قتل یک زندانی بی دفاع در سلولها انفرادی بند1 زندان گوهردشت کرج

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" یک زندانی بی دفاع پس از 23 سال زندان در سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت کرج به قتل رسید.

یکشنبه شب 16 بهمن ماه حوالی ساعت 23:00 زندانی رحمان مقدومی حدودا 43 ساله که برای تحت فشارهای روحی و جسمی قرار دادن وی از بند 7 به سلولهای انفرادی بند 1 شکنجه گاه زندان گوهردشت کرج منتقل شده بود به قتل رسید.سایر  زندانیان سلولهای انفرادی پس از متوجه شدن این مسئله شروع به داد و فریاد زدن نمودند و پس از حدودا یک ساعت بیست دقیقه پاسدار بندها به سلول مربوطه مراجعه کردند و جسم بی روح این  زندانی را از سلولش خارج کردند.

زندانی رحمان مقدومی 23 سال بود که در زندان بسر می برد. علت انتقال به سلولهای انفرادی و جزئیات قتل او در ابهام  می باشد.سلولها انفرادی بند 1 با دوربینها مدار بسته کنتزل می شود و فقط پاسداربندها و سایر مسئولین زندان می توانند به سلولها انفرادی تردد کنند.

یکی از شیوه های معمول که علیه زندانیانی که نسبت به شرایط قرون وسطایی زندان اعتراض می کنند اقدام به حذف فیزیکی آنها می نمایند و سپس اعلام می کنند که اقدام به خودکشی نموده است.

پاسدار بندها در موارد قبلی قتلها  که در سلولهای انفرادی روی می داد پیش از این  هم اعلام کرده بودند که  زندانی خود دست به خودکشی زده است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،حذف فیزیکی زندانیان بی دفاع که نسبت به شرایط غیر انسانی و طاقت فرسای زندان اعتراض می کنند را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

18 بهمن 1390 برابر با 07 فوریه 2012

----

مادران پارک لاله ایران: می دانیم پیروزی قطعی است!

ژیلا کرم زاده مکوندی زنی ایرانی است. یک شاعر و هنرمند؛ کسی که همانند میلیونها ایرانی دیگر سالها نسبت به بی عدالتی هایی که حاکمان کشورش به نام دین بر مردم روا میداشتند، اعتراضی خاموش داشت. چرا که این تمامیت خواهان از همان ابتدای پیروزی با شیوه  "تفرقه بینداز و حکومت کن" مردم را پراکنده کردند و اعتماد را از آنان سلب کردند.

اما در خرداد 88 یک بار دیگر مردم به همدیگر با نگاهی تازه رو کردند. آن ها داشتند دوباره همدیگر را می یافتند که باز دیو خرناسه کشید و شروع به کشتار علنی دیگری کرد. عوامل وابسته به حکومت با سلاح گرم و سرد و روش های وحشیانه به مردم یورش بردند و تعدادی از معترضین را کشتند.

ژیلا همانند بسیاری دیگر تاب نیاورد تا خاموش بماند. هر گاه با او هم کلام می شدی، همواره نکته هایی ناب از عشق به انسانها در کلامش می یافتی و همین سبب شد تا او ساکت ننشیند و همراه کسانی باشد که در تظاهرات اعتراضی آن سال شرکت کردند.

حس انساندوستی و آزادیخواهی او سبب شد تا با این که مادر نبود به حمایت از مادرانی بپردازد که فرزندانشان آماج این حملات شده بودند و همچون آنان دلسوخته از داغ فرزند و بی تاب  به این کشتار اعتراض کند. همراه مادران و سایر هواداران او هم بارها و بارها در مراسم شنبه های اعتراضی پارک لاله در سکوتی حزن آلود با پیمودن راهی به دور آب نمای پارک نشان داد که با این ظلم ها مخالف است.

کوردلان حکومت که حتی تاب این سکوت را هم نداشتند دو بار او را دستگیر کردند. غافل از آن که بعد از هر بار زندان با وجود لمس شرایط  سخت زندان و انفرادی عزم او راسخ تر خواهد شد. در دادگاه مضحک شان که قاضی خداشناس !!! آن قبل از شنیدن  سخنان متهم، حکم خود را بر اساس گزارشات و نظر کارشناس !!! صادر نموده است، او با شجاعت تمام از عقیده خود دفاع کرد و قدمی عقب ننهاد. به راستی که چنین انسان هایی کمیاب هستند.

نتیجه دادگاه چهار سال حبس بود (دو سال تعزیری و دو سال تعلیقی). اینک او پشت میله هاست و روزها را به انتظار بازگشت کبوتری سفید به وطن محبوبش می شمارد. او کسی است که راحتی خود را فدای یک خواسته جمعی کرد. کسی است که به ندای وجدان و مسئولیت اجتماعی اش گوش داد. 

ژیلا و کسانی مثل او با تمام وجود و به قیمت از دست دادن آزادی خود علیه شرایط خفقان و اختناق جامعه برخاسته و مقاومت کرده اند. اینان انسان هایی پاک هستند، کسانی که برای زنده ماندن انسانیت از وجود خود مایه گذاشته اند و در این روزهای حبس با روحیه و محکم ایستاده اند. چون می دانند پیروزی قطعی است و در پیشگاه وجدان خود و مردم و سرزمین محبوب همگی مان رو سپید خواهند بود. به امید آزادی او و دیگر کسانی که به خاطر بهروزی میهن از آزادی خود گذشته اند.

لیلا سیف اللهی

بهمن ماه 1390

http://www.mpliran.com/2012/02/blog-post.html

----

مادر صانع ژاله: سکوت کردیم؛ مردم همه چیز را می‌دانند

سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۰

فرشته قاضی

در آستانه 25 بهمن و اولین سالگرد جان باختن صانع ژاله، خانواده او در مصاحبه با "روز" اعلام کردند مراسم خاصی برای سالگرد برگزار نخواهند کرد.

صانع ژاله، دانشجوی کرد دانشگاه هنر تهران بود که 25 بهمن سال گذشته و درجریان تجمع مردمی که در حمایت از جنبش اعتراضی مردم تونس و مصر و به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی برگزار شده بود بر اثر اصابت گلوله جان باخت.

رسانه های حکومتی و مقام های جمهوری اسلامی، صانع ژاله را یک "بسیجی" خواندند که توسط "منافقین" کشته شده اما خانواده و دوستان او این ادعا را رد کردند.

اکنون و با گذشت یکسال از جان باختن صانع ژاله، مادر او به "روز" می گوید که سکوت خانواده او خود نشانگر خیلی چیزها است و مردم خود همه چیز را به خوبی میدانند.

خانم ژاله خبر میدهد که در این یکسال خانواده او هیچ شکایتی نکرده اند چون نتیجه شکایت کاملا روشن است: "یکبار از دادسرای اوین زنگ زدند گفتند پرونده تشکیل شده و بیایید. اما ما نرفتیم و پی گیری هم نکردیم".

25 بهمن سال گذشته صانع ژاله و محمد مختاری بر اثر شلیک مستقیم گلوله جان باختند. هر دو نفر از سوی مسئولان و رسانه های حکومتی "بسیجی" معرفی شدند و پیکرهای آنها روی دست لباس شخصی ها و نیروهای امنیتی تشییع شد. در آن زما پدر محمد مختاری در مصاحبه با "روز" اعلام کرد که فرزندش بسیجی نبوده، بلکه معترضی بوده که دستبند سبزش را بر دستگیره خانه بسته و به تجمع رفته است. برادر صانع ژاله هم در مصاحبه با صدای آمریکا و همچنین مصاحبه با "روز" اعلام کرد که برادرش بسیجی نبوده است: "صانع یک هنرمند بود، او بسیجی نبود. او می خواست با هنرش به مردم کردستان خدمت کند اما نگذاشتند و..."

قانع ژاله بازداشت شد و خانواده اش به شدت تحت فشار قرار گرفتند که مصاحبه او را تکذیب کنند و بگویند فرزندشان بسیجی بوده است.

اینک، پس از یکسال سکوت، مادر صانع ژاله به "روز" می گوید: سکوت، خودش می تواند خیلی حرف باشد ما هیچ شکایتی نکردیم؛ سکوت تنها کارمان بوده و درخواست هایی از ما بود که ما انجام ندادیم و برای اینکه مجبور به انجامش نشویم حتی از خیر شکایت هم گذشتیم، هیچ کاری نکردیم و به حرمت خون فرزندم سکوت کردیم.

مادر صانع ژاله، کردی صحبت می کند و یکی از نزدیکانش برای ما ترجمه می کند: "خودشان تماس گرفتند که بیایید دادسرای اوین برای پی گیری پرونده صانع؛ ما نرفتیم و مسکوت گذاشتیم دلیلش هم فکر می کنم همه می دانند چیست و نتیجه اش هم مشخص است".

او خبر از بستری بودن پدر صانع ژاله در بیمارستان می دهد و می گوید: پدر صانع به شدت بیمار است، قلبش مشکل دارد، صانع که رفت او هم به شدت مریض شد، الان هم بیمارستان است و ما نگران او هستیم، خودمان هم فقط روپاییم و وضعیت مان بهتر از او نیست؛ چند روز دیگر سالگرد است و مراسم خاصی نداریم، نمی خواهیم مشکلی پیش آید و باز استرسی وارد شود چون برای پدر صانع خطرناک است.

به مادر صانع ژاله می گویم پس از جان باختن فرزندتان گفتند او بسیجی بوده؛ حتی در صدا و سیما گفتند او جاسوس و نفوذی بوده در بین دانشجویان و وزیر اطلاعات اعلام کرد که قاتلان او شناسایی شده اند و منافق بوده اند و... شما که اینها را می شنیدید چه وضعیتی داشتید؟ اصلا صانع که بود؟ چه گرایشی داشت؟

او میگوید: همه چیز روشن بوده و هست؛ همان موقع هم که این چیزها را می گفتند همه چیز مشخص بود؛ بچه من کاردانی برق از دانشگاه آزاد کرمانشاه گرفت، آدم درس خوان و موفقی بود، اهل مطالعه بود، شب ها اکثرا تا دیر وقت بیدار بود و کتاب می خواند، از معدود کسانی بود که راه خودش را پیدا کرده بود، می دانست چه می کند و کجا می رود، رفت دنبال هنر، چیزی که دوست داشت؛ او هنرمند بود به ادبیات و به خصوص ادبیات کردی علاقه خاصی داشت و اهل سیاست نبود، عاشق زندگی بود و هنر. او راهش را خودش انتخاب کرد و رفت و داغی بر دل ما ماند که جز سکوت فعلا هیچ چیزی نمی تواند تسکین مان دهد.

درباره مصاحبه هایی به نقل از پدر صانع که در این مدت منتشر شده می پرسم؛ او می گوید: ما فقط سکوت کرده ایم و هیچ مصاحبه ای انجام نداده ایم.

خانم ژاله سپس با اشاره به بیماری قلبی پدر صانع می گوید: دعا کنید! او حالش خوب نیست، قبلا اینقدر مریض نبود، اما از وقتی صانع رفت او از پا درآمد، مدام بین بیمارستان و خانه در رفت و آمد است و اکنون مدتی است که در بیمارستان بستری است.

او در پایان می گوید: پسر من انسان درستی بود درست زندگی کرد و سربلند هم ازدنیا رفت؛ داغ او بر دل ماست اما به او افتخار میکنیم.

صانع ژاله، دانشجوی هنر اهل پاوه بود پس از جان باختن او رسانه های حکومتی تصویری از یک کارت عضویت در بسیج منتشر کرده و مدعی شدند که او بسیجی بوده است.

 وزیر اطلاعات تنها 9 روز پس از جان باختن صانع مدعی شد کسانی که در قتل صانع ژاله دست داشتند، شناسایی شده‌اند و اقدامات لازم در این خصوص صورت گرفته است.

اما تاکنون و پس از گذشت یکسال، این سخن در سطح ادعا باقی مانده است.

آن سوتر اما دوستان و همکلاسی ها و هم دانشگاهی های صانع ژاله تصاویر او را منتشر کردند که همراه با اعضای انجمن اسلامی دانشگاه هنر به دیدار آیت الله منتظری و سعید حجاریان رفته بود. پس از انتشار این تصاویر بود که حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقیه در کیهان، مدعی شد صانع ژاله، نفوذی ما در میان دانشجویان بوده است.

در واکنش به این اظهارات، دفتر تحکیم وحدت در بیانیه ای اعلام کرد که اجازه مصادره شهدا را نخواهد داد و وب سایت ادوار نیوز نیز اعلام کرد که آقای ژاله به عنوان یکی از معترضین به حاکمیت در تظاهرات روز 25 بهمن شرکت کرده بود.

از: روز

 

 
 

بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به همبستگی 

 

ارسال به: Balatarin بالاترین :: Donbaleh دنباله :: Twitthis تویتر :: Facebook فیس بوک :: Addthis to other دیگران