آیا رژیم شاه بهمن ۵۷ سقوط کرد؟!

🆔@gh_mosaddegh

🔲 کم نیستند افرادی که متاثر از رویکرد دائی جان ناپلئونی و در چارچوب نگرش توهم توطئه،  بدون ذره ای تردید معتقدند رژیم گذشته بی هیچ عیب و نقصی در حال سبقت گرفتن از کشورهای پیشرفته بود که دنیای غرب بویژه آمریکا و انگلیس به دلیل حسادت و هراسان از پیشرفت خیره کننده رژیم زمینه سرنگونی آنرا فراهم آوردند.

🔲 واقعیت این است که هیچ انقلابی در خلاء شکل نمی گیرد،  چیزی به نام هئیت مدیره انقلاب که همچون مدیران یک سازمان بنشینند و در جلسات خود زمان راه اندازی و وقوع انقلاب را تصویب و اجراء کرده باشند در تاریخ هیچ انقلابی به ثبت نرسیده است. زمینه های وقوع یک انقلاب سال‌های سال بطور تدریجی و خزنده با انباشت مطالبات بر زمین مانده، بستر انقلاب را هموار می‌کنند و نهایتاً جرقه ای کوچک مثل نوشتن مقاله ای در روزنامه و یا خودسوزی یک دست فروش در ملاء عام آنرا شعله ور می‌کند.

🔲 پندار درست این است که بپذیریم رژیم شاه سال ۵۷ سقوط نکرد بلکه فرآیند سقوط از سالها پیش آغاز شده بود و آنچه در بهمن ۵۷ رخ داد آخرین حلقه از زنجیره سقوط رژیم بود. روند سقوط شاه از مرداد ۳۲ شکل گرفت آنجایی که بجای بازسازی مشروعیت از دست رفته ناشی از بازگشت به قدرت به مدد کودتای آمریکایی، دکتر مصدق قهرمان نهضت ملی شدن نفت را به زندان و حصر برد و به جای اتکا به مردم بیش از پیش متکی به حمایت بیگانگان شد.

🔲 گام بعدی بسوی سقوط در سال ۴٢ برداشته شد زمانی که شاه، علی امینی آخرین نخست وزیر نسبتاً مستقل را کنار گذاشت و به انتخاب نخست وزیران بله قربان گوئی مثل هویدا اکتفا کرد.

🔲 فرآیند سقوط زمانی تشدید شد که در دهه ی ۴۰ اسداله علم وزیر دربار، فردوست رییس دفتر ویژه اطلاعات و معینیان رییس دفتر مخصوص شاه، قبل از انتخابات مجلس لیست نمایندگان ( بخوانید افراد دست نشانده ) مجلس دور بعد را تهیه و برای انتخاب به وزارت کشور اعلام می‌کردند.

🔲 سرعت سقوط زمانی شتاب گرفت که در سال ۴۷ و پس از آنکه تمام صداهای مخالف و منتقد خاموش شد و به نصیحت مشفقانه مهندس بازرگان در دادگاه نظامی گوش نداد که گفت “ما آخرین کسانی هستیم که با شما قانونی و مسالمت آمیز مبارزه می‌کنیم، بعد از ما کسانی به مبارزه با شما برخواهند خاست که به کمتر از نابودی شما رضایت نخواهند داد ” و چنین شد که ٧ گروه مسلح مستقل از هم برای مبارزه با رژیم شکل گرفت.

🔲 رژیم پهلوی همان ابتدای دهه پنجاه سرنگون شد زمانی که جشن‌های ۲۵۰۰ ساله را بدون حضور مردم برگزار کرد در حالیکه قصدش نشان دادن عظمت ایران بود، غذای مهمانان را با هواپیما از رستوران ماکسیم فرانسه می آورد.

🔲 سال ۵۲ سقوط کرد که شاه با نادیده گرفتن و تمسخر هشدار کارشناسان دلسوز و باسواد سازمان برنامه مبنی بر سرازیر نکردن درآمد نفتی حاصل از جهش ناگهانی قیمت به اقتصاد کم ظرفیت آن، موجب شد جای رشد دو رقمی تولید ملی و نرخ یک رقمی تورم را با هم عوض کند. پیش بینی آنها در مورد وقوع انقلاب در آینده ای نه چندان دور به تمامه درست از آب درآمد.

🔲 سال ۵۳ سقوط کرد که نظام تک حزبی رستاخیز را بنیان نهاد و با تفاخر و نخوت اعلام کرد هر کس که عضو حزب خود ساخته اعلیحضرت نمی‌شود، پاسپورتش را بگیرد و از ایران برود.

 

🔲 سال ۵۶ سقوط کرد که رییس سازمان برنامه و بودجه جرات نکرد، جمع بندی و گزارش معاونتهای سازمان که وخامت اوضاع اقتصادی را با عدد و رقم نشان میداد به عرض شاه برساند.

 

🔲 سال ۵۶ سقوط کرد که متوجه نشد بجای تعویض هویدا با جمشید آموزگار می بایست شخصیتی موجه و پاکدستی مثل مهندس بازرگان یا دکتر صدیقی را به نخست وزریری بگمارد.

🔲 قبل از ۲۲ بهمن ۵۷ در در شهریور همان سال برای عبور از بحران شخصی مثل شریف امامی را به صدارت گماشت که به آقای پنج درصدی معروف بود (ایشان از هر پروژه ای ۵٪ حق و حساب میگرفت).  

🔲 شاه زمانی سقوط کرد که در سودای ساختن کشوری مدرن بود بی آنکه به ابتدایی ترین الزامات مدرنیته مثل مشارکت سیاسی مردم التزام داشته باشد. وقتی سرنگون شد که بی محابا برای سرعت دادن به مدرنیته قصد تضعیف بی ملاحظه سنت را داشت. وقتی که پنداشت با وجود مشت آهنین ساواک که نامش لرزه بر اندام هر شهروند می انداخت تاج و تخت او در امان است. شاه زمانی سقوط کرد که به نقل از خاطرات وزیر دربارش اسداله علم، دخالتش در جزئی ترین تصمیمات به جائی رسیده بود که با پرواز هلیکوپتر مکان یابی کارخانه های بزرگ را هم تعیین می‌کرد و صدها واقعه، کجروی، محاسبه و تصمیم غلط طی ۲۵سال زمینه سقوط او را فراهم کرد و در شامگاه ۲۲ بهمن ۵۷ فقط تیر خلاص به سر او شلیک شد در حالیکه سالها از مرگ مغزی او میگذشت.

 

چرا از تاریخ عبرت نمی گیریم؟

 

هر که ناموخت از گذشت روزگار

نیز ناموزد از هیچ آموزگار

6 دیدگاه

  1. <>

    ابتدا اوضاع اقتصادی در زمان قرارداد ۱۹۱۹ احمد شاه:

    تلگرافی از کردستان : ۴ماه است که حقوق اعضای نظمیه نرسیده است و کارمندان حاضر نیستند سر خدمت بروند.

    همچنین بجای حقوق معلم های دارالفنون به آنها آجر می دانند تا بفروشند. و چرخ اقتصاد در گرو مساعده های بریتانیا بود که از خزانه هند و .. ماهیانه از طرف بانک شاهی پرداخت می شد.
    کرزن و ۱۹۱۹:
    نظمیه ایران در آن موقع ۴ دسته بود ، یعنی ‏
    نیروی قزاق تحت افسران روسی بود
    پلیس جنوب بریتانیا
    زاندارمری سوئدی
    بریگارد تحت فرماندهی ایرانی بود.
    بریتانیا می خواست یک ارتش متحد شکل ایجاد و بطور کامل در اختیار خود باشد تا بتواند در سایه آن بلوچستان و خوزستان را خودمختار کند

    همچنین از اهداف دیگر بریتانیا از ۱۹۱۹ در دست گرفتن خزانه و گمرک ایران بود.
    با روی کار آمدن وثوق الدوله ، مشاورالملک ابتدا با فرانسه و امریکا برای استخدام مستشار وارد مذاکره شد اما درکمال ناباوری وثوق الدوله پنهانی با بریتانیا وارد مذاکره شده بود ‏
    و از همان ابتدای نخست وزیری وثوق الدوله ، سرچارلز مارلینگ با احمدشاه به توافق محرمانه ای رسید که اگر احمدشاه از وثوق الدوله حمایت و اورا در مسند قدرت نگه دارد ماهیانه ۱۵ هزار تومان به او پرداخت کنند .
    پس از توافق های اولیه ‏
    سه ماه پیش از امضای قرارداد یعنی در آوریل ۱۹۱۹ ،وثوق الدوله به کاکس خبر داد که احمدشاه حاضر است برای انتخاب مجلس فرمایشی برای تصویب قرارداد با دولت همکاری کند اما
    مقرری او از ۱۵ به ۲۰ هزار تومان آن هم به صورت مادام العمرافزایش یابد
    وشرط دوم تضمین سلطنت او ‏
    پاسخ بریتانیا :
    تا زمانی که احمدشاه بر وفق سیاست و صوابدید ما در ایران عمل کند از حمایت بریتانیا برخوردار است.
    پس از انتشار قرارداد سفیر فرانسه و امریکا این قرارداد را محکوم کردند و ازسوی دیگر مجلس بریتانیا هم سروصدایی بپا شد‏
    اما سفیر امریکا و دولت آن دست به یک کار عجیب زدند و بیانیه ای صادر کردند و حمایت خود را از مردم ایران اعلام و مردم را تشویق به قیام کردند
    کاری که در تاریخ بی سابقه بوده است (دولت ویلسون دموکرات سرکار بود) ‏
    سفر احمدشاه به فرنگ :

    بریتانیا ابتدا مخالف سفر احمدشاه به فرنگ بود چون می ترسید تحت تاثیر فرانسوی ها و… با قرارداد مخالفت کند .
    احمد شاه وقتی وارد بریتانیا شد در مهمانی درباری هیچ سخنی از قرارداد۱۹۱۹ نگفت اما ‏
    در مهمانی که کرزن برای او ترتیب داد و در این مهمانی احمد شاه از قرارداد۱۹۱۹ سخن گفت و این قرارداد را مایه سعادت دانست.
    تمام سخنان احمدشاه در مهمانی کرزن توسط روزنامه تایمز منشتر شد که ترجمه آنرا در تصویر می گذارم

    سرانجام این قرارداد که سند قیومیت ایران بود تحت فشار فرانسه و امریکا و درنهایت توسط مجلس بریتانیا لغو شد.

    درپایان : سه تن از وزرا که قرارداد را امضا کرده بودند از(صارم الدوله- نصرت الدوله – وثوق الدوله) در الحاقیه قرارداد از بریتانیا خواسته بودند اگر مردم قیام کردند بر علیه قرارداد بریتانیا باید به آنان پناهندگی دهد به اضافه حقوق ماهیانه.

  2. نویسنده چه با افتخار نام “غلام رضا” را که دیگر این روزها مایه شرم و خجالت و نشانه نادانی از تاریخ و فرهنگ ایران است را ذکر می کند.
    حداقل اسم کوچک خود را عوض میکردید یا یک اسم مستعار انتخاب می کردید تا اینطور نیات شما از پس اسم بیرون نزند.
    دیگر آن همخوری قاجار و آخوند در زمان قاجاریان و سالهای مصدق از بین رفت و حالا آخوندها فقط تنها تنها می خورند. و آن دوران به تاریخ پیوست.

  3. اصلا گیرم رژیم شاه همون سال ۳۲ سقوط کرد، نتیجه این تحلیل چیه و قراره ما را به کجا برساند؟ که به به چه نیروهای مترقی و روشن بینی ملیون بودن؟پس چطورست عاقبت تباه همراهی با امامشان خمینی را ندیدند؟ نتیجه این انقلاب شکوهمندتان قدرت گیری عقبمانده ترین و انگل ترین قشر جامعه توسط همان نیروهای به اصطلاح دلسوز ملی همچون بازرگان بود که اکنون ۴۲ سالست چنین ادمخوارانی را بر کشور مسلط کرده. امثال بازرگانی تحصیلات عالی در فرنگ هم نتوانسته باد اسلام را از شکمش خالی کند.
    دلیل انکه عده ایی با وجود ضرورت سرنگونی جانیان حاکم گریبان ۲۸ مرداد و نظایرش را ول نمیکنند انست که ” اینم یکی از راههای بقای رژیم ننگین اسلامیست” که دست بر قضا خود ملیون چون سنجابی و بازرگان و فروهر هم در کنار امامشان از بنیانگزاران ان بودند و هنوز هم خواب دوران طلایی کاشانی و مدرس را می بینند و بقول عضو نهضت آزادی داعشیعه و آدمخوارها “خندق نظام “هستند.●

  4. ماه عسل ملیون و خمینی و آخوندها در همان سال ۵۸ و ۵۹ به پایان رسید اما هنوز بعد از ۴۰ سال ملیون بیاد آن سالها وت دریم یا جُنُب می شوند.

  5. آیا مصدق که مجلس را به دلیل مخالفت با او منحل کرد خوب بود؟
    وقتی مصدق مجلس را منحل کرد، شاه هم طبق اختیارات قانون اساسی که در همه کشورهای پارلمانی مشروطه معمول است، نخست وزیر یعنی مصدق را عزل کرد تا انتخابات جدید برگزار شود و مجلس جدید نخست وزیر را انتخاب کند.
    اما چون مصدق پست و صندلی نخست وزیری را پست مادام العمری خود می دانست حکم عزل را نپذیرفت و در مورد عدم دریافت حکم عزل دروغ گفت و این موضوع شّر شد که تا امروز ادامه دارد.

    قابل توجه نوابغ و مخ های سیاسی در همین ۳ ساله چند بار در کانادا و انگلیس و اسرائیل نخست وزیر عزل شده و انتخابات مجدد برگزار شده است. و اصولاً سیستم پارلمانی اینجوری است. که هیچکس در ایران بلد نبود و نیست.

پاسخ دادن به ج و من لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل