حکم اعدام سعید ملک‌پور به اتهام «افساد فی الارض» تایید شد

۱۳۹۰/۱۱/۰۹

خبرگزاری‌ های ایران روز یکشنبه به طور رسمی از تایید حکم اعدام سعید‌ ملک‌پور از سوی دیوان عالی کشور خبر دادند.

به گزارش خبرگزاری نیمه رسمی فارس، پرونده سعید ملک‌پور «پس از رفع نواقص، مجددا در دیوان عالی کشور رسیدگی» و حکم اعدام وی بار دیگر از سوی این دیوان تایید شده است.

قویه قضائیه سعید ملک پور را به «راه‌اندازی سایت‌های پورنوگرافی» و  «افساد فی‌الارض» متهم کرده است.

خبرگزاری فارس در حالی از رفع نواقص پرونده آقای ملک‌پور سخن به میان آورده است که خواهر آقای ملک‌پور ۲۸ دی‌ماه در گفت‌و‌گو با رادیو فردا، ضمن اعلام تایید شفاهی حکم اعدام سعید ملک‌پور تاکید کرده بود که نواقص این پرونده برطرف نشده است.

مریم ملک‌پور به رادیو فردا گفته بود که دیوان عالی کشور پیشتر پرونده را برای برطرف شدن برخی نواقص پس فرستاده بود، اما به گفته وی این پرونده بدون هیچ‌گونه تغییر و به همان شکل قبلی به دیوان بازگردانده شده و دیوان نیز بر اساس همین پرونده، حکم اعدام سعید ملک‌پور را تعیین کرده است.

خبرگزاری مهر نیز در گزارشی از تایید حکم اعدام این متهم در دیوان عالی خبر داده و نوشته است: «پس از گذشت هزار روز از آغاز بررسی پرونده سعيد ملک پور (مدير سايت غيراخلاقی آويزون) و يک بار لغو حکم اعدام وی، در نهايت ديوانعالی با تایيد رد نواقص پرونده حکم اعدام او را صادر کرد.»

آقای ملک‌پور که از سال ۲۰۰۴ به کانادا رفته و دارای اقامت این کشور است، پس از بازگشت به ایران برای دیدار از پدر بیمار خود، در سال ۲۰۰۸ بازداشت شد.

وی که از سه سال پیش در زندان به سر می‌برد، از سوی دستگاه قضایی ایران متهم به «افساد فی‌الارض» است، اتهامی که به گفته خانواده وی و سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشری، مربوط به استفاده سایت‌های پورنوگرافی از برنامه ابداعی آقای ملک‌پور برای انتشار عکس در اینترنت بوده است.

وکلا و خانواده آقای ملک‌پور بارها تاکید کرده‌اند که سعید ملک‌پور تنها مبدع این نرم‌افزار بوده و اطلاعی از محل استفاده آن نداشته است.

صدور حکم اعدام برای سعید ملک‌پور واکنش‌های مختلفی را در جهان به همراه داشته است.

روز ۲۹ دی‌ماه سازمان عفو بین‌الملل با صدور بیانیه‌ای ضمن ابراز نگرانی از اعدام قریب الوقوع سعید ملک‌پور، خواستار لغو این حکم شد.

همچنین دولت کانادا تاکنون چندین بار صدور حکم اعدام برای سعید ملک‌پور را محکوم کرده و خواستار آزادی وی شده است.

در همین خصوص وبسایت خبری جرس، نزدیک به اصلاح‌طلبان نیز هشتم بهمن‌ماه با انتشار تصاویری از برگزاری تجمعی در تورنتو در حمایت از سعید ملک پور خبر داده و تاکید کرده است که هفته گذشته نیز تجمعات دیگری در مونترال کانادا برگزار شده است.

----

دستگیری‌ها و احکام اعدام وحشت‌پراکنی هدفمند است

بیانیه بیش از ۳۹۰ نفر: دستگیری روزنامه‌نگاران، پژوهشگران اجتماعی، فعالان کارگری و کوشندگان سیاسی منتقد نشانگر تداوم و گسترش نقض سازمان یافته و مستمر موازین حقوق بشری توسط دست اندرکاران حکومت است. اما خطر اجرای حکم اعدام قریب‌الوقوع سعید ملک پور، وحید اصغری، جواد لاری، عبدالرضا قنبری، زانیار و لقمان مرادی، همچنین صدور حکم اعدام برای امیر میرزا حکمتی تبعه ایرانی-آمریکایی بسیار نگران کننده است.

بیانیه بیش از ۳۹۰ نفر از فعالان حقوق بشری ، مدنی و سیاسی
دستگیری‌ها و احکام اعدام وحشت‌پراکنی هدفمند حکومت است

در روز های اخیر جو اختناق و گسترش فضای پلیسی شدت یافته است. نهادهای اطلاعاتی و قضایی بدون ارائه دلیل و رعایت اصول دادرسی منصفانه خانم ها پرستو دو کوهکی و مرضیه رسولی و آقایان سعید مدنی، سهام الدین بورقانی، علی پاکباز، ابراهیم رشیدی، افشین شهبازی ،علی حامد، ایمان و یونس زارعیون، شهرام راد مهر ، احسان هوشمند، آرش صادقی ، محمد جراحی، شاهرخ زمانی، شیث زمانی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح‌نیا، آرش صادقی و علی نجاتی را بازداشت کرده اند.

دستگیری روزنامه نگاران، پژوهشگران اجتماعی، فعالان کارگری و کوشندگان سیاسی منتقد نشانگر تداوم و گسترش نقض سازمان یافته و مستمر موازین حقوق بشری توسط دست اندرکاران حکومت است.

اما خطر اجرای حکم اعدام قریب الوقوع سعید ملک پور، وحید اصغری، جواد لاری، عبدالرضا قنبری ، زانیار و لقمان مرادی بسیار نگران کننده است. همچنین صدور حکم اعدام برای امیر میرزا حکمتی تبعه ایرانی-آمریکایی متهم به جاسوسی نیز با توجه به شرایط خاص سیاسی کشور بر نگرانی ها می افزاید.

حکم اعدام سعید ملک پور دانش آموخته دانشگاه صنعتی شریف و متخصص فضای سایبر توسط دیوان عالی کشور با ایراداتی مواجه شد اما در نهایت در دی ماه ۱۳۹۰ مورد تایید دیوان قرار گرفت و قطعیت یافت. همسر آقای ملک پور توضیح می دهد که وی فقط برنامه ای کامپیوتری را به دلیل تخصصش طراحی کرده بوده که بدون اطلاع وی مورد استفاده برخی سایت های پورنوگرافی قرار گرفته است. سعید ملک پور در اسفند ماه سال ۱۳۸۸در نامه‌ای تکان دهنده شرح داد که بدون مشاهده حکم و کارت شناسایی در میدان ونک به زور بازداشت شده و بعد از آن بلافاصله مورد شکنجه و آزار جسمی قرار گرفته است. او پس از ۳۲۰ روز در حبس انفرادی، بدون ملاقات و بدون دسترسی به کتاب و روزنامه سرانجام فریب بازجویان را خورد و تن به مصاحبه تلویزیونی داد. بازجویان به وی وعده آزادی داده بودند و همچنین مدعی شده بودند که این اعترافات را برای دریافت پروژه دولتی گرداب می خواهند؛ پروژه ای که علی رغم ادعای ظاهری مبارزه با فساد اخلاقی ماموریت اصلی اش مقابله سایبری با مخالفان حکومت و نیرو های مستقل است.

وحید اصغری فعال سایبری و فارغ التحصیل از دانشگاه هند است. وی هنگام ورود به کشور به اتهام حمل مواد مخدر بازداشت شد. آقای اصغری در فرازی از نامه اش به رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران می گوید: "چشم بند و دست بند مرا شدیدا به چوب بسته و به ـ حالت ـ کاسه سر به سمت پائین آویزان کردند، با طناب و دستبند، شلاق و سیلی می زدند. با ضربه زدن به شکم و پهلو با پنجه بوکس و گذاشتن چاقو زیر گلویم و روی رگ دستم و تهدید به قتل و تجاوز جنسی چند نفره به من به زور هر چه می خواستند را تلقین می کردند و با وعده و اجبار از من اعتراف غیر واقعی و کذب و امضا و اثر انگشت و نوار مصاحبه ی ویدئویی جعلی بارها گرفتند. در حالی که من فقط متهم بودم."

جواد لاری از فعالان کارگری است که سه سال را در دهه شصت به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق در زندان گذرانده است. وی پس از اعتراضات در انتخابات ۱۳۸۸ زندانی شد. اگرچه شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور حکم اعدام صادره توسط شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران را ارجاع داده بود اما مجددا قاضی صلواتی رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران وی را به اعدام محکوم کرد. جواد لاری از بیماری قلبی رنج می برد. وکیل او و خانواده اش می گویند او هیچ اقدامی انجام نداده است که عنوان محاربه بر آن صدق کند.

آقای قنبری معلم در شهر پاکدشت ورامین بوده است . وی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام محاربه از طریق ارتباط با گروه‌های معاند ،داشتن ایمیل‌های مشکوک و ارتباط با یکی از رسانه‌های تلویزیونی خارج از کشور به اعدام محکوم شد. او همچنین به دلیل ارتباط تلفنی با سازمان مجاهدین خلق چند ماه در سال ۱۳۸۵ در زندان بسر برده است.

نزدیکان به وی ، او را قربانی سناریو سازی امنیتی حکومت می دانند. حتی اگر ادعا های حکومت در خصوص وی صادق باشد باز حکم اعدام تناسب با عمل وی ندارد.

زانیار مرادی و لقمان مرادی دو شهروند کرد اهل مریوان هستند که در دی ماه ۸۹، به حکم قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، با اتهام عضویت در حزب “کومله” و دست داشتن در قتل پسر امام جمعه مریوان به اعدام در ملا عام محکوم شدند. این دو زندانی طی نامه ای که منتشر شد اعلام کردند زیر شکنجه و تهدید به تجاوز جنسی مجبور به پذیرفتن قتل شده اند.

از آنجایی که دادگاه های برگزار شده بی اعتنا به رعایت اصول دادرسی منصفانه و عادلانه بوده است و متهمان از حق استفاده از حقوق خود به صورت موثر برخوردار نبوده اند و نهادهای ناظر مستقل نیز در جریان نحوه رسیدگی قضایی آنها قرار نداشته اند، لذا احکام صادر شده برای آنان اعتبار ندارد. فقدان استقلال و بی طرفی قوه قضائیه و سابقه منفی جمهوری اسلامی ایران در نقض برنامه ریزی شده و نظام مند حقوق بشر و اعمال فشار و شکنجه در اخذ اعترافات، صحت ادعاهای حکومت در پرونده های فوق را به طور جدی زیر سوال می برد.

بنابراین ما خواستار الغاء احکام اعدام این زندانیان و اعاده دادرسی محکومان یادشده در دادگاه صالح و آزادی بدون قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.

ما معتقدیم کسب جایگاه دوم جهانی در اجرای حکم اعدام لکه ننگی بر پیشانی کشور است و مسئولیت آن با حکومت است. حکومت بر اساس اهداف سیاسی و ناتوانی در توقف سیر صعودی بزهکاری به طور اساسی از حربه اعدام استفاده می کند.

ما با توجه به ناکارآمدی نظام مجازات کنونی در کنترل جرائم سنگین، ضرورت کنار گذاشتن مجازات های مغایر با کرامت انسانی، و پایان بخشیدن به بهره برداری سیاسی حکومت از حکم اعدام، خواهان حذف حکم اعدام از نظام مجازات کشور هستیم.


اسامی امضاء کنندگان
آرش	آبادپور	وبلاگ نويس، دكتراي رشته مهندسی برق و كامپيوتر
حامد	ابراهیمی	فعال سیاسی
حامد	ابراهیمی نژاد	
افشین	ابراهیمیان	روزنامه نگار ، عضو سازمان حقوق بشر کردستان
نادر	احسانی	
عبدالرضا	احمدی	روزنامه نگار،فعال حقوق بشر
داریوش	احمدی	فعال حقوق بشر
بهزاد	احمدی نیا	فعال سیاسی
امین	احمدیان	
احمد	احمدیان	
فرشید	آذرنیوش	فعال دانشجویی و رسانه
بهزاد	آذرهوشنگ	
آزاد	آذری	فعال حقوق بشر
ایمان	آذریان بروجنی	
پارمیدا	آرامش	
کمال	ارس	کنشگر سیاسی
حميد	ارهنجی پور	
احمد	آزاد	
آرنوش	ازرحیمی	فعال سابق دانشجویی
روشنک	آسترکی	فعال مدنی
صادق	اسکندری	فعال دانشجویی
رشید	اسماعیلی	
الهام	اشرف جو راوری	فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس
فرید	اشکان 	فعال سیاسی
مهرداد	اصلانی 	فعال سیاسی
امیرحسین	اعتمادی	عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران
رضا	اغنمی	نویسنده ساکن لندن
علیرضا	افتخاری	
علی	افشاری	فعال سیاسی و دانشجوی دکتری مهندسی سیستم
روح اله	آقاصالح	
سوسو	آقامیری	
مریم	اکبری	
سارا	اکبری	
دنیا	اکبری	
محمد	اکبریان	دانشجو
محمدجواد	اکبرین	دین‌پژوه - روزنامه‌نگار
سعید	آگنجی	فعال سیاسی/دانشجویی
نصير	امامى	
رامین	امن گستر	فعال دانشجویی
منوچهر	 امیری	
بهنام	امینی	فعال دانشجویی سابق
بهمن	امینی	ناشر و فعال حقوق بشری
نادر	انتصار	
مریم	اهری	
کاوه	آهنگری	فعال سیاسی
رحیم	باجغلی	فعال حقوق بشر
احمد	باطبی	روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
حسین	باقر زاده	فعال حقوق بشر
ایرج	باقرزاده	فعال ملی مذهبی
نگین	بانک	
شهلا	باور	فعال حقوق بشر
بهداد	بردبار	روزنامه نگار
محمد	برزنجه	فعال سیاسی
امیر حسین	بلالی	
خسرو	بندری	فعال حقوق بشر
رحيم	بندوئی	فعال سياسی از بلوچستان -ايران
سید علی	بنی جمالی	
حسین	بهادری	
شهلا	بهاردوست	
محمد	بهبودی	دکترا
عصمت	بهرامی	 فعال حقوق بشر
رضا	بهفرنیا	کانون اسلامی دانشگاه آزاد اهواز
		
امير	بيگلری	
بهرام	بیگدلی	
میثاق	پارسا	
پارسا	پارسائیان	
ترنج	پاشایی	
مهناز	پراکند	حقوق بشری
بهزاد	پرنیان	فعال حقوق بشر
سهيل	پرهيزي	فعال حقوق بشر
بیژن	پریزاده	فعال حقوق بشر
عسل	پریزاده	فعال حقوق بشر
امیر خسرو	پزشکراد	
کتایون	پزشکی	
امید	پور محمد علی	
سپیده	پورآقایی	فعال حقوق بشر
محمود	پورباقر	
سعید	پورحیدر	روزنامه نگار
سعید	پیوندی	استاد دانشگاه
حبیب	تبریزیان	
غلام	ترشیزی	
حسین	ترکاشوند	فعال حقوق بشر
آرمین	تقی پور	فعال دانشجویى
علی	تقی پور	فعال دانشجوی
مجید	تمجیدی	
شهرام	تهرانی	
نیره	توحیدی	
امیرحسین	توسطی	
		
محمدعلي	توفيقي	روزنامه نگار وفعال سياسي
مجید	تولایی	
محمد	ثانی	فعال دانشجویی
مژگان	ثروتی	
رضا	جعفريان	
محمد حسین	جعفری	کنشگر فرهنگی و سیاسی(جبهه ملی ایران)
وحید	جعفری	
بیژن	جلالی	اتحاد چپ
بهیه	جلالی	
سیاووش	جلیلی	دانشجو-فعال عفو بین الملل
جلیل	جلیلی	
مسعود	جمشیدی	فعال حقوق بشر در هامبورگ
آرش	جنتی عطایی	پژوهشگر
آیدین	جهانبخش	
ابوالفضل (پویا )	جهاندار	فعال حقوق بشر
رضا	چرندابی	فعال سیاسی
پوریا	حاجی باقری	فعال سیاسی و حقوق بشر
سعيد	حبيبي	فعال سياسي
محمد	حبیبی	
پرویز	حدادی زاده	
آرام	حسامی	
ستاره	حسن پور	
یوسف	حسنی تبار	
میلاد	حسینی کشتان	فعال دانشجویی
سعید	حق جو	
بیژن	حکمت	
عباس	حکیم زاده	فعال دانشجویی سابق
خلیل	حواری نسب	
عباس	خرسندی	عضو همبستگی ملی برای دموکراسی وو حقوق بشر
شهرام	خرم	روزنامه نگار
محمد	خزایی	مونترال
آریا	خسروی	فعال دانشجویی / مدنی
سالار	خسروی	
علی	خلیق	
امین	دادار	دانشجو
پرستو	دانا	دانشجو
فریبا	داودی مهاجر	فعال حقوق بشر و زنان
مهرداد	درویش پور	
نسیم	دریاب	
فرهاد	دفتری	
مینا	دفتری	
البرز	دماوندی	حقوق بشر
		
فریبا	راد	
منوچهر	راستا	فعال سیاسی - زندانی سیاسی دهه شصت
مژگان	رافت	فعال حقوق بشر
احمد	رافت	
ریبین	رحمانی	فعال حقوق بشر
کمال	رحمانیان	فعال سیاسی
سالومه	رحیمی	
نیلوفر	رستمی	
امیر	رشیدی	
سحر	رضازاده	فعال دانشحویی سابق
پدرام	رضازاده	
شیده	رضایی	فعال حقوق زنان و برابری های بهداشتی
آزیتا	رضوان	
محسن	رضوانی	اتحاد چپ- کارگر صافکاری و نقاشی خودرو
محسن	رضوانی	فعال سیاسی چپ
پدرام	رفعتی	فعال سابق دانشجویی
علی اصغر	رمضانپور	روزنامه نگار
محمد	رنجبر	
بنفشه	رنجی	
میثم	رودکی	فعال سیاسی
مریم	روزبهانی	فعال حقوق بشر
فریبا	روستایی	
امین	ریاحی	فعال سیاسی
سیروس	زارع زاده اردشیر	فعال حقوق بشر
یاسمن	زارعی	
نوید	زاهدی	حزب سبز
فتحیه	زرکش یزدی	فعال حقوق بشرو حقوق زنان
حسن	زرهی	نویسنده
محمد	زمانی	روزنامه نگار و فعال سیاسی
محمد	زمانی	روزنامه نگار و فعال سیاسی
گیو	زندی	
متین	سال مه	دانشجویی
میترا	سالارنیا	
میر حمید	سالک	
حسین	سبحان اللهی	فعال مدنی
فتاح	سبحانی	فعال سیاسی
بهروز	ستوده	فعال سیاسی و حقوق بشر
بهروز	ستوده	فعال سیاسی و حقوق بشر
فواد	سجودی فریمانی	دانشجویی, حقوق بشری
نسیم	سرابندی	
آیدا	سعادت	
نکیا	سعیدی	فعال سیاسی-کارگری
حسن	سلامی	
فرزاد	سلطانزاده نادری	
یوسف	سلیمانی	
عبدالباسط	سلیمانی	دانشجویی،آنارشیستی
سعیده	سهرابی	
حمید	سوری	دانشجویی
رضا	سیاوشی	فعال سیاسی
همن	سیدی	
ساحل	سیستانی	دانشجویی
لیلا	سیف اللهی	
سلمان	سیما	عضو داشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه های ایران
بهار	شادی	
علی‌	شاکری	فعال حقوق بشر و صلح
نوشین	شاه محمدی	فعال دانشجویی
داراب	شباهنگ	
شلیر	شبلی	فعال حقوق بشر و زنان
مصی	شرافتی	
حسن	شریعتمداری	
روحی	شفیعی	
عباس	شیرازی	فعال سیاسی
فرح	شیلاندری	زنان، فیلمساز
		
زهره	صادقی	فعال زنان و حقوق بشر
		
محمدرضا	صادقی	
علی	صادوقی	
بهنام	صارمی	فعال سیاسی
امير	صحتي	
بالی	صداقت	
سوفیا	صدیق پور	از حامیان مادران پارک لاله/ لس آنجلس- ولی
بیژن	صف سری	روزنامه نگار
سیاوش	صفوی	فعال سیاسی
فرزاد	صنعنی	دکترا
معصومه	ضیا	زنان
حسن	طالبی	فعال دانشجویی
علی	طایفی	فعال اجتماعی و مدنی
هادی	طلاکوب	فعال حقوق بشر
بابک	طهماسبی	فعال دانشجویی سابق
مریم	طهماسبی	
محبوبه	عباسقلی زاده	
غلام	عباسی	
علی	عبدی	دانشجو
مزدک	عبدی پور	کنشگرسابق دانشجویی و کنشگر فعلی سیاسی و حقوق بشری
قاسم	عبرلیا	
شهلا	عبقری	استاد دانشگاه ، فعال حقوق زنان و حقوق بشر
نازلی	عراقی	
مهدی	عربشاهی	دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت
علی‌	عضدی	
کتایون	عظیم فرد	فعال و هنرمند
نازی	عظیما	
خسرو	علاف اکبری	دانشجو
کاظم	علمداری	
مریم	علیخانیان	
طیبه	علیرضایی	
مهرداد	عمادی	
مهرداد	عمادی	
سانیا	عوض پور	فعال حقوق بشر
پویا	غلامرضایی	فعال سیاسی-دانشجویی
سینا	غیور	
فرشيد	فاريابی	فعال رسانه‌ای
منوچهر	فاضل	
علی	فتوتی	دبیر سابق شاخه دانشجویان جبهه مشارکت فارس
امیر حسین	فتوحی	فعال سیاسی
فرشته	فراهانی	فعال سیاسی و حقوق بشر
سیاوش	فرجی	
ندا	فرخ	فعال حقوق بشر
		
ناهید	فرشی	حقوق بشری
کیوان	فروزان	
نادر	فروزی	
سرایا	فلاح	فعال زنان و اقلیتهای قومی
فیروزه	فولادی	فعال سیاسی
		
حسن	فیض بخش	دکترا
شهاب	فیضی	
اختر	قاسمی	روزنامه نگار و عکاس خبری
سعید	قاسمی نژاد	سخنگوی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران
رضا	قاضی نوری	عضو سابق انجمن دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران
آیدا	قجر	روزنامه نگار
جعفر	قدیم خانی	
محمد	قلیخانی	
مونا	کاشف	
رویا	کاشفی	مدافع حقوق بشر
مونا	کاشفی	
نوید	کامران	
کاوه	کرمانشاهی	
مهدی	کریم نیا	
یوسف	کریمی	
اکبر	کریمیان	
علی	کلائی	فعال حقوق بشر
شقایق	 کمالی	
حمید	کوثری	فعال سیاسی
اميد	كوهى	
بهمن	کوهی	
علیرضا	کیانی	فعال دانشجویی
تقی	کیمیائی اسدی	
کمال	گاوودی	
ژیلا	گلانپر	روزنامه نگار و فعال زنان
نیما	گنجفر	
رضا	گوهرزاد	
کامیاب	گیوه کی	فعال سیاسی، دانشجویی
هوشنگ	لو	
حمید	مافی	روزنامه نگار
بهنام	مباشری	فعال سیاسی-فرهنگی
رضا	مبین	فعال سیاسی و حقوق بشر
نوید	محبی	
سوسن	محمدخانی غیاثوند	روزنامه نگار
بابك	محمدى	
مجید	محمدی	جامعه شناس و تحلیلگر مسائل ایران
بردیا	محمدی	
فرحناز	محمدی	فعال حقوق بشری
بهمن	محمدی	
اکبر	محمدیزاده	
پویان	محمودیان	فعال دانشجویی
سعید	مرادی نقده	
آزاد	مرادیان	فعال حقوق بشر
نوید	مستوفی	
حمید رضا	مسیبیان	حقوق بشر
هوشنگ	مشکی پور	
زهرا	مشهدی	
سید نریمان	مصطفوی	فعال دانشجویی سابق
علی	مصلحی	روزنامه نگار
عباس	مظاهری	زندانی سیاسی پیشین
نگار	معتمدي	
مهدی	معتمدی مهر	فعال سیاسی
منصور	معدل	استاد جامعه شناسی٬ آمریكا
عبدالحميد	معصومی تهرانی	
امیر	معماریان	فعال سابق دانشجویی، فعال سیاسی
مریم	مقدم	
رضوان	مقدم	فعال حقوق زنان
حسن	مکارمی	روانکاو و پژوهشگر سوربن
امیر	ممتاز	فعال سیاسی
ابراهیم	منافی	
عزیز	منجمی	
حامد	منزه	سابقا فعال دانشجویی و عضو دفتر تحکیم وحدت
اشکان	منفرد	وبلاگ نویس - فعال حقوق بشر
علی	مهتدی	روزنامه نگار
ابراهیم	مهتری	فعال سیاسی - حقوق بشری
		
علی اكبر	مهدی	استاد جامعه شناسی٬ آمریكا
مهرزاد	مهر به امید	
فریبرز	مهران ادیب	مستقل
فرید	مهران ادیب	مستقل
محمود	مهران ادیب	ارتشی پیشین- سرهنگ
آناهیتا	مهران ادیب	دانشجو
بهناز	مهرانی	
بهزاد	مهرانی	
بهناز	مهرانی	
همایون	مهمنش	
لاله	موذن زاده	هوادار آقای بروجردی روحانی معترض و مخالف اعدام
سید داوود	موسوی	عکاس خبری
علی اکبر	موسوی (خوئینی)	نماینده پیشین مجلس
فهیمه	میانجی	
ایسان	میران بیگ	مدافع حقوق بشر
زیبا	میرحسینی	
انور	میرستاری	بلژیک
ستاره	میهن دوست	
آرش	ناجی	فعال حقوق بشر
فرشته	ناجی حبیب زاده	
رضا	نافعی	
عباس	نامی	
صادق	ناهومی	فعال حقوق بشر
حسن	نايب هاشم	مدافع حقوق بشر
آرش	نراقی	
راضیه (پری)	نشاط	فعال حقوق بشر
مزدک	نصیری	فعال حقوق بشر
علی	نظری	فعال دانشجویی
پریچهر	نعمانی	
		
شروین	نکوئی	جامعه شناس
شیوا	نوجو	فعال صلح
مهدی	نوذر	
مهدی	نوربخش	استادیار روابط بین الملل
فرهاد	نوری	فعال حقوق بشر
پرتو	نوری علا	
سجاد	نيك آيين	نويسنده وفعال سياسي
بهمن	نیرومند	نویسنده و روزنامه نگار
داراب	نیرویی	
علی رضا	نیک منش	فعال داتشجویی سابق
نادر	هاشمی	استاد دانشگاه دنور آمریکا
امیر	هاشمیان	
محمد	هدايتی	
فریدون	هرمزدیاری	
رضا	هیوا	شاعر
فرزین	وحدت	
مهدی	وزیری	
ملیحه	وزیری	
اکبر	وکیلی	
سجاد	ویس مرادی	فعال دانشجویی
علی	یزدانی	
مریم	یزدانی	فعال حقوق بشر
تارا	یزدی	
فریده	یزدی	
طلعت	یگانه تبریزی	خانه دار
مسعود	یوسفی

----

بردند بکشند بالا

احسان مهرابی

شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰

بردند بکشندشان بالا. اسم هرکدامشان که از بلندگو پیج می شود همه نگران می شوند که نکند بنا است بکشندش بالا، آخر حاج آقایی و کاظمی را همین طور بردند. یکی را به بهانه بهداری، دیگری را به بهانه دیدار با دادستان. حال نام هرکدامشان به هر بهانه ای پیج می شود تن زندانیان ۳۵۰ می لرزد و می گویند بردند بکشند بالا. اصطلاح کشیدن بالا یا زدن که به جای واژه اعدام درزندان استفاده می شود البته برای خودشان عادی شده است چرا که حداقل در هفته چند بار درباره حکمشان می شنوند و می گویند. هریک هم به دلیلی متفاوت گرفتار شده اند ازشرکت درتجمعات انتخابات سال ۸۸ گرفته تا قرض دادن ۱۰۰ هزار تومان به فردی که به گفته امنیتی ها درانفجارحسینیه شیراز دست داشته است.

حکم اعدام به خاطر ۱۰۰ هزار تومان

آیا واقعا می توانست باور کند که این ۱۰۰ هزارتومان ناقابل به قیمت جانش تمام می شود؟ آن هم ۱۰۰ هزار تومانی که با واسطه قرض داد. علی زاهد مهندس برق بود و برای اوقات فراغت خود درشیراز به محلی برای بازی پینگ پنگ می رفت. او درآن جا با فردی آشنا شد که از او طلب ۱۰۰ هزار تومان قرض کرد. علی زاهد این ۱۰۰ هزارتومان را به برادر او داد تا ازبازگشتش مطمئن باشد اما درنهایت این فرد یکی از افرادی ازآب درآمد که به گفته مامورین امنیتی درانفجار حسینیه شهدا، وابسته به کانون رهپویان وصال دست داشته است. زاهد اردیبهشت ۱۳۸۷ اطلاعات دستگیر و به ادارۀ اطلاعات شیراز منتقل شد. البته ابتدا نظرماموران امنیتی این بود که این ۱۰۰ هزارتومان را بی خیال شوند و او را آزاد کنند و حتی برای او وثیقه هم تعیین شد اما مشخص نشد چه سیاستی نظرشان را تغییر داد و او را به بند ۲۰۹ اوین منتقل کردند. پس از ۱۹ ماه بازداشت و بلاتکلیفی هم در آذر ماه ۸۸ توسط قاضی صلواتی با نسبت دادن اتهاماتی مانند عضویت در انجمن پادشاهی و مشارکت در بمب گذاری شیراز به اعدام محکوم شد. مشارکت او دراین بمبگذاری هم البته ازنظر دادگاه همان ۱۰۰ هزارتومان بود. این روزها علی زاهد که اززندانیان باسابقه بند محسوب می شود در ۳۵۰ زندان اوین روزگار خود را به ورزش و کمک به دیگر زندانیان می گذراند. گاه گاهی هم صدایش دلتنگی های زندانیان ۳۵۰ را به فراموشی می برد.

از تورنتو تا اوین

می گوید موجودی پرونده اش تنها یک ایمیل جعلی است که به خاطرآن برادرش جانش را ازدست داده و خودش نیز حکم اعدام گرفته است. ناخدا یکم البرز قاسمی درمقابل چشم زندانیان جان داد و حمید قاسمی نیز همچنان درزندان اوین است. مسئولین البته وعده داده اند که حکمش تغییر می کند و اجرا نمی شود. حمید ازکانادا به ایران آمده بود که برادرش بازداشت شد؛ او طبیعتا این بازداشت را حداکثر سو تفاهمی می دانست درحد تصادف رانندگی چرا که برادرش ۲۹ سال سابقه عضویت در نیروی دریایی ارتش داشت و ۵ سال سابقه حضور در جنگ. اما وقتی حمید دنبال کار برادرش بود او را هم گرفتند به اتهام جاسوسی. مبنا چه بود؟ یک ایمیل که تقاضای اطلاعات می کرد از برادر حمید و مامورین می گفتند حمید این ایمیل را فرستاده است. حمید درجوانی به کانادا رفته و پس از اتفاقاتی چون دوم خرداد که فکر می کرد فضای کشور متفاوت شده ۸ بار به ایران سفر کرده بود، اما سفر اخر برای او ۱۸ ماه و ۱۰ روز و پس ازآن حکم اعدام را به ارمغان آورده است. تنها مدرک مورد استناد حفاظت اطلاعات ارتش یک صفحه کاعذ چاپی بود که مدعی بودند ایمیلی است که از سوی حمید برای البرزفرستاده شده، در حالیکه کارشناس رسمی دادگستری این ادعا را از لحاظ فنی رد و بازپرس اولیه هم اتهام جاسوسی را رد کرده بود. اما مامورین حفاظت اطلاعات که گویا برپروژه خود اصرارداشتند پرونده را از دادگاه نظامی را به دادگاه انقلاب بردند و برای حمید و برادرش حکم اعدام گرفتند. برادرحمید درزندان دچاربیماری شد اما مانند دیگر زندانیان درخواست او برای مداوا با بی توجهی مسئولان مواجه شد و درزندان جان داد. حمید هم همچنان دربند ۳۵۰ است و البته گاهی ملامت های دوستانش را به شوخی هم که شده می شنود که می گویند جانت زیادی کرده بود که کانادا را رها کردی و به ایران آمدی.

مودب و کم حرف

حکم مرگ برای پسرآرامی که درحیاط زندان تنها قدم می زند و درخلوت خود است دور از تصور است. او ازجمله کم حرف ترین های زندان است و کمتر وقتش را به گفت و گو می گذارند. از وضعیت حکم و پرونده اش نیز کمتر با کسی سخن می گوید. شایداز ابتدا می دانست، بازجویان چه خوابی برایش دیده اند. هفته های گذشته بود که خبر صدور احکم اعدام برای وحید اصغری منتشر شد؛حکمی که خانواده اش امید به لغو آن دارند. وحید ۲۱ ساله بود که به زندان رفت و اینک ۲۵ سال دارد. ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ زمانی که وحید قصد داشت برای ارائه پایان‌نامه و فارغ التحصیلی‌اش به هند بازگردد در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد. او٢۵ آذر ١٣٨٨ درنامه ای شکنجه هایش را نوشت؛ از ضربه زدن به شکم و پهلو با پنجه بوکس و گذاشتن چاقو زیر گلو و روی رگ دست تا تهدید به قتل و تجاوز جنسی چند نفره. اتهامی که به اصغری منتسب شده مدیریت سایت های مستهجن بوده اما او این اتهامات را رد کرده است.

طنز نویسی درزندان

خبر حکم اعدام او شنبه هشتم بهمن منتشر شده است و همه همبندیان سابق و حتی آنان که خبرش را داده اند دعا می کنند این خبر دروغ باشد. اوطنزنویسی اش را درشرایط سخت زندان هم رها نکرد و درزندان هم برای هم بندیانش طنز می نوشت. او هم‌پرونده‌ای سعید ملک پور و وحید اصغری است که آن دو نیز حکم اعدام دارند. مهدی علیزاده فخر آباد ۳۰ ساله مشهدی است و متاهل. او برای اولین بار در تابستان سال ۸۷ و پیروِ پروژه‌ مضلین بازداشت و مدت ۹ ماه را در بند ۲ الف زندان اوین گذراند و سپس به قید وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. دومین بازداشت اما تاکنون سرنوشت تلخی را برای او رقم زده است.

حافظ شناسی دراوین

دیوان حافظ و کلاسهای حافظ شناسی سپری کردن زندان را برایش ساده تر می کند. عبدالرضا قنبری استاد ادبیاتی است که این روزها به جای کلاس درس درزندان است و حکم اعدام گرفته؛آن هم به خاطر یک تماس تلفنی درروز عاشورا. فردی ازشبکه مجاهدین خلق با او تماس می گیرد و نزدیک به یک دقیقه درباره اتفاقات روزعاشورا صحبت می کنند و این یک دقیقه مجوزی می شود برای صدور حکم اعدام او. یک هفته بعد او را که دریکی از دبیرستان های پاکدشت بوده دستگیر می‌کنند. او را به همراه دیگران به تمرین برای دادگاه عاشورا می برند و مانند همیشه وعده می دهند برای تخفیف اما درنهایت برای او حکم اعدام صادر می شود. او در سال ۱۳۸۵ به اتهام ارتباط تلفنی با سازمان مجاهدین خلق به مدت چهار ماه در زندان ساری حبس بوده است اما تفاوت حکم دوم و اول را، فاصله به اندازه زندگی یک انسان است. اگررمقی باشد او شعر هم می گوید و برای همبندیانش درباره ادبیات می نویسد و می گوید.

زندان خانوادگی

احمد دانش پور حداقل سرش در فروشگاه آن قدر گرم است که فکرحکم اش را درطول روز فراموش کند. او که پیش از زندان مهندس بوده است عصرها به پدرش سری می زند که او هم مانند پسر حکم اعدام دارد. او از دیگر زندانیان بند ۳۵۰ به خانواده اش و حتی همسرش خیلی نزدیک تر است چرا که همسرش هم چند ده متری آنطرف تر در بند زنان سیاسی است. مادرش هم پیش ازاین آنجا بود و اینک در زندان رجایی شهر. آنها خانوادگی دستگیر شده اند و اینک احمد و محسن حکم اعدام دارند. جرمشان هم شرکت درتجمع روز عاشورا بوده است و البته ارتباط با سازمان مجاهدین خلق. برادران محسن دانشپورمقدم پیش ازانقلاب از اعضای سازمان مجاهدین بوده اند و اینک گویا این نسبت با آنان مانده و برایشان دردسرساز شده است.

عمو جواد

زندانیان جوان به او عمو جواد می گویند هرچند که اودر سن ۵۵ سالگی پا به پای آنان فوتبال بازی می کند. دیوان عالی کشور حکم او را برای بررسی مجدد به شعبه صادرکننده رای فرستاده ولی گویا قاضی صلواتی ول کن نیست. جواد لاری که در دهه شصت نیز به مدت ۳ سال به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین در زندان بوده پس ازحوادث انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۸۸ با ورود ماموران وزارت اطلاعات به محل کارش بازداشت شد. لاری که متهم به اقدام علیه امنیت از طریق همکاری با سازمان مجاهدین خلق شده، هشت ماه بلاتکلیف بود، و سرانجام در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام محارب به اعدام محکوم شد. حکم اعدام او یکبار از سوی دیوان عالی کشور به علت نقص در تحقیقات نقض شده اما سه ماه پیش قاضی صلواتی بار دیگر برای او حکم اعدام صادر کرده است. اتهام لاری رفتن به اردوگاه اشرف در عراق است هرچند در پرونده هم اعلام شده که موفق به ورود به اشرف نشده و خود او نیز این اتهام را رد کرده است.

کسی چیزی نمی داند

کمترکسی درباره اش کامل می داند. گوشهایش به دلیل شکنجه درزمان بازداشت سنگین شده و با کمتر کسی درزندان همکلام می شود. تنها می دانند نظامی بوده و به دلیل دیدارهایی که درسفرش به سوریه داشته دستگیر شده و حکم اعدام گرفته است. حمید نوید کمتر از یک سال است که به بند ۳۵۰ آمده و دیگر زندانیان درباره گذشته اش چیزی نمی دانند جز تاثیرات بازجویی و شکنجه که دربدنش به جای مانده است.  

از: روز

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به همبستگی 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران