نادانی و بیخردی رهبر

داستان غریبی ست و انسان از شنیدن انچه که در ایران می گذرد نه تنها مشکوک به دانایی و خرد رهبر شیعیان ایران می شود که به نادانی و بی خردی اش ایمان می آورد، به ویژه پس از انتخاب رئیس جمهورش! چراکه رهبر آنچنان رهبری ست که در میان دزدان و بدکاران پیرامونش به بدنامترین، جانی ترین، بیسواد ترین و پلیدترین شان پست ریاست جمهور کشور را اهدا می کند و برای این سمت به کسی می اندیشد که بخاطر جنایاتش شهرت جهانی یافته است و در هر کشور متمدنی پرونده ای دارد!  امروز یک چنین موجود پلیدی که نمی توان آدمیزادش خواند، به دستور رهبر، رییس جمهور ایران است و محکوم به ماندن در ایران، چون این آقای رییس جمهور منتصب رهبر گام به هر دیاری که بنهد بخاطر جنایاتش محاکمه خواهد شد و جرات بیرون امدن از ایران را ندارد و جابش در همان کشور ادمکشان است. 

و اما شمه ای هم از این رهبر عالیقدر فرهیخته بگوییم که پیش از به تخت نشستنش چه تعریفها که از او از زبان رفسنجانی نمی شنیدیم!  و به یاری هم او که از نزدیکان و مورد اعتماد خمینی بود دو دوره رییس جمهور شد و عاقبت رهبر، و از همان نخستین روزهای انقلاب، رفسنجانی او را به زیر عبای خود گرفت و عاقبت هم ارزوهایی را که در دیگ دلش برای او می پخت به ثمر رساند. خودش از سادات نبود و نمی توانست رهبر شود، و برای رهبری کشور به او اندیشید، تعریف از کاردانی و لیاقت او می کرد و انچنان تعریفی که گویی در میان عمامه برسران خامنه ای یکتا بود و در میان شان نه کسی به کاردانی او. همچو امامزاده ای او را می ستود و از صفات نیکش برای دیگر ملایان می گفت و ان قدر گفت و گفت و خصائص را یک به یک برایشان برشمرد که توانست عاقبت او را بر سریر قدرت بنشاند، و به رغم این که در ان زمان خامنه ای حجت الاسلام بود و شرط مرجعیت را بر أساس قانون أساسی وقت نداشت، مجلس خبرگان او را به عنوان دومین رهبر برگزید، نخست به عنوان رهبر موقت و سپس به عنوان رهبر دایم با دادن اموزش برای ارتقاء به درجه ایت اله. او هم با فروتنی هرچه تمامتر و با گفتن این که وای بر کشوری که من رهبرش باشم و چه و چه به تخت نشست. و اما با زمان مردم دانستند که سخنانش تعارف نبود و عین حقیقت بود، و او راست می گفت و حقیقتا وای بر کشوری که او رهبرش باشد! و در طول رهبری اش نشان داد که پنهان کاری نکرده است و از روز اول خودش را انچنان که بود نمایانده است و حقیقت همانی ست که خودش می گفت و نه ان چه که رفسنجانی گفته بود. باید أنصاف داشت و گفت که او با دروغ و تزویر به تخت ننشست  و همچو خمینی تقیه نکرد. در این میان تنها سر رفسنجانی بی کلاه ماند و تمام حساب هایش غلط از اب در امد، و طولی نکشید که از درگاه رهبر منتخبش برای همیشه رانده شد. 

رهبر هم در طول رهبری اش نرم نرمک، انچنان غرقه در پلیدی ها شد و مست مقام که گویی امروز جز این نمی بیند و سوای قدرت به چیز دیگری نمی اندیشد، دستش برای بوسیدن دراز است و سرش در اسمان هفتم می چرخد و سوای دور و برش، بی خبر از انچه که در بیرون از خانه اش می گذرد. بی خانمانان و گرسنگان و تیره روزان کشور را به امان خدا رها کرده است و معاشران  و خدمتگذارانش در زمره پلیدانند و سیاهکاران،  و  به یاری چنین افرادی ست که چرخ حکومتش را می چرخاند، بی خبر از دنیای داخل و بی اعتنا به دنیای خارج،! شاید می پندارد چون در مقام رهبری ست سایر کشورها موظفند پذیرای رسولان او و حتی پذیرای رئیس جمهور بدنامش باشند، در حالی که حاکمان بیشتر کشورها طرز تفکر دیگری دارند و روند کار دیگری، تابع قانونند و از آنچه که در دنیا می گذرد باخبر. امروز آدم های دزد و جانی، چه ایرانی و چه انیرانی شناسایی شده اند و به سزای کرده های خود، حتی در سایر کشورها می رسند، همان طور که در پاره ای از کشورها گرفتار مقاماتشان شده اند. 

و اما با انتصاب یک چنین موجودی از سوی رهبر به سمت رییس جمهور، باید پذیرفت که  اعمال این جانی از نظر خامنه ای پذیرفته است و ایرادی بر جنایات و کرده هایش ندارد که او را بر این منصب گماشت. این فرد نه تنها هیچ زمان در کشورش محاکمه نشد و به سزای اعمالش نرسید که به رغم کرده هایش امروز از سوی رهبر عالیمقام کشورش رییس جمهور هم شده است! و یک چنین انتصابی همگان، حتی ایرانیان را هم در ایران شگفت زده کرد، و مردم از انتخاب غیر منتظره یک چنین موجود بدنامی حیرانند و شگفت زده! ایرانیان می دانند که چرا او بخاطر جنایاتش محاکمه نشد، چون در خدمت جمهوری اسلامی بود و خدمتگزار آن حکومت و بزرگانش، و جنایاتش هم به دستور حاکمان کشور. این داستان هم تازه ای نیست و سالهاست ادامه دارد، و مردم می دانند و می بینند که جانی ها آزادند و در کشور ازادانه می چرخند و بی گناهان محبوسند و در زندان،  و اما به رغم این داستان کسی انتظار نداشت که یک چنین موجود پلید شناخته شده ای به یک چنین مقامی برسد. 

 ولی خوشبختانه قوانین دنیا تغییر کرده است و امروز جنایت کاران ایران تنها در کشور ایران می توانند ازادانه بچرخند و در سایر کشورها چنین حقی از انها سلب شده است.

چه باید کرد و گفت که سالهاست در کشور ما زمام امور به دست آدمکشان است و بس

شیرین سمیعی

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

خروج از نسخه موبایل