علی انیسی تهرانی
دانشجوی روزنامه نگاری در دانشگاه کلمبیا
از وقتی تب اعتراضات در ایران بالا گرفته است، مقایسه این تظاهراتها با بهار عربی ذهن طبقه متوسط را مشغول کرده است. بسته به موضع مخالف یا موافق، یکی از این دو کشور به عنوان آینده ایران معرفی میشود. اعتراضات در ایران ادامه دارد و همچنان مهمترین سوال طبقه متوسط این است: سوریه یا تونس؟
دومینوی سقوط دیکتاتورها در بهار عربی از تونس آغاز شد. آغازی که در نگاه اول تصادفی به نظر میآمد، ریشه در شرایط اقتصادی داشت و برآیند طبیعی نیازها و خواستههای مردم این کشور بود و نه تحت تاثیر هیجان کشورهای همسایه. انگیزههای اصلی انقلاب تونس نارضایتی مردم از بیکاری، قیمت بالای مواد غذایی و فساد دستگاه دولتی بود. بالاخره در آخرین ماه سال ٢٠١٠، جرقهای که با خودسوزی محمد بوعزیزی، یک فروشنده دورهگرد، آغاز شد به آتشی غیر قابل مهار تبدیل شد.
کمتر از یک ماه بعد آتش اعتراضات در سوریه، مصر، یمن و مراکش هم شعلهور شد و بعد کشورهای بیشتری به این لیست اضافه شدند. در این میان سوریه، لیبی و یمن به دام جنگ داخلی افتادند تا دوگانه اجبار میان دیکتاتوری و هرج و مرج مثالهای بیشتری در خاورمیانه و شمال آفریقا داشته باشد.
کلید طبقه متوسط
عوامل زیادی در بروز و ماندگار بودن تغییرات اجتماعی و سیاسی انقلابها موثر است، اما آمادگی جامعه مدنی و حضور یک طبقه متوسط شهری ضروری است. ۶۷ درصد جمعیت تونس در شهرها زندگی میکنند، در حالی که جمعیت شهرنشین سوریه ۵۸ درصد است. این رقم در ایران نزدیک به ۷۵ درصد است. بنابراین نسبت جمعیت شهری در ایران حتی از تونس هم بیشتر است.
عامل قابل اندازهگیری دیگر، سرانه تولید ناخالص ملی است که میتواند نشانهای از ثروت و به تبع آن دغدغههای مردم یک کشور باشد. سرانه تولید ناخالص ملی در تونس سال ۲۰۱۰ به نرخ دلار فعلی بیش از چهارهزار دلار بود، در حالی که سرانه تولید ناخالص ملی در سوریه سال ۲۰۱۰ به سه هزار دلار نمیرسید. این اختلاف هزار دلاری در این رقمهای کوچک، تفاوت بزرگی است. سرانه تولید ناخالص ملی در ایران امروز بیش از پنج هزار دلار است.
بنابراین اگر ملاک طبقه متوسط شهرنشین و سطح درآمد باشد، ایران به تونس نزدیکتر است تا به سوریه. اما نکته اینجا است که همانطور که تجربه بهار عربی در این کشورها تا به این اندازه متفاوت است. مقایسه هر کدام از آنها، چه در دو سوی طیف یعنی تونس و سوریه، و چه کشورهای میانی مانند مصر، بحرین، مراکش، اردن، کویت، لبنان و عمان، واقعبینانه نیست.
گذار به دموکراسی
عمومیسازی تجربیات ملتها بسیاری از پیچیدگیهای این اعترضات و تغییرات اجتماعی- سیاسی را پوشیده نگه میدارد. هر کدام از این کشورهای بهار عربی تجربه خود را در گذار یا عدم گذار به دموکراسی داشتهاند و قطعا ایران هم تجربه منحصر به خود را خواهد داشت. به همین دلیل هر گونه عمومیسازی از بررسی تجربه تنها یک کشور ساده انگارانه است. چرا که هر ملتی سابقه متفاوتی از تلاش برای گذار به دموکراسی دارد و این عامل در این بررسی اهمیت بیشتری دارد تا تجربه کشورهای همسایه به دلیل مجاورت جغرافیایی. تجربه نزدیک به ۱۲۰ سال تلاش برای رسیدن به دموکراسی در ایران، از قبل از انقلاب مشروطه، به حتم تجربه مرتبطتری از تجربه سوریه یا تونس است.
در روند انقلابهای اخیر منطقه، حداقل چهارعامل اساسی وجود دارد: بلوغ نهادهای مدنی، سابقه انعطاف سیاسی در حاکمیت، حفظ انضباط مبارزات بیخشونت و توانایی اتحاد طبقههای اجتماعی زیر شعارهای مشترک.
در کشورهای مانند عربستان و سودان که جامعه مدنی با سابقهای ندارند، اعتراضات بسیار محدود بود و حتی طبقه متوسط نحیف این کشورها هم با آن همراه و طبیعتا فشار لازم نیز برای تغییر ایجاد نشد. در اردن و مراکش که سابقه انعطاف سیاسی بیشتری وجود داشت، قدرت مخالفان برای پیدا کردن فصل مشترک با حاکمیت بیشتر بود. اعتراضات حتی به تغییرات مهمی در قانون اساسی این کشور منجر شد و پادشاهی اردن با نشان دادن انعطاف زودهنگام این خطر را از سر گذارد. در صورت عدم وجود سازوکارهای اصلاحکننده در حاکمیت، مبارزات بیخشونت تا زمانی که به فاز کنشهای فلجکننده نظیر تحریم و اعتصاب نرسد قدرت چندانی ندارد، این دقیقا همان اتفاقی بود که در سوریه نیافتاد و با دو قطبی شدن فضا و دخالت کشورهای خارجی امکان شروع و ادامه جنگ داخلی فراهم شد. گذار به دموکراسی از مسیر مبارزات بیخشونت معمولا با دغدغههای طبقه متوسط شروع میشود و بعد با تعمیم این دغدغهها به طبقه کمدرآمدتر به موفقیت میرسد.
هر چه فاصله جغرافیایی و اجتماعی میان این دو طبقه بیشتر باشد به همان نسبت احتمال درگیر کردن همزمان این دو طبقه کمتر است. آخرین باری که در ایران همزمان این دو طبقه اجتماعی زیر شعارهای مشترک متحد شدند، حکومت پهلویها تمام شد.
به نظر میآید به جای توسل به تجربه سوریه یا تونس با بررسی این عوامل و سابقه دموکراسیخواهی ایرانی بتوان آینده دقیقتری برای اعتراضات اخیر ایران پیشبینی کرد.
از: بی بی سی