زندگی دختر ریشوی آزادی؛ شاعر، نویسنده، نوازنده و عکاس

یکشنبه, 10ام دی, 1396
اندازه قلم متن

زهرا دختری که با گریم مردانه به ورزشگاه فوتبال رفت نخستین تصویر نامتعارف خود را در صفحه اینستاگرامش قرار داده و زیر آن نوشته است: “پایان حسرتی چند ساله”.

پدرام قائمی – شهروند خبرنگار

«زهرا» آخرین بانوی ایرانی است که برای ورود به ورزشگاه مردانه آزادی، خودش را گریم کرد. آغاز این اتفاق به میانه‌های دهه ۷۰ خورشیدی برمی‌گردد. وقتی دختران نوجوان و جوان تهرانی، برای ورود به ورزشگاه، صورت خود را رنگ می‌کردند، لباس مردانه و گشاد به تن می‌کردند و مقابل مأموران نیروی انتظامی، دست‌های شان را برای تفتیش بدنی بالا می‌بردند. با وجود این که حجم سخت‌گیری‌ها و کنترل تماشاگران از سال ۸۱ بیشتر شد، اما بازهم آزادی و چند ورزشگاه دیگر (نقش‌جهان در اصفهان، یادگار امام در تبریز و تختی در اهواز) میزبان دخترانی شدند که با سیمایی مردانه سعی در ورود به ورزشگاه داشتند.

هفته گذشته «شبنم» با گریم صورت خود و ریشی که روی صورتش گذاشت موفق شد وارد ورزشگاه «غدیر» اهواز شود.  شبنم در گفت‌وگو با «آی اسپورت» خودش را ۲۴ ساله، دانشجوی حسابداری و متولد اهواز معرفی کرد. عکس‌هایش کنار «علی کریِمی» و تصاویری که با پرچم و پیراهن پرسپولیس در اینستاگرام داشت، نشان می‌داد که مجنون فوتبال است. خودش گفته بود عشق به فوتبال و پرسپولیس را از مادرش در خانه به ارث برده و از کودکی به خاطر مادر، پرسپولیسی شد.

اما در مورد «زهرا» داستان متفاوت است. او هنرمندانه خودش را آرایش کرد و به ورزشگاه رفت. ریش مصنوعی بلندی روی صورتش گذاشت، روی ابروها و پیشانی‌اش را رنگ کرد و تمامی نشانه‌های یک صورت زنانه را از بین برد.

نامش «زهرا خوش نواز» است؛ ۲۵ ساله و ساکن تهران. وجه تمایزش با تمام دخترانی که پیش از او با سیمای مردانه وارد ورزشگاه‌های ایران شده‌اند، در گرایش‌های هنری و ادبی اوست. در صفحه اینستاگرام شخصی‌اش، خود را نوازنده سه تار معرفی کرده، اما دستی در ادب و نوشتار هم دارد.

فروردین‌ماه سال ۹۴ روزنامه همشهری او را یکی از استعدادهای جوان شعر تهران معرفی کرد و از قول «زهرا» نوشت: «از سال ۹۲ در کلاس‌های عروض و قافیه استاد عبداللهی شرکت کردم و تجربه بسیاری آموختم. از آن زمان تا به حال هم هر هفته در انجمن‌های شعر فرهنگسرای امید شرکت می‌کنم.»

زهرا به همشهری گفته بود حدود ۳۰ غزل و بیش از ۶۰ و ۲۰ داستان کوتاه نوشته. علاقه‌ای به انتشار اشعار و داستان‌هایش ندارد ولی از میان آثارش، به داستان کوتاه‌های «دروغان و راستان»، «کاردستی عجیب»، «پری شب یلدا»، «روزی که شکمم گم شد»، «سفر تابستان» و «نیمکت» بیشتر علاقه‌مند است. سال ۱۳۹۱ دو داستان به نام‌های «سفر تابستان» و «کاردستی عجیب» در کیهان بچه‌ها از «زهرا خوش نواز» منتشر شد.

مهرماه امسال او یکی از مدعوین به آخرین نشست «کانون ادبی زمستان» بود که در ابتدای برنامه یک غزل قدیمی مضمونی از شعر فروغی بسطامی را خواند. گرایش‌های شدید ادبی و هنری‌اش و البته پیدا نشدن حتی یک تصویر از او که نشان دهد پیش‌ازاین علاقه‌ای به فوتبال و ورزشگاه داشته، حضور او در ورزشگاه را عجیب‌تر و حیرت‌انگیزتر می‌کند.

عکاسانی که جمعه در ورزشگاه آزادی تصویر او را ثبت کردند می‌گویند اواخر بازی متوجه حضورش روی سکوها شدند. خودش هم علاقه‌مند بود که حضورش در آزادی را فراتر از صفحه اینستاگرامش ببرد، اما فقط توسط دوربین‌های ورزشگاه. کلیپی از او که توسط برادرش و بین دو نیمه بازی پرسپولیس و تراکتورسازی کنارش نشسته و با او گفت‌وگو می‌کند هم ساعاتی پس از بازی منتشر شد. زهرا روی سکو و نشسته و می‌گوید: «تجربه فوق‌العاده‌ای است. فضا بد نیست و اصلاً منقلب نشدم.»

این کنایه تازه دخترانی است که به ورزشگاه‌های ایران می‌روند یا پشت درهای بسته می‌مانند. «سحر قریشی» آذرماه امسال گفته بود: «از اینکه کنار تعداد زیادی آقا قرار بگیرم منقلب می‌شوم و کاملاً موافقم که به خانم‌ها اجازه ورود به ورزشگاه را نمی‌دهند.» سحر قریشی البته شهریورماه امسال برای تماشای بازی‌های پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا به امارات و ورزشگاه محمد بن زاید رفت، اما آنجا منقلب نشد.

شاعر، نویسنده، نوازنده سه تار، عکاس و ایران پژوه، بیرون از ورزشگاه میلی به صحبت کردن نشان نمی‌داد. لبخند زد، زیر طاق ورودی غربی ورزشگاه آزادی سلفی انداخت و فقط به این جمله که به یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای زندگی‌اش رسیده بسنده کرد. عکاسان حاضر در ورزشگاه از دقیقه ۸۰ بازی متوجه حضورش شدند و خودش هم علاقه‌مند بود با نشان دادن عددهای ۴ و ۲ که برند هواداری پرسپولیس شده است، بیشتر در لنز دوربین عکاسان قرار بگیرد. آنجا، روی سکوها، دیگر یک شاعر و ادیب و داستان‌نویس، یا یک نوازنده سه تار و عکاس هنری نبود. داشت حسرت یک عمر ندیدن آزادی را یک جا خالی می‌کرد. آن هم در روزی که بیش از ۷۰ هزار تماشاگر روی سکوها بودند و تیم محبوبش پیروز شد.

زهرا حالا نخستین تصویر نامتعارف خود را در صفحه اینستاگرامش قرار داده و زیر آن نوشته است: «پایان حسرتی چند ساله». دیگر از دل نوشته‌های عاشقانه هم خبری نیست. از این به بعد شاید باید زهرا خوش نواز را بدون ریش، بدون رنگ‌های قرمز روی صورتش، فقط در جلسات شعر و ادب یا میان کتابخانه‌ها و کتاب فروشی‌ها دوباره جست‌وجو کرد.

از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.