|
|||||
قيام ملي سي ام تير درسي براي نسل جوان امروز هم ميهنان! پس از جنگ جهانگير دوم و خروج ديکتاتور و اشغال نظا مي ايران و تکاني که به دستگاه ديکتاتوري وارد شده بودنهادهاي استعماري قدرت حتي از آزادي نسبي مطبوعات احساس نگراني مي کردند و ميکوشيدند با نيرنگ و تهديد پايه اي قدرت خود را حفظ کنند و به تدريج آن را استوار سازند. مردم روز به روز به حقوق تاريخي و اجتماعي خود آگاه تر ميشدند و با تشکيل احزاب و جمعيتهاي سياسي براي قطع نفوذ استعمار و مهار کردن قدرت هيات حاکم و استقرار دموکراسي ,تلاش هاي خود را متمرکز ميکردند. حزب توده که از هدفهاي شوروي پيشين الهام ميگرفت ,در اين راه فرمانبرداري از سياست شوروي را تا حد بردگي و با تبعيت از مفهوم استاليني انترناسيوناليسم مجاز مي دانست. آن حزب , نيروي ملت راتعيين کننده پيروزي نمي دانست و براي دستيابي به هدفهاي خود در انتظار تحولات بين المللي و پيروزي شوروي بسر ميبرد. نيروي ديگر ملت پيرو سياست دکتر مصدق بود, دکتر مصدق سياستمداري شجاع, تيز بين, مجرب و صادق بود و به آزادي هاي ملت هاي زير ستم استعمار عقيده کامل داشت و از تضاد هاي بين المللي و اختلاف نظر هيات حاکمه سود مي جست هدف و معيارهاي او در داوري بسيار روشن و ساده بود و همگان به راحتي سخنان او را درک ميکردند. واقعيت اين است که تاريخ قيام عليه استعمار و مبارزه عليه سلطه هاي سياسي و فرهنگي را در اين زمان نمي توان به راستي و صداقت نوشت, مگر آنکه از مصدق به عنوان پيشگام خستگي ناپذير اين مبارزه ياد کرد. دکتر مصدق با اتخاذ سياست موازنه منفي با دادن امتياز به هربيگانه اي مخالفت ميکرد. از اواسط قرن 19 مشي سياسي دولتهاي ايران در رابطه با دولتهاي بريتانيا و روسيه بر اساس سه نظريه استوار بود که پس از جنگ جهانگير دوم به نحو روشنتري مطرح گرديد : الف: سياست يکطرفه مثبت ,يا تقسيم منافع با امپريالست هاي غرب و جلو گيري از شرکت دادن روسيه. ب: سياست موازنه مثبت ,شمال تحت نفوذ روسيه و جنوب از آن انگليس ج: سياست موازنه منفي , قطع نفوذ غرب و روسيه و خلع يد از غرب و روسيه از تاسيسات اقتصادي و ايجاد سياست مستقل از دو قطب گفتني است که پيش از تشکيل اولين کنفرانس کشور هاي غير متعهد در باندونگ (بهار 1955)و سپس کنفرانس قاهره و کنگره هاوانا ,مصدق نظريه سياسي خود را عرضه کرده بود.اين سياست که راه هرگونه نفوذ و سلطه خارجي را بر اقتصا د و سياست و فرهنگ و اجتماع سد ميکند سياست موازنه منفي بود. دکتر مصدق معتقد بود که به هيچيک از خواستاران امتياز ,نه همسايه شمالي و نه همسايه جنوبي و نه دولت آمريکا امتيازي داده نشود. آنگاه که در مجلس بود با تقديم طرح چهار ماده اي و ممانعت کار بدستان حکومتي از مذاکره در باب امتياز به بيگانگان ,اميد آنان را براي گرفتن امتياز بر باد داد و راه مبارزه مردم ايران را براي استيفاي حقوق خود تا ملي شدن صنعت نفت هموار ساخت. دکتر مصدق رهبر نهضت ملي ايران آنگاه که به زمامداري رسيد با حمايت همه جانبه ملت به دفاع جانانه از منافع و مصالح ملي ايران ادامه داد در جلسه 24 مهر 1330 شوراي امنيت که در پي شکايت انگلستان و جانبداري آمريکا از آن تشکيل شده بود گفت: استفاده اي که شرکت نفت فقط طي سال 1950 از نفت ايران برده پيش از تمام منافعي بوده که طي نيم قرن به ملت ايران پرداخته است نماينده انگلستان گفته است که صنعت نفت ايران در نتيجه کوشش و زحمات افراد انگليسي بوجود آمده است و حال آنکه اين صنعت با رنج و عرق جبين کارگران ايران نضج گرفته است نخست وزير ايران هنگام خروج از جلسه شوراي امنيت به خبر نگاران گفت که هيات نمايندگي ايران در جلسه آينده شورا حضور نخواهد يافت و دولت ايران از شورا پند و اندرز نخواهد پذيرفت. انگليسي ها تنها راه حل بحران نفت را سقوط دولت مصدق از طريق اعمال فشار اقتصادي و سياسي توصيه ميکردند. آمريکائي ها در پي آن بودند که نهضت ملي ايران به منافع شرکت هاي نفت آمريکا درخاور ميانه لطمه وارد نسازد و نيز خواستار سهم از نفت ايران بودند. شوروي ها مي خواستند مساله نفت ايران هرچه بيشتر لاينحل باقي بماند تا وضع اقتصادي کشور وخيم تر شودو زمينه براي تشديد نا رضايتي مردم فراهم گردد. دکتر مصدق در بازگشت از شوراي امنيت به ايران روز 28 آبان 1330 در ميان استقبال بيش از دو ميليون مصري وارد قاهره شد.مصريان با شعارهاي زنده باد دکتر مصدق و زنده باد رهبر مبارزه با امپرياليسم از او استقبال کردند. نخست وزير ايران طي نطقي که از راديو قاهره پخش شد مبارزه مردم مصر را ستود اين سفر براي مردم مصر و ملت هاي ديگر شمال آفريقا که در گير مبارزات ضد استعماري براي کسب آزادي خود بودند دلگرم کننده و تشويق انگيز بود ولي مخالفان و دشمنان نهضت ملي ايران را خشمگين ساخت. دولت انگلستان پس از مايوس شدن از حل مساله نفت از راه مذاکره با دولت ايران ,سقوط مصدق را تنها وسيله رفع بن بست مشکل نفت تشخيص داد و بدين منظور براي به زانو در آوردن ملت ايران,در صدد اعمال فشار اقتصادي بر آمد ولي اجراي اين طرح جز با همکاري موثر دولت آمريکا به نتيجه مطلوب نمي رسيد,بدين ترتيب انگلستان و آمريکا بر تو طئه هاي خود عليه دکتر مصدق و نهضت ملي ايران افزودند. در اين ميان گروهي از نمايندگان مجلس که وابسته به در بار و شرکت سابق بودند به طور علني با توطئه گران همکاري ميکردند و مجلس را پايگاهي براي انجام مقاصد خائنانه خود کرده بودند. روز 25 تير 1331دکتر مصدق پس از سه ساعت مذاکره با شاه بر سر معرفي اعضاي کابينه خود به خصوص پست وزارت جنگ مورد موافقت شاه قرار نگرفت از نخست وزيري استعفا کرد.انعکاس کناره گيري دکتر مصدق باعث شد که بيشتر مغازه هاي خيابان و بازار هاي تهران و شهرستانها تعطيل شود. در آنروز فرمانداري نظامي تهران اعلاميه تهديد آميزي منتشر کردو مردم را از هرگونه تظاهرات بر حذر داشت و در پي آن ماموران انتظامي و فرمانداري نظامي با تانک و زره پوش به خيابان ها ريختند و نقاط مهم پايتخت را زير نظر گرفتند. روز 28 تير ماه با اشاره شاه مجلس شوراي ملي بدون حضور نمايندگان فراکسيون نهضت ملي (جبهه ملي) به زمامداري احمد قوام (قوام السلطنه)راي تمايل داد و شاه فرمان نخست وزيري را با لقب جناب اشرف به نام او صادر کرد. قوام السلطنه در اعلاميه شديد اللحن به تهديد مردم پرداخت. او بدون توجه به همبستگي عميق ملت ايران در نگهباني از نهضت ملي ايران و پشتيباني از دکتر مصدق با صدور اين اعلاميه خشم مردم را بر انگيخت و زمينه سقوط فوري خود را فراهم ساخت. او که با حمايت انگلستان و آمريکا روي کار آمده بود تا نهضت ملي ايران را خاموش سازد ,قدرت مقاومت مردم را در حفظ دست آورد هاي مبارزه ضد استعماري و ضد استبدادي, دست کم گرفته بود. در تظاهرات و مقاومت سي ام تير همه مردم کارگر , کشاورز, پيشه ور و کارمند, دانشجو, روشنفکر, بازاري, پير و جوان و زن و مرد در کنار هم بودند و با فريادهاي يا مرگ يا مصدق و مصدق پيروز است با نظاميان و پاسبانان که بسوي آنها تيراندازي ميکردند, در گير شدند که در جريان آن گروه زيادي از مردم شهيد و زخمي گرديدند. پيوستن بسياري از نظاميان به مردم شاه را سخت نگران ساخت و بعد از ظهر همان روز نيروهاي ارتش و انتظامي عقب نشيني کردند و قوام السلطنه مجبور به استعفا شد. ساعت هفت بعد از ظهر هزاران تن از مردم عازم خانه دکتر مصدق شدند و پيشواي نهضت ملي از همبستگي ملت ايران قدر داني کردند. در شامگاه روز سي ام تير 1331 , پيروزي بزرگ ديگري نصيب ملت ايران شد و آن خبر اعلام راي ديوان داد گستري بين المللي مبني بر عدم صلاحيت داد گاه در رسيدگي به شکايت انگلستان در مورد نفت ايران بود اين راي حقانيت ملت ايران را در مبارزه عليه جبهه متحد استعمار ثابت کرد, پيروزي سي ام تير را کامل ساخت و بدين طريق دکتر مصدق رهبر مبارزات ضد استبدادي و ضد استعماري ملت ايران با راي گسترده مردم ايران زمام امور را مجدادا در دست گرفت تاريخ ايران نشان ميدهد که مردم اين سرزمين همواره از حق حاکميت ملي و منافع و مصالح ملي خود دفاع کرده اندو هرگاه رهبري صادق و انديشمند ظهور مي کرد نهضتي همگاني و پيروز در عرصه حيات ملي ايرانيان رخ مينمود که تداوم اين نهضت ها حافظ استقلال و آزادي اين مرز و بوم به شمار مي آيد . نهضت ملي ايران به رهبري دکتر مصدق بار ديگر اين حقيقت تاريخي را تاييد کرد که براي رسيدن به آزادي راهي جز استقرار مردم سالاري وجود ندارد و مردم سالاري نيز با ايستادگي و مبارزه آگاهانه و مداوم ضد استعماري و ضد استبدادي به دور از خشونت امکان پذير است. پرچمي را که دکتر مصدق بر افراشت براي هميشه فرا راه ملت هاي آزادي خواه و استقلال طلب در اهتزاز خواهد ماند. درود بر شهيدان راه آزادي و استقلال ايران بويژه شهيدان سي ام تير درود بر روان شهيدان ,داريوش و پروانه فروهر رهگشايان مبارزات ملت گرايانه ضد استبدادي و ضد استعماري ملت ايران شرکت در اعتراضات مسالمت آمیز حق جاودانی ملت ایران است دبيرخانه حزب ملت ايران تهران -30 تير 1388 خورشيدي
|
|||||
|