زکی! آقای نماینده ویژه

طالبان بزک کرده این روزها همان گرگی است که لباس میش پوشیده‌ و به زودی لباس مبدل خود را که جلوی دوربین‌ها به تن کرده، درخواهد آورد و تبدیل به همانی می‌شود که بود.
 

عصرایران؛ مصطفی داننده- زلمی خلیل‌زاد نماینده ویژه ایالات متحده برای صلح افغانستان در آخرین اظهار نظر خود گفته است:« جنگ ما در ‎افغانستان به پایان رسیده است، اکنون زمان آنست که افغان ها در مورد کشور خود تصمیم بگیرند و جنگ خود را پایان دهند.»

تهرانی‌های قدیم بعد از شنیدن جمله‌های عجیب می‌گفتند:«زکی». الان هم باید به جناب نماینده ویژه گفت، زکی! آمدن شما به افغانستان برای آفتاب گرفتن که نبود، بود؟  آمده بودید با طالبان بجنگید و حالا کشور را دو دستی تقدیم طالبان کرده‌اید و می‌گوید وقت آن است که افغان‌ها برای خود تصمیم بگیرند!

می‌دانید رفتار آمریکایی‌ها مانند فردی است که بچه‌ای یتیم را از میان چنگال‌های گله‌‌ی گرگ‌ها نجات داده و بزرگش کرده و حالا که از آب و گل درآمده، دوباره او را به میان گله‌ی گرگ می‌برد و می‌گوید حالا خودت را نجات بده. اگر می‌خواستی دوباره او را به گرگ‌ها بسپاری چرا اصلا نجاتش دادی؟

 
 
 

واقعا الان فکر می‌کنید که افغان‌ها می‌توانند برای خود تصمیم بگیرند؟ نه، نماینده‌ای که خود اصالتی افغانستانی داری؛ زیر لوله تفنگ، نمی‌شود تصمیم گرفت و باید گوش به فرمان بود. طالب‌ها نشان داده‌اند که زبان‌شان در مقابل مخالفان تفنگ است و گلوله.

الان چه تصمیمی می‌شود گرفت؟ انتخابات برگزار کرد؟ کشور را تقسیم کرد؟ هیچ کاری به جز مقاومت و آغاز جنگی دوباره و یا پذیرش حکومت طالبان باقی نمانده است.

طالبان بزک کرده این روزها همان گرگی است که لباس میش پوشیده‌ و به زودی لباس مبدل خود را که جلوی دوربین‌ها به تن کرده، درخواهد آورد و تبدیل به همانی می‌شود که بود.

از طالبانی که سراسر تعصب است و پدیده‌ای به نام عقلانیت و رحم  رابطه‌ای ندارد، چه انتظاری می‌‎توان داشت؟ می‌شود از آنها درخواست دموکراسی و انتخابات آزاد را داشت؟ می‌شود به آنها گفت که به زنان آزادی بدهید؟ به آنها حق رای و انتخاب کردن و انتخاب شدن بدهید؟

روشن‌ترین تصویر از حضور طالبان در افغانستان، همانی است که مردم کابل به نمایش گذاشتند. آنها وقتی فهمیدند که طالب‌ها در راه پایتخت هستند، سریع تصویر زنان که بر روی دیوارهای شهر و آرایشگاه‌ها نقش بسته بود را پاک کردند. زنان روشنفکر افغانستان به دنبال مفری برای فرار می‌گشتند.

این رسم جوانمردی نبود. روا نبود ملتی که سال‌ها رنج و محن را به جان خریده بودند و تازه داشتند تمرین آزادی و روزهای خوب را می‌کردند این چنین در دستان طالب‌ها را رها کنید. انفجار فرودگاه کابل نمونه بارزی از این ناجوانمردی بود.

افغانستان روزهای سختی را تجربه خواهد کرد و سکوت جهان در برابر این تلخی، غم‌انگیز است. سیاست؛ انسانیت را قربانی منافع خود می‌کند. گاهی به نام مبارزه با تروریسم گاهی به نام پایان جنگ!

 

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل