هجوم به کلاب هاوس؛ اصرار جمهوری اسلامی برای حذف منتقدان در همه جا

جمشید برزگر

جمهوری اسلامی در پی بازتولید مناسبات قدرتی است که در داخل کشور موجب انحصار رسانه‌ای شده و منتقدان و مخالفان را از عرصه عمومی حذف کرده است

در اتاق‌هایی که با حضور چهره‌های حاکمیت از هر دو جناح تشکیل شده، به مخالفان، شهروندان منتقد و خبرنگاران مستقل اجازه صحبت و پرسش داده نمی‌شود- عکس از شبکه‌های اجتماعی

حدود دو ماه پیش، پلتفرم جدیدی به نام «کلاب هاوس» به شبکه‌های اجتماعی افزوده شد که بر خلاف تمامی پلتفرم‌های دیگر، بر ارتباط زنده، مستقیم و رو در روی انسان‌ها با یکدیگر استوار است؛ طبیعی‌ترین و نزدیک‌ترین حالت به روابط اجتماعی بین افراد، در فضایی که اگر زمانی مجازی خوانده می‌شد، اکنون دیگر مرزهایش با «جهان واقعی» کمرنگ شده و یا در هم ریخته است.

یکی از نشانه‌های کمرنگ شدن این دو جهان یا دو فضا، یعنی «فضای مجازی» و «فضای واقعی»، رویکرد و عملکرد جمهوری اسلامی به عنوان قدرتی است که در داخل قلمرو سرزمینی خود قدرت برتر را در دست دارد و در اعمال قدرت خود از جمله ورای مرزهای کلاسیک، چه از طریق نرم و تبلیغات و چه از راه سخت، یعنی خشونت، زندان و کشتار، نه تنها کوچک‌ترین تردیدی از خود نشان نمی‌دهد، بلکه در هر دو فضا هم مشابه عمل می‌کند.

پلتفرمی متفاوت، روش‌های تکراری؟

در دیگر شبکه‌های اجتماعی، فعالیت فرد متکی و قائم به خود اوست و حضور کاربران بر «متن» و «نوشتن» استوار است. به عبارت دیگر، حضور فعالانه کاربران، مشروط و متکی به حضور دیگر کاربران نیست. شما می‌توانید در توییتر، اینستاگرام، تلگرام، فیسبوک و دیگر پلتفرم‌های مشابه پست خود را بنویسید و آن را منتشر کنید، بدون آنکه لازم باشد مخاطبان بالفعل و بالقوه شما همان زمان خواننده یا بیننده و یا حتی شنونده پست شما باشند. پست شما باقی می‌ماند، و دیگران می‌توانند ساعاتی بعد یا حتی روزها بعد، از محتوای پست شما آگاه شوند و به آن واکنش نشان دهند.

در کلاب هاوس اما، که صرفا بر صدا استوار است، ارتباط بین افراد تنها در زمان واقعی برقرار می شود، یعنی برای شکل‌گیری گفت‌وگو، حضور همزمان کاربران الزامی است؛ همان‌گونه که سخن گفتن افراد به طور دسته‌جمعی با هم در گوشه‌ای از خیابان، یا یک پارک، یا یک میهمانی، مستلزم حضور همزمان افراد در آن محل مشخص است.

این تفاوت ماهوی، شیوه‌های تسلط بر فضای این پلتفرم‌ها را نیز تعیین می‌کند. در هر شبکه‌ اجتماعی، مثل تمامی دیگر نمونه‌های شناخته شده از روابط و مناسبات انسانی، نمودهایی از مناسبات و ساختار قدرت به چشم می‌خورد.

به همین دلیل، حکومتی مانند جمهوری اسلامی که بنیانش بر تحمیل ساختارها و مناسبات دلخواه قدرت به دیگر وجوه زیست اجتماعی استوار است، شیوه‌های مختلفی را برای تحمیل شرایط و ساختارهای مورد نظر خود را به کار می‌گیرد.

در پلتفرم‌های متن‌محور، فیلترینگ و تولید محتوای دلخواه و مطلوب، اصلی‌ترین روش برای تسلط بر فضای عمومی آن پلتفرم محسوب می‌شود. یعنی اگر کاربری به صورت مستقل و انفرادی، افکار و دیدگاه‌هایش را بیان می‌کند، نظام سانسور در درجه اول با فیلترینگ و سپس با تولید انبوه محتوای مورد نظر می‌کوشد با استفاده از روش مشابه فضا را از آن خود کند. یعنی، در این شبکه‌ها، حکومت قادر به جلوگیری از نوشتن و ارسال پست از سوی شهروندان نیست، مگر آنکه فرد را بازداشت کند و حتی در مواردی جان او را بستاند.

حرفی نداری؟ مهم نیست، دیگران را خفه کن

در فضایی مثل کلاب هاوس، اما، جمهوری اسلامی با روش‌هایی کاملا آشنا که از اولین روز استقرار خود آنها را به کار بسته، با گفتگوی آزاد مقابله می‌کند و سعی می‌کند ضمن حفظ کاربران در فضای این پلتفرم، امکان حرف زدن را از آنان بگیرد؛ درست مثل اتفاقی که در تمام این سال‌ها در خیابان‌ها، تظاهرات و میتینگ‌های سیاسی، مناظره‌های دانشگاهی، رسانه‌های کتبی، دیداری و نوشتاری افتاده است و عملا همه آنها به مساجدی تبدیل شده‌اند که در آنها یکی بر سر منبر به تنهایی سخن می‌گوید و بقیه، موظف هستند پای منبر بنشینند بی آنکه حق اظهارنظر و یا پرسشگری داشته باشند.

نزدیک بودن انتخابات ۱۴۰۰ و تازگی و جذابیت کلاب هاوس، و موفقیت این پلتفرم به‌ویژه در جذب طیفی از نخبگان یا گروه‌های موثر اجتماعی، از یک سو و انسداد کامل در رسانه‌ها و فضای عمومی داخل کشور، نه تنها راه گروه‌های سیاسی هوادار جمهوری اسلامی را به این پلتفرم گشوده، بلکه موجب شده که آنها عملا کارگزاران نهادهای امنیتی و سرکوبگری شوند که قصد دارند با به هم ریختن ساختارهای نسبتا دموکراتیک این پلتفرم، آن را به مسجدی مدرن ولی با همان فرهنگ منبر و پامنبری بدل کنند که در آن صدای مخالفی شنیده نشود.

شیوه برگزاری اتاق‌هایی با نامزدهای احتمالی انتخابات، مسئولان حکومتی و چهره‌های سیاسی به ویژه از طیف موسوم به اصلاح‌طلب جمهوری اسلامی به روشنی نشان می‌دهد که قصد این عده از حضور در چنین فضایی، نه برقراری گفتگو با همه ورعایت قواعد و آداب گفتگو، بلکه بازتولید مناسبات قدرتی است که در چهار دهه گذشته بر جامعه ایران حاکم بوده است.

در اتاق‌هایی که هواداران جمهوری اسلامی، و مخصوصا طیف اصلاح‌طلب نظام تشکیل می‌دهند و از رانت دسترسی به مسئولان حکومتی هم برخوردارند، آنچه اتفاق می‌افتد هیچ تفاوتی با مثلا صدا و سیمای جمهوری اسلامی یا دیگر رسانه‌های داخل کشور ندارد.

با آنکه برگزارکنندگان، وعده گفتگوی آزاد را می‌دهند و علاقه‌مندانی را جلب می‌کنند که بیش از چهل سال فرصت پرسش از دولتمردان را نداشته‌اند و با امید طرح پرسش‌های خود راهی این اتاق‌ها می‌شوند، در نهایت، تنها افرادی دستچین شده که سوالات اساسی را نمی‌پرسند، میهمان اتاق را به دلیل کارها و تصمیماتش به چالش نمی‌کشند و خطوط قرمز نظام را رعایت می‌کنند، امکان سخن گفتن و طرح سوالات معمول و نه چندان مفید خود را می‌یابند.

در تمامی اتاق‌هایی که با حضور چهره‌های حاکمیت از هر دو جناح تشکیل شده، نه تنها به هیچ یک از شهروندان منتقد و یا فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی اجازه صحبت داده نشده است، بلکه به خبرنگارانی که در خارج از ایران زندگی می‌کنند و به دلیل شغل و حرفه خود در اتاق حاضر شده‌اند اما خود را ناگزیر به رعایت «خطوط قرمز تحمیل شده» نمی‌دانند، اجازه صحبت و پرسش داده نشده است و اگر در مواردی معدود هم چنین اتفاقی افتاده، با آنان به تندی برخورد و میکروفونشان قطع شده است.

در نتیجه، با وجود همه وعده و وعیدها، صاحبان قدرت و بهره‌مندان از آن، نه تنها تن به قواعد بازی دموکراتیک و گفتگوی صریح، شفاف، آزاد، انتقادی و البته محترمانه نمی‌دهند، بلکه هم با هدف بهره‌گیری کوتاه‌مدت در انتخابات و هم تاثیرگذاری درازمدت برای از بین بردن امکان گفتگوی آزاد و نقادانه به صورتی فعال و پررنگ در این شبکه اجتماعی حضور یافته‌اند.

این تلاش البته که بدون برنامه‌ریزی نیست، زیرا آنها به دنبال در هم شکستن فضای گفتگو به ویژه بین شهروندان ایرانی داخل و خارج از کشور هستند و از به هم پیوستن افراد همسخن و همدل و تشکیل شبکه‌هایی می‌هراسند کهکه مابه‌ازاء عینی دارند یا می‌توانند بیابند.

اعتراض به این روش و منش در فضای کلاب هاوس البته بی‌تاثیر نبوده است، چه در کاهش توانایی آنان برای جذب مخاطبان ساکت و پامنبری و چه در واداشتنشان به این اعتراف کلیدی که آنها در یک پلتفرم آزاد، که بر حق آزاد همگان برای تشکیل اتاق و داشتن تریبون بنیان گذاشته شده است، خود و اتاقشان را «تابع قوانین جمهوری اسلامی» معرفی می‌کنند؛ یعنی دقیقا همان کاری که جمهوری اسلامی در حیات خود انجام داده: پوشاندن لباسی از «قانون» بر تن سانسور، حذف، سرکوب و کشتار. 

از: ایندیپندنت 

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل