چرا درباره بازداشت ۱۵۰ نفر در خوزستان سکوت می‌شود؟

سئوال از جامعه مدنی ایران است. از تحلیگران سیاسی، نویسندگان، اهل قلم، احزاب سیاسی، روزنامه‌ها و شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی است. چرا آنان در برابر این حجم از بازداشت و سرکوب ساکت هستند؟ چرا حتی جرات نمی‌کنند خبر بازداشت‌ها را منعکس کنند؟ چرا یک پرس و جوی مختصر از مقامات قضایی و اطلاعاتی نمی‌کنند؟

عقیل دغاقله

یکی از سئوالاتی که تا کنون جامعه روشنفکری غرب را به خود مشغول کرده است این است که چگونه در قرن ۱۸ و ۱۹ و حتی اوایل قرن بیستم که جامعه مدنی رشد قابل توجهی نیز داشت، کماکان موضوع اقلیت‌های قومی، نژادی و حتی حقوق زنان در غرب مغفول باقی مانده بود و به آن توجهی نمی‌شد. چگونه است که علیرغم گفتمان‌های مترقی تمام تمرکز جامعه مدنی در غرب معطوف به مردان طبقه متوسط سفید بود.

این سئوال از آن روی مهم است، که ویژگی و رنگ جنسیتی، نژادی و طبقاتی جامعه مدنی را به ما نشان می‌دهد. نشان می‌دهد که چگونه جامعه مدنی همان سلطه جنسیتی، نژادی و طبقاتی را بازتولید می‌کند و امکان حضور صدای دیگری را به صفر می‌رساند.

این دو نکته را گفتم تا نگاه را به سکوت جامعه مدنی ایران به رخدادها و اتفاقاتی که این روزها در میان مردم عرب رخ می‌دهد معطوف کنم. در طی دو تا سه هفته اخیر و پس از سیل ویرانگری که رخ داد تا کنون حدود ۱۵۰ نفر از مردم و جوانان عرب بازداشت شده‌اند.

تمام این افراد، در روزهایی که سیل روستاها و شهرها را تهدید می‌کرد، از جان و دل مایه گذاشتند تا سیل بند بسازند و به یاری مردم آسیب دیده بشتابند. فعالیت شبانه روزی که باید الگو شود و آموزش داده شود.

تا کنون هیچ دلیلی برای این حجم از بازداشت ذکر نشده است. هیچ توضیحی ارائه نشده است. حتی نهادی که این حجم از بازداشت را مدیریت می‌کند مشخص نیست.

چنین اقدامی از سوی نهادهای قضایی و اطلاعاتی جدید نیست. این نوع برخوردهای غیر شفاف همیشه و همه جا بوده و علی الظاهر تا آینده نامعلوم نیز تداوم خواهند داشت. مخاطب این نوشتار بنابراین نه نهادهای اطلاعاتی است و نه نهادهای قضایی.

سئوال از جامعه مدنی ایران است. از تحلیگران سیاسی، نویسندگان، اهل قلم، احزاب سیاسی، روزنامه‌ها و شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی است. چرا آنان در برابر این حجم از بازداشت و سرکوب ساکت هستند؟ چرا حتی جرات نمی‌کنند خبر بازداشت‌ها را منعکس کنند؟ چرا یک پرس و جوی مختصر از مقامات قضایی و اطلاعاتی نمی‌کنند؟

علی الظاهر زندگی مردم عرب در ایران به زندگی در کمپ‌های و اردوگاه‌های اسارتی می‌ماند. جایی که از هر گونه قانونی مستثنا می‌شود. فیلسوف ایتالیایی جورجو اگمبن توضیح می‌دهد که در این کمپ‌ها انسانیت از فرد گرفته می‌شود، و با او به عنوان یک غیر انسان برخورد می‌شود.‌ او از انسانیت مستثنا می‌شود و در همین مستثنا شدن است که دولت می‌تواند هر گونه که بخواهد با او برخورد کند. نمونه واضح این کمپ‌ها، زندان گوانتانامو است.

سکوت جامعه مدنی در ایران نشان از موافقت آنها با این اقدامات دولت دارد. چگونه می‌توان چنین سکوت سنگینی را غیر عمد تلقی کرد؟ وقتی می‌بینیم که بیش از ۱۵۰ نفر جوان بدون دلیل در مدت دو هفته ، آن هم پس از سیلی ویرانگر،‌ از سوی نهادهای اطلاعاتی بازداشت شده‌اند،‌ در حالیکه حتی یک خبر از آنها در رسانه‌های «ملی» منتشر نشده است؟ تصور کنید اگر همین رخداد در تهران بود چه واکنشی را شاهد بودید؟ این حجم از نادیده گرفتن چه معنایی جز تحقیر و یا همراهی با سرکوب دارد؟

سکوت جامعه مدنی ایران، دیدن و خود را به ندیدن زدن، است. در این سکوت و در این دیدن و خود را به ندیدن زدن است که می‌توان مفهوم شعار «ایران برای تمام ایرانیان» را فهمید. می‌توان فهمید که ایران کجاست، ایرانیان چه کسانی هستند،‌ و چه گروه‌هایی از این تعریف مستثنا هستند.

مدتی پیش با دوست عربی صحبت می‌کردم. به او اصرار داشتم که به فارسی بنویسد تا بقیه که عربی نمی‌دانند نیز بخوانند و با او وارد گفتگو شوند. پاسخ او این بود «آنان نمی‌خواهند بخوانند. اگر به فارسی هم بنویسم کسی نمی‌خواند.» کمی سکوت کرد و بعد ادامه داد: «سخن گفتن با آنان بیهوده است. تو هم زود به این نتیجه خواهی رسید.»

از: ایران امروز

توسط -

سایت ملیون ایران در تاریخ

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل