پاينده ايران                                                                 اي آفريدگار پاك

                                                                               تو را پرستش مي كنم و از تو ياري مي جويم

 

                                                                                                                                       779/5/211

                                                                                                                                       18/4/1382

 

تجاوز به حقوق ملت محكوم است

 

زنان و مردان ايران زمين!

آنگاه كه انسان به بهاي زندگي خويش حقيقت زمان را واقعيت مي بخشد، ديگر مرگ سرچشمه عدم نخواهد بود بلكه جويباري است كه در ديگران جريان مي يابد و ديگر بازي چرخ را آسان بر او دست نخواهد يافت. در شرايطي اين چنين به بازنگري و مروري كوتاه بر علل پديد آمدن رخداد 18 تير مي نشينيم كه در آستانه چهارمين سالگرد اين رويداد تاريخي هستيم كه ميهن در وضع اضطراب انگيزي بسر مي برد كه خود يكي از زمينه هاي بروز اعتراض هاي ملي است. از يك سوي زنگهاي خطر در چهار گوشه ي ايران به صدا در آمده است و از ديگر سوي نماي تلخ درون ميهن نه تنها دانشجويان دلير بلكه هر ايراني آزاده را به فكر فرو مي برد، به طوري كه ايمني قضايي از جامعه رخت بربسته، در كوي و برزن زنان و مردان و جوانان با بدترين رفتارهاي توهين آميز رو  به رو هستند، دستگيريها دنباله دارد. حتي به يك حزب يا نهاد صنفي- سياسي دگرانديش به ويژه اگر پيشينه ملي داشته باشد، هيچ فرصت فعاليت داده نمي شود، روزنامه ها به خاموشي كشيده شده، اربابان جرايد در بند، صدا و سيما كه بايد صداي راستين ملت ايران باشد به بلندگوي كج انديشان و مبلغ تجزيه طلبان تبديل شده، بي توجهي به محروميت هاي مضاعف استانهاي مرزي، بازار ژاژخايي را گرم، حيثيت ذاتي انسان بي اعتبار، گروهي موسوم به لباس شخصي ها كه دستهاي پنهان راهبرشان است بر جان و مال مردم مسلط و جمهوري اسلامي بر برنامه هاي واپسگرايانه هم چنان اصرار مي ورزد و اين در حالي است كه روزگار مردم پيوسته سياه و سياه تر، ناكامي ها افزوده تر، تنگدستي و كاستي فراگيرتر، بيكاري و هجرت از سرزمين مادري در ميان جوانان سرسام آور چون آينده اي برخود متصور نيستند، فرار مغزها پديده مصيبت بار، تباهي اخلاقي از فقر، آزاد گذاردن متجاوزين به حقوق ملت و مردم در كوي و برزن حاكي از نبود عدالت خانه و دادرسي، ديگر جايي براي تحمل باقي نگذارده است، به كجاي اين شب تيره بياويزم عباي ژنده ي خويش را “.

بارها و بارها هشدار داده شد و بارها و بارها نوشتيم به خواستها و نيازهاي جوانان بايد پاسخ منطقي داده شود، با افسوس گويي     بر كرسي قدرت نشستگان زباني جز اعمال زور و سركوب نياموخته اند. بارها و بارها براي جلوگيري از ويراني و خونريزي توجه داده شد كه با ايجاد جو ترور و وحشت،‌ امينت و آرامش به دست نخواهد آمد. بايد حقوق ملت را به رسميت شناخت و اگر قانوني باشد به قانون تن داد، خودي و غير خودي در بين نباشد، همه فرزندان ايرانيم. با افسوس بسيار گوشي شنوا نبود، چرا كه خودكامه نمي خواهد بشنود جز آنچه خود مي گويد و به جاي پاسخ گويي به خواستهاي به حق دانشجويان، 18 تير مي آفريند و بار ديگر از حربه اي كه بارها در 16 آذر 32، يكم بهمن 1340 و...... عدم كارآيي آن ثابت شده است، استفاده مي كند، تا بار ديگر دشمني جهل و علم، استبداد و آزاديخواهي، نور و تاريكي هر چه وحشيانه تر تداوم داشته باشد. آن چنان كه حاضران در 18 تير 78 گفتند: ضمن شكستن حرمت دانشگاه، زدند، كشتند و شكستند، گويي مغولان حمله تازه اي تدارك ديده اند. در اين روز حماسه آفرين حزب ملت ايران مورد هجوم قرار گرفت و به بهانه هاي واهي چند تن از رهبران حزب و ديگر اعضا و هواداران كه همگي درس ميهن دوستي و استعمار ستيزي را در مكتب فروهرآموخته بودند به اتفاق تعداد زيادي از دانشجويان به بند كشيده شدند.

هم ميهن، آنچه بر شمرديم گوشه اي است از آنچه بر ملت مي گذرد. رويداد 18 تيرماه پاسخي است به اين دردها، بارها گفته شد به فكر ملك و ملت بايد بود، تا واكنش ملت به بي كفايتي هاي ناكارآمدان كار بدست، ميهن را به ورطه سقوط و نابودي و تجزيه نكشاند. از تاريخ پند گيرند، پيش از آنكه پند تاريخ شوند.

ايرانيان، جوانان دلير! در زمانه اي كه هر روز به دور از آرمانهاي ملي به بهانه حق طلبي و آزاديخواهي نخبگان و جوانان پرشور وطن را سركوب و به بند مي كشند و زير نام جمهوري اسلامي هم چنان به يكه تازي و خودكامگي ادامه مي دهند به راستي مردم ايران را به سيه روزي بي مانندي انداخته اند، چپاول دارايي هاي ملي، انعقاد قراردادهاي نفتي بدون تصويب مجلس، بر خلاف قوانين موجود نشان از اهميت ندادن به مردم،‌ پديده فروش فرزندان، اسارت و به بند كشيدن دانشجويان و جوانان و مبارزان فرهيخته، يك شبه ثروتهاي سرسام آور اندوختن، در تاريكي شب مزدوران شب پرست را به جنايت هاي فجيع مامور كردن و بر قلب مبارزي راستين چون داريوش فروهر خنجر كردن كه 50 سال براي استقلال و آزادي برضد استبداد و استعمار مبارزه كرد، سينه و قلب پروانه فروهري را دشنه آجين كردند كه غمش آزادي فرزندان وطن و آموزش و آگاهي جوانان و سرافرازي ايران عزيز بود.

خفتگان بيدار شويد! در چنين فضايي آيا مي توان از زنان و مردان دلير انتظار داشت آسوده سر بر بالين نهاده و چشم فرو بندند؟ دست از قلدري و تجاوز برداريد تا كشور از بن بست خارج شود و بيش از اين حاكميت و منابع ملي و تماميت ارضي به خطر نيافتد. 18 تير پاسخي است به اين ندانم كاريها، حافظه تاريخي ملت هوشيار ايران اين بيدادها را هرگز فراموش نخواهد كرد، مي پرسيم آيا در چنين مردابي نيلوفري مي زايد؟ اين دروغي است بزرگ...... بياييد حقوق راستين ملت را به او باز گردانيد، دست غارت گران را كوتاه كنيد به فكر استقلال و تماميت كشور باشيد و هر نداي آزاديخواهي را با سركوب و بگير و به بند پاسخ ندهيد كشور را به سوي جنگي نا خواسته و خشونت برگشت ناپذير كه ويرانگر است سوق ندهيد.

 انسانهاي آزاده، ايرانيان فرهيخته، جوانان با شرف ! دلسوزان مام ميهن به هوش باشيد!

حقيقت اين است كه نياز و نفرت، به نبود تفكر خلاق مي انجامد و اين همه روياي مرگ مي آفريند. بس است، دير زماني است كه جز روياي مرگ نساخته ايم، بدانيد اگر تمام راههاي ابراز راي و نظر و سركوب شود و به تمام نيازها با چماق پاسخ دهيد در چنين شرايطي در اختناق و وحشت انسان روياي مرگ مي سازد و ناخودآگاه از زندگي دور مي شود، بهراسيم از آن زمان كه در پرتو اعمال زور و تبعيض روياي مرگ در ذهن فرزندانمان به الگويي كهن تبديل شود.

هم ميهن! قرباني كردن آزادي، مجال نداده است به جبران فرصت هاي گم گشته بپردازيم ولي با اين همه ما، جوانان، دانشجويان، زنان و مردان ميهن نگون بختمان باز هم همچنان به دور از خشونت و ويرانگري برآنيم با دو بال شكسته ي آزاديخواهي و دادپروري پرواز كنيم، هر چند پروازمان دست و پا زدني دردناك است، به رغم تمامي مشكلات، پويه مردم سالاري در سر داريم، از اين دور باطل كشت و كشتار ويرانگري دست بكشيد.

هم ميهن! تاريخ ديرينه سال ملت ما به خوبي گواه اين نكته است كه خواست هاي تاريخي ملت را شايد بتوان به تاخير انداخت اما در دراز مدت نمي توان مانع تحقق آن شد.

در زمانه اي كه جز سوداي خويشتن در سر نمي پروراند، در هنگامه اي كه مردم جز تيرگي و زورمداري پيرامون خود             نمي بينند،طبيعي است كه نه تنها جوان فرهيخته معترض است هر انسان آگاهي زبان به اعتراض مي گشايد تا تيرگي را كه سنت شده است، بشكند و كاري كند كه عين حقيقت است، آن هم در بين مردمي كه جز به خويشتن نمي پردازند او الگويي مي شود پيش روي مردم كه به خود نمي پردازد، با چشمان باز، با تمامي وجودش به ملت و ميهن اش مي انديشد و به اصول انسان آزاد ايراني بيش از هر چيز بها مي دهد و تاريخ پر از رنج و درد ما قهرمانان بسيار دردامان خويش پرورده است.

همه شب هاي غم آبستن روز طرب است            يوسف روز ز چاه شب يلدا آيد

زنان و مردان آزاده

در زمينه سياست خارجي اوضاع بهتر از شرايط داخلي نيست، منطقه بيش از هر زمان ديگر به سوي بحراني فزاينده پيش مي رود و ديپلماسي جمهوري اسلامي چشم خود را بر واقعيت ها بسته است با نيم نگاهي بر روي نقشه، واقعيت تلخ درحلقه محاصره بودن ايران از سوي پايگاههاي پرشمارآمريكا را نشان مي دهد كه حاصل كاربرد سياستهاي ترس خورده و خلاف سود و صلاح ملي است، حتي كار بدآنجا رسيده كه با نگاهي به سايت هاي گوناگون و با افسوس بسيار حتي در شماري از نشريه هاي داخلي گروه هايي در قالب هويت طلبي هاي قومي به تحريك بيگانگان بدون كمترين دغدغه در مسير تجزيه طلبي به فعاليت مشغولند و سمينار بر پا مي سازند و در مقابل حكومتگران عرصه را بر نيروهاي ملي خارج از حاكميت تنگ تر مي سازند و با فشارهاي گوناگون از حضور مؤثر آنها براي آگاهي دادن به فرزندان ميهن و نجات كشور از بحران جلوگيري به عمل مي آورند.

با افسوس اين ديپلماسي ترس خورده درخارج كشور نيز هم چنان در جريان است.

ـ در افغانستان اين پاره تن ايران زمين

ـ در تاجيكستان اين خاستگاه نخستين سرآيندگان زبان دري

ـ درغرب، كردان اين ايرانيان راستين در فراسوي مرزهاي قراردادي دستخوش باورهاي نژادگرايانه ترك و عرب هستند.

ـ نرد عشق باختن با حاكمان رسواي بغداد پيش از سقوط و پذيراي قاتلان بعثي آنها شدن. 

ـ در اَران كه در پي توطئه اي جمهوري آذربايجان نام گرفت، اكنون جولانگاه تركان عثماني شده است كه به خاك ميهن نيز چشم دوخته اند و زمزمه هاي شوم مزدورانشان درداخل در آزادي كامل در نشرياتشان آغاز شده است.

ـ دردرياي مازندارن، حاكميت ملي دستخوش تعرض قرار گرفته و سود و صلاح ملي ناديده گرفته شده.

ـ درخليج فارس حاكميت ملي دستخوش گفت و شنود با اميرك نشين حاشيه جنوبي خليج فارس شده است.

اين مسايل درحالي است كه سيل غارتگران درمنطقه به دنبال بهانه ي تجاوز و دست اندازي به منافع ملي ما هستند. در چنين فضايي نا مطمئن چه مزيت هاي گرانبهايي را كه از دست نداده ايم. مصدق بزرگ گفت : فرزندان عزيز وطن با چشمان باز مراقب سرنوشت خانه كهنسال خود باشيد.

هم ميهنان، حزب ملت ايران قاطع و روشن اعلام مي دارد كه تنها راه برون رفت از بن بست كنوني كه كشور را به آستانه سقوط كشانده است، پيكار خستگي ناپذير تمامي ملت را مي طلبد آن هم بدون روي آوردن به كرداري خشونت آميز با تشكل هاي سازمان يافته و آگاهانه تا از تبديل شدن ميهن به لبناني ديگر جلوگيري شود آن هم با همبستگي ملي و طرح خواسته هاي منطقي كه در راس تمامي آنها آزادي و مردم سالاري است به دور از هيجانات احساسي كه از يك سو زمينه ساز سو استفاده بيگانگان و از ديگر سوي دست آويزي است به دست انسانهاي خود سر و مستبدان براي به خون كشيدن جوانان وطن.

حزب ملت ايران همواره خواهان آزادي و استقلال و عدالت همگاني بوده است و حمايت كامل خود را از استقرار حكومتي         مردم سالار اعلام مي دارد و امروز يك بار ديگر بر اين باور پاي مي فشارد و با تمسك به رهبر خود شادروان فروهر كه گفت ” به اميد اين كه همه ايرانيان به دور از هر گونه نفاق افكني، دست در دست هم با هر انديشه سياسي براي رسيدن به مردم سالاري كوشش كنند، تا در پرتو چنين نظامي عدالت اجتماعي و عزت و افتخار به ميهن عزيزمان، به دور از هر گونه آزار قومي و مذهبي، به دور از هر گونه خلط دين و حكومت، به دور از هر گونه سلطه پذيري اقتصادي، فرهنگي و سياسي، به دور از تبعيض نژادي و جنسي، باز گردد. “

هم ميهنان! بر ميهنمان عمر جهاني گذشته، از تاريخ پند بگيريم، تن مان نشان بيداد و زندان اسكندر را بر خود ديده است،      ‌تن مان سوز سرماي استخوان سوز تازيان را بر خود ديده است، تن مان جور و جراحت كشنده مغولان را بر خود ديده است، حاكميت مان آثار تجاوز دزدان دريايي را چشيده است، تن مان تازيانه استبداد خود كامگان خورده است اما جانمان بي پروا از كوير بي بار و برگ انديشه هاي بيگانگان راه خود را راست قامت و استوار گشوده است.

ملت ايران بر اين باور است كه رويداد 18 تيرماه 78 خشم فرو خورده مردمي بود كه تمام راههاي قانوني و منطقي را براي اظهار عقيده بر او بسته اند، مردمي كه از تبعيض و بيداد و حق كشي و بي عدالتي به جان آمده اند.

با درود به روان پاك آن يگانه شهيد اعلام شده در اين روز تاريخي، ‌عزت ابراهيم نژاد، و با سلام بر تمامي جوانان پر شور و دانشجويان و زنان و مرداني كه به بند كشيده شدند و يا هنوز هم به گناه واهي در اسارت به سر مي برند.

زنان و مردان مبارز

سپيده فردا از پس شب تاريك در حال برآمدن است، اگر من و تو به دور از خشونت، به دور ازجو سازيهاي ميهن برباد ده، به مبارزه خود ادامه دهيم، بي شك حكومتگران به حاكميت ملي و آزادي گردن مي نهند.

 

 

بر قرار باد همبستگي ملي براي آزداي

 

پرتوان باد جنبش دانشجويي

 

آزادي زندانيان سياسي خواست ملت ايران

 

پيروز باد ملت ايران

 

 

 

 

                                                                                                                                        دبيرخانه حزب ملت ايران
تهران؛ 18 تير ماه 1382 خورشيدي