آهای کجایید جمهوریخواهان؟

دوشنبه, 25ام دی, 1396
اندازه قلم متن

این روزها سلطنت طلبان به یمن آواز خوشی که از چند نفر در داخل کشور شنیده اند به جنب و جوش افتاده اند و به پشتوانه ی فراموشکارانی که ظلم و استبداد قبلی را به مدد داغ و درفش جمهوری اسلامی از یاد برده اند و عده ای که به سبب تجربه نکردن استبداد شاهی و تنبلی فکری اصلاً از مرحله پرتند، خواستار برگشت استبداد گذشته شده اند. در غیاب جمهوریخواهان به خواب غفلت رفته، سلطنت طلبان که در واقع به آنها باید به آنها لقب پهلوی طلب داد به تاخت و تاز در صحنه های مجازی مشغولند.

چرا با بازگشت سلطنت مخالفیم؟

استقلال : سلطنت معنایی جز خانواده پهلوی ندارد و رژیم پهلوی از روز اول دست نشانده بیگانگان بود، با کمک آنها به قدرت رسید و با بدرقه ی همانها هم از قدرت خلع شد. امروز هم می خواهد با کمک همان ها به قدرت برسد و این امر مغایر استقلال میهن ماست و معلوم نیست ایرانیانی که خواستار چنین تغییری هستند، از وطن دوستی چه می دانند که حاضرند به این راحتی از فشار استبداد داخلی بروند زیر حکم بیگانه. بخصوص که بر خلاف پدر و پدربزرگش که داdم دم از تمامیت ارضی می زدند، این بار شاهزاده خود با طرح فدرالیسم به استقبال اسراییل و آمریکا شتافته و آمادگی خود را برای تکه پاره کردن کشور اعلام کرده است! اگر بنا بر این است که دیگر به شاهزاده چه کاری دارید، خودتان مملکت را حراج کنید. وطنفروشی که واسطه و دلال لازم ندارد. این گوی و این میدان.

دموکراسی : ما خواستار دموکراسی و آزادی هستیم و بازگشت سلطنت، بازگشت استبداد است. گرچه شاهزاده رضا پهلوی سخنان خوبی می گوید ولی این سخنان مقتضی رسیدن به قدرت است و بس. به ویژه آنکه هرگز از پدر و پدر بزرگش که به بزرگترین جرم ممکن که نقض قانون اساسی است، دست زدند و حقوق سیاسی مردم را یکجا بلعیدند، انتقاد نمی کند و کودتای ۲۸ مرداد را پس از افشای این همه اسناد و مدارک افسانه می نامد و هزار قصه ی دیگر. دو کلمه راجع به سکولاریسم و دمکراسی گفتن، امروز از دست هر بقالی برمی آید. باید دید پشت این شعارهای دلپسند چه خوابیده. وقتی کسی تاریخ آزادیخواهی مملکت را قلب می کند، از او نمی توان توقع داشت که آزادی برای ما به ارمغان بیاورد.  در دوره ی خمینی گفتید کتابش را نخوانده بودیم. این یکی که کتاب هم ندارد، اقلاً ویدئوهایش را نگاه کنید. یا شاید منتظرید که ما بیاییم شب قبل از خواب برایتان زمزمه کنیم تا خوابتان ببرد؟ بیسوادی تاریخی به مرض ملی ایرانیان تبدیل شده تا آنجا که حتا از خواندن تاریخ معاصر خود عاجزند. هر چه هم یادآوری می کنی در خواب و خیالند. نمی دانم باید چه کرد که مردم چشم باز کنند. تقلب سیاسی فقط کار آخوند نیست، پهلوی ها در این کار حق تقدم دارند.

 لائیسیته : ما خواستار حکومت لائیک هستیم که دفتر دخالت ملایان در حکومت را برای همیشه ببندیم. ولی سلطنت و روحانیت دو ستون ارتجاعی وابسته بهم هستند و از خانواده پهلوی نیز تا حال جز تمایلات ارتجاعی چیزی ندیده ایم. گول این داستان سکولار بازی را نخورید. به این اسم هر چیزی را می توانند به خوردتان بدهند، بعد هم می گویند همین بود که از اول گفتیم. کسی که نخواهد به مردم تکیه بکند و ایدئولوژی خاصی هم نداشته باشد که شاهزاده ندارد، چاره ای جز مدد گرفتن از روحانیت ندارد، حال هر چیزی که می خواهد بگوید. این فرد دمکراسی در چنته ندارد، همان استبداد است که شاید الان رقیق بنماید، ولی بعد خوب غلیظ خواهد شد و به حلقتان خواهد رفت، با کمک همین آخوندها که از دستشان به تنگ آمده اید.

خلاصه کنم. خود من از کودکی جز استبداد را در مملکتم تجربه نکرده ام، یا شاه یا شیخ. نمی خواهم نسل های آینده شاهد فجایعی باشند که نسل پدرم و نسل من و نسل هایی که تا حالا آمده اند، شاهد باشند. هر قدر هم از عمرم مانده باشد، با تمام توان با این کار مبارزه می کنم.

بازگشت سلطنت به هیچوجه با هدف های ما یکسان نیست. مختصر بیشتر توضیح می دهم بلکه مردم عنایت کنند.

انقلاب مشروطیت سرآغاز ورود ما به مدرنیته بود و با قانون اساسی اختیارات شاه را محدود کرد. با کودتای ۱۲۹۹ و سلطه ی رضاخان و سلطنت وی دستاوردهای مشروطیت پایمال شد و از مجلس فقط نامی ماند و استبدادی سهمگین برکشور حاکم شد و طی آن قلم ها شکسته شد و آزادیخواهان اعدام گردیدند و املاک مردم به زور به تصاحب شاه در آمد چنانکه که فقط با حمله متفقین و فرار دیکتاتور بود که مردم نفسی کشیدند. روی کار آمدن رضاشاه با هدف محدود کردن کمونیسم و در چارچوب نقشه وسیع امپراتوری انگلستان برای به محاصره در آوردن روسیه شوروی انجام شد. نظیر این کار در فنلاند و افغانستان و ترکیه نیز عملی شد. امروز طرح دیگری در راه است و ویرانی کشورهای منطقه و توسعه و زیاده خواهی اسراییل مطرح است.

تنها فرصتی که ملت ایران برای آزادی و دفاع از حقوق خود پس از مشروطیت یافت، در دوران نهضت ملی و حکومت دکتر مصدق بود که او نیز با همکاری خائنانه محمدرضاشاه با همدستی آمریکا و انگلیس سرنگون شد. پس از آن محمد رضا همه ی اختیارات قوای سه گانه کشور را در دست گرفت و کشور را یکتنه اداره کرد و رساند به جایی که دیدیم. از ترس کمونیسم به ملایان پروبال داد و به گفته ی هویدا سالیانه ۸۰ میلیون دلار به ملایان کمک مالی می کرد و این یاری جدا از کمک های اوقاف و سایر درآمدهای ملایان بود، خیال نکنید پول مفت گرفتن آخوندها مال این دوره است. هر کس خواسته از مذهب در سیاست استفاده کند، مجبور بوده که پول هم بدهد، از جیب من و شما. ساواک نیز در حسینیه ارشاد را برای تئوریسین های چون دکتر شریعتی باز کرد تا اسلام را تئوریزه کنند و از آن ایدئولوژی بسازند. چنین شد که ملایان قوی شدند و آتش به جان سلطنت انداختند. تازه در همان شرایط هم شاه تا آخرین نفس از دادن اختیارات به ملیون خودداری کرد تا سرانجام کار به جایی رسید که کشور را تحویل ملایان داد و خود گریخت.

پس از انقلاب ۵۷ تا چند سال کمتر کسی جرأت می کرد نامی از سلطنت ببرد و گرایش سلطنت طلبانه عمدتاً توسط چند ژنرال بازنشسته ابراز می شد. داریوش همایون در سازمان مشروطه خواهان توانست تحت عنوان مشروطه خواهی که اسم بی مسما بود، سروصورتی به این خواست بدهد و آن را به شکل یک پلاتفرم سیاسی عرضه نماید که این کوشش نیز با دخالت مستبدانه رضا پهلوی و گرایش او به مرام نومحافظه کاران آمریکا ناکام ماند. بالاخره این حزب به دلیل مخالفت داریوش همایون با مشی شاهزاده و سپس مرگ او و اعتراض و بیرون رفتن یارانش از حیز انتفاع افتاد.

اکنون به سبب جنایات هولناک و فساد های عظیم جمهوری اسلامی کار به جایی رسیده است که سلطنت طلبان حتی از مشروطیت نیز دم نمی زنند، بلکه از بازگشت سلطنت، یعنی بازگشت خاندان پهلوی سخن می گویند و چنین وانمود می کنند که این مترادف آمدن دمکراسی خواهد بود. در تمام ۵۰ سال سلطنت این خاندان ما شاهد عملکرد ضد مشروطیت آنها بودیم، وقتی قانون اساسی دمکراتیک داشتیم زیر پایش گذاشتند. حالا که آنهم نیست دمکرات شده اند؟ مشروطه خواهان این توضیح را به مردم ایران بدهکارند که چرا پادشاهان پهلوی به آرمان های مشروطیت خیانت کردند. مردم که بی خود انقلاب نکردند تا بیرونشان کنند. این از عجایب تاریخ ماست که استبداد شاهی کشور را تحویل استبداد دینی دهد و پس از مدتی خود دوباره تحویل گیرد. گویی چرخه استبداد باید با خون مردم ما بچرخد. وقت آن رسیده که دفتر پادشاهی را برای همیشه ببندیم.

تصور می کنم اکثریت مردم مانند انقلاب ۵۷ خواستار استقلال و آزادی و عدالت هستند. مقصدی که زنده یاد شاپور بختیار میخواست بدان رهنمونشان گردد ولی فریب آخوند را خوردند. اینکه بیش از ۶۰ در سد جمعیت ایران جوان است حقیقتی است. ولی اینکه بتوان این جوانان را که هیچ سابقه ی ذهنی از سلطنت پهلوی جز لباس های شیک و آزادی های خورد و خوراک و پوشش که به صورت بزک شده، توسط تلویزیون های خارجی به خورد آنها داده می شود، فریفت و سلطنت را برگرداند، خیال خامی بیش نیست. خواست های انقلاب ما همان بود که بختیار عنوان کرد و خمینی با وعده های توخالی بنام مرجعیت اسلام آن را دزدید و بعد هم به صراحت گفت که خدعه کردم و فریبتان دادم. درست همانطور که شاه به سوگند خود برای وفاداری به قانون اساسی وفادار نماند و آن را به سلطنت مطلقه استبدادی تبدیل نمود. کلک همان است، باید چشم ها را گشود و دید که برنامه از چه قرار است.

اعتماد به وعده های سرخرمن شاهزاده ساده لوحی محض است. هم سابقه ی خاندانش هست، هم حرف های خودش، هم پشتیبانی روشنی که از خارج می طلبد و می گیرد.

انقلاب ۵۷ اگر هیچ چیز نبود، دست رد ملت ایران بر سلطنت بود و قرار بر این نیست که به جای این استبداد دینی، دیکتاتوری سلطنتی سابق برگردد. از دامن این ارتجاع به دامن آن ارتجاع برگردیم که چه شود؟ اگر به دموکراسی نیازمندیم دیگر نیازی به شاه نیست.

در این موقعیت روی سخن من در درجه ی اول به جمهوریخواهانی است که این همه سال این شعار را مایه ی تفاخر و نشانه ی ترقیخواهی خود کرده بودند. می بینیم که دارند با مانورهای تبلیغاتی و کمک خارجی دوباره سلطنت را به ایران برمی گردانند. منتظر چه هستید برای واکنش نشان دادن؟ میخ واهید دوباره شاه بیاید و در برابرش به دادن شعار قناعت کنید؟ یا اینکه به فکر ملت هستید؟ اگر چنین است به خود بیایید.

مردم شعار جمهوری ایرانی می دهند. نجات ما به این شعار بسته است. مبارزات و تجربه های گرانقدر گذشته را هدر ندهیم و قدر قربانیان و خون های ریخته شده در راه آزادی را بشناسیم.

از: ایران لیبرال


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۸ نظر

  1. جناب بهگر این نوشتار شما چیزی جز شرمساری برای ملی گرایی نبود. قطعا دوست تر می داشتیم که معترضان فریاد میزدند ((مصدق روحت شاد! )) اما چنین نشده. حال می خواهید با تحقیر معترضان و عده ای هوادار سلطنت به چه چیزی برسید؟ اینکه خط ملی گرایی با خط تظاهرکنندگان جداست؟ یا این که تظاهر کنندگان نباید از کسی حمایت کنند که با استدلال عجیب و دور از منطق فئودالیستی شما میخواهد به استقبال اسراییل وامریکا برود و ایران را تکه پاره کند؟
    استقبال از اسراییل و امریکا؟ چقدر این ادبیات شما آشناست؟
    یکی از افتخارات من این است که فرزند پدری ملی گرا هستم که سال ها با استبداد دوران شاه مبارزه کرده اما شما با نفرت پراکنی تان دارید تیشه به ریشه ی ملی گرایی می زنید.

  2. معیار های شما بسیار ابتدایی و ناپخته است. شما فقط بین دیکتاتور خوب و بد فرق میگذارید. مخالف اصولی دیکتاتوری نیستید. حکومت فردی و دیکتاتوری را فقط در حرف رد نمیکنید. شما صحبت از رژیم مشروطه پادشاهی میکنید ولی در عمل همان رژیم گذشته را میخواهید. اگر غیر از این بود تعطیل شدن مشروطه بمدت ۵۰ سال در دوران پهلوی ها را محکوم میکردید. نقض فاحش حقوق بشر و شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی را در آن دوران قاطعانه محکوم میکردید. بخصوص با محکوم کردن کودتای ۲۸ مرداد نشان میدادید که مخالف کودتا علیه یک دولت منتخب مردم و ملی هستید. ادعای زبانی طرفداری از دموکراسی کافی نیست. شما با رفتار و گفتارتان حتی بدون اینکه بدانید دائما نشان میدهید که خواهان بازگشت به رژیم دیکتاتوری و فردی گذشته هستید. اگر طرفدار دموکراسی هستید چرا باید موروثی باشد؟ چرا هر ۴ سال یکبار مسئولان بالای مملکتی انتخاب نشوند؟ طرفداران رژیم پهلوی که بیش از ۵۰ سال کشور را به شیوه دیکتاتوری و با وابستگی کامل به قدت خارجی اداره کرده اند، حالا یکباره مستقل و دموکرات شده اند؟ آیا خودتا خنده تان نمیگیرد؟

    متین

  3. متاسفانه هنوز هم نفهمیده این آقا چرا مردم نوستالژیک خواهان پادشاه هستند .بر خلاف پروپاگاندای این نویسنده که من رو یاد این اخوند ها میاندازه اکثریت مردمی که تظاهرات کردند به این حقیقت رسیده بودند که تنها رژیمی که میتونه سر بلندی ایران بر گردونه پادشاهی کنستیتسیوناله ( مشروطه )است ،اما این آقا صحبت از استقلال ‌وبیگانه و… میکنه (عین همین اخوندها ) فقط یک جواب کافیه و آن مقایسه کره شمالی که مظهر استقلاله و کره جنوبی ‌که نافش به امریکا بسته شده و المان که تا ۲۰ سال پیش ارتش امریکا با ۱۰۰۰۰۰ سرباز آنجا بود وووً
    وکر نگران استبداد پادشاه هستید در آینده مشروطه ایران اولا بی مورده ،ثانیا فقط یادتون بیاد که شاه پدر محمد با کنترل از یک سال تظاهرات کشور رو ترک کرد آن هم با گریه و این جمهوری ی ی اسلامی (با اکسنت روی جمهوریش ) با ۱۰ سال تظاهرات که هیچ ، تا گریه ۸۰ میلیون رو در نیاره به نجف هم نمیره . همین کافیه ولی صدها برهان و مثال دیگر هم می‌توان زد برای برتری پارشاهی ،البته جمهوری هم ok است اما پادشاهی بهتر و برتره .point

  4. بخشی از سپاه با رضا پهلوی وارد معامله شده است از خود نپرسیدید که چرا در همان روز اول تظاهرات مشهد شعار “رضا شاه روحت شاد” داده شد؟ ولی در تظاهرات دیگر نقاط که از کنترلشان در رفت شعارها چیز دیگری بود. از خود نپرسیده اید که آن اطلاعاتی و سپاهی ساکن خارج کشور غلامرضا م. که ویدئو در می کند چرا پهلوی پهلوی می کند؟
    زنده باشید

  5. بعد۴۰سال چی شده اسم شاه شنیدین از خواب غفلت بیدار شدین وسراغ

    یاروغاراتون رو میگیرین هنوز هیچ نشده ادعای حکومت میکنین .

    ر
    فقاتون مشغول همکاری با رهبر اقایان بازرگان و…………

    تا هروقت این ملت خواست چاره ای بر بدبختی خود بیاندیشد

    بیدار شوند وفریاد این بداست سر دهند.فکر نان که خربزه اب

    است.همین.

  6. شما یا روشن (تاریک) فکری بی وجدان هستید که رهایی مردم ایران را خواستار نیست یا نادان کوری که شعور دیدن شرایط ایران ندارد یا حسودی تنگ نظریا مزدوری پول پرست یا اصلاح طلبی سهم خواه
    چرا که گفتگویی از سلطنت نیست بلکه وجود ایشان کاریزمایی است که میتواند ملت در بند ایران را متحد کند

  7. Fekre shoma monjamed shodeh, dar Iran estebdad digar barnemigardad Az. Hich Kanalisation.

  8. ظلم و استبدادی که ازش نام میبرید، مصادیقش چیا هستن؟
    ملت ایران بر علیه پدر معنوی خود همچون یک فرزند شرور، شوریدند و این بدبختی چهل ساله ثمره آن است.