکن است نظر خاصی درباره حکومت ايران داشته باشيم و اين موضوع در مورد آمريکا روشن است که ما حامی اين حکومت نيستيم ولی آن چيزی که الان در مورد اين کشور مطرح است و بايد به آن پرداخته شود، شفافيت در برنامه هسته ای است.

آيا اين احتمال وجود دارد که آمريکا غنی سازی اورانيوم توسط ايران را بپذيرد؟

ما تا کنون موضع مان را روشن بيان کرديم و در آينده هم اين کار را انجام خواهيم داد. هميشه گفته ايم که تهران بايد به پای ميز مذاکره بيايد و نکات مبهم برنامه هسته ايش را روشن کند. اين کار بايد قبل از هرچيز انجام شود و تا انجام نشده نمی توان سراغ موضوع ديگری رفت. اينکه ايران بيايد و پيشنهادی را درباره تغيير در روند غنی سازی ارائه کند، منطقی نيست، ابتدا بايد نکات مبهم روشن شوند. دولت ايران اين نکات را می داند و روشن کردن آنها کار خارق العاده ای نيست. فقط به شفافيت و مسئوليت پذيری نياز است.

آمريکا در گذشته بارها در ارتباط با برنامه اتمی ايران از احتمال استفاده از گزينه نظامی سخن گفته است. آيا اين گزينه همچنان مطرح است؟

من با عبارت مطرح بودن و مطرح نبودن مشکل دارم. طبق قانون اساسی ايالات متحده گزينه نظامی هميشه برای رئيس قوه مجريه که همان رئيس جمهور است وجود دارد. پس هيچ گاه اين گزينه از بين نمی رود. پس در پاسخ به اين پرسش که آيا گزينه استفاده از قدرت نظامی در قبال ايران وجود دارد، بايد بگويم، بله. ما اعلام کرده ايم که نمی پذيريم که ايران به توانايی ساخت بمب اتمی دست پيدا کند.

آيا مشخص است آمريکا چه زمانی از گزينه نظامی استفاده خواهد کرد؟

يک معيار وجود دارد و اگر به اين معيار توجه کنيم موضوع روشن می شود. معياری که برای آمريکا وجود دارد اين است که رژيم ايران با توانايی ساخت سلاح اتمی قابل پذيرش نيست. فکر می کنم که محدود کردن اين موضوع به تاريخ و زمان گمراه کننده است.

----

کمپین کارت پستال آداپ و عفو بین الملل نروژ برای سعید متین پور

دوشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۰

کمپین کارت پستال آداپ و سازمان عفو بین الملل برای آزادی سعید متین پور فعال حقوق بشر آذربایجانی روز شنبه ۲۰ فروردين ۱٣۹۰ (۹ آوريل ۲۰۱۱)در شهر برگن نروژ برگزار شد.

در این کمپین امضا که روز ۹ آوریل توسط اعضای آداپ و عفو بین الملل در میدان تورگال منینگن شهر برگن نروژ برگزار شده بود صدها شهروند نروژی ضمن امضای طومار و ارسال کارت پستالهایی٬ سال نو را به سعید متین پور تبریک گفتند و از مقامات ایرانی خواستند سعید متین پور را که از نظر آنها زندانی عقیده و وجدان است آزاد کند.

دکتر سیمین صبری از برگزار کنندگان این کمپین در شهر برگن نروژ می گوید :"مراسم شهر برگن از سوی شهروندان نروژی مورد استقبال فراوان قرار گرفت و ما امیدواریم نظیر این مراسم را در اسلو نیز داشته باشیم. همچنین ما در صددیم کمپین امضایی را که در این مراسم با همکاری عفو بین الملل نروژ آغاز کرده ایم را گسترش دهیم "

برگزار کنندگان مراسم همچنین اطلاعاتی راجع به موقعیت جغرافیایی آذربایجان و مسئله تبعیض و نژادپرستی بر علیه آذربایجانیها در ایران و وضعیت وخیم سعید متین پور زندانی سیاسی آذربایجانی به شهروندان نروژی ارائه کردند.

سعید متین پور فعال حقوق بشر و روزنامه نگار آذربایجانی است که به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده است و علیرغم وضعیت وخیم جسمی نزدیک به دو سال است بدون هیچگونه مرخصی در زندان اوین به سر می برد.

سازمانهای بین المللی حقوق بشر از جمله سازمان عفو بین الملل،گزارشگران بدون مرز، انجمن جهانی قلم و فرانت لاین اعلام کرده اند که سعید متین پور زندانی عقیده و وجدان است و خواهان آزادی بی قید و شرط وی شده اند.

----

بیانیه کمپین بین‌المللی حقوق بشر: «شرایط اسف‌بار» زندان وکیل‌آباد

09.04.2011

دویچه وله: کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران در بیانیه‌ای شرایط زندان وکیل‌آباد مشهد را «غیر انسانی» خواند و قوه‌ قضائیه ‌ایران را متهم کرد که «به رغم نگرانی‌های بین‌المللی هیچ اقدامی در جهت تصحیح شرایط این زندان نکرده است».

در بیانیه‌ای که روز جمعه (۲۰ فروردین، ۸ آوریل) از سوی کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران منتشر شد از رئیس قوه‌ی قضائیه‌ی ایران خواسته شده تا «اعدام‌های دسته‌جمعی مخفیانه» را متوقف کرده و «شرایط اسف‌بار زندان وکیل آباد» را تصحیح کند.

در این بیانیه به نامه‌ی هاشم خواستار، زندانی‌ عقیدتی، به رئيس قوه‌ی قضائیه اشاره شده که در آن زندان وکیل آباد مشهد به «اردوگاه‌های مرگ هیتلر» تشبیه شده است.

هاشم خواستار، نماینده‌ی معلمان در «کانون صنفی فرهنگیان خراسان»، در نامه به صادق آملی لاریجانی به «اعدام ۶۳ زندانی در این زندان در ۱۹ مرداد ۸۹» اشاره کرده و افزوده است که «مقامات ایرانی در برابر خبرهای مربوط به انجام اعدام در زندان وکیل‌آباد مشهد سکوت کرده‌اند».

کمپین بین‌المللی حقوق بشر با اشاره به گزارشی که در ۱۴ مارس توسط دبیر کل سازمان ملل در جریان اجلاس شورای حقوق بشر این سازمان مطرح شد می‌نویسد، «مقام‌های قوه‌ی قضائیه‌ی ایران در پاسخ به سئوال کارمندان کمیسیاریای عالی حقوق بشر انجام ۶۰ اعدام مخفی در این زندان را مورد تأیید قرار دادند».

کمپین همچنین با اشاره به «گزارش‌های موثقی که دریافت کرده» تعداد واقعی ‌اعدام‌ها را «بسیار بیشتر» اعلام کرده و می‌نویسد، «در سال ۲۰۱۰ میلادی حداقل ۳۰۰ زندانی به صورت مخفیانه در زندان وکیل‌آباد مشهد اعدام شدند».

کمپین در ادامه با اشاره به «نگرانی‌های بین‌المللی که منجر به گزارش دبیرکل

سازمان ملل متحد در تاریخ ۲۳ اسفند ۸۹» شد می‌‌نویسد، به‌رغم این نگرانی‌ها قوه‌ی قضائیه‌ی ایران «هیچ اقدامی در جهت تصحیح شرایط اسف‌بار زندان وکیل‌‌آباد» نکرده است.

بنا بر نامه‌ی هاشم خواستار که در حال حاضر در زندان وکیل‌‌آباد مشهد زندانی است، این زندان که «برای ۲۵۰۰ زندانی ساخته شد» در حال حاضر «به گفته‌ی خود مسئولین، حدود ۱۳ هزار زندانی دارد و امسال نیز ۴۵۰۰ زندانی به آمار اضافه شده است»

«زندانی که حتی جلوی توالت و روی پله‌ها هم می‌خوابند»

در این نامه نوشته شده است، در این زندان که «مملو از شپش و سایر حشرات موذی» است و در برخی از بندها حتی «جلوی توالت و روی پله‌ها» هم می‌خوابند، «هر زندانی فقط به نیم متر مربع فضا دسترسی دارد که یک هفتم فضایی است که صلیب سرخ جهانی اعلام کرده است».

طبق قوانین حداقلی سازمان ملل متحد برای نگهداری زندانیان، هر زندانی باید در سلول خودش بخوابد. به نوشته‌ی کمپین بین‌المللی حقوق بشر، فضایی که کمیته‌ی بین‌المللی صلیب سرخ برای نگهداری هر زندانی توصیه کرده است حداقل ۳ و ۴‌دهم مترمربع است.

هاشم خواستار محمد جواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوق بشر قوه‌ی قضائیه، را «آدم بسیار شجاعی‌» می‌نامد، چون «در سازمان ملل از رعایت حقوق بشر در ایران از جمله زندان‌ها دفاع می‌کند».

شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد که مقر آن در ژنو است در روز پنج‌شنبه (۲۴ مارس/ ۴ فروردین) پیش‌نویس قطعنامه‌ تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران را به تصویب رساند.

هادی قائمی، سخنگوی کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، زندان وکیل‌آباد مشهد را «جهنمی» می‌نامد که در آن «زندانیان با ازدحام بیش از حد، تحقیر، اعدام‌های گروهی و مخفیانه و خطرات بهداشتی» روبرو هستند.

وی از گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل متحد و کمیسار عالی حقوق بشر خواسته است تا رسیدگی به «شرایط وکیل‌آباد و سایر زندان‌ها را در برنامه‌ی کار خود» قرار دهند.

----

سخنگوی جامعه جهانی بهائی: وادار کردن شهروندان بهائی به خروج از ایران

فرشته قاضی

دوشنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۰

روز: فرهاد ثابتان، سخنگوی جامعه جهانی بهایی در مصاحبه با "روز" میگوید که فشارها بر شهروندان بهائی در ایران افزایش یافته و حکومت درصدد است با افزایش این فشارها، شهروندان بهائی ایرانی را وادار به خروج از کشور کند. تخریب منازل و قبرستان های بهائی، جلوگیری از ادامه تحصیل و اخراج دانشجویان بهائی از دانشگاهها، بازداشت های گسترده شهروندان بهائی و جلوگیری از کسب و کار آنها در ایران از مواردی است که به گفته آقای ثابتان و براساس گزارش های رسانه ها و فعالان حقوق بشرطی سالیان گذشته همواره از سوی حکومت در قبال شهروندان بهائی اعمال شده است. هفته گذشته نیز اعلام شد حکم 7 تن از سران بهائی که در دادگاه تجدید نظر از 20 سال به دهسال کاهش یافته بود از سوی دادستان کل کشور، برخلاف شریعت تشخیص داده شده و افزایش یافته است.

 

فریبا کمال آبادی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم و مهوش ثابت، 7 تن از سران بهائی هستند که با عنوان "گروه یاران" سرپرستی جامعه بهائی در ایران را برعهده داشتند. مهوش ثابت از اسفند 86 و 6 نفر دیگر از اردیبهشت 87 در بازداشت هستند و حکومت دلیل بازداشت آنها را مسائل امنیتی عنوان کرده و آنها را به جاسوسی برای اسرائیل، توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام متهم کرده است اما جامعه بهائی همواره این مساله را رد کرده و این اتهامات را بی اساس میخواند.

 

دادگاه تجدید نظر خلاف شریعت حکم داد افزایش حکم دادگاه تجدید نظر از سوی دادستان از ده سال به 20 سال موضوعی است که آقای ثابتان به "روز" توضیح می دهد: این مساله به صورت شفاهی به زندانیان بهائی ابلاغ شده و به صورت کتبی تاکنون ابلاغی صورت نگرفته است و دقیقا ما جزئیات این حکم را نمی دانیم که تحت چه شرایطی و روی چه اصلی صورت گرفته است و به نظر می رسد می خواهند هر چه بیشتر آنها را تحت فشار قرار دهند. او می افزاید: دادستان کل کشور گفته است که حکم دادگاه تجدید نظر مخالف شریعت بوده.

 

یعنی موازین قانونی و استینافی که داده شده، تحت تاثیر برداشت شخصی دادستان از شریعت قرار گرفته و ما به شدت از این مساله نگران هستیم. افزایش حکم محکومیت 7 تن از سران بهائی به 20 سال تاکنون به وکلای آنها ابلاغ نشده. آقای ثابتان می گوید: براساس قانون باید به صورت کتبی کم را به وکلا ابلاغ کنند اما تاکنون این امر صورت نگرفته و مشخص هم نیست آیا اینکار را خواهند کرد یا نه. وقتی حکم را کتبی ابلاغ می کنند می توانیم تجزیه و تحلیل کنیم که آیا با قوانین ایران همخوانی دارد و برچه اساسی این امر صورت گرفته. اما همین عدم ابلاغ کتبی حکم نشان می دهد که این 7 نفر بی گناه هستند وگرنه چه دلیلی دارد که این کار را نکنند؟ اعضای "گروه یاران" در زندان رجایی شهر به سر می برند؛ از سخنگوی جامعه بهائی درباره شرایط و وضعیت آنها می پرسم.

 

می گوید: ما نمی توانیم با آنها به طور مستقیم صحبت کنیم و چنین امکانی وجود ندارد لذا نمی توانیم وضعیت آنها را بدانیم آنچه از خانواده و فامیل هایشان می شنویم این است که به طور نسبی حالشان خوب است؛ اما میدانید که زندان رجایی شهر از مخوف ترین زندان های ایران است که اشرار، جانیان خطرناک و زندانیانی با جرم ها و محکومیت های سنگین در آنجا به سر می برند و زندانیان سیاسی و وجدان چه بهائی و چه غیر بهائی با این افراد متاسفانه مخلوط هستند و این نیز باعث نگرانی است. آقای ثابتان می گوید که این 7 نفر با تلفن با خانواده ها و بستگان خود در ارتباط هستند اما ملاقات های آنها غیر متناوب و به صورت کابینی است و هر موقع مسئولین اراده می کنند اجازه این ملاقات ها را می دهند و هر موقع نخواهند نمی دهند. به گفته او، این زندانیان از حداقل حقوق قانونی خود نیز بهره مند نیستند و برخی از آنها از بیماری هایی رنج می برند که نگرانی ها را نسبت به وضعیت آنها افزایش داده است.

 

اما جامعه جهانی بهائی در قبال این رفتار چه خواهد کرد؟ آیا این جامعه راهکارهایی برای برخورد و یا تعدیل احکام صادر شده دارد و اصلا می تواند در این زمینه تاثیر گذار باشد؟ سخنگوی جامعه جهانی بهائی در این زمینه می گوید: جامعه جهانی بهائی در کشورهای مختلف با مقامات کشورها تماس گرفته و اکنون بسیاری از کشورها و همچنین سازمان های حقوق بشری این امر را محکوم کرده اند. خانم کاترین اشتون موضع گرفته و رئیس پارلمان اروپا و خیلی از شخصیت هایی که در جامعه بین الملل فعال هستند صدای خودشان را بلند کرده اند. او می افزاید: در اصل جامعه جهانی بهائی فعالیت های خود را از این طریق ادامه خواهد داد تا شاید فشارهای بین المللی بتواند تاثیر گذار باشد تا حکومت ایران وقتی زندانیان سیاسی و وجدان اعم از بهائی و غیر بهائی را محکوم می کند حداقل در چارچوب قوانین صورت گیرد و اجازه دهد دیده بان های خارجی به ایران سفر کرده و این روند را از نزدیک ببینند. هرچند که ما معتقدیم بازداشت و محکوم کردن این افراد کاملا بدون اساس و دلیل است اما حداقل درخواست ما این است که در چارچوب قوانین رفتار شود.

 

80 بهائی در زندان تنها این 7 نفر نیستند که از شهروندان بهائی در زندان به سر می برند. به گفته آقای ثابتان، بیش از 80 نفر از شهروندان بهائی اکنون در زندان هستند. او توضیح می دهد: برخلاف ادعاهای حکومت، هیچ یک از شهروندان بهائی به دلایل امنیتی بازداشت نشده اند و صد در صد بازداشت آنها به خاطر عقیده آنها یعنی بهائی بودنشان است و تاکنون حکومت برای هیچ یک از بازداشت شده ها در پشت دربهای بسته دادگاهها نتوانسته هیچ مدرکی ارائه دهد. آقای ثابتان می افزاید: بازداشت شهروندان بهائی همچنان ادامه دارد بخصوص در سمنان، سنگ سر، کرمان و اصفهان و بهائیانی که تجارت می کنند و مغازه و کسب و کاری دارند به صورت غیر مترقبه بازداشت می شوند و یا در بازداشت می مانند و یا با قرار وثیقه تا زمان تشکیل دادگاه آزاد می شوند و اکنون تعداد به چند صد نفر رسیده که یا در زندان محکومیت خود را می گذرانند، یا در بازداشت هستند و هنوز حکمی برای آنها صادر نشده و یا با قرار وثیقه آزاد شده اند و در انتظار برگزاری دادگاه وصدور حکم هستند. بیرون راندن بهائیان از کشور اما برخورد با شهروندان بهائی تنها در بازداشت و زندان خلاصه نمی شود.

 

سخنگوی جامعه جهانی بهائی توضیح می دهد: کسب و کار شهروندان بهائی را پلمپ می کنند. دانشجویان بهایی به هیچ عنوان حق ورود به دانشگاهها را ندارند و بعد از ورود به دانشگاهها اگر مشخص شود که بهائی هستند اخراج می شوند. صددرصد یک سیستم از قبل طراحی شده و سیستماتیک وجود دارد که در تمام ابعاد زندگی شهروندان بهائی فشار می آورد حق تحصیل ندارند، حق کسب و کار ندارند، حتی حق کفن و دفن را نیز از بهائیان گرفته اند. به طوریکه در مشهد یک خانم بهائی فوت کرده و یک ماه است جواز کفن و دفن نمیدهند چون قبرستان بهائی ها را تخریب کرده اند و اجازه نمی دهند او را در قبرستان دیگری دفن کنند چون حکومت بهائیان را کافر می داند و اجازه دفن آنها در قبرستان های مسلمانان را نمی دهد. به خروج شهروندان بهائی از ایران اشاره می کنم و می پرسم آیا این همان هدفی نیست که حکومت دنبال میکند؟ آقای ثابتان پاسخ می دهد: دقیقا همین طور است وقتی حداقل ها را برای یک زندگی از فردی می گیرند و فشارهای روحی می آورند و از نظر اقتصادی نیز تحت فشار قرار میدهند فرد ناچار از خروج از کشور می شود.

 

با همه این فشارها میخواهند شهروندان بهائی را از کشورشان برانند. متاسفانه روند حکومت این است که یا باید همه مسلمان باشند آن هم از نوع شیعه خاصی که معتقد به ولایت فقیه باشد یا نباید زندگی کند می بینیم که حتی نسبت به مسیحیان و دراویش هم این فشارها وجود دارد و حکومت هر ایده و دیدگاهی غیر از ایده و دیدگاه رسمی خود را بر نمی تابد. جمهوری اسلامی آئین بهائیت را که در قرن نوزدهم میلادی به وجود آمده و بیش از 7 میلیون پیرو دارد "فرقه ضاله" میداند و بر این اساس پیروان این آئین را از حقوق شهروندی خود محروم میکند. آنچه که آقای ثابتان به عنوان یک سیستم از قبل طراحی شده و سیستماتیک برای برخورد با شهروندان بهائی از آن سخن می گوید در برخی نامه های مسولین جمهوری اسلامی به چشم می خورد. 7 آبان ماه 84، سردار فیروز آبادی به عنوان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، در نامه ای خطاب به وزارت اطلاعات، بسیج، نیروی انتظامی، سپاه و فرمانده ارتش از آئین بهائیت با عنوان "فرقه ضاله" نام برده و دستور داده است که گزارش کاملی از "کلیه فعالیت های این فرقه ها اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جهت شناسایی کلیه افراد این فرقه های ضاله" به صورت محرمانه جمع آوری شود.

 

رونوشت این نامه که مهر "خیلی محرمانه" بر بالای آن به چشم می خورد به رئیس وقت قوه قضائیه و رئیس دفتر رهبری، فرستاده شده است. این امر در نامه محرمانه سید محمد رضا هاشمی گلپایگانی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی به رئیس دفتر رهبری در 6 اسفند کاملا مشهود است چنانچه او در این نامه به جلسه ای با حضور رهبر جمهوری اسلامی اشاره کرده و به عنوان نتیجه و تصمیم این جلسه نوشته است که " برخورد نظام با آنان (بهائیان) باید طوری باشد که راه ترقی و توسعه آنان مسدود شود.

 

شماره: ١٣٢٧/

 

بسمه تعالی

تاریخ: ٦/١٣/٦٩

 

آرم شورایعالی پیوست: ندارد شورایعالی انقلاب فرهنگی انقلاب فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی محرمانه حضرت حجت الاسلام جناب آقای محمدی گلپایگانی ریاست محترم دفتر مقام معظم رهبری سلام علیکم بعد از تحیات , عطف برنامه شماره ٧٨٣/١ س مورخ ١٠دی٦٩ دائر بر ابلاغ اوامر مقام معظم رهبری به ریاست محترم جمهوری در رابطه با مسائل بهائیان به استحضار میرساند حسب ارجاع ریاست محترم جمهوری و رئیس شورایعالی انقلاب فرهنگی موضوع جهت طرح و بررسی در دستور جلسه `١٢٨ مورخ ١٦بهمن٦٩ و ١١٩ مورخ، ٢بهمن٦٩ شورایعالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت و در تعقیب مذاکرات و مراتبی که در جلسه ١١٢ مورخ ٢مرداد٦٦ شورایعالی انقلاب فرهنگی به ریاست مقام معظم رهبری ( رئیس و عضو شورایعالی) در این خصوص بعمل امده بود، نظرات و اوامر اخیر مقام معظم رهبری در رابطه با مسائل بهائیان به اطلاع شورایعالی رسید و با عنایت به مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مسائل شرعی و قانونی و سیاستهای عمومی کشور مورد مذاکره و مدافه و اعلام نظر واقع گردید و در راستای تعیین و پیشنهاد سیاست صحیح و معقول در برخورد با مسائل مذکور و با عطف توجه خاص به اوامر مقام عظیم الشان رهبری جمهوری اسلامی ایران دائر بر آنکه " در این رابطه سیاست گذاری درستی بشود تا همه بفهمند چه کار باید بشود یا نشود" ماحصل مذاکرات و پیشنهادات بشرح زیر جمع بندی گردید و ریاست محترم جمهوری و رئیس شورایعامی انقلاب فرهنگی ضمن مناسب دانستن نتیجه مذاکرات و پیشنهادات مقرر فرمودند مراتب به استحضار مقام معظم رهبری رسانده شود تا ضمن ارشادات لازم بهر ترتیب که صلاحدید میفرمایند عمل شود. جمع بندی نتایج مذاکرات و پئشنهادات الف: جایگاه کلی بها ئیان در نظام مملکتی 1. بدون جهت آنان از مملکت اخراج نمی شوند 2. بی دلیل آنان دستگیر، زندانی و یا مجازات نمی شوند 3. بر خورد نظام با آنان باید طوری باشد که راه ترقی و توسعهء آنان مسدود شود. ب- جایگاه فرهنگی 1. در مدارس چنانچه اظهار نکردند بهائی اند ثبت نام شوند 2. حتی المقدور در مدارسی که کادر قوی و مسلط بر مسائل عقیدتی دارند ثبت نام شوند 3. در دانشگاهها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز شد بهائی اند از دانشگاه محروم شوند 4. فعالیت سیاسی ( جاسوسی ) آنها با وضع قوانین و مقررات دولتی پاسخ داده شده و فعالیتهای اعتقادی و تبلیغی را با فعالیتهای دینی، تبلیغی و فرهنگی پاسخ داد. 5. موسسات تبلیعی ( مانند سازمان تبلیغات اسلامی ) شعبه ای مستقل برای مقابله با فعالیتهای اعتقادی و تبلیغی بهائیت تأسیس نمایند. 6. جهت مقابله و از بین بردن ریشه های فرهنگی آنان در خارج از کشور پیشنهاد و طرح تهیه شود. ج: جایگاه حقوقی و اجتماعی 1. در اختیار گذاردن وسایل معاش در حد متعارف که در اختیار همه آحاد ملت قرار داده می شود. 2. امکانات جهت زندگی معمولی و حقوق عمومی مانند سایر شهروندان ایرانی از قبیل دفترچه بسیج، گذرنامه، جواز دفن، اجازه کار و امثال اینها تا جائی که تشویق به بهائیت نشوند. 3. در صورت ابراز بهائی بودن اجازه استخدام ندارند. 4. پستهای موثر ( مانند معلمی و...) به آنان داده نشود.

 

با آرزوی توفیقات الهی دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی دکتر سید محمد رضا هاشمی گلپایگانی امضاء بسمه تعالی مصوبه شورایعالی محترم کافی بنظر می رسد از توجه و اهتمام آقایان متشکرم

 

امضاء سید علی خامنه ای

در این نامه در خصوص جایگاه فرهنگی بهائیان آمده است: در مدارس چنانچه اظهار نکردند بهائی اند ثبت نام شوند. حتی المقدور در مدارسی که کادر قوی و مسلط بر مسائل عقیدتی دارند ثبت نام شوند و در دانشگاهها چه در ورود و چه در حین تحصیل چنانچه احراز شد بهائی اند از دانشگاه محروم شوند. در خصوص جایگاه حقوقی و اجتماعی نیز تصریح شده است که "در صورت ابراز بهائی بودن اجازه استخدام ندارند".

 

 

 

 
 

بازگشت به صفحه اول/A>

مطالب مشابه 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران