|
|
|
حزب ملت ايران
پاينده ايران
ای آفريدگار پاک تو را پرستش می کنم و از تو ياری می جويم
چرا از شرکت در انتخابات کناره جويی می کنيم
هم ميهنان! انتخابات آزاد در کشورهای آزاد جهان و نظام های مردم سالار از پايه های استوار حاکميت ملی است وا ز سويی هر حکومتی مشروعيت خود را در گرو چگونگی انتخاب برگزيدگان ملت خود می داند و ازديگر سوی اعتبار بين المللی هر نظام نيز به ميزان تحقق حاکميت ملت و نقش مردم دراداره ی امور آن جامعه است. درست اگر از همين زاويه و ديدگاه بنگريم، زير عنوان دست آوردهای مردم سالاری از امنيت ملی و ثبات سياسی که از پر اهميت ترين مؤلفه ها در جوامع پيشرفته است، نام برده می شود. به ديگر سخن در جامعه هايی که کاربدستانش توجهی به خواست و نياز ملی ندارند و خودخواهانه تمايل به انحصار قدرت در دستان شماري، کم شماردارند تا از ويژگی قدرت بی حساب که رانت های بی شماری را برای کاربدستان به ارمغان می آورد، سوء استفاده کنند، در نتيجه امنيت ملي، ثبات سياسی و به دنبال آن ثبات اقتصادی ميهن را به روزگاری اين چنين بی ثبات می کشانند. امروز به راستی ايران ديرينه سال در چنين شرايطی به سر می برد و اين در حالی است که شرايط ملی و فراملي، خبر از نابسامانی و در ماندگی کاربدستان، مديران و سياستگزاران کشور در اداره امور می دهد، هم چنانکه بارها در بزنگاههای گوناگون و مناسبت های مختلف به اين مهم اشاره کرده ايم. درست از سال 1359 خورشيدی به طور رسمی و طی اعلاميه ها، سخنرانی ها و مصاحبه های ارائه شده از سوی حزب ملت ايران، چگونگی برگزاری شايسته و روش انتخاب نمايندگان واقعی ملت را يادآور و از موانع پيش روی گزينش های ملی سخن فراوان گفته ايم، هر بار بی توجهی شد. اکنون برای تنوير افکار همگاني، گوشه هايی از پی آمدهای اين بی توجهی ها را يک بار ديگر ياد آور می شويم، هم چنانکه: بارها گفته ايم؛ نبايد از دين استفاده ی ابزاری شود، توجهی نشد! بارها گفته ايم؛ حاکميت ملی به خاطر عدم رعايت حقوق ملت و ناديده انگاشتن آن بيش از هر زمان مورد تجاوز و دست اندازی قرارگرفته است، توجهی نشد! بارها گفته ايم؛ عدم رعايت حقوق بشر، پی آمدش سست شدن حاکميت ملت است، توجهی نشد! بارها گفته ايم؛ شيوه های قيم مابانه که حاکميت در پيش گرفته است، اصل جمهوريت را محو و محوتر کرده است، توجهی نشد! بارها گفته ايم؛ اگر برای رای مردم احترام و ارزش قائل نباشيم، آيا به خون های پاک شهيدان و باورشان به حاکميت ملي، استقلال، تماميت ارضي، آزادی و استقرار حکومت مردم سالارو زيست در ايران سربلند، خيانت نشده است ؟ با افسوس تنها به لفاظی های بی درونمايه ی تريبونهای حکومتی بسنده شد! بارها گفته ايم؛ اگر "ميزان رای ملت" نباشد، زمينه را برای خودکامگان و خودکامه پروری آماده کرده ايد و درآن صورت نه تنها حاکميت ملی را خدشه دارکرده ايد ، بلکه تماميت ارضی کشور را به خطر انداخته ايد. توجهی نشد! بارها گفته ايم؛ اتخاذ تصميم های به دور از حضور ملت، در چنبر ساختارهای "خود درآوري"، ناديده انگاشتن حق تعيين سرنوشت ملت است، توجهی نشد! بارها گفته ايم؛ هشدار داده ايم؛ بازی با آتش است اگر مجلس که بايد "عصاره ملت" باشد، مورد توهين، استهزاء و بگير و به بند قرار گيرد، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و هر کس،هراز گرد راه رسيد ه ای به خود اجازه خواهد داد"خانه ملت" را مورد يورش و توهين قرار دهد، اين بدعت ناميمون "رسم ناخوشايندی است" و روزی دامان بدعت گزار را خواهد گرفت، توجهی نشد! بارها گفته ايم؛ آن گاه که نمايندگان برگزيده ملت زير پيگرد( به سبب اظهار نظر و انتقاد) قرار می گيرند، چه کسی بايد رسالت مجلس را که نظارت عاليه بر تمامی امور است، عهده دار شود؟ ( بنا بر اصل 79، مجلس شورای اسلامی حق تحقيق و تفحص در تمام امور کشور را دارد) و ( اصل 80، گرفتن و دادن وام يا کمک های بدون عوض داخلی و خارجی از طرف دولت بايد با تصويب مجلس شورای اسلامی باشد)، توجهی نشد! بارها گفته ايم؛ هيچ گفتگو و قرارداد با بيگانه نبايد از چشمان بيدار ملت که مجلس واقعی است به دور بماند، چرا که نسل های امروز و آينده، هيچ تعهدی به قبول آن ندارند، توجهی نشد! اصل 77 ( عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، قراردادها وموافقت نامه ها ی بين المللی بايد به تصويب مجلس شورای اسلامی برسد) و اصل 80. بارها گفته ايم، ديپلماسی بايد دارای اصول و برنامه باشد، نه اين که واکنشی و بدون ابتکار عمل کنيم، بايد با استراتژی درست، سود و صلاح ملی را دريافت بايد دوست و دشمن را باز شناخت، بايد دوستان استراتژيک ملت و دشمنان آن را باز شناسی کرد، توجهی نشد! چون نظارت بيدار ملت وجود نداشت، چون " مجلس که خانه ملت است" از صاحبخانه تهی شده و به بهانه های مختلف و شيوه های حقيرانه مجال ورود برگزيدگان واقعی ملت سد شده است از اين روی " خانه ملت "، " مجلس"، "عصاره ملت"، "ميزان رای ملت"، تمام و تمامی به سخره گرفته شده يا به سياهچال فراموشی سپرده شده است. آيا تغييری دراين روابط ايجاد شده است؟ آيا اختيارات واقعی را به نمايندگان مجلس داده اند؟ ولی با اندوه از گذشت زمان، پند نگرفته اند و هنوز هم همچنان " در بر همان پاشنه می چرخد" . آيا ساده انديشی نيست اگر منتظر تابش نور رستگاری ملت توسط چنين مجلسی باشيم؟ ما بر اين باوريم، هرگز! ما بر اين باوريم؛ تا مرم نتوانند به دور از دسيسه و بند و بست و اعمال نفوذ، نما يندگان راستين خود را انتخاب کنند و مجلس دارای اقتداری که بايد باشد، نشود، هيچ فرقی در ماهيت امر به وجود نخواهد آمد، حتی اگر به فرض محال نماينده ای واقعی هم به مجلس برود، به خاطر وجود اهرم ها و سدهايی چون درآميزی دين با دولت ، نبود آزادی گفتار و نوشتار و عملکرد شورای نگهبان و در نتيجه ناديده انگاشتن منافع ملي، خطر تجزيه ميهن، رکود سطح آموزش و بهداشت، گرانی دارو و درمان، از دست رفتن مزيت های طبيعي، تورم و گراني، سقوط ارزش های اخلاقي، فساد ( رانت خواري، اعتياد، رشوه و ...)، فرار مغزها، فرارفرزندان، بيکاري، روانپريشی جامعه، سر خوردگی و سلب اميد از آينده، در يک کلام حقوق ملت باز هم مورد تجاوز روزافزون خواهد بود. حزب ملت ايران نمی خواهد در اين سقوط سهيم باشد، از اين رو ديدگاهها و دلايل خود را بيان می داريم: ما بر اين باوريم، دين از دولت جداست تا دين جايگاه والای خود را هم چون گذشته باز يابد. ما بر اين باوريم ، تا شورای نگهبان به خود اجازه هر گونه تصميم خلاف قانونی را می دهد، هيچ نماينده راستين ملت به مجلس راه داده نمی شود( اصل 99، شورای نگهبان، نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان، رياست جمهوري، مجلس شورای اسلامي، مراجعه به آرای عمومی و همه پرسی را به عهده دارد). ما بر اين باوريم، با وجود شورای نگهبانی اين چنين، اگر نماينده ای هم قصد خدمت داشته باشد، از او سلب اختيار خواهد شد و مجالش نخواهند داد تا ديگر کسی جسارت حق گويی و دفاع از منافع ملت را به خود راه ندهد . ذات نايافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش
ما بر اين باوريم، که شورای نگهبان بر خلاف اصل 99 که امر بر نظارت در جلوگيری از تقلب در انتخابات را دارد، دامنه نظارت را به دخالت در اجرای انتخابات و تعيين صلاحيت نمايندگان کشانده است. آيا اين عمل خلاف قانون، دراستای حاکميت ملی است؟ هرگز. ما بر اين باوريم، به راستي"در خانه اگر کس است يک حرف بس است". چگونه است که شورای نگهبان بر خلاف اصل 76، تحقيق و تفحص در نهادهای زير نظر رهبری را خلاف شرع قلمداد کرده است؟ ما بر اين باوريم، شورای نگهبان بر خلاف اصل 28 قانون اساسی پر نقص، بدترين قانون مطبوعات جهان را که منجر به محروم شدن مدير مسؤل، سردبير و خبرنگاران يک نشريه از کارهای مطبوعاتی به طور موقت يا دائم شود را به رسميت شناخت تا بتوانند پيش از حکم دادگاه نشريه را به توقيف بکشانند و بدين وسيله نويسنده، مديرمسؤل و خبرنگار را تارومار کنند. تا کسی يارای گفتن و نوشتن نداشته باشد و آنچه بايد کنند، به دور از چشم مطبوعات انجام دهند. ما بر اين باوريم، شورای نگهبان از شکنجه با تعابيری ياد می کند که بتواند به شکنجه زندانيان شکل به اصطلاح دينی بدهد که هيچ انسانی آشنا با خداوند بخشنده مهربان، پذيرای اين سخنان نيست. ما بر اين باوريم، مطالب برشمرده شده، تنها گوشه های بسيار اندک از عملکرد شورای نگهبان است. آيا باز هم می توان اميدی به انتخاباتی راستين داشته باشيم؟ هرگز. درست از اين رو است که از شرکت در انتخابات کناره می جوييم. و هرکس اتنخاب شود با وجود اين "مکانيسم ها " و " دالانهای هزارتو" از پيش سترون است. هم ميهن چه بايد کرد؟ ما بر اين باوريم مردم از شعار خسته شده اند، مردم می خواهند پس از 25 سال آثار و نتايج اين همه حرف و هياهو را دريابند، مردم می خواهند نهادهای انتصابی کوچک و کوچک تر شوند ولی به عکس است. بودجه سالانه آنها سال به سال فزونی می گيرد تا با قدرت بيشتر عليه مردم به کار گرفته شوند. حزب ملت ايران بر اين باور است بايد چاره کار از جايی ديگر آغاز شود. بايد اهرم های سد کننده آزادی از ميان برداشته شود. بايد به خرد جمعی متکی بود، بايد نهادهای انتصابی جای خود را به نهادهای انتخابی مردمی بدهند. رسيدن به چنين هدف هايی از راه برپايی چنين مجلس های دستوری و با وجود چنين نهادهايی امکان پذير نيست، تنها راه رهايی از اين بن بست، بسترسازی سالم برای برگزاری يک همه پرسي، جهت بازنگری در قانون اساسی و بازپس دادن تمامی حقوق ملت به مردم محروم است، تا بتوان در سايه قانون، مجلسی به راستی مردمي، پويا و نيرومند که به راستی "ميزان رای ملت" باشد و به راستی مجلس " خانه ملت " باشد، دست آيد. هم ميهن! بنا به دلايل برشمرده شده حزب ملت ايران بر اين باوراست هر انتخاباتی از اين دست، کارآيی و راهگشايی نداشته و از مجلس های فرمايشی و دست پرورده، بی شمار دردهای مردم درمان نخواهد شد. حزب ملت ايران با کوله باری بيش از نيم قرن مبارزه پی گير نه هم چون نو رسيدگان خود جلو انداخته ی پس از انقلاب، بار ديگر اعلام می کند تنها راه برون رفت ازبن بست انتخابات و عدم شرکت مردم، نه نمايش ظاهری مشارکت در انتخابات، بلکه بر انجام يک "همه پرسی ملي" به گونه اساسی ترين رهيافت ، برای خروج از تمامی بحرانها، پای می فشرد. که در آن پيش شرطهای زير از پيش نيازهايی ا ست که لازمه هر گزينش ملی است، ضرورت دارد تا يک بار ديگر اين گفته مصدق بزرگ که " مجلس آنجاست که مردم همه آنجايند" در فضای ايران زمين طنين انداز شود و به راستی يک بار ديگر "ميزان رای ملت" باشد: - پديد آوردن فضای سياسی باز: - از راه پاس داشتن آزادی گفتار و نوشتار، گردهمايی و جلوگيری از تجاوز گروه های فشار. - آزاد گذاردن تمامی حزبها و جمعيتهای دگرانديش مستقل، اتحاديه ها، سنديکاها، کانونها و نهادهای هرگروه اجتماعي. - اجازه نشربه همه روزنامه ها و کتابها به دور از سانسور. - آزادی تمامی زندانيان سياسی و فرهنگي. - دادن تامين های لازم به انبوه ايرانيانی که ناگزير به کشورهای بيگانه کوچ کرده اند، برای بازگشت به سرزمين نياخاکی خود. - توقف فعاليتهای سازمانهای موازی ( نهادهای امنيتي، قانونگزاري، ديپلماسي، نظارت استصوابي،....) با نهادهای رسمي. هم ميهن! در يک جمله اين همه به حقوق ملت تجاوز شده است، تنها راه خروج، زنده داشت همه حقوق ملت و حاکميت ملت است. حزب ملت ايران بر اين باور است که مردم بايد به دور از هر گونه خشونت با بهره گيری از شيوه های شناخته شده در جهان ملت ها و با شناخت از دسيسه های بيگانه ساخته، راه را بر انحصار گران و خودکامگان سد کنند، تا ايران سربلند و سرافراز در جهان ملت ها بدرخشد. حزب ملت ايران همگان را به خطرناک بودن وضع کشور هشدار می دهد، تا برای برقراری مردم سالاری يک دل شوند و سازمانهای سياسی وظيفه دارند، به دور از هرگونه فرقه گرايی زمينه ی زنده داشت همبستگی همگانی را فراهم آورند.
دورد بر داريوش و پروانه فروهر شهيدان رهگشای مردم سالاري
هم ميهن سرنوشت خود را، خود برگزين
انتخابات انتصابي: نه، همه پرسی ملي: آري
دبيرخانه حزب ملت ايران تهران؛ بهمن1382
|
||