در آمریکا چه می‌گذرد؟

ایالات متحده‌ی آمریکا وارد دوره‌ی پرتلاطمی شده است. ویژگی اصلی این دوران بی ثباتی می‌باشد. چندین عامل مقطعی این کشور را به این موقعیت نامطمئن وارد کرده‌اند:

• نخست روش پرآشوب و تناقض مدیریتی کشور به دست دونالد ترامپ و تیم حکومتی وی. نداشتن نگاه منسجم، طرح استراتژیک و تجربه‌ی مدیریتی، بیش از سه سال است که آمریکا را در عرصه‌های مختلف داخلی و بین المللی به تنش‌ها و تکانه‌های جدی دچار و اعتبار بین المللی این کشور را به شدت خدشه دار ساخته است.
• ورود غافلگیرانه‌ی ویروس کرونا که، به دلیل مسامحه و بی اعتنایی مسئولان حکومتی، آمریکا را به قربانی نخست این همه گیری در جهان تبدیل کرد. این یک آبروریزی مطلق است که ثروتمندترین کشورها تلفات بالاتری از فقیرترین ممالک به این ویروس واگذار کند. تا این جا نزدیک ۲ میلیون آمریکایی مبتلا و ۱۱۰ هزار نفر جان خود را از دست داده‌اند.

• اثرات اقتصادی همه گیری، ناگهان این کشور را دچار کسادی، رشد منفی و افزایش بی سابقه‌ی بدهی ملی کرد. اقتصادی که می‌رفت جای پای محکمی برای بازانتخاب ترامپ باشد با ۴۲ میلیون بیکار اینک به گودال سیاسی او تبدیل شده است. البته هستند کسانی که می‌گویند به هر روی اقتصاد آمریکا در حال حرکت به سوی یک کساد دوره‌ای (Cyclical crisis) بوده است.
• بحران سیاسی ناشی از این فروپاشی اقتصادی تیم ترامپ را، که آسوده خاطر برای انتخاب مجدد در حرکت بود، دچار شوک روانی و تشکیلاتی کرده است. تصمیماتی که پس از آغاز این وضعیت اتخاذ شده است حکایت از سردرگمی و وحشت ترامپ از شکست انتخاباتی پیش رو می‌باشد. وارد کردن ارتش به خیابان‌ها، نظامی کردن پلیس و نیز دیوار کشیدن دور کاخ سفید به خوبی ترس‌های طبقاتی ناشی از مواجهه با خشم مردم معترض را آشکار کرده و رسوایی دیگری به حساب ترامپ و یاران نزدیکش مانند وزیر دادگستری و وزیر دفاع او نوشت.
این اوضاع بد و آشفته در حال پیش رفتن و تعمیق بود و بدیهی بود که در یک جایی و به یک بهانه‌ای جامعه در قرنطینه نگه داشته شده شروع به واکنش کند. این اتفاق با انتشار ویدیوی قتل فجیع یک مرد سیاهپوست (جرج فلوید) توسط یک پلیس نژادپرست آمریکایی رخ داد. جامعه فرصت را از دست نداد و برای اعتراض به خیابان آمد. این بار عنوان شد که بی عدالتی اجتماعی از فاصله‌ی اجتماعی مهم تر است. معترضین جان خود را در بطن همه گیری کرونا به دست گرفته و به خیابان آمده‌اند تا سرخوردگی خود از دولت ترامپ را آشکار سازند.
پس درک دلایل مقطعی جنبش کنونی را باید در روندی که در بالا آمد جستجو کرد. اعتراضات کنونی به طور بخشی از دل این مدیریت فاجعه بار کشور در سه و نیم سال گذشته می‌آید: تصمیمات بی حساب و کتاب، نفی ضمنی قانون سالاری، خصلت مافیایی گرفتن قدرت، علنی شدن ستم حکومتی، مدیریت افتضاح همه گیری و قتل عام بیش از صد هزار آمریکایی و و در نهایت چشم انداز سیاه اقتصادی برای دهها میلیون آمریکای بیکار شده و به فقر کشیده شده.

تبعیض نژادی

اما اگر بخواهیم هم چنین دلایل ساختاری جنبش کنونی را از یاد نبریم باید اشاره به چند پارامتر نژادی داشته باشیم:
• آمریکا سرزمین برده داری بوده و هنوز در حال و هوای آن به سر می‌برد. بیش از ۲۰ میلیون سیاه آفریقایی در دوران استعمار به زور به اروپا و آمریکا آورده شدند تا به عنوان نیروی کار مجانی مورد بهره برداری قرار گیرند.
• تاریخ طولانی و خشن برده داری که سبب یک جنگ داخلی خونین در آمریکا شد زاینده‌ی یک فرهنگ بوده است که ترکیبی است از برتری جویی نژادی و حفظ موقعیت طبقاتی. نژاد پرستی سفید پوستان در آمریکا فاقد پایه‌های ایدئولوژیک قوی است، اما در عوض، جنبه‌ی کارکردی مهمی دارد. سفید‌ها با تحقیر سیاهان به خود یادآوری می‌کنند که هنوز تسلیم برده‌های سابق خود نشده‌اند. از آن سوی، میلیون‌ها سفید متعلق به لایه‌های پایین طبقه‌ی متوسط و حتی کارگر، با تحقیر سیاهان فلاکت طبقاتی خود در مقابل طبقه‌ی برتر ثروتمند را قابل تحمل می‌کند.
• نژادپرستی بخشی از ساختار سیاسی و حقوقی آمریکاست. در حالی که مواد قانونی رسمی تبعیض نژادی به واسطه‌ی لغو برده داری و نیز جنبش حقوق مدنی حذف شده‌اند به طور آشکار و علنی سیاهان مورد تبعیض و تحقیر و محروم سازی از حقوق‌شان قرار می‌گیرند. هیچ پلیس سفیدی به خاطر قتل عمدی هیچ سیاهی به اعدام محکوم نشده است اما صدها سیاه به دلیل قتل غیر عمد پلیس‌های سفید به اعدام محکوم شده‌اند.
• نژادپرستی به همراه مذهب دو ابزار مهم طبقه‌ی برتر برای ایجاد شکاف میان قشرهای اجتماعی محروم و متوسط جامعه‌ی آمریکاست. با ایجاد تنش‌های نژادی از بالا مانع از ایجاد تنش‌های اجتماعی علیه سیستم نابرابر طبقاتی از پایین می‌شوند. تژادپرستی مزمن در فرهنگ و خانواده و مدرسه و محل کار آمریکایی‌ها موج می‌زند و از والدین نژاد پرست به فرزندان خود و از معلمان نژاد پرست به شاگردان خود و… منتقل می‌شود.
با ترکیب این دلایل مقطعی و ساختاری می‌توان تصویر بهتری از چرایی جنبش اعتراضی کنونی به دست آورد. اینک باید دید که آیااین حرکت سقف مطالباتی خود را کجا قرار می‌دهد و آیا قادر است، به عنوان یک گام ابتدایی، بساط مافیای ترامپ در کاخ سفید را پایان بخشد یا خیر. فراموش نکنیم دهها میلیون نژادپرست و مذهبی‌های تندروی مسیحی-صهیونیستی همچنان به دنبال وی هستند و تلاش خود را برای تمدید حضور او در کاخ سفید و ادامه ستم براقلیت‌ها و مهاجرین به خرج خواهند داد. به طور روزانه دهها کودک در بازداشتگاه‌های جداسازی والدین و کودکان در مرز آمریکا و مکزیک مورد سوء استفاده‌ی جنسی و تجاوز قرار گرفتند و مذهبی‌های سفید پوست دم بر نیاوردند.

شرایط ساختاری

فراموش نکنیم که آمریکا در ورای رویدادها کشوری است با سه خصوصیت ساختاری بارز:
۱. نظام طبقاتی آن در جهان نمونه است. دهک بالای ساختار جمعیتی آمریکا در سال ۲۰۱۶ به تنهایی ۷۷ درصد از کل کشور و پنج دهک پایین، یعنی ۶۳ میلیون خانواده، فقط ۱ درصد از ثروت را در اختیار داشته است. در سال ۲۰۱۸ شاهدیم که ثروت ۱ درصد بالای جامعه از ثروت ۸۰ درصد جمعیت کشور بیشتر است.
۲. تبعیض نژادی آشکار است. متوسط ثروت خانواده‌های سفید پوست آمریکا ۱۰ برابر متوسط ثروت خانواده‌های سیاهپوست است. درآمد متوسط سالانه‌ی خانواده‌های سفید پوست در آمریکا ۷۱ هزار دلار و خانواده‌های سیاه پوست۴۱ هزار دلار است. میزان فقر در میان سفیدپوستان آمریکا ۸. ۱ درصد و در میان سیاهپوستان ۲۰. ۸ درصد است. در حالی که سیاهپوستان ۱۳ درصد جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند ۳۴ درصد از زندانیان زندان‌های آمریکا را سیاهان تشکیل می‌دهند. سیاهان با این میزان جمعیت ۲۳ درصد قربانیان کرونا در آمریکا را تشکیل می‌دادند. سیاهان با وجود قلت جمعیت خود دو نیم برابر بیشتر مورد خشونت پلیس قرار می‌گیرند.
۳. سرمایه داری آمریکا بی رحم است. در این کشورپول تعیین کننده نیست، تنها تعیین کننده است. سیستم سرمایه داری آمریکا به طور نهادینه و در اوج آزادی و به شکل «قانونی» به افراد پولدار اجازه می‌دهد سلامت، افکار عمومی، آینده و کیفیت زندگی جامعه را تعیین کنند. این جا قدرت و ثروت به هم گره نخورده است، از زمان روی کار آمدن ترامپ، ثروت و قدرت یکی است.
ترکیبی از آن چه گفته شد می‌تواند به ما بگوید که چرا جامعه‌ای آماده است تا موضوعی مثل مرگ یک سیاه پوست توسط یک پلیس سفید پوست را، که به طور سیستماتیک و هفتگی در آمریکا در جریان است، دستمایه‌ی یک حرکت اعتراضی گسترده و بی سابقه کند. حرکتی که می‌تواند، اگر به سه عنصر هدف، سازماندهی و رهبری مجهز شود، زاینده‌ی تغییراتی مهم گردد. خوشبختانه جامعه‌ی آمریکا یک دست نیست و مراکز قدرت و ضد قدرت متعددند. همین تعدد و تنوع می‌تواند راهگشای برخی بحران‌ها باشد. امروز می‌بینیم که چگونه بخش عمده‌ای از معترضین را سفید پوستانی تشکیل می‌دهند که به ارزش جان انسان در ورای نژاد باور دارند و برای ابراز شرمندگی خود از این موقعیت نابرابر و ضد انسانی نسبت به سیاهان به خیابان آمده و حتی کتک می‌خورند و دستگیر می‌شوند تا به وجدان خود پاسخ داده باشند. خود این موضوع باید برای ما ایرانیان که برای خود شاخص‌های قومی و مذهبی در دفاع از جان و کرامت انسان قائل می‌شویم درس سازنده‌ای باشد.
به هر روی برخی تغییرات در قوانین و مقررات در ایالت‌های مختلف آمریکا آغاز شده و کنگره در صدد تصویب یک متن قانونی تازه برای محدودساختن قدرت پلیس است. در این میان مهم این است که تغییرات کمّی از این دست در یک جا به یک تغییر کیفی در سطح داخلی و جهانی بیانجامد.
با قدری اندیشیدن در می‌یابیم که آن چه در آمریکا می‌گذرد با آن چه در جهان می‌گذرد بی ارتباط نیست. دلیل جهانی شدن تظاهرات در همبستگی با سیاهان آمریکا نیز همین است. موضوع فراتر از ترامپ است. بحث بر سر دنیای پساکروناست که نگارنده ویژگی‌های احتمالی آن را در نوشتار قبلی خود عنوان نمود. به همین ترتیب برای ما نیز این باید باعث فکر شود که اگر ملت آمریکا برای مرگ جرج فلوید بپا خاست چرا ملت ایران برای قتل آسیه‌ی پناهی و یا رومینا اشرفی به پا نخیزد. چرا؟
در حالی که در این ماجرای اعتراضات اخیر آمریکا این همه مطلب و درس و تجربه است، می‌بینیم که اپوزیسیون راست ایرانی در یک برخورد جانبدارانه و به دور از هرگونه انصاف به هم ریخته است.

اپوزیسیون راست ایرانی در این میان

در این دو هفته جوّ روانی متشنج اپوزیسیون دست راستی ایرانی حال پریشان آنها را به نمایش گذاشته است. افراد وابسته به این جریان در این اثناء آن چنان به هم ریخته‌اند که برخی مواقع به انتشار گفتار ونوشتارهای رقت آور می‌پردازد. این بخش از اپوزیسیون، که فاقد ریشه‌های اصیل مردمی است، حساب بزرگی بر روی اراده و خواست دونالد ترامپ باز کرده بود تا برایش رژیم آخوندی را پایین کشیده و کلید یک ایران دمکراتیک را به او تقدیم کند. با بروز موقعیت فاجعه باری که اینک آمریکا و به طور مشخص دولت ترامپ در آن به سر می‌برد رویای دون کیشوت وار بخش راست اپوزیسیون ایران به کابوسی تبدیل شده است.
آنها حتی نمی‌خواهند اظهارات ترامپ مبنی بر علاقه و آمادگی جدی و علنی او برای مذاکره با حکومت ضد مردمی ایران را، پس از مبادله زندانیان، باور کنند و آن را نفی کرده، یا نوعی زرنگی از جانب ساکن کاخ سفید می‌دانند. به راستی باید تاسف خورد که چگونه نیروهایی که حرف از آزادی و دمکراسی برای ایران می‌زنند با بریدن بند ناف خود از مردم ستمدیده و شریف ایران آن را به لابی‌ها و شخصیت‌های مفتخوری می‌بندند که برخی از آنها، مانند سناتور تام کاتن، خواهان ورود ارتش به خیابان‌ها برای سرکوب تظاهرکنندگان آمریکایی هستند.
بخش راست اپوزیسیون با بی اعتنایی نسبت به مرگ یک انسان او را به عنوان «سیاه»، «خلافکار»، «هنرپیشنه پورن» و امثال او تحقیر می‌کند. گویی این صفات، باعث می‌شود که قرار دادن زانوی خود روی گردن یک نفر به مدت نزدیک به ۹ دقیقه و زجر کش کردن او در خیابان مجاز و قابل قبول باشد. این یک بار دیگر فرصتی است که بدانیم آینده‌ی ایران چگونه ممکن بود/هست به دست نیروهایی بیافتد که برای جان انسان ارزش قائل نیستند و در متن بنیادین تشکیلات فرشگردی خود، از حالا قول قلع و قمع «ارتجاع سرخ و سیاه» را در آینده می‌دهند. شاید فرشگردی‌ها از همین حالا این مامور پلیس آدمکش را برای آموزش شهربانی شاهنشاهی ایران آینده استخدام کنند. آری، اینان برای اخلاق و استقلال ملی ایران ارزش قائل نیستند و حاضرند با کسانی که امروز ارتش آمریکا را بر علیه مردم خود به خیابان آورده‌اند و مورد تنفر و اعتراض دهها میلیون نفر از شهروندان خود هستند همدست شوند تا قدرت سیاسی را به دست گیرند.
هشیار باشیم! ارزش‌های اخلاقی و پایبندی راستین به آرمان‌های ملت شریف ایران از هر زمان دیگری برای نیروهای سیاسی مردمی و ملی گرا ضروری تر است. در این شرایط است که الگوهایی مثل زنده یاد دکتر محمد مصدق می‌تواند شاخصی خوب و منبع الهام باشند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای دیدن برنامه های تحلیل کورش عرفانی به تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
آدرس ایمیل برای تماس با نویسنده: korosherfani@yahoo.com

از: گویا

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل