|
||||||||
حزب ملت ایران دفتر اروپایی یک صدمین سال مشروطیت انقلاب مشروطه یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ ایران زمین و همچنین آسیا و افریقا بشمار می رود . برای نخستین بار در خاورزمین ، ملتی بپا خا ست تا خود حاکم بر سرنوشت کشورش گردد و آزادی و داد گری را درپرتو نظا می مرد مسالار برقرار سازد . با افسوس بسیار بجز چند دوره کوتاه ملت نتوانست به هدف مقدس خود برسد هرچند در این راه بهترین فرزندان خود را فدا نمود و لی هیچگاه ناامید نگشت و از پا ننشست ، پی هر شکستی مبارزه را از نو آغاز کرد و تا امروز این مبارزه ادامه دارد تا روزی که به هدف مقدس خود برسد که باید گفت آن روز دور نخواهد بود بشرط آنکه با دقت تمام علل شکست هایی راکه در عرض این یک سده تحمل نموده است مورد برسی قرار دهد و نقاط ضعف را دریابد تا در حرکت بعدی دوباره دچار شکست نگردد و با درس گرفتن از گذشته با یک همبستگی ملی آخرین مبا رزه را به پایان رساند. آنهایی که می گویند گذشته را باید به گذشته سپرد و به فکر آینده بود یا از علم تاریخ بی خبرند و یا به آزادی و مردمسالاری ایمان ندارند و منافعشان را تحت سیطره بودن ملت می یابند . فراموش نشود که اکثر دیکتاتورها موجب خدماتی به کشورشان شده اند ولی بقول ما ایرانیان ، جوجه را در آخر پائیزباید شمرد نمونه های آن هیتلر و موسولنی است . در یکصد سال پیش ملت ایران بپا خاست تا خود بر کشورش حاکم شود نه اینکه استبداد بگونه نوینی که رنگ دموکراسی بر خود گرفته باشد بر او حاکم و فرمانروا گردد . صاحبان اصلی مملکت مردم می باشند و برای اداره کشوراز طریق نمایندگان بر گزیده خود افراد لایقی را برای مدت معینی انتخاب می نمایند چنانکه خدمات آنان مورد رضایت بود برای بار دیگرانتخاب خواهند شد والا از کار برکنار می شوند . متأسفانه گروهی که تا دیروز برای مشروطیت احترامی قائل نبودند و خود را فرمانبردار وخادم مقام سلطنت می دانستند یعنی مقامی که قانون اساسی مشروطیت را زیر پا نهاده و بر همه امور کشور حاکم بود و اگر کسی جرأت کرده و دم از قانون اساسی میزد جایش در کنج زندان و یا محکوم به اعدام می شد . پس از سرنگونی حکومت سلطنتی ، این گروه بیاد مشروطه افتاده اند و خود را طرفدار حکومت مشروطه سلطنتی می خوانند و در رویای بازگشت به نظام موروثی گذشته بسر می برند . غافل از اینکه دوران نظام های سلطنتی به پایان رسیده است . اگر امروزه در بعضی از کشورهای غربی نظام پادشاهی برقرار است و مردم مخا لفتی با آن ندارند بدین دلیل است ، زمانی که مردم به حقوق خود پی بردند و به پا خاستند ، شاهان به خواسته مردم گردن نهادند و از دخالت در امور کشور خود را کنار کشیده و حکومت را به مردم سپردند وخود چون غده ای خوش خیم در پیکرجامعه باقی ماندند . اداره امور کشور به دست نمایندگان منتخب مردم قرار گرفت و خانواده های سلطنتی هیچگونه دخالتی در امورکشورشان تا کنون نکرده اند . ولی در کشورهای نظیر ما هیچگاه زمامداران تابع رأی مردم نبوده اند محمد علیشاه مجلس را به توپ بست ، رضاشاه با من حکم می کنم به قدرت رسید درست است در زمان سلطنت ایشان خدماتی انجام گرفت هرچند برابر قانون اسا سی شاه از مسئولیت مبراست و حق دخالت در امور کشور را ندارد ،لذا خدماتی هم که انجام گرفت برابر قانون باید بحساب وزرای مربوطه گذاشت . در آخرهم دیدیم که شاه ، کشور را تحویل متجاوزان داد و خود به تبعید رفت و ملت هم در برابر تبعید پادشاه کشورش توسط بیگانگان از خود عکس العملی نشان نداد چون خود را هیچکاره می دید . محمد رضا شاه که در نوجوانی در کشوری چون سوئیس تحصیل کرده بود ، باید به ارزش دموکراسی پی می برد و زمانی که به سلطنت رسید بجای اینکه از سرنوشت پدرش عبرت بگیرد و قانون اساسی مشروطه را که خون بهای ملت ایران بود محترم شمرد پا روی آن نهاد و نصا یح آزادیخواهان جامعه را نشنیده گرفت . عجیب آنکه پادشاه تحصیل کرده سوئیس مدعی است که در ایام کود کی امام زمان را با چشم خود دیده است و یا در سفری به امام زاده داود از قا طر به ته دره پرت می شود حضرت عباس او را در بین زمین و هوا گرفته به روی قاطر بر می گرداند و ده ها معجزه های دیگر . آنوقت سلطنت طلبان توقع دارند مردم ساده دل و از همه جا بی خبرتحت سلطه آن رژیم ، فریب نخورند و در دام نیافتند آخرین رمق مشروطیت در دوران دولت ملی دکتر محمد مصدق پیشوای نهضت ملی ایران بود که در مدت بیست و هشت ماه صدارت کوشش بسیار بکار برد تا با قطع دست استعمار از روی نهادهای کشوری و لشکری وهمچنین منابع اقتصادی کشور ، با اجرای درست قانون اساسی حکومت مشروطه پادشاهی را تحکیم بخشد بشرط اینکه پادشاه به قانون اساسی احترام نهاده و از دخالت در امور کشور خود داری نماید و بعنوان یک پادشاه مشروطه بر جایگاه قانونی خود تکیه زند . ولی با افسوس بسیار محمدرضا شاه نه تنها توجه ای به قانون اساسی نکرد بلکه با همکاری بیگانگان موجب کودتای ننگین بیست و هشت مرداد گردید . با سقوط دولت ملی دکتر مصدق مشروطیت نیز نابود گردید که در نتیجه به انقلاب بیست و دو بهمن ختم گردید . اگر عادلانه بنگریم ، بانی انقلاب بهمن ماه اعلیحضرت محمد رضا شاه پهلوی بوده است و لا غیر . انقلاب مشروطه از آن نظر مورد احترام ما ایرانیان است که عزیزترین فرزندان خود را در راه آن فدا نمودیم تا آزادی و عدالت را بد ست آوریم که متأسفانه تا کنون موفق نشده ایم که به این هدف تاریخی و مقدس خود برسیم . نام دلاورمردانی چون ستارخان سردار ملی و با قر خان سالار ملی وپایداری دلیر مردان آذربایجان و ایل سلحشور بختیاری و آزاد مردان گیلانی تا جهان برجا ست زینت بخش صفحه های تاریخ مبارزات ملت ایران بوده و چون خورشید تابان خواهند درخشید . بجاست که برای نمونه به نام چند تن از شخصیتهای میهن دوستی که در راه حمایت و اجرای صحیح قانون اسا سی مشروطه ، جان برکف نهادند و خود را فدا نمودند اشاره شود روان شاد باد : میرزا جهانگیر خان شیرازی – ملک المتکلمین – کلنل محمد خان پسیان – شیخ محمد خیابانی – میرزا کوچک خان جنگلی – میرزاده عشقی – فرخی یزدی – دکتر حسین فاطمی – کریمپور شیرازی – خسرو گلسرخی و... درود به روان پا ک جان باختگان راه آزادی ایران زمین درود بر زندانیان سیاسی سیزدهم امرداد 1385 خورشیدی دفتر اروپایی حزب ملت ایران
|
||||||||
|