مصدق هیچ گاه ناسزاگویی نکرد او با جنگ افزارقانون وبه پشتوانه اقتداراخلاقی و خرد به رویاروی با استعمار رفت

یکشنبه, 17ام تیر, 1397
اندازه قلم متن

در آستانه جنگ جهانی اول، ناوگان نیروی دریایی امپراتوری بریتانیا که هنوز توانمندترین ناوگان های دریایی جهان بود سوخت خود را از زغال سنگ به نفت تبدیل کرد، نفت ایران و در نتیجه خود ایران، به عاملهای اساسی تداوم حیات آن امپراتوری و پایداری نفوذ و منافعش تبدیل شدند.

در ارزیابی پی آمدهای چیرگی شبه استعماری انگلستان بر ایران شناخت واقعیتها از اسطوره ها آسان نیست. اما برای کسانی از همروزگاران مصدق که قرارداد ۱۹۰۷ روسیه و انگلستان برای تقسیم ایران به دو حوزه نفوذ، تیره روزیها و تلخیهای سالهای جنگ جهانی اول و دیگر رویدادهای سیاه پی از آن را به یاد داشتند، آن چیرگی واقعیتی بود که با تمام وجود آن را لمس کرده بودند. برخی آن چیرگی را گریزناپذیر یا سودمند می دانستند، اما از دیدگاه مصدق وکسانی که همانند او می اندیشیدند تلاش برای پایان دادن به امتیازات گسترده انگلستان در ایران از لوازم اصلی دستیابی به دولت ملی استوار و استقلال واقعی کشور بود که در عمل، به سبب چیرگی انگلستان، همچنان مخدوش مانده بود.

ستیز مصدق با شرکت نفت و دولت انگلستان، با بیگانه ستیزی حقارت آلود متعارف یکی نبود. هدف تلاش او استعمارزدایی ازایران و استقرارهویت سیاسی وفرهنگی-مدنی ایرانی نو وآزاد بود که درکنار ملتهای سربلند دیگر برمنافع و سرنوشت خود حاکم باشد. ایرانی که بتواند سخن خود را به ضرب منطق و به پشتوانه قانون و پایمردی و مقاومت برکرسی بنشاند. در تمام دوران نخست وزیری مصدق کاری از او صورت نگرفت که در پیشگاه جهانیان و عرف بین المللی، ایرانیان را واپس مانده، قانون ستیز و تمدن گریز جلوه دهد. ازشعارهای ناسزاگویانه، خودنماییهای نابخردانه پرهیز شد. هنگامی که کارمندان انگلیسی شرکت نفت ازماندن و کار در ایران خودداری کردند وراهی کشورخود شدند به دستورمصدق به شماری ازسران آنان قالیچه ای هدیه شد. در مدتی که هیاتی از تهران برای «خلع ید» از شرکت نفت به خوزستان رفته بود،کوشش مصدق بر آن بودکه کسانی مانند حسین مکی را از دست یازیدن به کاری که بر آزرم و آبروی ایران آسیبی برساند بازدارد.

شرکت مصدق درجلسه شورای امنیت سازمان ملل، یا آمادگی برای دفاع از حقوق ایران در دیوان دادگستری بین المللی لاهه، یا برای پرداخت غرامت منصفانه به شرکت نفت در چارچوب قوانین و هنجارهای متعارف بین المللی، همه حاکی ازدلبستگی او به این بودکه ایران باید نه با دستیازی به خشم و تازشگری و قانون شکنی، بلکه با جنگ افزارقانون وبه پشتوانه حق، اقتداراخلاقی و خرد، سخن خود را به کرسی بنشاند.

به رغم تلاشهای دامنه داری که برای بی اعتبارکردن مصدق صورت گرفت او به نماد جنبشی تبدیل شد که درسده بیستم ازمهمترین جنبشهای استعمارستیزانه جهان بود اواز پیشگامان اصلی این جنبشها درسده بیستم بود. اما مصدق، برخلاف برخی دیگر از سران این گونه جنبشها، با تمدن مدرن و هنجارها و ارزشهای آن سرستیز نداشت و برای ایران همان جایگاه، فرصتها و بهروزیهایی را می خواست که کشورهای آزاد و سرافراز از آنها برخوردار بودند. از دیدگاه او دلبستگی به تمدن مدرن با آنچه از فرهنگ دیرین ایران ماندگار بود، به ویژه با فضیلتهای مدنی کهن، آمیزه ای فراهم می کرد که می توانست دستمایه ای برای پیشرفت به سوی دموکراسی مدرن درکشور باشد. این بینش و منش آمیزه ای از دلبستگیهای وطن دوستانه و آزادیخواهانه و مسئولیتهای مدنی بود.

حاکمیت ملی و دشمنان آن، دکتر فخرالدین عظیمی، ص ۱۴-۱۷

@mohammadmosaddeghتلگرام


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.