تاجگذاری «شاهنشاهِ اسلام‌پناه»؛ در گذشته نباید زیست اما، به گذشته باید نگریست

شنبه, 14ام مهر, 1397
اندازه قلم متن
در چهل و هشتمین سال زادروز محمدرضا شاه پهلوی، مراسم تاجگذاری در تالار کاخ گلستان برگزار شد. تشریفات مزبور می‌بایست خیلی جلوتر، پس از اینکه ایشان بعنوان ولیعهد در مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی خورد، برگزار شود، ولی در پیامد هجوم متفقین به ایران، اشغال کشور و شرایط سیاسی آن ایام، جشن تاجگذاری به زمانی مناسب موکول گشت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مراسم تاجگذاری با اذان مؤذن‌زاده اردبیلی آغاز شد
چهارم آبان ۱۳۴۶ محمدرضا پهلوی تاج بر سر خود و شهبانو فرح گذاشت و ایشان را به عنوان نیابت سلطنت منصوب کرد. تاجگذاری هنگامی بود که از مرگ دکتر مصدق زمان زیادی نمی‌گذشت و کودتای سال ۳۲ و آن مردادِ گران از خاطره‌ها نرفته بود. همان ایام بهرام بیضایی در دو نمایش «میراث»، و «ضیافت»، اوضاع ایران را در چهره‌هایی تمثیلی مانند «شبان» و «دهباشی» تصویر کرد و شفیعی کدکنی «مرثیه درخت» را برای مرگ مصدق سرود.
من می‌شنیدم از لب برگ
– این زبان سبز – 
در خواب نیم شب که سرودش را
در آب جویبار،  بدین گونه شسته بود:
– در سوگت ای درخت تناور!
ای آیت خجسته‌ی در خویش زیستن!
ما را
حتی امان گریه ندادند…
نمایشنامه «میراث»(بهرام بیضایی) روایتی از گفتگو و جدال سه برادر بر سر میراث خانه پدری بود و داستان در برخورد دیدگاه‌های متفاوت این سه برادر شکل می‌گرفت. برادر بزرگتر نمادی از سنت‌گرایی و نفی مدرنیته، برادر میانی نمادی از کاسبکاری و سوداگری، و برادر کوچکتر نمادی از اندیشه‌های نو و آرمانخواهانه. در میان دعوای این سه برادر بیگانگانی نفوذ می‌کنند که به مرور تمام داشته‌های این خانه گرانقدر را به یغما می‌برند.
«ضیافت» هم، به داستان یک شبان(چوپان) اشاره داشت که گله‌اش را راهنمایی می‌کند اما در این مسیر با پیچ و خم‌های زیادی روبرو می‌شود. شبان برای عبور از مشکلات راه‌حلی را برمی‌گزیند که نه‌تنها دشواری‌ها را از بین نبرده، بلکه پیچیده‌تر هم می‌کند.
برگردیم به تاجگذاری
مراسم تاجگذاری با پخش اذان مؤذن‌زاده اردبیلی آغاز شد. سپس امام جمعه وقت سید حسن امامی خطبه‌ای(به زبان عربی) قرائت کرد و یک قرآن به شاه داد. شاه بعد از بوسیدن قرآن آن را دوباره به وی برگرداند. (در پانویس متن آن خطبه را آورده‌ام)
شاه پیش از آغاز مراسم گذاردن تاج بر سر همسرشان گفت:
«از خداوند سپاسگزارم که به من فرصت داد تا جایی که در قدرت من بود به مملکت و ملتم خدمت کنم. ار خداوند می‌خواهم که قدرت ادامه آنچه را که تاکنون انجام داده‌ام به من اعطا فرماید. شرف و افتخار ملت و کشورم تنها هدف زندگی من است. من تنها یک امید دارم و آن حفظ استقلال، حاکمیت ایران و پیشرفت مردم ایران است و برای رسیدن یه این هدف آماده‌ام تا در صورت لزوم جان خود را فدا کنم. باشد که خداوند توانا به من فرصت دهد کشوری خوشبخت و جامعه‌ای آبادان به نسل‌های بعد تحویل دهم و پسرم، ولیعهد نیز در انجام رساندن این بار سنگین تحت توجهات باری تعالی موفق گردد.»
از: همنشین بهار

به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.