|
||||
در پاسخ به درخواست محمد نوری زاد و همسران شهید باکری و همت پیام مهدی خزعلی از اوین: پیش از آنکه در سوگ ارزش ها دق کنم؛ بگذارید به خیل شهیدان بپیوندم دوشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۳۹۰ مهدی خزعلی، رزمنده دفاع مقدس و نویسنده منتقد که از یک ماه پیش بازداشت و در اعتصاب غذا به سر می برد در پیامی خطاب به همسر شهید باکری، همسر شهید همت و محمد نوریزاد گفته است: بگذارید قبل از اینکه در سوگ ارزش ها دق کنم برای احیای ارزش های ناب انقلاب اسلامی جان خویش فدا کرده و جایی برای خویش در خیل شهیدان باز کنم. کلمه: مهدی خزعلی با تاکید بر اینکه تا شهادت ایستاده است در پیام خود آورده است: اگر خداوند منان مرا در جمع شهیدان پذیرفت، سلام شما را به همت و باکری خواهم رساند. شب گذشته همسران شهید باکری و همت و همچنین محمد نوریزاد در نامه ای خطاب مهدی خزعلی، خواسته بودند که برای فردایی که همه چشم به راه اویند به اعتصاب خود پایان دهد. در این نامه آمده بود: متوجه شدیم که او را به چهارده سال حبس در شهرستان برازجان و بعد از اتمام دوره محکومیت، به ده سال اقامت اجباری در این شهرستان حکم داده اند. و افزون بر اینها: نود ضربه شلاق! چند روز پیش در خبرها آمده بود که مهدی خزعلی پس از بیست و پنج روز اعتصاب غذا بر اثر خونریزی معده به بهداری بند ۳۵۰ منتقل شده است. این گزارش حاکی است هر چند وضعیت جسمی این زندانی سیاسی مناسب نیست و تاکنون بیش از ۱۶ کیلو کاهش وزن داشته است، اما او اعلام کرده که به اعتصاب غذای خود ادامه می دهد. متن کامل پیام مهدی خزعلی به همسر شهید باکری، همسر شهید همت و محمد نوریزاد که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است: بسم رب الشهدا برادر عزیز آقای محمد نوریزاد و همسران گرامی همرزمان شهید همت و باکری (دام عزهم) پیام محبت آمیزتان واصل شد. از لطفتان سپاسگزارم، اما این حقیر از قافله عشق جا مانده ام شاید دری به آسمان باز شده باشد و شاید فرصتی، تا ادای دین نمایم. بگذارید قبل از اینکه در سوگ ارزش ها دق کنم برای احیای ارزش های ناب انقلاب اسلامی جان خویش فدا کرده و جایی برای خویش در خیل شهیدان باز کنم. امروز و هر روز شاهد ذبح ارزش های انقلاب اسلامی هستیم و این نهال بیش از همیشه نیازمند ایثار و ازخود گذشتگی است. دوستان عزیز به جای اینکه از من بخواهید تا اعتصاب را بشکنم، از آنان بخواهید به این حبس های غیرقانونی پایان دهند. من تا شهادت ایستاده ام و اگر خداوند منان مرا در جمع شهیدان پذیرفت، سلام شما را به همت و باکری خواهم رساند. والسلام علیکم و رحمة الله مهدی خزعلی ٩٠/١١/ ١٧ ---- فشار برای ترس از باخبر شدن مردم
گزارش گاردین از ارعاب کارکنان بی بی سی یکشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۰ حکومت ایران عملیات ارعاب و تهدید علیه کارکنان تلویزیون فارسی بي بي سي را گسترش داده با وارد کردن اتهامهای ثابت نشده به این شبکه، به تخریب شخصیت کارکنان شبکه ای پرداخته که میلیونها بیننده در جمهوري اسلامي دارد اما مورد تنفر دولت این کشور است. در موارد اخیر بستگان و خانوادههای کارکنان تلویزیون فارسي بي بي سي ازسوي ماموران اطلاعاتي ایران بازداشت و تهدید شدهاند. برخی از مجریان ارشد این شبکه هدف شایعات کینه توزانه ایران قرار گرفتهاند. به تازگی ماموران امنیتي سپاه پاسداران پس از بازداشت و حبس خواهر یکی از کارمندان بي بي سي، این کارمند را به انجام بازجویي اینترنتي در لندن وادار کردهاند. دولت ایران در آستانه انتخابات ماه آینده درحال ساخت یک فیلم مستند است تا از طریق آن اعتبار تلویزیون فارسی بي بي سي را خدشه دار کند. چندي پیش صادق صبا، مدیر بخش فارسی بي بي سي، با تلفن یک شخص ناشناس در پخش زنده این شبکه متهم به تجاوز به یکي از مجریان این رسانه شد. خانم قدوسی مجری برنامه "نوبت شما" است که در ایران طرفداران زیادي دارد این اتهام را کاملا بي اساس دانسته اما از آن زمان این اتهام به عنوان خبر در برخي از رسانههاي دولت ایران تکرار شده است. حکومت ایران هم چنین از زمان تاسیس تلویزیون فارسی بي بي سي در سال 2009 بارها روی این شبکه پارازیت فرستاد و در تازه ترین دور آزار و اذیت کارکنان بي بي سي فارسي بعد از وخامت روابط میان دولتهای ایران و بریتانیا صورت گرفت. نوامبر سال گذشته پس از آنکه تظاهرکنندگان معترض به سفارت لندن در تهران حمله کردند بریتانیا سفارتخانه و مراکز دیپلماتیک خود را در ایران تعطیل کرد و به دستور وزارت خارجه بریتانیا، سفارت ایران در لندن نیز تعطیل شد. تنش میان ایران و بریتانیا در هفته هاي اخیر و درپي بسته شدن دفتر تلویزیون انگلیسي زبان پرس تي وي در لندن تشدید شد. افکام، موسسه ناظر بر رسانههاي بریتانیا، پروانه فعالیت این شبکه تلویزیوني متعلق به دولت ایران را به خاطر "نقض متعدد قوانین پخش رادیو تلویزیوني" لغو کرد. درپي چندین هفته بحث داخلی همراه با خشم درمیان کارکنان بي بي سي، مارک تامپسون، مدیرکل این شبکه، بهشدت از "روشهای جدید آزاردهنده ایران" در برخورد با کارکنان بي بي سي انتقاد کرده و از دولت ایران خواست که اینگونه اقدام های مقام های ایرانی را محکوم کند. در راستای همین فشارها، تماس گیرندگان مجهول الهویه که گفته مي شود از اعضاي ارتش سایبري ایران [وابسته به سپاه پاسداران] هستند، کارکنان بي بي سي فارسي را قاچاقچي، و کساني خوانده اند که بهایی هستند و یا به مذهب مسیح درآمده اند. تغییر دین از اسلام به دیگر ادیان و آئینها، در ایران ارتداد است و حکم آن اعدام. پونه قدوسي، مجري تلویزیون بي بي سي فارسي، می گوید: "ما خوب آموزش دیدهایم که وقتی افرادي فحش مي دهند یا افترا میزنند، خط تلفن را قطع کنیم." اما تصویر خانم قدوسي در مونتاژهاي پورنوگرافیک روی اینترنت قرار گرفته است." صادق صبا میگوید: "حتی استالین یا دیکتاتورهای دیگر، آنچه را حکومت ایران علیه روزنامهنگاران انجام مي دهد و آنها را مي ترساند، هرگز انجام ندادهاند. ایران عدهای را دستگیر کردهو از آنها تحت فشار اعتراف گرفته که بگویند با بي بي سي همکاري داشتهاند". در حالی که "ما هیچ کارمندي در ایران نداریم و اینگونه اقدام هاي وحشیانه را محکوم می کنیم." مرضیه رسولي و پرستو دوکوهکي از جمله روزنامهنگارانی هستند که به تازگي در ایران بازداشت شدهاند و دوستان شان گمان مي کنند که آنها تحت فشار هستند تا جلوي دوربین به همکاری با بي بي سي فارسي در ایران اعتراف کنند. سال گذشته بي بي سي موافقت دولت ایران را بدست آورد تا خبرنگار جدید این شبکه به ایران برود اما این کار هرگز انجام نشده است. ماه گذشته نیروهای امنیتی به منزل یکی از بستگان یک کارمند بی.بی.سی فارسی در تهران یورش بردند و پس از جست وجوی منزل او و ضبط اموالش، او را به زندان اوین منتقل کردند. ساعاتي بعد مردي که ادعا مي کرد بازجوي این فرد در زندان اوین بوده، با کارمند بي بي سي در لندن تماس گرفت و خواستار دریافت اطلاعاتي درمورد بي بي سي درقبال آزادي فرد زنداني شد. یکی از کارکنان این شبکه نیز گفته است: "برادر و مادر من دوسال پیش بازجویي شدند و کامپیوتر شخصی برادرم ضبط شد. از آنها خواسته شد که مرا به همکاري با دولت ایران و دادن اطلاعات درمورد بي بي سي متقاعد کنند". کارکنان این شبکه ابتدا فکر کردند که بهترین روش، نادیده گرفتن اینگونه اقدام هاي ایران است اما خانم قدوسي مي گوید: "من و دیگران به مرگ تهدید شدهایم. آنها در این تهدیدها مي گویند که شما نوکر دولت امپریالیست انگلیس هستید. ما شما را مثل سگ می کشیم و استخوان هایتان را خرد مي کنیم." پونه قدوسی میگوید: "آزار هاي زباني قابل تحمل است مثل اینکه شما را یک فاحشه یا چیز دیگري خطاب کنند. ما این تهدیدها را با سکوت نادیده گرفتیم. اما اکنون آنها بستگان ما را در فرودگاه بازداشت میکنند و پاسپورتهایشان را توقیف مي کنند. نیروهای اطلاعاتی ایران آنقدر گستاخ شدهاند که یک نفر را در خاک بریتانیا بازجویي مي کنند و ما بالاخره تصمیم گرفتیم حرف بزنیم و اعتراض کنیم." گاردین، 3 فوریه از: روز ---- "روزگار" برای سومین بار متوقف شد کاوه قریشی دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰ روزگار، از روزنامههای عصر ایران، به دستوردادستانی به مدت یک ماه از ادامه انتشار بازماند. این روزنامه در آخرین شماره خود که ظاهرا همان موجب تماس دادستانی با آنان شده مصاحبهای با محمد رضا خاتمی، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت را درمورد آخرین مواضع اصلاح طلبان در مورد انتخابات پیش رو، انتشار داد و به همین علت برای دومین بار در عرض چند ماه از انتشار فروماند. گفته شده انتشار گزارشی از واکنشها به برگزاری مراسم نمادین سالگرد انقلاب اسلامی در روزنامه روزگار، از جمله دیگر دلایل توقف انتشار این روزنامه عصر تهران است؛ موضوعی که منابع آگاه نزدیک به این روزنامه در مصاحبه با روز آن را تائید نمیکنند. سومین توقیف "روزگار" "فرمان نمیپذیریم"، عنوان مصاحبهای از آخرین شماره روزنامه روزگار بود که همزمان با تعلیق زمان انتشار، در روز یکشنبه، ۱۶ بهمن ۱۳۹۰ در صفحه اول این روزنامه منتشر شد. در بخشی از این مصاحبه محمد رضا خاتمی، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت گفته است: "نتیجه انتخابات آن چیزی نیست که از توی صندوقهای رأی در میآید، علیالظاهر اینطور است، انتخابات مهندسیشده است و نتایج آن مشخص است." "نبودن اصلاحات در انتخابات" به گفته این چهره اصلاح طلب خود به خود بخش عمدهای از انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی را "خدشهدار" کرده است. بسیاری از احزاب، شخصیتها و طیفهای مختلف اصلاح طلبان در داخل و خارج، با "نمایشی" خواندن انتخابات مجلس شورای اسلامی و تاکید بر "عدم سلامت" آن، اعلام کردهاند که در انتخابات ۱۲ اسفند ماه سال جاری شرکت نخواهند کرد. محمدرضا خاتمی همچنین در بخش دیگری از مصاحبهاش با آخرین شماره روزنامه روزگار گفته است: "اصلاحطلبها از طرف حاکمیت و قدرت، به شدت تحت فشار هستند." منابع مطلع میگویند صبح روز یکشنبه بعد از انتشار این مصاحبه، مدیر مسول روزنامه روزگار به دادسرای فرهنگ و رسانه در دادستانی عمومی و انقلاب تهران احضار شده و از نارضائی دستگاه قضائی از این روزنامه به دلیل انتخاب تیتر مصاحبه با دکتر خاتمی و بخشهایی از محتوای آن مطلع شده است. مقامات قضایی در دادسرای فرهنگ و رسانه معتقد هستند بخشهایی از انتقادات محمد رضا خاتمی متوجه حاکمیت بوده است؛ اما منابع آگاه میگویند که از نظر روزنامه روزگار، انتقادات مطرح شده در آن مصاحبه جناحهای رقیب اصلاح طلبان را هدف قرار داده است. در مقابل دستور توقیف روزنامه روزگار از سوی دادستانی، سعید تقیپور، مدیر مسول و علی خدابخش، مدیر عامل این روزنامه، که صبح روز یکشنبه احضار شده بودند، پیشنهاد تعلیق یک ماه انتشار را مطرح کردهاند؛ پیشنهادی که با موافقت مقامات دادستانی همراه شده، اما به این شرط که آغاز انتشار بعد از یک ماه با دستور این نهاد قضایی صورت بگیرد. گفته میشود باز پیش، در پایان مدتی که دستگاه قضائی تعیین کرده بود، مسولان این رسانه بدون استعلام از دادسرای فرهنگ و رسانه، انتشار روزنامه را از سر گرفتهاند. در حالی که انتظار بوده است که برای انتشار دوباره کسب مجوز تازه کنند. روزنامه روزگار تا کنون سه بار به عناوین مختلف از انتشار باز مانده است. یک بار در سال ۱۳۸۵ و بار دیگر در شهریور ماه سال جاری به اتهام تبلیغ علیه نظام و انتشار مسایل محرمانه کشور به استناد تبصره ۲ ماده ۵ قانون مطبوعات اعلام جرم کرده و از سوی شعبه نهم بازپرسی دادسرای فرهنگ به مدت ۲ ماه به محاق توقیف رفت. این روزنامه حدود یک ماه پیش دوباره با تغییراتی محدود انتشارش را از سر گرفته بود. مسولیت سردبیری دور جدید روزنامه روزگار به عهده "ایرج جمشیدی" است؛ مسولیتی که قبل از شهریور ماه به عهده سید علی میر فتاح بود. "ماکت مقوایی امام" روز یکشبنه، ۱۶ بهمن ماه، برخی از رسانهها دلیل فشار دادستانی بر روزنامه روزگار را عنوان اول شماره دیروز این روزنامه "اعتراض به ماکت مقوایی امام" اعلام کرده بودند، این درحالیست که منابع آگاه به روز گفتهاند موضوع اصلی تعلیق انتشار این روزنامه، چاپ مصاحبه محمد رضا خاتمی بوده است. برگزاری مراسم نمادین سالگرد ورود ایتالله خمینی به ایران٬ که در روز ۱۲ بهمن امسال برگزار شد٬ با انتقاد برخی از چهرههای سیاسی روبهرو شد. این مراسم توسط هیات استقبال ارتش جمهوریاسلامی و در فرودگاه مهرآباد و همچنین مدرسه رفاه برگزار شد. در مراسمی که در مدرسه رفاه برگزار شد٬ وزیر آموزش و پرورش نیز حضور داشت. نظیر این مراسم در برخی شهرهای دیگر همچون یزد و عسلویه نیز برگزار شد. در آخرین نمونه از اعتراض هائی از این دست٬ اکبر هاشمیرفسنجانی٬ رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ در سخنانی٬ برنامه برگزار شده در ۱۲ بهمن را "سخیف" و "کممحتوا" دانست و استفاده از "ماکتهای مقوایی" را نیز یک "بیسلقیگی" نامید که "میتواند مورد اعتراض مردم فهیم و سوءاستفاده دشمنان انقلاب نیز قرار گیرد." مرکز نشر اندیشه های امام خمینی نیز در اطلاعیه مشابهی با ماکت های مقوائی برخوردی انتقاد آمیز داشت. روزنامه روزگار تیتر نخست، روز یکشنبه خود را به پوشش واکنشهای به برگزاری این مراسم اختصاص داده بود. از: روز ---- روایت خبرنگار آلمانی از شرایط وحشتناک زندان در ایران یک روزنامه نگار آلمانی که در جریان تهیه گزارش از حکم سنگسار سکینه آشتیانی در ایران بازداشت شده بود برای نخستین بار از وضعیت غیرقابل تحمل زندان صحبت کرده است. او پس از ۱۳۲ روز بازداشت، یک سال پیش آزاد شد. مارکوس هلویگ گزارشگر روزنامهی "بیلد ام زونتاگ" اکتبر سال ۲۰۱۰ میلادی همراه با همکارش ینس کوخ به ایران سفر کرد تا با پسر سکینهی اشتیانی که به سگنسار محکوم شده بود گفتگو کند. دو روزنامهنگار آلمانی بازداشت شدند و پس از تحمل سختیهای فراوان با پادرمیانی گیدو وستروله وزیر خارجه آلمان، ۱۹ فوریه ۲۰۱۱ آزاد شدند. فشار و شکنجه از نخستین روز زندان یک سال پس از رهایی از زندان جمهوری اسلامی، مارکوس هلویگ در گفتگویی که روز یکشنبه (۵ فوریه/۱۶ بهمن) در "بیلد ام زونتاگ" منتشر شد گوشههایی از خاطرات تلخ خود در زندان را بازگو کرده است. هلویگ میگوید ده روز نخست از سختترین و خشونتآمیزترین روزهای زندان بوده و او نمیدانسته که روزی آزاد خواهد شد یا نه. مارکوس هلویگ گفته، بدون وقفه بازجویی میشده، او را بارها کتک زدهاند و ساعتهای طولانی مجبورش میکردند بدون حرکت مقابل دیوار بایستد. دو روزنامهنگار آلمانی ۱۸ مهرماه ۱۳۸۹ (۱۰ اکتبر ۲۰۱۰) هنگام مصاحبه با سجاد قادرزاده، پسر سکینه آشتیانی در دفتر وکیل او، هوتن کیان در تبریز دستگیر و به زندان سپاه پاسداران در این شهر منتقل شدند. غلامحسین محسنی اژهای، دادستان کل و سخنگوی قوه قضاییه ایران یک روز بعد گفت که "دو خارجی دستگیر شده با روادید توریستی وارد ایران شده و جواز تهیه گزارش نداشتهاند. " فرزند سکینه آشتیانی پیش از آن به خبرنگار هفتهنامه "اشترن" گفته بود که از ملاقات با مادرش محروم است و از سوی ماموران امنیتی تلفنی تهدید شده است. «آزار جسمی فقط کتک نبود» گزارشگر "بیلد ام زونتاگ" میگوید پس از بازداشت در یک سلول انفرادی شش متر مربعی به سر میبرده که نه دستشویی و توالت داشته و نه تخت و پنجره. او میگوید پنج بار در روز سر ساعتهای مشخصی اجازه رفتن به توالت داشته و هر چهار روز یک بار، و گاهی طولانیتر، میتوانسته حمام کند. چراغ پر نور سلول نیز شب و روز روشن بوده "و خوابیدن را خیلی دشوار میکرد." دو روزنامهنگار آلمانی بازداشتشده در ایران پس از پادرمیانی وزیر خارجه آلمان در ۱۹ فوریه ۲۰۱۱ آزاد شدند هلویگ میگوید در بازجوییهای مختلف همیشه سوالهای تکراری مطرح میشد به طوریکه به نظرم میرسید هدف از این کار به دست آوردن اطلاعات نیست. او خاطر نشان میکند هدف از این سوال و جوابها ایجاد وحشت، متزلزل کردن و فشار روانی بوده است. "بیلد ام زونتاگ" از قول هلویگ نوشت، "مسئله فقط کنک زدن نبود، چیزهای دیگری هم بود که میل ندارم دربارهی جزییات آنها صحبت کنم." تاکنون در مورد شرایط زندانی بودن هلویگ و همکارش اطلاعات زیادی، جز این که هر دو مدتی در سلولهای انفرادی بودهاند و شرایط وحشتناک زندان بر آنها فشار میآورده، منتشر نشده بود. اکنون مارکوس هلویگ میگوید "زمانی رسید که من به لحاظ روانی به آخر خط رسیده بودم و نگران بودم مبادا قاطی کنم." فریاد دلخراش زندانیان دیگر ظاهرا دو روزنامهنگار آلمانی در جریان شکنجه و آزار دیگر زندانیان نیز قرار گرفتهاند. هلویگ میگوید مدام صدای فریاد زندانیان را میشنیده است. به گفتهی او هر روز از ساعت ۸ صبح پس از بیدار شدن ابتدا داد و بیداد ماموران به گوش میرسید و بعد از آن فریادهای دلخراش زندانیان. روزنامهنگار آلمانی میافزاید به نظر میرسید که درست بالای سلولهای ما اتاق شکنجه قرار دارد. ظاهرا مارکوس هلویگ را یک بار به اتاق شکنجه بردهاند تا به چشم خود ببیند چه بلایی سر زندانیان میآورند: "وحشت مرگ مرا فراگرفته بود و به خودم میگفتم از اینجا جان سالم به در نمیبری و اینها حسابت را میرسند." او برای تحمل شرایط، خود را با فراگیری زبان فارسی و ورزش مشغول میکرده و تلاش داشته این فکر را از سرش بیرون کند که چه بلایی بر سرش خواهد آمد. هنوز تکلیف پرونده سکینه آشتیانی مشخص نشده است سوءاستفاده سیاسی جمهوری اسلامی دو روزنامهنگار همکار "بیلد ام زونتاگ" از سوی دادگاه انقلاب اسلامی تبریز به اتهام "اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور" به ۲۰ ماه حبس تعزیری محکوم شدند. این دو ابتدا به فعالیت خبرنگاری بدون داشتن ویزای روزنامهنگاری متهم شده بودند اما جمهوری اسلامی با امنیتی جلوه دادن این پرونده تلاش کرد از آلمان امتیاز بگیرد. پس از چهار ماه مذاکرهی آشکار و پنهان میان مقامهای دو کشور سرانجام حکم حبس دو روزنامهنگار به جریمه نقدی تبدیل شد. اما شرط مهمتر جمهوری اسلامی که رسما اعلام نشد سفر وزیر خارجه آلمان گیدو وستروله به تهران بود. حسن قشقاوی، معاون امور کنسولی وزارت خارجه ایران پس از اقامت چند ساعته وستروله در ایران که علت آن بازگرداندن دو روزنامهنگار آزاد شده عنوان شد گفت: "این سفر نشانه شكست تصمیم قبلی اتحادیه اروپا در مورد ایران بود". به گفتهی او کشورهای اروپایی تصمیم گرفته بودند در سطح وزیر، دیپلماتی به ایران نفرستند و با سفر وستروله این توافق نادیده گرفته شد. علی اکبر صالحی سرپرست وقت وزارت خارجه جمهوری اسلامی مدتی قبل از آن، با استفاده از فرصت گفتگو با مجله آلمانی اشپیگل از وستروله "صمیمانه" دعوت کرده بود تا در سفر به تهران در مورد همهی مسائل و "همچنین درباره سرنوشت دوخبرنگار آلمانی" گفتگو کنند. پرونده سکینه آشتیانی که به اتهام "زنا" و "قتل همسر" به سنگسار محکوم شده، با اعتراض محافل مدافع حقوق بشر و دولتهای غربی روبرو بوده است. آلمان، فرانسه، ایتالیا، پارلمان اروپا و واتیکان همصدا با سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و فعالان حقوق زنان شدیدا به این حکم اعتراض کردهاند و خواستار لغو آن شدند. حدود دو ماه پیش، پنج سال پس از زندانی شدن سکینه آشتیانی، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اعلام کرد که حکم سنگسار او به مجازات اعدام با طناب دار تبدیل شده است. هنوز تکلیف پرونده آشتیانی به طور قطع مشخص نشده است. به اعتقاد ناظران نحوه برخورد با این پرونده مانند تبدیل قرار حبس روزنامه نگاران آلمانی به جریمههای ۳۵ هزار یورویی نمونه دیگری از آشفتگی دستگاه قضایی و حسابگری مسئولان جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشته است. مارکوس هلویگ که ۲۰ ژانویه ۲۰۱۱ همراه همکارش دوباره به آلمان بازگشت میگوید از سرگیری کار و زندگی عادی برایش بسیار دشوار بوده است. او میگوید حتا تماشای تلویزیون و گوش دادن به رادیو نیز برایش عذابآور بوده است، زیرا پس از دوره حبس انفرادی، احساس میکرده سرعت عملش مانند لاکپشت است در حالیکه همه چیز و همه کس مانند پلنگ از کنارش عبور میکنند. از: دويچه وله ----
آماده باش نیروهای سرکوبگر ولی فقیه برای مقابله با اعتراضات
مردم
بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در
ایران" نیروهای سرکوبگر ولی فقیه علی خامنه ای از ترس اعتراضات
مردم ایران به حالت آماده باش در آمده اند.
از امروز دوشنبه 17 بهمن ماه به تمامی نیروهای سرکوبگر سپاه
پاسداران،نیروی انتظامی ،بیسج و وزارت اطلاعات آماده باش داده
شده است.
در چند روز اخیر مردم و بخصوص جوانان در تهران و شهرستانها
در مراکز اصلی شهر و پلهای هوایی اقدام به نوشتن شعار مرگ بر
خامنه ای و مرگ بر دیکتاتور و دادن فراخوان برای برپایی
اعتراضات می کنند.
تعدادی از جوانان اقدام به نوشتن پلاکاردهای پارچه ای چند
متری با شعار مرگ
بر خامنه ای به زبان فارسی و انگلیسی و نصب آن در محلهای پر
تردد و بر روی پل های هوایی نمودند.
از جمله : امروز حوالی ساعت 12:00 بر روی پل فردیس تهران کرج
پلاکارد بزرگی نصب گردید که بر روی آن به زبانهای انگلیسی و
فارسی شعار مرگ بر خامنه ای نوشته شده است
رانندگان خودروها با مشاهدۀ آنها که در حال نصب پلاکارد
هستند با بوق زدنهای ممتد آنها را تشویق می کردند . در کنار
بعضی از این محلها پایگاه های نیروی های سرکوبگر قرار دارند.
تصاویر و فیلمهای فعالیتهای اعتراض جوانان متعاقبا انتشار
خواهد یافت.
فعالین حقوق
بشر
و دمکراسی در
ایران 17 بهمن 1390 برابر با 06 فوریه 2012 ---- نعیم احمدی، فعال دانشجویی به زندان منتقل شد
دوشنبه 17 بهمن 1390 خبرگزاری هرانا: نعیم احمدی فعال دانشجویی و سیاسی جهت سپری کردن مدت محکومیتش به زندان مشکین شهر منتقل شد. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این فعال سیاسی به اتهام عضویت در حزب «گاموح نوین» و فعالیت تبلیغی علیه نظام از طرف دادگاه انقلاب تبریز به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود. وی سال گذشته به همراه ۱۴ نفر از اعضای حزب مذکور در تبریز بازداشت وبیش از ۱۰۰روز در زندان انفرادی و تحت بدرفتاریهای گوناگون قرار گرفته بود. این عضور ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در تبریز، پس از ۵ ماه به قید وثیقهٔ دویست و بیست میلیون تومانی اززندان مرکزی تبریز آزاد شد. نعیم احمدی خیاوی دانشجوی رشتهٔ زمینشناسی دانشگاه تبریز و دبیر انجمن اسلامی دانشکدهٔ علوم طبیعی بود. همچنین دادسرای تبریز در یک اقدام غیر قانونی متهمین این پرونده را جهت اجرای حکم به زندان سایر شهرها معرفی کرده است در حالیکه محل ارتکاب جرم انتسابی و محل دستگیری و محاکمه این افراد تبریز بوده است و فرستادن این افراد به سایر زندانها در حکم تبعید آنان است. قبل از این یونس سلیمانی، شهرام رادمهر و حمیده فرجزاده از متهمین همین پرونده جهت اجرای حکم به زندانهای اردبیل، مشکین شهر و تبریز فرستاده شدهاند.
|
||||