«ریشه کهن آذربایجان در خاک کهن تاریخ»

 

برای دوستداران آب و خاک میهن عزیز، ایران شنیدن نغمات شوم حاکی از معانی جدائی طلبی و اظهار نمایل به غیر، همواره نفرت انگیز بوده است و ایرانی در هر نقطه از ایران هرگز قادر نبوده این قبیل تمایلات معدود انگشت شماری را از مقوله ی آزادی بیان یا خواسته ی جمع قابل ملاحظه ای مردم به حساب آورد. متاسفانه در سالهای اخیر انحصارجوئی تبلیغاتی دولتی  و جلوگیری از بررسی مسائل و عقاید متفاوت صاحبنظران در محدوده اسلام در روزنامه ها و رسانه های گروهی، واکنشهای نامبارکی مانند بی علاقگی به آنچه در گوشه و کنار ایران می گذرد، بوجود آورده و خفقان حاکم بر جامعه معتقدان به استقلال و عظمت ایران را به سکوت دردناکی واداشته است! لذا تعجب آور نیست اگر بر اثر سیاست ناصواب دولت، مخالفین یکپارچگی ایران و اسلام متین و معتدل و پاره ای از طرفداران مارکسیسم میدان را برای تاخت و تازها بی رقیب ببینند و فعالیت های تخریب کننده اذهان جوانان را وسعت ببخشند! چرا که یکسو نگریهای افراطی و عدم رعایت «عدالت» در جامعه بهترین فرصت را برای ماجراجویان فراهم مینماید و بطوریکه ملاحظه میگردد، اقدامات تحریک آمیز، تظاهرات و صدور اعلامیه های تلخ بالاخص در روزها و موقعیت هائی بیشتر صورت می پذیرد که حاکمان و مسئولان سیاسی در انحصار طلبی،  تبعیض و سعی در اعمال سلطه ی تام ، بی پروا تر عمل کرده و غافل از آن باشند که عواقب آفات ناشی از عدم آزادی چگونه ظهور و بروز خواهد کرد؟!

با این مقدمه کوتاه،  ما به پیروی از را و رسم دیرینه خویش ضرورت تلاش بموقع برای جلوگیری از لطمه به استقلال و تمامیت ارضی ایران کهنسال را احساس کرده و نسل هوشیار جوان را آگاه می سازیم که باید همیشه نیات سوء تبلیغات سیاست بازان داخل و خارج و اهداف حرکات مقرضانه و تحرکات اخیر عده بسیار  قلیلی نا آگاه و تجزیه طلب و احیاناً مامور بنام «پان تورکیسم» را باز شناسد و حقایق و تجربیات تاریخی را بخاطر سپارند. و در این میان از آذربایجان قهرمان سخن بگوئیم که از رنجهای قرون آذرها بجان دارد، البته در مورد این مهد آزادگان و قهرمانان ملی و خطه ی جدائی ناپذیر از مادر ایران مطالبی در حد یک صفحه کفایت نمیکند و علاقمندان پژوهنده باید به منابع تاریخی بسیاری و لاقل به کتابهای دانشمندانی چون احمد کسروی، دکتر عنایت الله رضا، دکتر جمالدین فقیه، م . آذری و ... مراجعه نمایند و در روزگاری که دستها و فکرهای ناپاک، تاریخ!  و شناسنامه مجعول برای این سرزمین ریشه دار در خاک تاریخ  می سازند و سخنان مضحک بر زبان می آورند، حقایق را دریابند. نکات و اشارات مختصر بشرح ذیر، تنها مشتی نمونه خروار و کوتاه سخنی از مطالب بسیار است:

 

1-  در قرن 6 پیش از میلاد امپراطوری کوروش در پارس و ماد تشکیل شد. ماد همان سرزمینی است که امروز آذربایجان می نامیم و مرز آن در دوران یاد شده تقریباً مرز فعلی شمالی آذربایجان ما یعنی رود ارس بوده است.

2-  آذربایجان در آن زمان مادِ حُرد نامیده می شد که بخشی از مادِ بزرگ است.

نام آذربایجان در قرن چهارم پیش از میلاد هنگام حمله اسکندر آترُپاتِگان شد. زیرا سرداری که در آذربایجان در برابر اسکندر مقدونی برخاست و از هجوم اسکندر جلوگیری کرد، آترُپاتِن (ATROPATEN)  بود.

3-  نژاد مردم آذربایجان از آغاز تاریخ با مردم سرزمین کنونی ایران یکی بوده است و از 2500 سال پیش آذربایجان و بقیهء ایران یک حکومت داشته اند. دین زرتشت که دین باستانی مردم ایران بوده است، از آذربایجان آمده است.

4-  زبان ترکی امروز در اذربایجان آمیخته است از کلمات زبان قدیم آذری که بعقیده بسیاری از محققان همان زبان اوستا بوده، و حرف ربط و اصطلاحات ترکی و بعضی واژه های فارسی و عربی – در این مجموعه واژه های ترکی از یک سوم آن بیشتر نیست.

5-  در سال 1918 میلادی نام آذربایجان برای نخستین بار به بخشی از سرزمین قفقاز در شمال رود ارس اطلاق شد، زیرا جدائی طلبان آن دیار می خواستند آن سرزمین را از روسیه جدا سازند.

6-  خاور شناس مشهور روس واسیلی ولادیمیر بارتولد V.V-BARTOLD قول مورخان قدیم آسیای صغیر را تـأیید کرده، می گوید رود ارس که اکنون آذربایجان را از قفقاز جدا می کند در روزگاران کهن مرز قومی و نژادی قاطعی میان سرزمین ایرانی ماد و سرزمین آلبانیا بوده است. بنابر قول همان محقق دین آذربایجان زرتشتی و دین آلبانیا مسیحی بوده است.

قطع نظر از حقایق تاریخی یاد شده، فداکاریهای مردم آذربایجان در جنگ های دوران استبداد صغیر، بویژه شکیبائی شگفت انگیز مردم تبریز در انواع تنگی ها و دشواریها، من جمله کمی آذوقه در ایام حصر تبریز فراموش شدنی نیست.

متأسفانه نسل معاصر از آن مصائب چندان آگاه نیست. ولی خوشبختانه بعلت حقایق تاریخی پیوند آذربایجان با بقیه سرزمین ایران هیچگاه قطع نشد و شعرای نامدار آن دیار اشعار خویش را به زبان فارسی سروده اند و نویسندگان آنجا آثار خود را بزبان فارسی نوشته اند و شکست فرقه دمکرات آذربایجان به رهبری جعفر پیشه وری میخ آخر را بر تابوت تجزیه طلبی معدودی ایادی بیگانه کوبید. باید بخاطر سپرد که:

«در یک مهمانی شام که به افتخار پیشه وری و روسا و افسران ارتش فرقه دموکرات آذربایجان ایران در باکو از طرف باقراُف دبیر کل حزب کمونیست آذربایجان شوروی داده شد، باقراُف ضمن نطق خود گفت بزرگترین اشتباه ...فرقه این بود که به اندازه کافی روی وحدت آذربایجان شوروی و ایران تأکید نکرد. پیشه وری در جواب ...گفت بر عکس رفیق باقراُف من عقیده دارم که بزرگترین اشتباه یا علت شکست نهضت ما این بود که باندازه کافی روی وحدت خدشه ناپذیر آذربایجان ایران به ایران و جدائی ناپذیر بودن آذربایجان از ایران تاکید نکردیم... باقراُف از این سخن آشفته و متحیر شد و خطاب به پیشه وری گفت اوتور کیشی یعنی مردک بنشین...و به این طریق به پییشه وری توهین کرد.

چندی نگذشت که اتومبیل او با یک کامیون «تصادف» کرد، پیشه وری زخمی شد و او را به بیمارستان بردند. کسانیکه به عیادت او رفتند، میگفتند که خطری متوجه او نیست. ولی پیشه وری در بیمارستان فوت کرد(1). متأسفانه این گونه تصادفات حیرت آور در حکومت های خود کامه از امور عادیست.

امید است این مختصر موجب مزید آگاهی و بیداری هم میهنان بویژه هم میهنان غیور آذری ما باشد.

 

جاوید باد ایران

حزب ایران

 

1- نقل از کتاب آذربایجان و لقمه های تازه استعمارگران نوشته دانشمند محترم م. آزادی . این کتاب برای حجم کمی که دارد بسیار محتوی و سودمند است، متاسفانه کمیاب است و جای آن دارد که تجدید چاپ شود. بویژه که ارجاعات متعددی دارد که برای تحقیق مغتنم است.