رضا شهابی: حکومت می‌خواهد من کارگر و خانواده‌ام را به زانو دربیاورد

شنبه, 20ام مرداد, 1397
اندازه قلم متن

شهابی: «حاکمیت در این سال‏ها تلاش کرده هر نوع راه برون‌رفتی را بر زندانیان سیاسی و منتقدان و خانواده های آنها، ببندد.»

ماهرخ غلامحسین پور

«رضا شهابی»، فعال کارگری پشت میله های زندان بود که به فکر «ربابه خانم»، همسرش رسید یک فروشگاه کوچک و نقلی محصولات غذایی خانگی با نام «شهابی» راه بیاندازد. با زندانی شدن همسرش، عملا منبع درآمد خانواده مسدود شده بود و او می بایست به اجاره خانه، همه هزینه های سرسام آور ریز و درشت این روزهای دشوار و تامین دو فرزند دانشجویش فکر کند.

رضا شهابی فعال کارگری است، عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه و از سال۸۹، درگیر بازداشت و زندان و دادگاه بوده است.

او سختی‌های زیادی در این نه سال کشیده است. می گویند سختی زندگی انسان را خلاق می کند. عرقیجات، ترشیجات، رب گوجه فرنگی، رب انار،‌ سبزیجات خشک کوکو، آش، سوپ و دلمه شدند دست‏مایه تلاش‌های ربابه خانم. انصافا فعالان جامعه مدنی هم تنهایش نگذاشتند. کارگران و فعالان صنفی و تلاش‏گران مدنیِ ناراضی از شرایط گاهی که فراغتی می‌شد، راه‏شان را کج می کردند و گذرشان به محصولات غذایی شهابی می‌افتاد. آن‏ها از کیفیت کار هم راضی بودند.

ربابه خانم اما فقط به کسب درآمد فکر نمی‌کرد، می‌خواست نام همسرش را با رضایت قلبی مردم به نیکی گره بزند. رضا شهابی که با بدن بیمار از زندان بیرون آمد، کمک دست همسرش شد و چرخ زندگی آن‌ها می‌چرخید.

شهابی: «حاکمیت در این سال‏ها تلاش کرده هر نوع راه برون‌رفتی را بر زندانیان سیاسی و منتقدان و خانواده های آنها، ببندد.»

اما رضا را باز هم بازداشت کردند و این بار مغازه محصولات غذایی خانگی شهابی در برابر اجاره بهای سنگین و مخارج آب و برق و سایر هزینه ها دوام نیاورد و بسته شد. حالا او دوباره آزاد شده است و با خوشحالی می گوید: «به لطف خدا پرونده جدیدی ندارم و می خواهم با کمک ربابه خانم باز هم کار تولید محصولات غذایی را در خانه ادامه بدهیم.»
برای رضا شهابی تلاش برای این که از پا نیفتد و زمین گیرنشود، یک جور مبارزه مدنی در مقابل فشارهای حکومتی است.

می گوید:«قبل از این یک مغازه اجاره کرده بودیم اما وقتی دوباره مرا زندان انداختند، اجاره بهای مغازه هم بالا رفته بود و همسرم به تنهایی نمی توانست از پس هزینه های مغازه و اجاره آن بربیاید. به همین دلیل هم مغازه را تحویل داد و کارش را به منزل منتقل کرد. بعد از آزادی و کنار آمدن با کسالت‌های سختی که از زندان نصیبم شده است، سعی کردم شغل سابقم را دنبال کنم ولی با وجود پی‏گیری هایم، اجازه بازگشت به کار به من ندادند. به همین دلیل هم برای این که در طول مسیر زندگی درنمانیم و بتوانیم از پس همه هزینه‌های سختی که بخشی از آن‌ها عادی و بخشی تحمیلی است، مثل هزینه درمان بیماری‌های ناشی از زندان، تصمیم گرفتیم این بار کار تولید مواد غذایی را در منزل شروع کنیم.»

رضا شهابی می گوید این روزها تامین پیش پرداخت اجاره یک مغازه از عهده یک کارگر خارج است: «حداقل باید ۱۰۰ میلیون تومان پیش پرداخت و ماهی دو تا چهار میلیون تومان اجاره بدهی و این گذشته از آب و برق و هزینه‌های مخارج جانبی است. ما نیت کردیم به تولید محصولاتمان ادامه بدهیم و سعی کنیم از طریق دوستان و رفقای فعال حوزه کارگری و فعالان اجتماعی و نیز از طریق کانال تلگرامی آن‌ها را عرضه کنیم.»

برای رضا شهابی تلاش برای این که از پا نیفتد و زمین گیرنشود، یک جور مبارزه مدنی در مقابل فشارهای حکومتی است.

او به این نکته اشاره می‌کند که شیوه پیش بردن کار تولیدی کوچک‎شان یک جور حکم مبارزه منفی برایش دارد: «حاکمیت در این سال‏ها تلاش کرده است هر نوع راه برون رفتی را در مسیر زندانیان سیاسی و مردمی که منتقد هستند و خانواده های آنها ببندد. ولی از آن جا که مبارزه انواع و اشکال متفاوتی دارد، می‌توان با دفاع از منافع صنفی تا روشن‎گری، به روش های متنوع به مبارزه پرداخت. آن‌ها می خواهند منِ کارگر و خانواده ام را به زانو در بیاورند و من با اقدام به این کار دلم می خواهد به کارگرانی که معتقد به تبعیض و فشارند اما می ترسند قدم جلو بگذارند که مبادا هر حرکتی منجر به اخراج یا زندانی شدن آن ها بشود، این پیام را برسانم که تلاش برای زندگی از مسیرهای گوناگونی می گذرد و ناامیدی برای انسان تلاش‎گر بی معنا است.»

او معتقد است حتی از مسیر راه اندازی کسب و کارهای کوچک هم می‌شود حمایت مردم را جلب کرد و به کمک آن‏هایی رفت که در شرایط سخت تری هستند: «ما توانستیم نشان بدهیم حتی می شود از مسیر فروش ترشی هم اعتراض خود را بیان کرد و سعی کردیم به کسانی که می ترسند مسیرشان را ادامه بدهند، امید بدهیم. من از برخی دوستان برای رفت و آمد و تهیه مواد اولیه کمک گرفتم.»

از او می پرسیم آیا با پرونده جدیدی روبه رو نیست؟ می خندد و می‌گوید خوش‏بختانه فعلا بخت با او یار است: «آن ها ۹۶۸ روز مرخصی استعلاجی من را به عنوان غیبت محسوب کردند. علتش هم این بود که چرا رضا شهابی که ما با مرخصی پزشکی او موافقت کردیم، به جای این که برود به درد خودش برسد، باز هم دارد در حوزه مسایل صنفی فعالیت می‌کند و دست از اعتراض برنمی دارد. چرا در سامانه‌ها حضور دارد و در جلسات سندیکایی حاضر می شود.»

او می گوید آرزوی بزرگش این است که کسی به خاطر حق طلبی به زندان نیفتد: «من عملا حبسم را کشیده بودم. وقتی دوباره بازداشت شدم، در همان بدو ورود اعتصاب غذا کردم. دو روز مانده به عید نوروز با حمایت و همراهی خانواده ام و همکارانم در شرکت واحد و گروه‌های هم‏دل، شرایط به سمتی رفت که آن‏ها بر اساس ماده ۱۳۴ “قانون مجازات اسلامی جدید”، احکامم را تجمیع کردند و در نهایت با حکم شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر آزاد شدم. اما الان با دو سال محرومیت از فعالیت های اجتماعی،کارگری و روزنامه نگاری، حتی در فضای مجازی روبه رو هستم.»

رضا شهابی در مورد شرایط فیزیکی خود و دست‏آوردهای تلخ زندان می گوید: «هیچ وقت آدم قبل از آن نشدم. وضعیت سلامتی ‏ام تعریفی ندارد. در این مدت دو عمل جراحی سنگین انجام دادم؛ عمل جراحی گردن و کمر که با جاسازی پروتز همراه بود. طبیعی است با این کار محصولات غذایی و تهیه مواد اولیه، فشار زیادی به فیزیکم وارد می شود. با این که همسرم در کنار من است اما زیاد می شود که با بی حسیِ دوباره پا درگیر می شوم یا دوباره بی حسی سمت چپ صورتم می آید سراغم یا فشار خونم بالا می رود و دوباره چشم هایم بسته می شوند و اوضاع جسمی‎ام به هم می ریزد. در مجموع، قابل تعریف نیست اما به هر حال این هدیه زندان بوده است. مبارزه کردن درد دارد. خیلی ها بعد از زندان امید به زندگی خود را از دست می دهند اما من خوشحالم که کماکان به آرمان و امیدم به فردا پایبندم.»
از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.