بازگشت به صفحه اول  
 
 

ای آفريدگار پاك

ترا پرستش ميكنم و از تو ياري ميجويم

 

پاينده ايران

 ملت گرایی، آری، جهان وطنی نه

      هم میهنان! پاره ای از عوامل حکومت های تک صدایی که در ناآگاهی و یکسویه تعلیم  می بینند از دو ویژگی بزرگ برخوردارند:

      یک، هر چه را که روزگاری در ملل جهان مثبت ارزیابی شده و رهبرانی را که تحت هر شرایط به هر علت درست یا نادرست نامبردار شده اند و در میان شماری  طرفداران،  از وجهه ای برخوردارند یا به خود منسوب کنند یا خود را به آنان بیآویزند و رفیق و همراه آنها نشان دهند، تا شاید چند صباحی بیشتر به اینگونه شیوه های پوپولیستی مردم را با عوام فریبی و استفاده های ابزاری از محبوبیت انسانهای دیگر با نشان دادن شکل مار به فریبند  و قلمداد کنند که نامدارانی ولو در تضاد عقیدتی با آنها هم باشند چون ارنستو چه گوارا و یا ... همچون ما می اندیشند و نتیجه بگیرند پس رفتار ما بر حق است و در راستای اثبات این گزاره سراسر اشتباه و دروغ و عوام فریبانه ، دست به دروغ پردازیها و لاف و گزافه های بی پایه بزنند تا آنجا که باورها و اعتقادات مبارزانی را که جان خود بر سر آرمانشان نهاده اند را به نوعی به خود نسبت دهند و با 180 درجه تغییر بنمایانند .

     دوم، دیگر ویژگی استبداد زدگان، " عمل زدگی" و شعار دهی است که در آنان بر خرد گرایی پیشی می گیرد طوریکه پیش از آنکه بیاندیشند، دست به حرکات و سخنان بی مایه  برای اثبات خود به عنوان کاشف یا مخترع با مبدع و یا پیامبر افکار نوین که جهانیان را مات و مبهوت کرده است معرفی کنند !؟ همانگونه که بعضی از این بی هنران، نادانانه خلیج فارس را هم خلیج عربی و گاهی هم همنوا با دشمنان میهن خلیج می نامند و بدون هر گونه بازخواستی از کنار مطلب می گذرند کسی هم اینان را بازخواست نمی کند. بدین سان میهن به آزمایشگاه آزمون و خطای اینان تبدیل شده است و تا حرکت بعدی خود و بوجود آوردن سرگرمی دیگری برای طرفدارانشان به انتظار می نشینند، از ویژگی های دیگر این تفکر ، برای بقا و رسیدن به هدف هر وسیله ای را به هر قیمتی مجاز می شمارند ( حتا دیگرگون جلوه دادن یک عمر مبارزه ی مبارزی را که افکارش ابعاد روشن داشته است ) علت تمامی این نامرادیها و اینگونه برخوردها را در ناآگاهی اینگونه افراد باید جستجو کرد.

     چند روز پیش همایش بدون مطالعه و بررسی همه جانبه تحت عنوان همایش "چ مثل چمران بزرگداشت مبارزان جهان وطنی"  در راستای تخطئه ی رقیبان و   به ثبت رسانیدن طرفداران یک جریان با کمک گرفتن از وجهه ی مبارزی چون  ارنستو چه گوارا و شبیه سازی چه گوارا و چمران در دانشگاه برگزار   می شود و رئیس قوه مجریه کشور هم به چنین همایشی پیام می فرستد بدون آنکه بداند که گردانندگان همایش ، شناختی از چه گوارا ندارند و آنچه بیشتر شایان یادآوری است ، اینکه برگزار کنندگان همایش نمی دانند چه می گویند و چه می نویسند تا آنجا که همایش را ، همایش مبازران  " جهان وطنی" نام گذاری می کنند  . اصولاً مبارزانی که به خاطر آنها این  همایش را ترتیب داده اند (بدون اینکه در تایید ویا  رد اندیشه هایشان سخنی به میان آوریم که در این باره نظرها و حرفها بسیار است) نه فقط جهان وطن نبودند بلکه از نگاه مبارزان راستین ، همواره مفهوم ملت از جایگاه ویژه ای برخوردار است  و تا آنجا ، که در همدردی با ملتهای دیگر است که جان بر کف به یاری آنها برای رهائیشان از ستم ، استبداد و استعمار شتافتند.

    در این گرد همایی که دختر دعوت شده ی چه گوارا سخنانش را به نام  مردم کوبا آغاز می کند آیا، جهان وطن است؟ او می خواهد اعلام کند ملت در قاموس مبارزان ارزشمند است و به خاطر آزادی و رهائیش جان می دهند . به همین دلیل اینان برای رهایی ملت های دربند کوشیده اند و یا آنگاه که از ملت سوسیالیست کوبا سخن می گوید . جهان وطن نیست . مبارزان و آزادیخواهان در جهان بی شک در پاره ای از هدفهای خود  دارای اشتراکاتی هستند ولی همواره تفاوتهای فرهنگی بسیار آشکاری نیز داشته و دارند . آنگاه که کوبائیان به آنگولا می روند برای کمک و یاری رسانی به ملت آنگولا در اثر باور آنها و احساس همدردی آنها با ملتها در رویارویی با استبدادیان و استعمارگران است که حاضر می شوند از جان خود گذشته پای به میدان کارزار در دیگر ممالک بگذراند و گرنه کوبایی ، کوبایی و آنگولایی ، آنگولایی هست و خواهد ماند این امر  نه تنها جهان وطنی نیست که عین ملت گرایی است. به عکس، آنانکه بی وطن یا جهان وطن هستند، وطنشان در چمدان هایشان است ، همان استعمارگران جهان خوار دیروز و امروزند ، نه مبارزان ملتهای تحت سلطه استعمار و اسیر استبداد که همیشه از ملتهای خود الهام می گیرند .

     اینگونه افکار و عملکردها در پاره ای از جریانات سیاسی و استفاده های ابزاری از هر چیز و هرکس توجیه کردن وسیله برای رسیدن به هدف را تداعی می کند آنهم با ایده های ساختگی و با ایجاد رابطه به  اصطلاح صمیمی با کشورهای آمریکای لاتین و سوء استفاده از محبوبیت کنونی امثال اورتگا و چاوس و فراموش کردن مردم خود . باید این گونه رفتار به سمت گرایش واقعی به عدالت خواهی ، رفع تبعیض ها بازگردد . وگرنه یک روز به دنبال قذافی ، یک روز به دنبال حافظ اسد ، یک روز به دنبال عرفات ، یک روز حواتمه ، یک روز بشاراسد، یک روز فهد ، یک روز بدنبال هنیه ، یک روز هم بدنبال  معاون صدام ، امروز بدنبال پوتین و چاوس و خدا داند روز دیگر هم که نوی دیگری آمد به بازار ، همه کهنگان به فراموشی سپرده می شوند . این همان دیپلماسی  واکنشی است که بارها گوشزد کرده ایم و عمری آن را دنبال کرده اند  و به اینجا رسیده ایم که سرزمین مان مورد تهدید بیگانگان قرار گرفته است  .

     حزب ملت ایران بر این باور است به جای باج دادن ها و این همه آسمان و ریسمان کردنها و این در و آن در زدنها در آنسوی مرزها بهتر است به راستی، به دنبال سود و صلاح ملت باشند و درصدد رفع مشکلاتشان که روزافزون است و مطمئن باشند که تنها راه کسب حقانیت رفع تبعیض ها و  روی آوردن به ملت و مردم سالاری است. چه آنانکه بر دلهای مردم حکومت می کنند نیازی به شبیه کردن خود به هیچ کسی ندارند و از نام دیگران برای خود اعتباری نمی سازند و از هیچ قدرت بیگانه نیز نمی هراسند چون دامان ملت مامن آنهاست پس بهتر است خود باشند و مردمی تا شبیه دیگری ، چه در غیر این صورت بازیگری پیش نخواهند بود .

« پیروزملت

استقرار مردم سالاری پایندان آزادی و  استقلال ملی »

دبیرخانه  حزب ملت ایران

 تهران 14 مهر ماه 1386 خورشیدی 

 

 
 
بازگشت به صفحه اول

ساير مطالب مربوط به حزب ملت ايران