جنگ گرگها در نظام حاکم بر ایران

این جنگ گرگهایی است که سالها مردم ایران تاوان حضور و حاکمیت شان را پرداخت کرده اند و حال نوبت به خودشان رسیده و حلقه چنان تنگ شده که بی پرده در حال دریدن یکدیگرند.

پرده اول

احمدی نژاد می خواهد تا از زندان اوین دیدار کند و دست اندرکاران قوه قضائیه دست رد به سینه اش می زنند و این کار را سیاسی کاری رئیس جمهور در چند ماه مانده تا انتخابات سال آینده می دانند. آملی لاریجانی در نامه ای محرمانه به رئیس جمهور بازدید از زندان اوین را به مصلحت نمی داند و احمدی نژاد پاسخ به نامه محرمانه او را منتشر می کند زیرا مردم را محرم می داند! و معتقد است این موضوع نباید از آنها پوشیده شود. احمدی نژاد در پایانِ نامه، خود را مصمم به اجرای کامل قانون اساسی و اصلاح اساسی و ریشه ای امور کشور دانسته و می نویسد می خواهد با سرکشی از زندان ها و برخی دادگاه ها نحوه اجرای اصول قانون اساسی و رعایت حقوق اساسی ملت را مورد بررسی قرار داده و گزارش آن را به مردم و رهبر بدهد.

پرده دوم

آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، از نامه احمدی نژاد برافروخته شده و پاسخی بلند بالا به آن می دهد و این بار سخن از مصلحت نمی گوید بلکه از منع بازدید احمدی نژاد حرف می زند. رئیس قوه قضائیه با صلابت هرچه تمام تر استقلال زیرمجموعه خود را به رخ رئیس جمهور می کشد و به او نشان می دهد او فرمانروای مطلق آن حوزه است و به هیچ کس اجازه دخالت در امور حوزه خود را نمی دهد. البته برای خالی نبودن عریضه اشاره ای هم به فساد موجود در مقامات دولتی کرده تا به احمدی نژاد بفهماند در این شرایط بهتر است سکوت کند وگرنه قوه قضائیه با همکارانش در این پاک ترین دولت تاریخ ایران! برخورد خواهد کرد.

پرده سوم

رهبر ایران در جمع دانش آموزان به نقد نامه نگاری های این روزها پرداخته و می گوید:« نامه نگاری های اخیر و مطالب آن به هیچ وجه موضوع مهمی نیست اما این اختلاف نظرها نباید به میان مردم کشانده و دست مایه ای برای جنجال و هیاهوی رسانه های بیگانه و دشمنان شود.» وی در ادامه خاطرنشان می کند که« از امروز تا روز انتخابات، هرکسی که بخواهد اختلاف ها را به میان مردم بکشاند و از احساسات آنها در جهت اختلافات استفاده کند،‌ قطعاً به کشور خیانت کرده است.»

پرده چهارم

برادران لاریجانی پس از سخنان سید علی خامنه ای در نامه هایی از ارادت خود به ایشان و دریافتن اشاراتش سخن می رانند و احمدی نژاد هم هرچند با تاخیر به نوشتن نامه ای مبادرت می ورزد. لحن نامه رئیس جمهور چون دیگران ولایتمدارانه نیست. او طلبکارانه مقام خود را در قانون اساسی به رهبر گوشزد می کند.

جایگاه مردم در پرده های چهارگانه

سیدعلی خامنه ای در حالی از مسئولان می خواهد تا دعواهای خویش را به میان مردم نیاورند که خود چنین می کند. او که می توانست در جلسه ای خصوصی یا محرمانه و یا در نامه هایی جداگانه سران قوا را به آرامش و سکوت دعوت یا تهدید کند، چون روش احمدی نژاد از تحریک احساسات مردم استفاده می کند زیرا می داند بیان اینچنینی مطالب، برد بیشتری دارد.

با این همه شاید بتوان گفت که رهبر ایران آب پاکی را روی دست همه ریخته است. او مطالب نامه نگاری های اخیر را بی اهمیت می خواند در حالیکه که احمدی نژاد در نامه اش به مواردی از نقض قانون اساسی اشاره کرده و لاریجانی نیز به فساد موجود در مقامات دولتی. بی اهمیت خواندن این دو نکته مهم نشان می دهد آنچه در نظر رهبر ایران اهمیت و اولویت دارد تنها حفظ نظام است و بی خبر نگاه داشتن مردم از واقعیت های موجود آن در این میان معلوم نیست ایشان به چه چیز نظامی با مختصات برشمرده در نامه های روسای قوا دل خوش است و چرا این نظام همچنان باید پابرجا بماند؟ اگر نظام مشکلی ندارد و پاک و پیراسته است چرا مردم نباید از مسائل پس پرده باخبر باشند؟ اگر مطالب نامه ها بی اهمیت است و تنها برآمده از اختلاف نظرها چرا رهبر ایران تا به این اندازه برآشفته در جمعی که مخاطبانش دانش آموزان هستند، دامن از کف می دهد و برخلاف همه این سال ها زبان به تهدید می گشاید؛ تهدیدی که رئیس قوه قضائیه به سبب نوع کار و شغلش از بار حقوقی و قضایی آن به خوبی آگاه است.

سیدعلی خامنه ای با گذاشتن واژه مردم در کنار بیگانگان تکلیف این نامحرمان داخلی را هم روشن کرده است. مردم، این گوشت های قربانی در دست آقایان، نباید بدانند در کشور چه می گذرد. در نگاه رهبر ایران وظیفه آنان حمایت چشم و گوش بسته از نظامی است که طبق توهمات او چون موهبتی الهی از آسمان بر سر همه نازل شده است.

این نگاه ابزاری در نامه احمدی نژاد نیز دیده می شود. رئیس جمهور تا جایی سنگ مردم را به سینه می زند که در جایگاه قدرت باقی بماند. مگر او همین نگاه را به رهبر هم نداشت و به محض نامهربانی رهبر شروع به مشکل تراشی برای او نکرد؟ احمدی نژاد نشان می دهد همچنان دغدغه قدرت دارد و خرج کردن از مردم تنها به منزله بهره برداری از آنان برای مقاصد سیاسی است. رئیس جمهور در نامه اش به رهبر می نویسد که او پس از رهبر اولین مقام بلند مرتبه کشور به حساب می آید و این سخن یعنی آنکه این مقام بلندمرتبه از سرکشی رئیس قوه قضائیه یعنی مقامی زیردست آشفته شده است، مقامی که به اصطلاح پول توجیبی اش را هم از رئیس جمهور می گیرد.

احمدی نژاد در حالی از مردم و حقوق آنها سخن می گوید که وزارتخانه های تابعه او در بسیاری موارد، پیش از قوه قضائیه، حکم صادر شده خود را اجرا می کنند. به یقین احمدی نژاد نوع برخورد وزارت ارشاد خود را با مطبوعات، ناشران، سینماگران، هنرمندان و … از یاد نبرده است. یورش های امنیتی توسط نیروهای نظامی و شبه نظامی، بازداشت های فله ای، بازجویی های وحشیانه توام با شکنجه های غیرانسانی، دیکته کردن حکم به قاضی و… همه و همه گوشه ای از هنرهای جمهوری اسلامی است.

احمدی نژاد که افتخار نقض قانون اساسی ایران و توهین به شعور مردم را به دفعات دارد، خود را مدافع و ملزم به اجرای قانون می داند و این از شوخی های بزرگ روزگار و برآمده از همین رویه پنهان کاری همه چیز از مردم است. او چون خامنه ای می پندارد به واقع مردم از هیچ چیز خبر ندارند به همین دلیل می کوشد تا چهره ای قانون مدار از خود بسازد.

صادق لاریجانی نیز در راستای پیروی از همین سیاست پنهان کاری چشم بر همه ویرانی های حوزه های تحت ریاست خود می بندد و در حالی به تهدید احمدی نژاد با اشاره به پرونده های مقامات دولتی می پردازد که پرونده اتهامات برادرش که از قضا دبیر کمیسیون حقوق بشر قوه قضائیه است، در لابلای پرونده های دیگرهمچنان معطل مانده است.

امروز کسانی به جان یکدیگر افتاده اند که در نزد یکدیگر پرونده های قطور دارند و به همین دلیل هیچ یک از تهدید آن دیگری هراسی به خود راه نمی دهد. این جنگ گرگهایی است که سالها مردم ایران را تاوان حضور و حاکمیت اینان را پرداخت کرده اند و حال نوبت به خودشان رسیده و حلقه چنان تنگ شده که بی پرده در حال دریدن یکدیگرند .
www.bbehbudi.com
contact@bbehbudi.com
از: گویا

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل