راجر کوهن، نویسنده نیویورک تایمز: مرگ با حلق‌آویز شدن در تهران

یکشنبه, 29ام بهمن, 1396
اندازه قلم متن


راجر کوهن، نویسنده نیویورک تایمز در مطلب پیش رو به دلالت‌های مرگ کاووس سید امامی در میانه تنش‌های درون حاکمیت می‌پردازد.

کاووس سید امامی استاد دانشگاه و فعال محیط زیست دو هفته پس از دستگیری در زندان اوین در تهران «خودکشی کرد». جمعه گذشته همسر او مریم را به زندان فرا خواندند تا جسد حلق آویز شده شوهرش را به او نشان دهند.

مراسم خاکسپاری او چهار روز پس از این اتفاق در دهکده‌ای در شمال تهران و بدون هر نوع کالبد شکافی برگزار شد. خانواده سیدامامی همچنین از سوی نیروها سپاه پاسدارن تحت فشار قرار گرفتند تا روایت رسمی از مرگ او را بپذیرند.

من سید امامی را در سال ۲۰۰۹ و در شب انتخابات جنجال آمیز ریاست جمهوری ملاقات کردم، انتخاباتی که به تظاهراتی گسترده و سرکوبی خونین از سوی حکومت انجامید. سیدامامی انسانی متفکر و جامعه‌شناسی میهن‌دوست و انسانی دوستدار طبیعت بود. تصور اینکه او خود را در زندان حلق‌آویز کرده یعنی جایی که حتی باید بند کفش‌ها را تحویل داد به نظر من مضحک می‌آید.

از زمان اعتراضات ضد حکومتی که در اواخر سال میلادی گذشته در مناطق عمدتاً فقیرنشین آغاز شد، مرگ سیدامامی سومین مورد از خودکشی‌های مشکوک در حین بازداشت است.

سید امامی از چندین لحاظ برای تندروهای ایرانی تنفرانگیز بود. سیدامامی از آن افراد دوتابعیتی‌ای بود که حسن روحانی، رئیس جمهوری به منظور رشد اقتصادی در پی تشویقشان به بازگشت به کشور بود. او فعال محیط زیست و یکی بنیانگذاران موسسه حیات وحش میراث پارسیان بود، آن هم در زمانی که سوءمدیریت منابع آبی و مشکلات فراوان سدهای ساخته شده توسط نیروهای سپاه پاسداران به بحران آب منجر شده است.

سید امامی همچنین یکی از هواداران تحصیل ‌کرده حسن روحانی به شمار می آمد، رئیس جمهوری که رویارویی‌اش با آیت الله خامنه‌ای وارد مرحله‌ای حساس شده است. ولی چرا حساس؟ زیرا هیچ‌ کس نمی‌داند چگونه باید دوران پس از خامنه‌ای را مدیریت کرد،‌ رهبری ۷۸ ساله که تاکنون سه دهه است بر ایران حکمرانی کرده،‌ و چونان حاکمی مقدس تجسم دخالت ضد دموکراتیک آسمان بر نظامی با رویه‌ای از نهادهای دموکراتیک است.

زنانِ کلافه از حجاب اجباری که اکنون در اعتراض به این وضعیت حجاب‌شان را بر می‌دارند، خود به یکی از تجلیات خشم علیه این نظام منجمد بدل شده‌‌اند. جمهوری اسلامی در بحران گیر افتاده، و تناقضات درونی آن بیش از هر زمان دیگری آشکار شده و در نتیجه بسیاری از جمعیت جوان نسبت به آن بیگانه شده‌اند.

انتظارات شکل گرفته به سبب رفع تحریم‌های مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران نتوانست پاسخی در خور پیدا کند و در عوض با ناتوانی نظام، ورشکستگی بانک‌ها، و فساد مواجه شد. در همان حال تنش ها به ویژه در سوریه پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، و هماهنگی بیشتر با محمد بن سلمان در عربستان سعودی و بنیامین نتانیاهو در اسرائیل شدت گرفت.

حسن روحانی در سخنرانی‌ خود که به مناسب ۳۹ سالگی جمهوری اسلامی برگزار شد، گفت که اگر تفاوت‌هایی وجود دارد، در این خصوص «باید به رای مردم و رفراندوم رجوع کنیم». رفراندوم هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد؛ چرا که این امر به معنای حکم مرگ حکومت خواهد بود. سید امامی که پس از انقلاب و جنگ هشت‌ساله به این کشور بازگشته بود؛ انسانی بود خانواده دوست و در همان حال مصمم به کمک به کشورش برای رسیدن به آینده‌ای بهتر؛ مردی در جایی اشتباه،‌ و در زمانی اشتباه.

هادی قائمی مدیر اجرایی مرکز حقوق بشر در ایران به من گفت: «روایت رسمی حکومت هیچ اعتباری ندارد. چرا کالبد شکافی صورت نگرفت؟ چرا خانواده او را تهدید کردند؟ مرگ سیدامامی نشانه‌‌ای است از اراده‌ای حاکمیت برای جمع کردن فضای طوفانی این روزهای ایران.»

کریستیا فریلند وزیر خارجه کانادا در یک بیانیه مکتوب که برای نیویورک تایمز ارسال شد عنوان کرد: «ما به شکل جدی موضوعات مرتبط با دستیگری و مرگ آقای سید امامی را دنبال می‌کنیم. یک کانادایی در ایران درگذشته و ما انتظار داریم حکومت ایران اطلاعات و پاسخ‌های لازم را ارائه کند.»

مقامات ایرانی می گویند که سیدامامی به جاسوسی اعتراف کرده است. آنها می‌گویند فیلمی وجود دارد که نشان می‌دهد او خود را آماد‌ه خودکشی می‌کند. محمد جواد ظریف اواخر این هفته در کنفرانس امنیت مونیخ خواهد بود. شاید او در این کنفرانس توضیحات بیشتری ارائه کند.

وقتی سید امامی را در سال ۲۰۰۹ و در روزهای اوج جنبش سبز پیش از انتخابات ریاست جمهوری ایران دیدم به من گفت معنی این اجتماع خروشان این است که «برای احمدی‌نژاد ناممکن خواهد بود که بیش از ۵۰ درصد از آرا را در دور اول کسب کند. و این یعنی که انتخابات به دور دوم کشیده می‌شود.»

این نتیجه‌گیری بر مبنای یک نظرسنجی علمی صورت گرفت. دور دوم انتخابات هیچ‌گاه در ایران برگزار نشد. محمود احمدی‌نژاد برنده انتخابات شد و در ادامه تلاش کرد تا دوستان سپاهی خویش را به سبب این همراهی پاداش دهد، و به فعالیت اقتصادی آنها رونق بخشد. تسویه حساب مردم با حکومت به تاخیر افتاد. ولی همان‌طورکه از مرگ سیدامامی بر می‌آید،‌ بالاخره یک روز این تسویه حساب اجتناب ناپذیر می‌شود چرا که مردم ایران آن را طلب خواهند کرد.
از: رادیو زمانه


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.