بازگشت به صفحه اول

از آژانس خبری کوروش

 
 

  اپوزيسيون ايران بايد متحد شود - گفت و گو با خسروسيف

 1 مهر 1384   www.60000000.com    
خسروسيف ;دشمن هميشه با همه چيز بازي مي كند. ببينيد ما معتقد به مبارزه سياسي مسالمت آميز هستيم. فرجام اين چيست؟ ما وقتي به اراده مردمي اعتقاد داريم آيا جز رفراندوم راه ديگري براي رسيدن به آن وجود دارد؟. ولي رفراندوم زمان خاص خودش را مي طلبد. در اين شرايط رفراندوم يعني انتخابات دوره ۱۷ مجلس شوراي ملي. رفراندوم در شرايط خاصي بر گزار مي شود. يعني حكومت به بن بست رسيده باشد و مردم تقاضاي رفراندوم كنند. از سوي ديگر در مورد آقاي سازگارا بايد بگويم من در مورد همه كساني كه در مدت ۲۷ سال گذشته در پستيهايي قرار داشتند كه حرف و حديث پيرامونشان است به هيچ وجه اعتقادي به آنان ندارم. حالا چه محسن سازگارا باشد و چه حميد رضا جلايي پور.

*********************
Rooz
۲۷ شهریور ۱۳۸۴
  
"ما در مورد ساختار فعلي جبهه ملي ايران بحث داريم و معتقديم كه نتوانسته تمام احزاب و گروه هاي ملي را در بر بگيرد از اين رو بايد تمام احزاب ملي ايران حول محور نياز ملي در سازمان اتحاد گرد هم آيند." اين دغدغه خسروسيف دبير كل حزب ملت ايران است كه در پي اتحاد احزاب ملي ايران و تشكيل يك اپوزيسيون قوي و فعال است. او از تك روي ها و خود محوري هاي دوستان و مبارزيني كه بيش از پنجاه سال با آنها همراه بود مي گويد و معتقد است كه آنها به عناوين دل خوش كرده اند و راه را براي استعدادهاي ديگر نمي گشايند. او كه ۶۹ بهار را پشت سر گذاشته لااقل 54 سال سابقه مبارزاتي دارد، يعني از ۱۳۳۰ كه به عضويت حزب ملت ايران بر بنياد پان ايرانيسم در آمده. گفت و گويي كه با او انجام داديم در يك صبح تابستاني در منزلش در تهران حول محور مختصات اپوزيسيون ايران و راههاي برون رفت آن از انسداد فعلي بود كه مي خوانيد.

حزب ملت ايران در حال حاضر چه اهدافي را پيگيري مي كند؟
اتحاد نيروهاي مخالف

اين اتحاد چه شرايطي دارد و تا چه حد موثر است؟
اين اتحاد در صورتي مي تواند موثر باشد كه افق ديد آن مورد توافق باشد. ما اعتقاد داريم كساني كه به استقلال و آزادي و عدالت همگاني يعني سه شعاري كه در ابتداي انقلاب داده شده معتقدند، در حال حاضر براي اين كه به آنها دست يابيم، در خلع موجود بايد نيروهاي سياسي اي كه اعتقاد به اين سه اصل دارند دست به دست هم داده و اتحاد ايجاد كنند.

شايد بسياري به اين سه اصل اعتقاد داشته باشند اما...؟
ببينيد از دو سال قبل از به شهادت رسيدن فروهرها من و مرحوم داريوش فروهر در اين زمينه تلاش بسياري كرديم. همه معتقد به اين سه اصل بودند اما كسي قدم اول را بر نمي داشت و هنوز هم فراخوان ما براي اين اتحاد بي پاسخ مانده وما همچنان منتظريم، اما تا كنون كسي يا حزبي اعلام آمادگي نكرده است. از سوي ديگر ما تلاش كرديم تا اتحاد حزبها و نيروهاي ملي را ايجاد كنيم و قصد داشتيم چيزي را كه به نام جبهه ملي وجود دارد بكشانيم به سمت تعريفي كه دكتر مصدق از جبهه ملي ارايه داد. اين اتحاد تا زمان شهادت فروهر ادامه داشت كه در پي آن مساله اين عده اندكي هم كه آمده بودند پراكنده شدند و تا كنون نيز هيچ توفيق دوباره اي ايجاد نشد. و خود من نيز وقتي از زندان آزاد شدم در سال ۷۹ در جمع تمام دوستان اعلام كردم در حال حاضر هر حزب از هر توان و قدرتي كه برخوردار باشد به تنهايي نمي تواند موفق شود جز اينكه اتحادي حول محور نياز ملي ايجاد شود. نياز ملي امروز ما آزادي است و به محض اينكه اين نياز بر آورده شد دوبارهمه به سازمانها و احزاب خودشان باز مي گردند و اين اتحاد حول اين نياز ملي كه ديگر بر آورده شده است آن زمان ديگر موضوعيت نخواهد داشت.
بر اين اساس بود كه پيشنهاد ايجاد اين سازمان اتحاد را در سال ۷۹ داديم همانطوري كه در جبهه ملي دوم در سال ۱۳۳۹ انجام شده بود.

تشكيل جبهه دموكراسي خواهي و حقوق بشر نمي تواند نياز ما در حال حاضر باشد؟
نياز امروز ما آزادي است. ما آزادي را براي دست يابي به حقوق بشر و دموكراسي مي خواهيم و علت مخالفت ما با تشكيل اين جبهه وجودي نيست، بلكه معتقديم اگر اين جبهه مي خواهد مردم را به پاي صندوقي بكشاند كه ار نظر ما از 25 سال قبل تا كنون انتخابات هايش غير آزاد بودند، ما با آن مخالفيم . ما معتقديم همه حقوق تحت سايه آزادي محقق مي شود . به همين علت ما مي گوييم همه بايد براي رسيدن به آزادي متحد شوند .

تحت عنوان سازمان اتحاد؟
هر اسمي كه مي خواهد باشد. مهم اين است كه تشكيل شود كه متأسفانه هر بار همه تاكيد مي كنند كه خوب است، اما اقدامي انجام نمي دهند.

گويا عباس امير انتظام هم در اين رابطه پيشنهادهايي مطرح كرده است؟
آقاي امير انتظام طرحي دادند به نام طرح كنگره ملي. از همان ابتدا مشخص بود كه ايشان به افراد به صفت شخصي نگاه مي كند و نه سازماني و اين مشكل است. بحث ديگر اين است كه ايشان در اين طرح خودش را گره زده است به جبهه ملي و زير طرح خودش و آ قاي ورجاوند امضاء كرده اند. بنابراين اگر اين طرح از بطن اين سازمان جبهه ملي بيرون آيد از آنجا كه خيلي ها در مورد آن بحث هايي دارند قابل پذيرش نيست. چقدر خوب بود كه آقاي امير انتظام اين طرح را ابتكاري كاملا شخصي اعلام مي كرد. چون خودش به اندازه كافي سابقه زندان دارد به طوري كه از آقايان ديگر موجه تر است. از سوي ديگر جبهه ملي مصاحبه اي انجام داده و اعلام كرد طرح كنگره را ما انجام مي دهيم تا همه نيروها را در بر بگيرد. با اين حساب خودشان قبول كردند كه جبهه نيستند چون اگر بودند همه نيروها را در بر مي گرفتند و مي شد اتحاد و ديگر نيازي به طرح كنگره نبود، بنابراين بايد گفت حزب جبهه ملي.

اقدام شما در اين رابطه چه بود؟
در آخرين اعلاميه اعلام كرديم هركس كه مي خواهد بيايد تا همفكري كنيم و حول اتحادي كه شكل مي گيرد برنامه ريزي كنيم نه اينكه مثل آقاي امير انتظام همه چيز را از قبل تعيين كنيم. اين ديگر چيزي است كه كساني كه در اتحاد حضور دارند بايد تعيين كنند. ما در اين راستا با كساني نيز صحبت كرده ايم.

آقاي سيف ۱۵۰ سال نهضت قانون خواهي در ايران وجود دارد در حالي كه هنوز به فرجام مثبتي نرسيده است از سوي ديگر بسياري از اين نوع اتحادهايي كه شما مي گوييد يا شكل نگرفته و يا اگر شكل گرفته به سمتي ديگر در غلتيده كه نمونه آن همين جبهه ملي و يا شوراي ملي مقاومت است به نظر شما علت العلل عدم شكل گيري اين اتحاد چيست؟
همين اواخر در جلسه اي يكنفر گفت در رابطه با عدم تشكيل سازمان آسيب شناسي كنيم. در حالي كه براي كساني كه ۵۰ سال و يا بيشتر مبارزه كرده اند ديگر آسيب شناسي معني نمي دهد. در واقع خود محوري ها و خود بزرگ بيني ها است كه علت عدم ايجاد اتحاد است و متأسفانه اين ها همان افرادي هستند كه اگر گذشته شان را بررسي كنيم هزار و يك ايراد بر آنها وارد است. اينها اين صندلي رياست و رهبري را چسبيده اند و اصلاً رها نمي كنند در حالي كه بايد راه را براي جوانها گشود گمان آنها اين است كه وقتي به عنوان سخنگو و يا رهبر حزب و نهضت انتخاب شدند ديگر همه چيز تمام شده است در حالي كه ك چيزرا بايد مد نظر قرار دهيم اينكه ما بايد تجربيات را در اختيار جوانها قرار دهيم و...

در حزب خودتان اين كار را كرديد؟
ما در حزب اعتقاد به جوانگرايي داريم. به هر حال همه چيز متعلق به آنان است. اگر ما در سطح رهبران نتوانيم اين اتحاد را ايجاد كنيم شك نداشته باشيم در ميان جوانان اين اتحاد ايجاد خواهد شد و آنوقت اين مساله را چگونه ارزيابي خواهند كرد در ميان مبارزيني كه بيش از ۵۰ سال مبارزه كردند و عاجزند از اين اتحاد.

شما به رفراندوم هم فكر مي كنيد؟
ما به رفراندوم معتقد هستيم.

يعني همان ۶۰ ميليون دات كام؟
اعتقادم اين است كه اسم آن را بگذاريم فراخوان.

يعني چه؟
دشمن هميشه با همه چيز بازي مي كند. ببينيد ما معتقد به ك مبارزه سياسي مسالمت آميز هستيم. فرجام اين چيست؟ ما وقتي به اراده مردمي اعتقاد داريم آيا جز رفراندوم راه ديگري براي رسيدن به آن وجود دارد؟. ولي رفراندوم زمان خاص خودش را مي طلبد. در اين شرايط رفراندوم يعني انتخابات دوره ۱۷ مجلس شوراي ملي. رفراندوم در شرايط خاصي بر گزار مي شود. يعني حكومت به بن بست رسيده باشد و مردم تقاضاي رفراندوم كنند. از سوي ديگر در مورد آقاي سازگارا بايد بگويم من در مورد همه كساني كه در مدت ۲۷ سال گذشته در پستيهايي قرار داشتند كه حرف و حديث پيرامونشان است به هيچ وجه اعتقادي به آنان ندارم. حالا چه محسن سازگارا باشد و چه حميد رضا جلايي پور.

يعني شما به رفراندوم معتقديد اما در زمان مقتضي؟
ببينيد يك رفراندوم در چه زمان و چه شرايطي بايد برگزار شود. انوقتي كه طرح رفراندوم محسن سازگارا مطرح شد من در خارج از كشور بودم و ايشان هم حدود دو سال است كه خارج از كشور به سر مي برد. همان موقع كه قرار بود طرح اعلام شود با من تماس گرفتند كه شما هم امضا كنيد. در اين رابطه من تحقيق كردم ديدم آقاي سازگارا با همه از چپ و راست و سلطنت طلب و... تماس دارد. من متوجه شدم كه اين طرح مشكوك است. در همين زمان يك خبر نگار آمريكايي كه جهت مصاحبه با من آمده بود گفت دولت آمريكا براي اين طرح ۲۰ ميليون دلار بودجه تعيين كرده است و در واقع به خاطرتقسيم اين پول بود كه تلويزيون هاي لس آنجلسي افتاده بودند به جان هم. ما هم اين طرح را امضا نكرديم. در همان زمان گفتم كه اين آقا اگر حسن نيت داشت اين مساله را در داخل اعلام مي كرد چون بحثي بود كه از چند سال پيش تر ميان ما در تهران مطرح بود. اين بود كه ما نه مخالفت كرديم و نه موافقت نشان داديم ولي در جايي كه مورد سوال واقع شديم موضع گيري كرديم.

شما در طرح امير انتظام هم با چنين مشكلي برخورد مي كرديد؟
آقاي امير انتظام هم نظرش اين نيست كه اكنون رفراندوم بر گزار شود و از سوي ديگر اين نظام كه رفراندوم برگزار نمي كند. رفراندوم يعني جمهوري اسلامي، بلي يا خير؟

حزب ملت مگر با امير انتظام يا جبهه ملي مشكلي دارد؟
ممكن است روي برخي مسائل اختلاف نظر داشته باشيم ولي با يكديگر تماس داريم، حزب ملت ايران در گذشته كي از پايه هاي اساسي جبهه ملي بود. اما اكنون ما درباره سازمان كنوني جبهه ملي حرف داريم. جبهه ملي بعد از حوادث سال ۶۰ فرو پاشيد ولي اخيرا دوباره آنها يك شوراي35 نفره تشكيل داده اند و عملا هيچ كاري جز دور هم نشستن انجام نمي دهند. عنوان جبهه ملي خيلي بزرگتر از آن چيزي است كه اكنون مطرح مي شود. به عنوان مثال در جبهه ملي چهارم در سا ل۴۹ با حضور بزرگاني هم چون سنجابي، سحابي، بختيار، فروهرو... ما مدتها در اين جمع تحت عنوان اتحاد حزب ها و نيروهاي جبهه ملي ايران فعاليت كرديم نه جبهه ملي در حالي كه برخي به خودشان رنگ و بوي مذهبي داده بودند مثل نهضت آزادي،جاما، مهندس سحابي، دكتر پيمان و برخي ديگر حضور نداشتند. در فضاي ملي ما اميدواريم اتحادي صورت بگيرد و كساني كه به شعارهايي كه در انقلاب داده شد پايبند هستند گرد هم آيند تا فعاليتي داشته باشند.

فرض كنيم اين سازمان اتحاد شكل گرفت؟ تازه مشكل اصلي رخ مي نمايد. به نظر شما در اين فضا چه فعاليتي مي تواند انجام دهد؟
ببينيد اين فضاي بسته مربوط به امروز نيست بلكه از ۲۶ سال قبل بسته بود.

اما اكنون حاكميت يكدست شده و نيروهاي راست هژموني تشكيل دادهاند؟
من تفاوت زيادي قائل نمي شوم. تا ديروز هم كه حاكميت يك دست نبود اصلاًح طلبان كه كار نمي كردند بلكه آنها ي ديگر فعاليت داشتند و اكنون راحت تر اين كار را انجام مي دهند با اين تفاوت كه بهانه اي ندارند تا كم كاري ها را گردن اين و آن اندازند. اما اگر عقل سليمي باشد از اين هزينه اي كه در طول هشت سال گذشته صورت گرفت بايد بهترين بهره برداري را داشته باشند بخصوص در عرصه سياست خارجي تعديل موثري رخ داد بطوريكه دولت در هشت سال گذشته از چهره خشن انقلاب چهره مقبول كشور هاي اروپايي نشان داد تا جايي كه هنوز آنها از خاتمي به عنوان يك اصلاًح طلب ياد مي كنند.
بنابراين به نظر من به دور از عقل است كه تمام اين دستاوردها را به هم بريزند از سوي ديگر كساني كه به آزادي اعتقاد دارند بايد در هر شرايط و به هر شكلي به مبارزه خود ادامه دهند ولو محيط بسته باشد. ما حتي در شرايط سخت رژيم گذشته هم مبارزه كرديم.

اما امروز مبارزه سخت تر است با اين تفاوت كه در ميان نيروها به قول شما آزادي خواه هم سستي و رخوت وجود دارد؟
قبول دارم كه مردم در مقابل فشار ها بي تفاوت شدند و اكنون براي تامين معيشت آنقدر بايد كار كنند كه فرصت انديشه و فكر كردن باقي نمي گذارد اما همه ناراحت هستند همچنين در شرايط حاضر است افرادي كه در گذشته مبارزاتي داشتند و ادعاهايي دارند بايد حد اكثر بهره برداري را به نفع جنبش آزادي خواهي انجام دهند تا آن سوابق به ادعا ختم نشود شما مطمئن باشيد كه در ۲۲ بهمن ۵۷ همان فشار دروني باعث شد كه مردم به خيابانها بريزند. كه اكنون نيز اين فشار دروني وجود دارد.

در زمان بازي هاي جام جهاني فوتبال وقتي جوانان به خيابانها مي ريختند در همان زمان سعيد حجاريان اعلام كرد ما به زودي گرفتار جنبش فرومايگان و يااسير بنا پارتيسم خواهيم شد كه اكثريت جوانان هرم جمعيتي ما و نيز بيكاري زايد الوصف عامل اصلي آن است اين جمعيت ناگزير شور بيشتري به نسبت شعورش دارد و مي تواند همه چيز را نابود كند و طرح جديد در اندازد و تاثير گزار اصلي در انتخابات نيز همين ها خواهند شد؟
جوان به اقتضاي سن خود داراي نيروي احساسي و شور فراواني است و در كشور ما كه اكثريت هرم جمعيتي را جوانان تشكيل مي دهند قسمت اعظم اين نيرو و به ناروا از سوي كساني كه دانش و مطالعه اندكي دارند سوء استفاده مي شود. يك جنبه استفاده ناروا از اين جمعيت شركت در عمليات هاي انتحاري و يا تشكيل گروههاي شبه نظامي است. البته هستند جوانان كه اهل مطالعه هستند و راه را از چاه تشخيص مي دهند.

اين دسته چند نفر هستند چه درصدي را تشكيل مي دهند؟
بسيار كم هستند ولي به هر حال حضور دارند. به عنوان مثال وقتي راهپيمايي مي شود و عكس مصدق از گوشه اي نمايان است اين كار توسط جواني كه اهل مطالعه بوده صورت گرفته است.

مي توان گفت در انتخابات اخير هم همين لشكر بناپارتيسم سرنوشت انتخابات را رقم زد؟
ببينيد شعارهاي انتخاباتي آقاي احمدي نژاد هم بسيار جذاب تر و ملموس تر از شعارهاي بقيه بود. شما اگر با كارگران صحبت مي كرديد متوجه تاثير شعارهاي آقاي احمدي نژاد مي شديد عده بسياري چنين راي دادند. چون معتقدند آقاي احمدي نژاد وضعيت معيشت آنها را درست مي كند.

يعني به نظر شما كساني كه راي دادند دغدغه بيشتري براي نان داشتند تا آزادي دموكراسي؟
دقيقا. اينها همان كساني هستند كه دنبال مطالعه نرفته اند.

آيا حزب ملت ايران معتقد به ايجاد يك جنبش اجتماعي اعتراضي خياباني است؟
مگر در گذشته و در طول همين ۲۷ سال نداشتيم، ما مخالف نيستيم.

ببينيد با توجه به طرحي كه عباس امير انتظام ارايه كرده است و ايجاد چنين جنبشي را پيش بيني مي كند به نظر شما هدايت اين جنبش چگونه بايد باشد چون طبق آن طرح به مرور در جنبش بايد فردي برجسته شود و هدايت را به عهده گيرد؟
ببينيد همه اين را مي گويند اما عمل نمي كنند. اصلاً خود امير انتظام به اين مساله توجه ندارد هر چند كه در متن طرح خود آن را تصريع كرده است اما طرح را زير عنوان جبهه ملي ارايه داد. و نقش محوري به اين جبهه داده است بطوريكه نحوه عمل به شكلي است كه اين كنگره پا نمي گيرد. اگر امير انتظام به طور مستقل اين مساله را انجام مي داد و فراخوان مي داد نتيجه بهتري مي گرفت تا اينكه آن را تحت عنوان جبهه ملي ارايه كند در حالي كه به اعتقاد من امير انتظام به لحاظ سابقه ك سر و گردن از ديگر اعضاي جبهه ملي بالاتر است. او يك زنداني سياسي با سابقه است.

آيا در عوض آن سازمان اتحادي كه شما صحبتش را مي كنيد تشكيل خواهد شد؟
بله. چون اين اتحاد فقط براي آزادي است. ما نوع حكومت و... را تعيين نكرده ايم. فعلا بحث اين است كه تشكيل شود و هرچه سريعتر گسترش يابد .

خب سرانجام چه؟ يك سازمان سياسي به هر حال به تشكيل دولت مي انديشد؟
نه به آنجا نمي رسد البته ممكن است وقتي گسترش يافت و زمان مناسب بود اقدام به تشكيل دولت كند اما شكل آن را بايد با شراكت هم و بعدا مشخص كرد.

ببينيد يك خيزش اجتماعي سازمان مي خواهد و سازمان هم رهبر لازم دارد. اگر اپوزيسيون بخواهد اين خيزش را رهبري كند بدون وجود رهبر و يا لااقل كميته رهبري چگونه انجام خواهد شد بسياري از كساني كه انتخابات را تحريم كرده بودند در واقع اكنون در چنين بلا تكليفي اي بسر مي برند؟
تشكيل كميته رهبري چندان آسان نيست موانع بسياري وجود دارد كه تلويحا به آن اشاره كردم. دقيقا درست است كه خلع وجود دارد و مردم نمي دانند كه چه كار بكنند. به عنوان مثال شب شعري در منزل اكبر گنجي تشكيل شد كه از همه نيروها كسي حضور داشت و بسيار عالي بود اگر اين مراسم تكرار شود زمينه براي اتحاد و تشكيل آن كميته مهيا خواهد شد. نامه ۵۶۵۶ امضايي كه بعد تعداد آنها نيز افزايش يافت هم بر اين اساس شكل گرفت. در آن همه نيروها حضور داشتند به جز نهضت آزادي و طرفداران سحابي. اين نامه خيلي تاثير داشت. جلساتي در اين رابطه تشكيل مي شود و ادامه دارد و به هر حال خلاصه اينكه در اين رابطه فعاليتهايي صورت مي گيرد. اميدواريم با شكل گيري اين اتحاد هم آن خلع پر شود و هم اينكه اندكي از خود محوري هاي دوستان كاسته شود.

يعني اين جلسات حتما به تشكيل آن سازمان اتحاد مورد نظر شما منتهي مي شود؟
اميد واريم. البته در اين جلسات از تحكيم وحدت، ادوار مجلس، انشعابي هاي ملي مذهبي هاو.....حضوردارند. اين جمع بايد تشكيل شود و با همفكري روي اصول و اساسنامه آن بحث شود.

از اين گروهها و احزاب دوم خردادي با شما نيستند؟
ما نمي توانيم داشته باشيم. آقاياني همچون بهاالدين ادب و موسوي كه با ما هستند پايمردي خود را در مجلس ششم نشان دادند.

براي تشكيل جبهه دموكراسي خواهي و حقوق بشر از حزب ملت ايران دعوت نشد؟
نه. خبر آن را من از راديوبي بي بي سي شنيدم و بعد گفتند حزب ملت ايران هم به آن خواهد پيوست كه من تكذيب كردم.

فضاي بين المللي و شرايط خاص ايران براي تشكيل سازمان اتحاد مناسب است؟
شرايط بين المللي ايران به انرژي اتمي گره خورده است. اما من با اطمينان مي گويم تا سازمان سياسي وجود نداشته باشد هر شرايطي ايجاد شود نمي توانيم عملي انجام دهيم. ما در صورتي از اين برخوردها و تقابل هايي كه صورت مي گيرد مي توانيم استفاده كنيم كه داراي يك سازمان سياسي منسجم باشيم ما بايد زودتر از اينها اين سازمان اتحاد را تشكيل مي داديم كه نداديم. البته سا زمانهاي امنيتي جلوگيري و با آن برخورد مي كنند.

و اگر اين برخورد در دولت آينده دوباره به طور آشكار به عرصه سياسي و اجتماعي و خارجي كشيده شود؟
من اين سياست را در نهايت به ضرر مردم نمي بينم. حاكميت يك دست شده و به هر حال تكليف مردم مشخص شده است. ادامه سياست برخورد به نظر من بعيد است چون عمر حاكميت را كوتاه مي كند.
 
 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به حزب ملت ايران